شهادت یگانه فرزند علی بن موسی الرضا علیه السلام حضرت جوادالائمه بر شیعیان تسلیت باد.
یابن الرضا؛
وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم وقتش رسیده حال بکایی طلب کنیم
وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است امشب عزای اشرف اولاد آدم است
شور قیامت است که گویا به پا شده زیرا عزای حضرت ابن الرضا شده
او که برای عالم و آدم طبیب بود حتی میان خانه ی خود هم غریب بود
خواهر نداشت تا برسد پیش پیکرش مادر نبود تا که کند گریه در برش
از درد زهر کل تنش تیر می کشید خونابه از لبش به کف حجره می چکید
در وقت احتضار کسی کف نمی زنند هنگام دست و پا زدنش دف نمی زنند
اما امان ز ظلم و جفای کنیزها گم شد صداش بین صدای کنیزها
در لحظه های آخر خود بی شکیب بود او غصه دار روضه ی شیب الخضیب بود
با اینکه تشنه بود ولی نیزه ای نخورد در بام خانه پیرهنش را کسی نبرد
شکر خدا که دختر او را کسی نزد با کعب نیزه خواهر او را کسی نزد
خیلی حسین در ته گودال خسته بود قاتل به روی سینه ی آقا نشسته بود
شمر از صدای ناله ی زهرا حیا نکرد در قتلگاه گیسوی او را رها نکرد...
ما دو گونه علم داریم : یک وقت کسی علمی تهیه می کند چیزی می خواند که ابزار دنیای او باشد... این بیان نورانی علیبنابیطالب (سلام الله علیه) که فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُه»؛ این بیان نورانی حضرت است، فرمود: بسا درسخواندههایی هستند که کُشته جهالت خودشان هستند، یک سلسله از علما هم هستند که «الْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشَاءُ» یا همین آیه ﴿إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾ ما باید تلاش کنیم این قسم دوم باشیم؛ یعنی علمی کسب کنیم که ما را حفظ کند، برای ما نور باشد.
علم, بخشی از راه است. آنکه مشکل را حلّ میکند عقل است نه علم, علم یک چراغ است؛ حالا کدام طرف را داشته باشیم با این علم کدام طرف برویم، علم, وسیله است؛ اما آنکه اساس کار است در این آیه کریمه مشخص فرمود, فرمود: ﴿تِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾؛ یعنی علم یک نردبانی باشد برای عقل. علم وقتی نافع است که نردبان باشد؛ عالِم را به مقام عقل برساند، هیچ عاقلی جهنم نمیرود؛ اما علما چرا.
ما باید بکوشیم درسی بخوانیم که برای ما نافع باشد یک; یعنی خودِ این علم فی نفسه نافع باشد. دوم اینکه از این علم بهره ببریم. اینکه به ما در دعاها, در قنوت, در تعقیبات نماز گفتند بگویید: «أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَع»؛ خدایا آن علمی که به درد ما نمیخورد من از آن علم به تو پناه میبرم! همین است.
بعضی از علوماند که به درد نمیخورند؛ مثل سِحر و شعبده و جادو و مانند آن، بعضی از علوماند که چراغاند، نورند؛ ولی شخص از آن استفاده نمیکند. به ما گفتند در دعاها, در تعقیبات نماز و در قنوت بگویید خدایا آن علمی که مشکل مرا حلّ نمیکند، من از آن علم به تو پناه میبرم؛ آن وقت میشوید طلبه.
خدا به پیامبر فرمود: ﴿قُل رَبِّ زِدْنِی عِلْماً﴾؛ یعنی تا نفس میکشی علم, هیچ وقت نگویید ما فارغ التحصیل شدیم؛ حالا انسان یا تدریس میکند یا تألیف میکند یا تجربه میکند تا نفس میکشیم علم.
وجود مبارک امام صادق به یکی از شاگردانش فرمود: درست است که آدم باید درس بخواند و اهل کتاب باشد؛ ولی باید همّتش بلند باشد. «فَإِنْ مُتَّ فَوَرِّثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ» فرمود درست است که عالم شدی ... کتاب میخوانی؛ اما کتابی که دیگران نوشتند و تو بخوانی در کتابخانهات بگذاری به درد نمیخورد، به جایی برس که چند جلد کتاب خودت بنویسی که بچههای تو وارث نوشتههای تو باشند، تو بشوی مؤلف.
