رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۴۰۰ هجری شمسی، با
تبریک عید،عید نوروز به هممیهنان بویژه خانوادههای معظم شهیدان و
جانبازان و همه ملتهایی که نوروز را گرامی میدارند، و با ابراز امیدواری
به کسب برکات مادی و معنوی از تقارن سال جدید با اعیاد شعبانیه و متبرک شدن
سال ۱۴۰۰ به دو عید نیمهشعبان و جشن ولادت حضرت ولیعصر(عج)، سال جدید را
سال «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» نامگذاری کردند.
حضرت آیتالله خامنهای سال ۹۹ را آمیخته با حوادث گوناگون و بیسابقه
بخصوص پدیده ناآشنای کرونا خواندند و افزودند: کرونا زندگی مردم از جمله
کسبوکارها، محیطهای درسی، اجتماعات دینی، ورزش و سفرها را تحت تأثیر قرار
داد و ضربه سختی به اشتغال در کشور زد.
ایشان سال ۹۹ را در عین حال سال بروز تواناییهای ملت ایران در مقابله با
آزمون بزرگ کرونا و همچنین در مقابله با فشار حداکثری دشمن توصیف کردند و در ادامه به ارزیابی میزان تحقق شعار سال ۹۹ یعنی
جهش تولید پرداختند و گفتند: بر اساس گزارشهای متعدد مردمی و دولتی، جهش
تولید تا حدّ قابل قبولی در بخشهایی از کشور تحقق یافت.
رهبر انقلاب افزودند: البته این میزان جهش در حدّ انتظار نیست چراکه با
وجود تحقق در کارهای زیربنایی و سازندگی، نتیجه آن در اقتصاد عمومی و معیشت
مردم مشهود و محسوس نشد، در حالیکه انتظار بود جهش تولید گشایشی در زندگی
مردم بهوجود آورد.
ایشان شعار جهش تولید را یک شعار کاملاً انقلابی خواندند و خاطرنشان کردند:
تحقق جهش تولید هم تأثیرات عمیق اقتصادی در کشور از جمله در مسئله ارزش
پول ملی دارد و هم موجب اعتماد بهنفس ملی، رضایتمندی عمومی و تضمینکننده
امنیت ملی است...
"سال نو مبارک"
امروز چهلمین سال آغاز دفاع مقدّس، روز «تکریم و بزرگداشت
رزمندگان و پیشکسوتان و جلوداران عرصهی دفاع مقدّس»
به همین جهت خلاصه ای از بیانات رهبر معظم انقلاب را با هم بازخوانی می نماییم:
پیشکسوتان و رزمندگان
کسانی که از جان گذشتند، جان را کف دست گرفتند، از آسایش، زندگی خانوادگی،
پدر و مادر، همسر، فرزندان، در مواردی، از آینده چشم پوشیدند، صرف نظر
کردند و همهی داشتههای خودشان را به مصاف دشمنی بردند که تشخیص داده
بودند بایستی در مقابل او از اسلام و از کشور دفاع کنند. از اسلام دفاع
کردند، از انقلاب دفاع کردند، از عزّت ملّی دفاع کردند، از ناموس دفاع
کردند؛ برخی از اینها عروج کردند و بعضی هم ماندند و کار را به پایان
رساندند؛ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَه وَ مِنهُم مَن یَنتَظِر؛ که این
جماعتی که امروز به عنوان رزمندگان، به عنوان پیشکسوتان در این جلسهی
سراسری کشوری حضور دارند، جزو این کسانی هستند که این افتخار را داشتند که
رفتند و این توفیق را داشتند که کار را به پایان رساندند.
شرح مختصر چرایی و چگونگی دفاع مقدّس:
ما چه زمانی میتوانیم اهمّیّت و عظمت رزمندگان را درست تشخیص بدهیم؟ آن
وقتی که عظمت کار معلوم بشود، عظمت عرصه و میدان را بتوانیم تشخیص بدهیم،
آن وقت معلوم میشود اینهایی که رفتند در این میدان و کار کردند چه ارزشی
دارند. عظمت میدان یعنی تعریف دفاع مقدّس. من در چند جملهی کوتاه، چرایی و
چگونگی دفاع مقدّس را امروز شرح میدهم. البتّه اینها مطالبی است که بارها
گفتهایم، بارها گفتهاند ،لکن باید تکرار کنیم؛ باید آنچه را حقیقت است،
بارها و بارها و هزاران بار بگوییم؛ تحریف، امر جدّی و خطر بزرگی است و دست
تحریف وجود دارد.
۱) هدف جنگافروزان، در هم کوبیدن نظام اسلامی
۲) صدّام پیشکردهی عناصر اصلی
اوّلاً هدف جنگافروزان، آن کسانی که جنگ تحمیلی را بر ملّت ایران تحمیل
کردند، در هم کوبیدن نظام اسلامی بود، در هم کوبیدن انقلاب بود؛ هدف اصلی و
نهاییشان این بود. ثانیاً طرف اصلی، صدّام و حزب بعث نبودند؛ اینها
وسیلهای بودند که پیشکردهی آن عناصر اصلی بودند.
۳) ضعف نیروهای مسلّح و تجهیزات نظامی
در داخل هم، شرایط کشور جوری بود که دشمن را تشجیع میکرد به اینکه این
حملهی نظامی را آغاز کند؛ وضع داخلی کشور، وضع نیروهای مسلّح -که در
درجهی اوّل، چشم امید در جنگها به نیروهای مسلّح است- وضع خوبی نبود؛ ارتش
تازه از زیر یوغ فرماندهان طاغوتی خارج شده بود و داشت خودآرایی میکرد و
حضور انقلابیِ خودش را نشان میداد. البتّه فرماندهان ارتش، بسیاری
فرماندهان خوبی بودند امّا امثال شهید فلّاحی یا مرحوم ظهیرنژاد که
در ارتش شخصیّتی بودند و جایگاه مهمّی داشتند، برای ادارهی سازمان عظیمی
مثل ارتش آماده نبودند؛ در این کار در واقع تازهکار بودند. سپاه هم که
اندکی بیش از یک سال بود که تشکیل شده بود. در پایان شهریور ۵۹، سپاه یک
نهاد یک سال و چند ماهه بود؛ تازه تشکیل شده بود. این وضع نیروهای مسلّح ما
بود.