برگرفته از سخنان استاد جوادی آملی
اینها به جای اینکه برایت دعا کنند کف می زنند تا نفست را فدا کنند
یا جای اینکه آب برایت بیاورند همراه ناله ی تو چه رقصی به پا کنند
باید فرشته ها، همه با بالهای خود فکری برای چشمِ پر اشک رضا کنند
هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند
این قدر پیش چشم همه دست و پا مزن اینها قرار نیست به تو اعتنا کنند
بال فرشته های خدا هست پس چرا؟ این چند تا کنیز تو را جابجا کنند
حالا که میبرند تو را روی پشت بام آیا نمیشود که کمی هم حیا کنند
تا بام میبرند که شاید سر تو را در بین راه، با لبهای آشنا کنند
حالا کبوتران پر خود را گشوده اند یک سایبان برای تنت دست و پا کنند
مراسم سوگواری شهادت حضرت جوادالائمه ابن الرضا علیه السلام
و یادبود خانم محتشمی پور مادر بنیانگذار مؤسسه علی بن موسی الرضا(ع) روز سه شنبه ۳۱ مرداد ساعت ۹:۳۰ صبح در مؤسسه برگزار خواهد شد.
سخنران: آیت الله سید محمد مهدی میرباقری و مداحی خانم گنجی
قابل ذکر است سخنرانی استاد میر باقری ساعت ده صبح آغاز خواهد شد.
از وجود مبارک حضرت امیر(ع) نقل میکند یک کسی به حضرت عرض کرد چرا من نمیتوانم نماز شب بخوانم؟ حالا گاهی شبهای بهار کوتاه است بسیار خب، ولی شبهای زمستان که خیلی طولانی است، آدم از خواب خسته میشود، عرض کرد چرا؟ فرمود این گناهِ روز دست و پایت را بسته است.
راه آزادسازی انسان از بند گناه استغفار و طلب آمرزش از گناهان است. وجود مبارک پیامبر در آخرین جمعه ماه شعبان در خطبه ای که به خطبه شعبانیه معروف است، فرمود ماه مبارک رمضان ماه آزادسازی است، حضرت فرمود خیلیها هستند که در اثر ارتکاب گناه حالا به حقّ پدر،حقّ مادر، حقّ فرزند، حقّ در ذمّه آنهاست عمل نکردند، حقوق الهی دو نحو است یک وقت در دنیاست اگر کسی بیراهه رفته خلاف کرده دستگاه قضایی است و حدود شرعی است این برای نظم جامعه است، اما خدا که بخواهد در برابر این حقوق داوری کند خود انسان را به زندان میبرد نه وثیقه قبول میکند، نه آزاد میکند، در خانه آدم زندان است. اینکه میبینید بعضیها میگویند من نمیتوانم گناه را ترک کنم این در زندان است.
در محاکم دنیایی، شخص بدهکار باید خانه را، زمین را، مِلک را وثیقه بدهد، اما خدا هیچ وثیقه ای قبول نمیکند، کسی که خلاف کرده معصیت کرده بدهکار است این بدهکار باید رهن بدهد، گرو بدهد، چه چیزی را گرو بدهد؟ فرمود خود انسان را گرو میگیرند. بیایید فکّ رهن کنید «بگویید خدایا من آمدم» این راه برای همیشه باز است. این همه مشرکین و بتپرستان حجاز سالیان متمادی کعبه را بتکده کردند ولی بعد که آمدند و گفتند خدایا آمدیم، خدا قبول کرد، چطور ما را قبول نکند؟! کدام گناه است که خدا قبول نمیکند؟ کدام شخص است که خدا قبول نمیکند؟ حتی کلمه «استغفرالله» لازم نیست، رو به قبله بودن لازم نیست، دعا خواندن لازم نیست، اینها تشریفات است البته مستحب است اینها را بگوییم، ثو اب بیشتری دارد، اما با یک اراده تخلّفناپذیر بگوییم «خدایا آمدم».
استاد جوادی آملی
یکی از بیانات نورانی حضرت امیر(ع) این است که ما دست و پای خود را نبندیم؛ این آرزوها و خواستههای ناروا دست و پاگیر است فرمود بالاترین سرمایه این است که انسان گرفتار آرزوها نباشد. ما اگر خود را بسپاریم به کسی که ما را آفرید و فرمود شما کارتان را انجام بدهید من تأمین میکنم و همه مار و عقرب روی زمین عائله من هستند، او هرگز ما را رها نمیکند. اما مشکل ما این است که ما او را رها کردیم به دنبال دیگری میگردیم! فرمود اینقدر گرفتار آرزو نباشید انسان باید تلاش و کوشش کند کار، تولید، اشتغال که از بهترین برنامههای دینی ماست اینها را تأمین کند.