از لحاظ ابزارهای نظامی هم -این را واقعاً همه باید در یاد داشته باشند-
در نهایت شدّت و تنگدستی بودیم؛ اوّلاً ابزارهای نظامیمان کم بود، ناقص
بود، بسیاری از آنها برای کسانی که مسئولیّت پیدا کرده بودند، شناختهشده
نبود، و در همان آغاز حملهی دشمن، بعضیاز آنها از دست ما رفته بود؛ نتیجه
این بود که امکانات ما بسیار کم بود.
نکتهی چهارم؛ در دفاع مقدّس، عالیترین فضایل اخلاقی بُروز کرد؛ هم
فضایل اخلاقی، هم معنویّات و عروج معنوی و تعالی روحی. شبیه این را واقعاً
نمیشود سراغ گرفت؛ حالا تک و توک چرا، همه جا هستند امّا با این کثرت
جمعیّت و کثرت عدد هیچ جا غیر از جبههی دفاع مقدّس را بنده سراغ ندارم که این جور فضایل اخلاقی بُروز کرده باشد؛ هم فضایل اخلاقی، هم جنبههای تعالی معنوی و روحیّات دینی و مانند اینها. شرحِحالهایی
که نوشته شده نشاندهندهی این خصوصیّات است، وصیّتنامههایی که باقی
مانده همین جور، حالاتی که نقل میشود از بعضی از رزمندگان [همین جور.]
فضایل اخلاقی مثل صداقت، صدق و صفا. خب اصلاً منطقهی جبهه، منطقهی صدق و
صفا بود، همه با هم باصفا [بودند]. اخلاص، برای خدا کار کردن؛ آنجا کسانی،
هم تمرین اخلاص میکردند، هم اخلاص خودشان برای خدا را آنجا در عمل نشان
میدادند...
۵) دفاع مقدّس و سرمایهسازی برای کشور
نکتهی پنجم؛ دفاع مقدّس برای کشور سرمایهسازی کرد و سرمایههای
ارزشمندی را برای کشور به وجود آورد. آوردههای دفاع مقدّس خیلی زیاد است.
اوّلاً امنیّت کشور به برکت دفاع مقدّس است؛
ثانیاً به ملّت ما روحیهی خودباوری داد. این خودباوری در بین جمع کثیری
از مردم که خوشبختانه امروز شما در میدان علم و در میدانهای گوناگون
-[یعنی] ساختوساز و دیگر چیزها- گاهی مشاهده میکنید، عمدتاً به خاطر دفاع
مقدّس است؛
بعد، این حرکت به سمت نوآوری فنّی و علمی را هم ما در دفاع مقدّس به دست
آوردیم؛ چون در دفاع مقدّس نیاز داشتیم به خیلی چیزها و در اختیارمان نبود،
امکاناتش را نداشتیم و نیروهای مؤمن، فداکار رفتند به فکر اینکه درست
کنند.
اقدام به کارهای بظاهر نشدنی؛ این هم از چیزهایی بود که دفاع مقدّس به ما
یاد داد.
و از این گذشته سرمایههای انسانیِ ما را ارتقا داد؛ خوشبختانه از عناصر
حاضر در هشت سال دفاع مقدّس، بعدها -[یعنی] امروز و دیروز و انشاءالله در
آینده- افراد بیشماری در بخشهای مختلف و گوناگون کشور مشغول خدمتگزاری
بودهاند و هستند که یک نمونهاش شهید سلیمانی عزیز ما بود.
۶) برملا شدن ذات و واقعیّت بزکشدهی تمدّن غرب
یک نکتهی دیگر در باب دفاع مقدّس این است که ما را با ذات و واقعیّت
بزکشدهی تمدّن غرب آشنا کرد؛
۷) آشکار شدن تواناییها و ظرفیّتهای ملّت ایران برای دنیا
آخرین نکتهای که میخواهم عرض بکنم این است که یک اتّفاق بزرگی در دفاع
مقدّس پیش آمد و آن اینکه تواناییها و ظرفیّتهای ملّت ایران را برای دنیا
آشکار کرد؛ یعنی رسانه شد.
از بین رفتن ترس و اندوه در اثر مقاومت و استقامت
دفاع مقدّس یک تابلوی عظیمی
است، یک بخشهای کوچکی از این طرف و آن طرف را بنده حالا گفتم و دیگران هم
تصویر کردهاند؛ ما خیلی بدهکاری داریم [نسبت] به دفاع مقدّس. جنگ به طور
طبیعی یک پدیدهی سهمگین و خشن است امّا برای ما از این پدیدهی سهمگین و
خشنِ هشتساله، این برکاتی که من حالا چند موردش را شمردم حاصل شد؛
تقویت ادبیّات دفاع مقدّس، برای مقابله با دستهای تحریفگر
ما به
کارهای زیادی احتیاج داریم. ببینید، ما هر چه از لحاظ زمان از دفاع مقدّس
دور میشویم، از لحاظ معرفت باید به دفاع مقدّس نزدیکتر بشویم؛ چرا؟ چون
تحریف در کمین است، دستهای تحریفگر در کمینند. خب شماها که مردان جنگید
الان حضور دارید، بالاخره شماها یک چیزی میگویید، یک دفاعی میکنید، امّا
بیست سال دیگر خیلی از این جمعیّتی که امروز حضور دارند نیستند، سی سال
دیگر عدّهی بیشتری نیستند. دست تحریف، این بخش پُردرخشش تاریخ ما را ممکن
است مخدوش کند؛ لذا بایستی کار کنیم، معرفت ما بایستی زیاد بشود، ادبیّات
دفاع مقدّس باید تقویت بشود.
اهمّیّت برگزاری یادوارهها و شخصیّتپردازی عناصر دفاع مقدّس
یک بحث هم بحث یادوارهها است؛ یادواره بحث مهمّی است، کار بزرگی است و این یادوارهها موجب میشود که فاصلهی
نسلی به وجود نیاید و نسلهای جوان [با دفاع مقدّس] آشنا بشوند که خود این
تأثیر میگذارد در ساختن افرادی امثال شهید حججی مثلاً یا شهدای عزیز دفاع
از حرم که این هم البتّه از برکات و دنبالههای دفاع مقدّس است.
امام خامنه ای:
یاد عظمتها و
قلّههای بلند و پروازهای معنویِ انسانهای بزرگ، به دلها آرامش و اطمینان و
اعتمادبهنفس میبخشد. آیهی شریفه، سکینه و آرامش را در دلهای مسلمانان ناشی از
فتح و نصرت الهی میداند و آرامش را و اطمینان را و سکینهی قلبی را مایهی تقویت
ایمان و ازدیاد ایمان معرّفی میکند؛ دشمن عکس این را و ضدّ این را برای امّت
اسلامی و برای جامعهی مؤمن و متحرّک و پویای ما دنبال میکند.
امام یکی از قلّههای بلند
است و بعد از این هم ملّت ما، امّت ما همواره از امام سخن خواهد گفت و شایسته هم
همین است؛ زیرا امام، نماد انقلاب است و این کشور بدون موتور پُرقدرت انقلاب به
هدفهای خود، به آرزوهای بزرگ خود دست نخواهد یافت.
الگوی مام (رضواناللهعلیه) چگونه بود؟
خصوصیّت های امام در الگوی رفتاری امام بزرگوار:
اوّلاً
امام در مواجههی با این دشمنیها و دشمنان، برخورد شجاعانه و فعّال داشت، برخوردِ
از روی ضعف و انفعال نداشت؛ امام هرگز منفعل نشد؛ نه احساس ضعف کرد و نه از خود
ضعف نشان داد؛ در مقابل دشمنان، قدرتمندانه و بهصورت فعّال ایستاد.
دوّم:
امام از هیجانزدگی پرهیز میکرد؛ امام در مقابل حوادث، هیجانزده نمیشد و تکیه به
احساسات خالی از عقلانیّت نمیکرد؛ تصمیمهای امام، تصمیمهای شجاعانه و همراه با
احساسات محکم بود امّا مبتنی بر محاسبات عقلانی.
سوّم:
امام اولویّتها را رعایت میکرد؛ تمرکز بر اولویّتها میکرد. فرض بفرمایید در دوران مبارزات، اولویّت امام مقابلهی
با رژیم سلطنت بود و مسائل حاشیهای را وارد میدانِ کار خود نمیکرد؛ در دوران جنگ تحمیلی،
اولویّت امام مسئلهی جنگ بود؛ امام بارها این را فرموده بودند که جنگ در رأس امور
است، دفاع مقدّس در رأس امور است، و واقع هم همین بود. متمرکز بر یک مسئلهی دارای اولویّت میشد و حواشی را واردِ
میدانِ اهتمامِ خود نمیکرد. در اوّل انقلاب -در همان روزهای اوّل و هفتههای اوّل-
در رفتار امام، انسان با شگفتی مشاهده میکند تکیهی امام بر قانون اساسی، بر ایجاد
نظام، بر ترتیبات قانونی و بر این چیزها بود؛ یعنی بر روی آن نقطهی اصلی متمرکز
میشد.
چهارم:
اعتماد به تواناییهای مردم؛ امام، ملّت ایران را ملّتِ بزرگ و آگاه و توانایی
میدانست، به آنها اعتماد میکرد، به آنها خوشبین بود؛ مخصوصاً به جوانان. مشاهده
کنید در فرمایشات امام که چقدر نسبت به ملّت خوشبین است، نسبت به جوانان خوشبین
است.
پنجم: بیاعتمادی
به دشمن؛ امام در طول ده سال حضور بابرکت خود در رأس نظام اسلامی، یک لحظه به دشمن
اعتماد نکرد؛
به پیشنهادهای دشمن بدبین بود؛ به تظاهرات آنها بیاعتنا بود؛ دشمن را
به معنای واقعیِ کلمه، دشمن میدانست و به او اعتماد نمیکرد.
ششم:
اهتمام به همبستگی و اتّحاد ملّت؛ این هم یکی از خصوصیّات الگوی رفتاریِ امام در
مقابل این دشمنیها بود. هر چیزی که ملّت را به دو دسته تقسیم کند، به دو قطب
تقسیم کند، از نظر امام مردود بود.
هفتم:
ایمان و اعتقاد راسخ به نصرت الهی و
به وعدهی الهی؛ این هم آن نقطهی اصلی. اتّکاء امام به نصرت الهی بود؛ همهی تلاش
خود را میکرد، با همهی وجود در میدان بود، امّا امید او بستهی به نصرت الهی و به
قدرت الهی و تکیهی او به قدرت الهی بود. امام به اِحدیالحُسنَیین اعتقاد واقعی
داشت -ما لنا الّا اِحدی الحُسنَیین- و معتقد بود که اگر کار را برای خدا
بکنیم، درِ ضرر بسته است؛ اگر کار برای خدا انجام بگیرد، هیچگونه ضرری متوجّه و
عاید نخواهد شد؛ یا پیشرفت میکنیم، یا اگر پیشرفت هم نکردیم، کاری را که وظیفهی
ما بوده است انجام دادهایم و در مقابل پروردگار سرافرازیم.