اینکه در دعاهای ما، در نماز، در تعقیبات نماز، به ما گفتند بگویید خدایا آن علمی که به درد نمیخورد، من از آن علم به تو پناه میبرم از همین جهت است! دانشگاههای ما باید طرزی این عزیزان دانشجو را تربیت کنند که اینها وقتی فارغالتحصیل شدند تولید و اشتغال دم دستشان باشد، پشت میز نشستن، علم نافع نیست. وجود مبارک پیغمبر با آن مقام دست کارگر را بوسید، کدام کارگر؟ کارگری که برای خودش تولید میکرد. دین که نمیخواهد شکم مردم را با اطعام سیر کند، دین میخواهد مردم را با اکرام تأمین کند. همین دین میگوید مزدوری مکروه است کسی حق ندارد جامعه را با مزدوری اداره کند چرا که با این روش کرامت افراد محفوظ نیست.
استاد جوادی آملی - جلسه درس اخلاق
بیا که قبله دل، کعبه رضا اینجاست بیا که مشرق انوار کبریا اینجاست
بیا به طور تجلی بیا به بزم حضور بیا که معنی والشمس و والضحی اینجاست
همه چیز بوى رضا(علیهالسلام) مىدهد
درختهاى این سرزمین، با نور گلدسته هاى تو بزرگ مى شوند و گلها، طراوت از گنبد طلایى تو مى گیرند.
بادهاى این سرزمین، هر سحر بوى تو را مى دهند و بارانها، لطافت تو را دارند.
عشق در این مرز و بوم، در نام تو خلاصه شده است و حیات، شجره اى است که باغبانش تویى.
پهلوانان در این آب و خاک، مریدان بارگاه تواند و دانشمندان، شاگردان مکتب آسمانى ات.
از تو نوشتن، مایه مباهات است و از تو سرودن، افتخار زبانها.
باور کن اشکها براى زیارت تو، لحظه شمارى مى کنند و نفسها، حبس مى شوند تا کبوترانه، پیش پاى ضریحت بپرند؛ نکند لیاقت کبوتر شدن در آسمان حرمت را نداشته باشیم!
اى سلطان توس، اى شمس الشموس! این همه دست
برافراشته مى شود تا برسد به خاک پاى تو؛ نکند دستهایمان را برگردانى!
اى
یادگار اهل بیت در غریبستان مرو! غریبه هاى این مرز و بوم تنها تو را مى شناسند و
حرمت، کعبه نیازمندان شده است.
اشتیاق،
قلبهایمان را سوزانده است؛ نکند آشنا نشویم با رایحه شفاعت تو و در ظلمت خویش
بمانیم!
اگر تو بطلبی
بر
آستانه حرم تو سر فرود بیاوریم تا بزرگ شویم.
دستها بر بلنداى رداى تو حلقه اند و نفسها، گره خورده اند به حال و هواى حرمت.
پیمودن بیابانها سهل است؛ اگر تو بطلبى
از تاریکى جاده ها چه باک، اگر مشعل به دست تو باشد.
مسیحا دمى... و اشاره ات کافى است تا دگرگون شدن قلبها را رقم بزند.
هر که دل به دست تو بسپارد، روح عطوفت را در او خواهى دمید و روانه اش خواهى کرد به حصار حصین ولایت.
مگذار مرا دراین هیاهو، آقا تنها و غریب و سربه زانو آقا
ای کاش ضمانت دلم را بکنی تکرار قشنگ بچه آهو آقا
ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا را بر عموم مسلمین تبریک عرض می کنیم . . .
در سخنان سخنگوی وحی، حضرت علی (علیه أفضل صلوات المصلین) این چنین آمده است: «فَتَداوَ من داء الفَتْرة فى قلبک بعزیمةٍ، و من کَرَی الغفلة فى ناظرک بیَقَظَةٍ». یعنی انسان غافل! بدان که «غفلت» یک مرض نفسانی است و غافل بودن از گذشته و آینده، یک بیماری قلبی میباشد. این فتور و سُستی را که مرض نفسانی است، با عزم فولادین درمان کن و با بیداری از این خواب غفلت، خود را معالجهکن. ایانسان که از آیندهٴ خود بیخبری و در خواب بسر میبری، تو بیماری، درمانشو! ایبشری که از قبر و برزخ و قیامت غافلی، تو مریض هستی، درمان شو! این مرض نفسانی و اخلاقی را با عزم و یقظه و بیداری درمان میکنند.
لذا
اگر در سخنان امیر بیان (علیهالسلام) آمده است که مردان با تقوی میکوشند با قرآن کریم بیماریهای خود را
درمان کنند، تنها به این معنا نیست که اگر کسی جسدش مریض شد، سورهٴ حمد را هفت بار
قرائت کند، گرچه این معجزهٴ قرآن کریم است و مؤثّر خواهد بود، امّا عمده، درمـان
بیماریهای قلبی، سیاسی، اقتصادی،
اجتماعی، اخلاقی، و مانند آن است که در سخنان اهلبیت(علیهمالسلام) مبسوطاً مطرح گردیده است
برگرفته از سخنان استاد جوادی آملی.