من به شما
عرض میکنم برادران عزیز، خواهران عزیز و ملّت بزرگ ایران! ما بعد از امام، همان
راه امام را موبهمو دنبال کردهایم و انشاءالله خواهیم کرد: دچار انفعال و ضعف
نمیشویم و به حول و قوّهی الهی در برابر زیادهخواهی و زورگویی بیگانگان و دشمنان
میایستیم؛ هیجانزده و احساساتی تصمیم نمیگیریم، به جای متن به حاشیههایی که
برایمان میسازند اعتنا نمیکنیم و وارد حواشی نمیشویم، سرگرم نمیشویم؛ اولویّتهایمان
را به توفیق الهی و به هدایت الهی تشخیص میدهیم؛ و به امید خدا به مردممان و به تواناییهای
آنها و به جوانان عزیزمان اعتماد میکنیم؛ و به دشمن مطلقاً اعتماد و اطمینان
نمیکنیم؛ مردم عزیزمان را از دودستگی و دوقطبی برحذر میداریم؛ و به نصرت الهی هم
اطمینان داریم. شک نداریم که ملّت ایران، با این انگیزه، و با این احساسی که امروز
دارد حرکت میکند، با این ایمان، با این امید، قطعاً به توفیق الهی و به حول و قوّهی
الهی پیروز خواهد شد 97/3/14.
در باب امام و دربارهی این مرد بزرگ، در طول این سالها سخنان زیادی را افراد مطّلع بیان کردهاند ولی اوّلاً آنچه در باب امام و انقلاب -که اینها به هم گره خوردهاند و یاد امام و نام امام از نام انقلاب جدا نیست- گفته شده است، همهی مسائل مربوط به امام و انقلاب نیست؛ ناگفتههایی وجود دارد که باید بمرور در ذهنیّت جامعه قرار بگیرد. ثانیاً آنچه هم در باب انقلاب و در باب امام گفتهاند و گفتهایم و تکرار کردهایم، باید مرور بشود، باید مجدّداً تکرار بشود؛ چون اگر یک حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزئیّات و خصوصیّات ذکر نشود، گمان تحریف این حقیقت بمرور وجود دارد. اکثر شما میدانید که انگیزههایی برای تحریف شخصیّت امام و تحریف انقلاب -که بزرگترین هنر امام بزرگوار بود- هست. ما باید تکرار کنیم حقایقی را که در باب امام و در باب انقلاب گفتهایم، باز هم بگوییم و تکرار کنیم و مجال تحریف را از تحریفکنندگان بگیریم. در شرع مقدّس هم همینجور است، در حقایق تاریخی هم همینجور است؛ بسیاری از معارف دینی را مأمور شدهایم که تکرار کنیم؛ مِنبابِ مثال، تلاوت قرآن را بهطور دائم باید تکرار کنیم که حقایق قرآنی از ذهنها هرگز محو نشود؛ یا تاریخ را -تاریخ واقعی و درست را- باید تکرار کنیم. اگر ملّت ما عاشورا را اینجور در طول قرنهای متمادی با اصرار تبیین نمیکردند و بیان نمیکردند، ممکن بود این حادثهی مهم از یادها برود یا بسیار ضعیفتر از آنچه واقع شده است منعکس بشود.
بهترین راه برای
شناخت امام راحل و راه و اندیشه ایشان، بارخوانی وصیت نامه الهی –سیاسی امام
بزرگوار است؛
برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید
حجم: 1009 کیلوبایت
امام صادق(ع) در رابطه با عید بزرگ ایرانیان، نوروز روایتی را دارند که خواندن آن در آستانه تحویل سال نو خالی از لطف نیست.
معلی بن خنس نقل می کند که روز نوروز به خدمت امام صادق(ع) رفتم و حضرت فرمودند:آیا می شناسی این روز را؟
گفتم:فدایت شوم، این روزی است که عجم آن را تعظیم می کند و این روز تحفه ها و هدیه ها برای یکدیگر می فرستند.
حضرت فرمود:سوگند یاد می کنم به حق خانه کعبه، که در مکه معظمه است، که این تعظیم کردن، نیست مگر برای امر قدیمی که تفسیر می کنم آن را برای تو تا بفهمی آن را.
گفتم:ای سید من و آقای من دانستن این مطلب به برکت شما، محبوب تر است نزد من از آن که مردگان من زنده شوند و دشمنان من بمیرند.
حضرت فرمود:ای معلی به درستی که روز نوروز روزی است که حق تعالی در این روز پیمان گرفت از انسان در روز ألست، که وی را به یگانگی بپرستند و از برای او شریک قرار ندهند و در بندگی و پرستیدن هیچ چیز را شریک او نگردانند و ایمان بیاورند به پیامبران و حجت های او بر خلق و امامان و پیشوایان دین و ائمه معصومین(ع).
و این اولین روزی است که در آن آفتاب طلوع کرد و بادهای آبستن کننده درختان وزیده است و گلها و شکوفه های زمین آفریده شده است.
و در این روز کشتی حضرت نوح بر کوه جودی قرار گرفته.
و در این روز جبرئیل به حضرت رسول(ص) نازل گردید و او را مأمور به تبلیغ نمود، یعنی بعثت پیامبر(ص) در این روز بوده، و در این روز حضرت ابراهیم(ع) بت ها را شکست.
و در این روز بود که پیامبر(ص) امر کرد اصحاب خود را که بیعت کنند با امیرالمؤمنین(ع) و او را با این نام بخوانند، یعنی روز غدیر در این روز بوده است.
در این روز خلافت به حضرت علی(ع) بازگشت و بار دیگر بعد از کشته شدن عثمان، مردم باحضرت علی (ع) بیعت کردند، روز خلافت ظاهری آن حضرت دراین روز بوده است.
در این روز قائم آل محمد(ص) حضرت امام زمان(عج) ظاهر خواهد شد و بر دشمنان غالب می گردد و در هیچ روز نوروزی نیست مگر آنکه ما انتظار فرج می کشیم و این روز را عجم حفظ کرده و حرمت آن را رعایت نموده و شما آن را ضایع کردید.
برگرفته از زادالمعاد، علامه مجلسی، جواهر الکلام- اغسال مستحبه
https://shoreshgh.kowsarblog.ir/
دستشان باز شد آلوده به خون، جانیها بیدوام است ولی خنده شیطانیها
کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا کم نبودند در این خاک سلیمانیها
جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت کی جهان دیده از این گونه فراوانیها؟
آرزو داشت به یاران شهیدش برسد رفت پیوست به حاج احمد و طهرانیها
شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ کم مباد از سرشان سایه نادانیها
برسانید به آنها که پشیمان نشوند ثمری نیست در این دست پشیمانیها
غیرت است این که همه پیر و جوان میبندند گره بر چکمه و سربند به پیشانیها
انتقامش به خدا از حججی سختتر است وای از مشت گرهکرده ایرانیها!