هر حادثهای که برای ما پیش بیاید امتحان الهی است؛ مثل کنکورها در این دانشگاهها و حوزهها، گاهی امتحان سالانه است, گاهی نیمسال است, گاهی امتحان در کلاس هست. در بخشی از آیات قرآن کریم فرمود گرچه انسان در معرض آزمون هست; ولی آن امتحانهای مهم, سالی یکی دو بار است ﴿یُفْتَنُونَ فی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ﴾،حالا در صدر اسلام مربوط به غزوه بود, سالی یک یا دو مرتبه جنگ رسمی شروع میشد, فرمود آن امتحانهای مهم یا یک بار یا دو بار ... امتحان مهم است; ما موظف هستیم هر لحظه آزمون را خوب پس بدهیم. پس راه باز است و در همه موارد ذات اقدس الهی در کمین ماست که دستِ ما را بگیرد: آن شیطان در کمین است که پای ما را بگیرد . خیلی فرق است. اگر خدا مرتب در کمین است که ما نیفتیم و اگر شیطان مرتب در کمین است که ما را بیاندازد; خدا پیروز است، چرا ما آن طرف نرویم؟!
خدا به برکت قرآن و عترت جوامع بشری, جامعه ایران اسلامی و همه ما را مشمول دعای خیر ولیّ عصر قرار دهد!
برگرفته از بیانات ایت الله جوادی آملی
بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه
بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت بار دیگر آشیانی در میان شعله ها سوخت
داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق...
بغضهای
ریشه دار در بقیع روح انسان خیمه زده است. خاک بقیع، بوی آسمانی
دانش را می پراکند.
دقایق غم را
اشکهای ما قطره قطره دنبال می کند.
چه فصل متروکی است
پاییز اندوه؛ اما تا روزگار دنیا هست، گریزی از مرور سطور این فصل نیست.
امروز، کتاب دانش،
مرثیه هایی در دل دارد که هر کدام جگرسوز است و پر خراش.
نام بقیع که
می آید، یادی کبود در آغوش غزلهای ما می ماند.
نام بقیع که
می آید، چشمه های بی اختیار اشک، از صفحات تاریخ جاری می شود.
امروز، گاه سفر به
مکتب احادیث «صادق» با چشمان اشکبار فراق است.
قطعه های غمزده
امروز، اشکهای
قلم، نماینده قطعه های غمزدگی است.
در وادی پر از
اشتیاق دانایی، ضجه و شیون منتشر است.
امروز دوبیتی های
«وا اماما»، زمزمه بقیعستان دل است.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،
اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ وَلِسانَ تَوْحِیدِکَ وَوَلِیَّ أَمْرِکَ
وَمُسْتَحْفِظَ
دِینِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیائِکَ
وَحُجَجِکَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ
اماما!غروب
غریبت، در لابه لای دقیقه های خاکی بقیع قد می کشد.
مدبنه، با التهاب به مدار
پرواز کبوتران دست میبرد تا مردم، آیه های زخمی نشناختنت را به دوش بکشند و عذر
نیاورند.
زمین، آبستن اشک
می شود.
خورشید، قد خم می کند و دستهای ملتمس عرشیان، همگام با فرشیان، شعر بی قراری
را در آغوش می کشند.
داغ در گلوی شیعیان
منتشر می شود تا بلوغ ابری بقیع را نظاره کنند.
نبض تاریخ به هم
خورده است
دشمنان، با زهرشان،
قلب تو را نشانه رفته اند تا بار دیگر هجمه ای بر پیکر اسلام وارد کنند.
اینان، سپاهیان شیطانند
که از دهلیزهای پرپیچ و خم جهالت و نکبت سردرآورده اند.
اینان می خواهند آینه امامت را بشکنند؛ ولی دیری
نخواهد پایید که مذلت و سرافکندگی خویش را در قامت «وجوه یومئذ خاشعه» تجربه
خواهند کرد. هنوز هم خورشید، از چشمان تو تقلید می کند. دانشگاه، به
نام تو زنده است؛ حوزه از زلال دانش تو آب می خورد و عطش دانش اندوزی راهیان عشق،
با کلام تو سیراب می شود.. و ما همچنان منتظر قائم آل محمدیم تا از دژخیمان زالو صفت انتقام خون شما را بگیرد...
هنوز هم دنیا، از
شکوه جاری تو وام می گیرد.
شهادت ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