راهی قدس شده لشکر آزادی قدس این خبر را برسانید به سفیانیها
شهدا را شادی وصال و ما را حسرت و غبطه ...
می مانیم تا انتقام قطره قطره خونت را بگیریم. ولی بدان! که ما را بعد از تو ماندن بسیار دشوار است.
ملّت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیّبهی شهیدان،
روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای
مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی
عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین
ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیّةالله ارواحنا فداه و به روح مطهّر
خود او تبریک و به ملّت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونهی برجستهای از تربیتشدگان
اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید.
شهادت پاداش تلاش بیوقفهی او در همهی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوّهی
الهی کار او و راه او متوقّف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی
است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهی دیشب آلودند. شهید سلیمانی
چهرهی بینالمللی مقاومت است و همهی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همهی
دوستان -و نیز همهی دشمنان- بدانند خطّ جهاد مقاومت با انگیزهی مضاعف ادامه
خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار
فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامهی مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام
قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد...
این ضایعه بزرگ را به محضر ولی الله اعظم صاحب الزمان و نایب بر حقش امام خامنهای و ملت شهید پرور ایران و همه مسلمانان تسلیت عرض می نماییم
موسسه قرآن وعترت علی بن موسی الرضا (ع)
بسیج لشکر مخلص خدا و مدرسه عشق است.
امام خمینی رحمت الله علیه
به حق بسیج و بسیجیانند که کشور را از بحرانها نجات میدهند. و باید بسیجی ماند. بسیجی بانگ بلند بیداری است و باب رهایی، بلای جان استکبار است و برج استوار دیدبانی.
بسیجی، بلبل خوشخوان گلزار جبهه هاست و باران
معنویت در کویر رفاه گرایی.
بسیجی بهار آفرین چهار فصل آزادی است و برق خشم
الهی برتارک تاریک فکران مزدور و مدعی روشنفکری.
بسیجی برکه غیرت دینی است
و برف سپید بامدادی برهر بام و بر زن و شهر و دیار اسلامی.
بازوانش بوسه گاه روح خداست و بلندای قامتش بازوی امن بندگان الهی. بهارش جاودان، برق سلاحش درخشان و بانگ تکبیرش بلندتر باد.
بسیج، سرو بلند باغ پیروزی است و ستاره سهیل سحرهای ستم سوزی.
بسیج ستاره سماواتیان در زمین است. و صاعقه مرگ ستمگران زمان، سلاح رهایی محرومان است و سوهان روح مستکبران، سنگرنشین سفره هفت سین ب اصفای آزادی است. مرد سنگر و سجاده و سپیده و سبزه و سرخ رویی و ستم سوزی. سلاحش با مهابت. سرودش پرطنین و ساحل دیدار مولایش مهدی موعود (عج) نزدیک تر باد.
وسخنی با آشوبگرانی که امنیت این بلاد شهید پرور را نشانه رفته اند:
میهن من! باز زخم از نابرادر خورده ای گرم جنگ رو به رو، از پشت خنجر خورده ای
حرف دارد با دل ما، قدر یک تاریخ حرف سرخی خون شهیدان بر سپیدی های برف
خاک میهن! باز هم جسم شهیدی سهم توست شرحه شرحه پیکر سرو رشیدی سهم توست
باز اهریمن به میهن آتشی افروخت آه در میان شعله دیدم خشک و تر میسوخت آه
کفر و ظلمت باز از صورت نقاب انداخته جاهلیت شعله بر جان کتاب انداخته
در گلومان خشک شد فریادهای اعتراض در هجوم های و هو گم شد صدای اعتراض
در کمین بودند گرگان، فتنه در سر داشتند خوابهایی دیده بودند و سر شر داشتند
خواب میدیدند هر قشری به میدان پا نهد هر گروهی با شعاری در خیابان پا نهد
این یکی فریاد استعفای دولت سر دهد آن یکی در آتش تعطیلی مجلس دمد
هر یکی چیزی بگوید، حق و باطل گم شود موجی از سردرگمی ها قسمت مردم شود
خویش را در خیل مردم جا دهد آشوبگر فتنه انگیزد میان این و آن با صد شرر
آتشی خیزد که خاموشی نگیرد سالها کینه هایی که فراموشی نگیرد سالها
صبح یکشنبه کلامی روی آتش آب ریخت فتنه را دیدم که حیران و هراسان میگریخت
تا صف مردم از این آشفتگی ها دور شد اغتشاشی کور بر جا ماند و فتنه کور شد
با کلامی مختصر نیرنگشان بر باد رفت خرج های چند سال دشمنان بر باد رفت
گرچه بعضی از خودی ها آن زمان دلخور شدند از سوال و شبهه و نقد و تأمل پر شدند
از چه رو آقا خودش را خرج دولت کرد باز؟ خویش را آماج تیغ طعن و تهمت کرد باز
غافل از این که چه جنگی پشت این صحنه به پاست در کمین گاهند گرگان لحظه ای غفلت خطاست
خضر راه است او، دگر چون و چرا کردن چرا؟ نور ماه است او، تو راه از چاه بشناس و بیا
از ریاض و لندن و پاریس این آتش رسید دود آن هم میرود در چشمشان، خواهند دید
حاجیان بار بسته جانب میقات غرب! چیست جز تحریم و آشوب و بلا سوغات غرب؟
با صف اول نشینان فاش میگوییم راز اعتراض ما سر جای خودش باقیست باز
اعتراض ما به سستی های تدبیر شماست از گرانیها، از این شش سال تأخیر شماست
از معطل کردن کشور سر میز فریب که نشد از آن بجز تحریم روزافزون نصیب
دم به دم از گفتگو با اجنبی دم میزنید پس چرا در گفتگو با مردم خود الکنید؟
با تلاش و عزم و باور، راه حل در داخل است بارها فرمود رهبر: راه حل در داخل است
جان مولا با ولی این عهد و پیمان مشکنید این نمک خوردید صد بار، این نمکدان مشکنید
با چراغ لاله ها اینک ره ما روشن است راهیان صبح میدانند فردا روشن است
هفته دفاع مقدس و به ویژه سی و یکم شهریور یادآور مظلومیت و در عین حال مقاومت، پایمردی و رشادت رادمردان و شیر زنانی است که با قدرت غیرت و قوت همت و با دست خالی در مقابل دشمن دژخیم تا دندان مسلح ایستادند و در تاریخ بشریت، صفحاتی زرین و ماندگار به یادگار گذاشتند. حماسهآفرینی و رشادتی که قریب به 8 سال تداوم داشته و در طول این مدت به پشتوانه ایمان راسخ به نصرت و مشیت الهی و باور عمیق به راه و سیره رهبر فرزانه خویش، لحظاتی ناب در سرگذشت بشریت آفریدند که فرشتگان آسمان در مقام تمجیدشان، انگشت حیرت به دهان بگزند.
فتنه سال 88 بیتردید
تقابل یک جناح سیاسی با
جناح دیگر ـ در دایره نظام جمهوری اسلامی ـ یا غائله ای در چارچوب اختلاف
میان نیروهای سیاسی باورمند به نظام دینی نبود.
فتنه 88 به
روشنی برآمده از اراده دشمنان پنهان و آشکار و نیروهای برانداز داخلی و خارجی در
مصاف با انقلاب و نظام و ملت بود؛ فتنه 88 نسخه اعطایی نظریهپردازان کودتای
مخملین به پیادهنظام شان در داخل ایران به شمار میآید و رجوع به توصیهها و
دیدگاههای عناصری صهیونیست همچون "مایکل لدین"،"جین شارپ" و
"جورج سورورس"، جملگی حکایتگر یک واقعیت بزرگ و غیرقابل کتمان
است ، اینکه فتنه 88 نه پدیدهای اتفاقی که حاصل اتاقهای فکر کانونهای
صهیونیستی بوده است.
وقایع پس از انتخابات
دهم ریاست جمهوری جنگ احزابی بود که کلیت نظام دینی و خاصه اصل مترقی ولایت
فقیه که شاکله جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد، هدف گرفته بود؛ انتخابات با هر
نتیجه دیگری رقم میخورد به بهانهای دیگر، باز هم سناریوی آتش در تهران عملیاتی میشد.
اما این بار
نیز همچون همه مقاطع بعد از انقلاب اسلامی محاسبات دشمنان و فریب خوردگان، اشتباه
بود و غائلهآفرینی آنان که همراه با تجارب آشوبهای تیر 78 بود، به شکستی مفتضحانه
منجر شد.
آنان تصور
نمیکردند که با وجود موج بحرانسازی علیه نظام و کشور همچون اعمال تحریم و غبارآلوده
کردن فضای سیاسی و اجتماعی جامعه، مردم ایران در اندک مدتی سره را از ناسره
بازشناسند و انقلاب بصیرت برپا دارند و ثابت کنند که با گذشت بیش از ربع قرن
همچنان تا پای جان به انقلاب و نظام و میهن خود وفادارند و تبعیت از ولایت و حریم
داری از این ستون خیمهگاه حاکمیت دینی را تکلیفی شرعی میدانند.
فتنه 88 سبب
شد:
خواص، محکخورده
و چهره منافقان افشا شود.
مردم هوشیار
از پیش، صحنه سیاست داخلی و خارجی را رصد کنند.
ضرورت تطبیق
افراد با حق بیش از گذشته درک شود.
توطئه های
نوین و پنهان دشمنان خارجی و داخلی آشکار گردد.
پالایشی اساسی
در میان سیاسیون و تصمیمسازان علاقهمند به نظام و نفوذیها صورت عینی گیرد و
مرزبندیها بین "خودی و غیرخودی" رنگی روشن پذیرد.
در بررسی
دوران فتنه اما یک نقطه عطف سترگ به چشم میآید؛ فرازی که بیشک به دلیل پیامهایش
برای همیشه در تقویم انقلاب و تاریخ ایران ثبت شده است: حماسه نهم دی!
مردم تهران
ماهها در برابر سران فتنه و اراذل و اوباش خویشتنداری کردند اما وقتی دیدند که ضدانقلابیون
نسبت به ساحت سرور آزادگان حضرت امام حسین(ع) گستاخی کردند، با شادی و هلهله جسارت
کردند. به نفع اسرائیل شعار دادند. به عزاداران آل عصمت با دشنه و زنجیر حمله ور
شدند، تحمل از کف دادند و در روز غرورآفرین نهم دی به خیابانها آمدند؛ حضور بیش از
4 میلیون دلداده به نظام ، ولایت و ایران در تهران، خاطره 12بهمن 57 را زنده
کرد. خاطره روزی که مردم به استقبال از مقتدای عاشقی خود شتافتند تا حکومت الله پا
برجا بماند.
مردم آمدند تا
بگویند بصیرند، تا بگویند سکوت منحوس خواص بیبصیرت را تحمل ندارند، آمدند تا
بگویند ولایت، رکن انقلاب و استقلال و بالندگی ایران است. بگویند تا نفس دارند
مدافع دستاوردهای انقلاب خمینی کبیرند. بگویند ملت زنده است و اجازه نمیدهند نفوذیها
و بیگانگان با دین و ایران، سرنوشت جامعه دینی را به دست گیرند.
بگویند: انقلاب اسلامی مصادره نشدنی است. بگویند سیاست بازان را
میشناسند و لاابالیگریهای سیاستزدگان دلخوش به حمایت بیگانه را پس میزنند.
نهم دی، شکست
کودتای مخملین و بیثمر اشراف وابسته سیاسی علیه ایران ما بود.
نهم دی،
انقلاب بصیرت بود و انوار بصیرت را به افق آینده منتشر کرد.
جمهوری
اسلامی، از لحاظ معنای تحتاللفظی، بر دو پایه استوار است: یکی جمهور مردم؛ یعنی آحاد
مردم و جمعیت کشور. اینها هستند که امر ادارهی کشور و تشکیلات دولتی و مدیریت
کشور را تعیین میکنند. و دیگری اسلامی؛ یعنی این حرکت مردم، بر پایهی تفکر اسلام
و شریعت اسلامی است.
این، یک امر
طبیعی است. در کشوری که اکثریت قریب به تمام آن مسلمان هستند، آن هم مسلمان مؤمن و
معتقد و عامل، که در طول زمان، ایمان عمیق خودشان را به اسلام ثابت کردهاند و
نشان دادهاند، در چنین کشوری، اگر حکومتی مردمی است، پس اسلامی هم است.
مردم اسلام را
میخواهند. این از روز اول گفته شد و در طول سالهای متمادی نیز تجربه گردید. امروز هم
واضحترین حقیقت در نظام ما این است که آحاد و تودهی مردم، از نظام حاکم بر کشور
میخواهند که مسلمان باشد و مسلمانی عمل کند و اسلام را در جامعه تحقق ببخشد.
این حکومت و این
نظام، با این نام در دنیا اعلام شد و تشکیل گردید؛ مردم هم رأی دادند. رأی را هم -
همانطور که عرض کردم - در حقیقت مردم به اسلام دادند و نام جمهوری اسلامی را حاکی
از اسلام دانستند؛ لذا آرایشان را به نام جمهوری اسلامی در صندوق ریختند.
شاید کسانی که
قضایا را با دقت تعقیب کردهاند، یادشان باشد که در اواسط مجلس خبرگان اول - که
قانون اساسی را تدوین میکرد - بتدریج زمزمههای خشونتآمیز و مقابلهآمیز با مسایل
اسلامی بلند شد. تا آنوقت، کسی روی کلمهی اسلام و اسلامی بودن و جمهوری اسلامی،
حساسیتی نشان نمیداد؛ اما از آنجا بود که بتدریج گروههایی در داخل و شاید
بلندگوهایی در خارج، به مقابلهی تبلیغاتی با تفکر اسلامی پرداختند؛ چون اسلامی بودن
جمهوری معلوم شد.
تا قبل از آن،
دنیا دو نوع حکومت را در طول سالهای متمادی تجربه کرده و پذیرفته بود؛ یکی
دمکراسیهای غربی، و دیگری حکومتهای کمونیستی. در دوران قدیم، سلاطینی بودند که با استبداد
رأی حکومت میکردند؛ بدون اینکه قانونی برایشان وجود داشته باشد؛ قانون را هم
خودشان وضع میکردند و ارادهی آنها، کارگزار و حاکم مطلق در بین مردم بود. این، یک
روش مرتجعانه و باستانی در حکومت است؛ اگرچه همین امروز هم کشورهایی هستند که با
همین روش، اما با شکلها و نامهای مختلف اداره میشوند و قبل از انقلاب، کشور خود ما
با همین روش اداره میشد.
این
دو اردوگاه غرب و شرق، با یکدیگر هم بشدت مقابله داشتند و همدیگر را نفی میکردند؛
اما وقتی جمهوری اسلامی - این
سبک جدید حکومت - پدید آمد، هر دو اردوگاه با حیرت و سپس با وحشت، در مقابل نظام جمهوری
اسلامی قرار گرفتند!
علت چه بود؟ علت
این بود که جمهوری اسلامی، دارای خصوصیاتی بود که هر دو سبک حکومت رایج در آن دو
اردوگاه را نفی میکرد و آنها را برای زندگی بشر، غلط و مضر میدانست و آن را اعلام
میکرد.
به عبارت دیگر،
آن دو سبک حکومت که در شرق و غرب رایج بودند، مشترکاتی داشتند و فرهنگ عمومی در
این کشورها یکسان بود. آن فرهنگ، عبارت از کشاندن آحاد مردم به غفلت و رها کردن
زمام شهوات و هواهای نفسانی بود. این، چیزی بود که در هر دو سبک حکومت وجود داشت و
وجود دارد. این، فرهنگ مشترک شرق و غرب است.
با این خصوصیات
مشترک، اسلام مخالف بود و اعلام مخالفت کرد و گفت که حکومت جمهوری اسلامی، استقلال
کامل ملت تحت تابعیت خود را تضمین و تأمین میکند. این استقلال کامل، شامل استقلال
سیاسی و اقتصادی و بالاتر از همه، استقلال فرهنگی است. یعنی جمهوری اسلامی، به این اکتفا نکرد که حکومتی را مستقل
از قدرتها به وجود بیاورد؛ این قدم اول است. کشورهایی که به استقلال میرسند، قدم
اول استقلال آنها همین است که نظام سیاسی خودشان را مستقل کنند؛ یعنی حکومتی مستقل
از نفوذ قدرتهای بیگانه به وجود آورند. به این هم اکتفا نکرد که در جهت استقلال
اقتصادی حرکت بکند. استقلال اقتصادی، از استقلال سیاسی مشکلتر و دیریابتر است. میبینید که به آسانی نمیشود رشتههای نفوذ و سلطهی
اقتصادی قدرتها و دولتهای بیگانه را قطع کرد. اگر کشوری بخواهد به سمت استقلال
اقتصادی برود، احتیاج به نیروی انسانی کارآمد، منابع درآمدزا، امکانات فراوان،
دانش، تخصص، همکاریهای علمی و فنی بینالمللی و بسیاری از چیزهای دیگر دارد. کشورهای انقلابی و کشورهایی که تازه به استقلال میرسند،
برای به دست آوردن همهی این مقدمات و ابزار استقلال اقتصادی، دچار زحمت و دردسرند.
کشور ما از ساعت
اول، در جهت استقلال اقتصادی حرکت کرد. درست است که قبل از انقلاب، تسلط حکومتهای
وابسته، یک اقتصاد کاملاً وابستهی به غرب و بخصوص امریکا را در این کشور رشد داده
بود و بریدن این رشتهها کار بسیار دشواری بود؛ اما این رشتهها بریده شد و ما
توانستیم در جهت استقلال اقتصادی حرکت کنیم.
البته تا رسیدن
به یک استقلال اقتصادی کامل، هنوز فاصله داریم و مردم باید کار کنند، جوانان باید
درس بخوانند، متخصصان باید تلاش نمایند و کسانی که میتوانند در این مقصود مهم ملی
کمک کنند - هر گونه کمکی - آن را باید انجام دهند.
برای یک کشور،
استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است. وقتی رشتههای اقتصاد یک کشور به بیگانگان
وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیهی این پیکر به جایی دیگر وصل است؛ پس
اختیار در دست دیگری خواهد بود.
بیشتر کشورهای
انقلابی در قرن معاصر، متمایل به شرق بودند. اینها از دولتها و قدرتهای شرقی
استفاده میکردند. مثلاً وقتی که چین انقلاب کرد، تا ده سال بلکه بیشتر، کشور شوروی
- که برادر بزرگ او محسوب میشد و در انقلاب سوسیالیستی پیشگام بود - به چین کمک
اقتصادی و فنی میکرد و متخصص و کارشناس به آن کشور میفرستاد. سایر کشورهای
کمونیستی هم همینگونه بودند. اما جمهوری اسلامی، برای بریدن رشتههای پیوند و
وابستگی اقتصادی خود، فقط به ارادهی نیرومند ملت خویش و استعداد درخشان ایرانیان
متکی بود و هست. پس، در راه استقلال اقتصادی، ملت ما پیش رفت و باز هم پیش میرود و
بحمداللَّه برنامهریزیها در همین جهت حرکت میکند و باید هم بکند.
اما از همهی
اینها مهمتر، استقلال فرهنگی بود. جمهوری
اسلامی، از اول نشان داد که زیر بار فرهنگ مبتذل و فاسد غربی نخواهد رفت. این نکته
را من عرض کنم که سلطهی واقعی قدرتها، سلطهی فرهنگی است. یعنی اگر ملتی بتواند
فرهنگ و باورها و اعتقادات و رسوم و آداب و عادات خود را، و در مرحلهی بالاتر،
زبان و خط خویش را در ملت دیگری نفوذ بدهد، بر آن ملت مسلط است و سلطهی او، یک
سلطهی حقیقی است؛ کاری که در دورهیی از این دویست سال گذشته فرانسویها با
کشورهای دیگر کردند، و در یک دورهی دیگر انگلیسیها کردند، و در این اواخر امریکاییها
انجام دادند؛ یعنی زبان و خط و فرهنگ و روشهای زندگی خودشان را به هر کشوری که
توانستند، صادر کردند. اگر کشوری از لحاظ اقتصادی هم مستقل باشد و وابستهی به
قدرتها نباشد، اما چنانچه قدرتهای بیگانه بتوانند فرهنگ خودشان را در این کشور
نفوذ بدهند، بر آن مسلطند.
فرهنگ، مثل آب و
هواست. فرهنگ، یعنی همین رسوم و آدابی که بر زندگی من و شما حاکم است. فرهنگ، یعنی
باورها و اعتقادات ما و چیزهایی که زندگی شخصی و اجتماعی و داخل خانه و محیط کسب
یک جامعه با آنها روبهروست. جمهوری
اسلامی، فرهنگ غربی را رد کرد و گفت ما فرهنگ مستقل اسلامی داریم.
اسلام، تکلیف
مسلمانان را در معاشرت، در کیفیت زندگی فردی، در خورد و خوراک، در لباس پوشیدن، در
درس خواندن، در روابط با حکومت، در روابط با یکدیگر و در معاملاتشان معین کرده
است. ما نمیخواهیم اینها را از غربیها یاد بگیریم و از آنها تقلید کنیم. جمهوری اسلامی، از اول این را نشان داد.
یک
چنین کشور مردمی، یک چنین حکومت مردمی، یک چنین کشور دارای انتخابات آزاد، چون از
لحاظ فرهنگ با غرب مخالف است، حتّی غربِ معتقد به دمکراسی، حاضر نیست این نقاط
ضعف(!) را در جمهوری اسلامی ببیند! این همه برای آن است که جمهوری اسلامی از اول
اعلام کرد که فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی را قبول نخواهد کرد.
جمهوری اسلامی با
این خصوصیات، در روز دوازدهم فروردین سال ۱۳۵۸ اعلام وجود کرد و امروز 39 سال است
که مشغول ادامهی حیات و رشد و تکامل است. تمام قدرتهای ضد اسلامی، با این جمهوری اسلامی
مخالفت کردهاند. همیشه ما در این چند سال گفتهایم که کمک غرب و شرق در جنگ
تحمیلی به رژیم و ارتش عراق، به خاطر ترس از اسلام و دشمنی با اسلام بود.
جمهوری اسلامی، در مقابل این همه خصومت و دشمنی، با قدرت و استحکام ایستاد، ضعیف نشد، بلکه قویتر شد و در خارج از وجود خود، مسلمانان را هم بیدار کرد و ما امروز شاهد بیداری مسلمین هستیم و این به برکت جمهوری اسلامی است
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری پیرامو روز جمهوری اسلامی
پیامبر اکرم (ص):
هُوَ شَهرٌ دُعیتُم فیهِ إلى ضِیافَةِ اللّهِ ، وجُعِلتُم فیهِ مِن أهلِ کَرامَةِ اللّهِ ، أنفاسُکُم فیهِ تَسبیحٌ ، ونَومُکُم فیهِ عِبادَةٌ ، وعَمَلُکُم فیهِ مَقبولٌ ، ودُعاؤُکُم فیهِ مُستَجابٌ .
آن ، ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده اید و در آن ، از اهل کرامت خدا قرار داده شده اید . نفَس هایتان در آن ، تسبیح است ؛ خوابتان در آن ، عبادت است ؛ عمل [خیرِ ]شما در آن ، پذیرفته است ؛ و دعاى شما در آن ، مستجاب است .
فضائل الأشهر الثلاثة ص ٧٧ ح ٦١