مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

دوباره می رسد از ره، صدای پای محرم                       سلام ماه حسین جان و گریه های محرم

چه نفس های شریفی که می شوند در این ماه                  شبیه کعبه سیه پوش ماجرای محرم

چه سینه ها که بسوزند در مصائب ارباب                           چه اشک ها که بریزند در عزای محرم

به روی پیرهن مشکی ام نوشته ام امسال                         منم گدای حسین و منم گدای محرم

تمام سال صدای حسین حسین می آید                       از آن دلی که شود سخت مبتلای محرم

پیام فاطمه این است: شیعیان حسینم!                              سلوک روضه بگیرید پا به پای محرم

سلام روضه ی غربت، سلام حضرت مسلم                     چه حیف شد نرسیدی به ابتدای محرم

حسین می رسد و کربلاست مقصدش، اما                        امان ز کرب عظیم و غم و بلای محرم


خدای سبحان این عالم را که آفرید یک سفره‌ای است؛ یعنی سماوات را, ارضین را, فرشته‌ها را, همه را آفرید؛ بعد به وسیله کتاب‌های خود، این عالم را تفسیر کرد، قرآن, تورات, انجیل, زبور و صحف ابراهیم، اینها تفسیر ساختار خلقت است، مفسر این است و به وسیله انبیا و ائمه(علیهم السلام) که مفسّران این تفسیرند ﴿وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ﴾ و پیامبر را مفسّر قرار داد، به وسیله وجود مبارک حضرت و اهل بیت(علیهم السلام)، قرآن برای ما تفسیر شد. ما تا می‌توانیم این تفسیر را به هر اندازه‌ای که استعداد داریم، گوش بدهیم و با قرآن مأنوس باشیم، هیچ کس نگوید که برای من سخت است. قرآن کریم راه ارتباطی‌مان را با بیانات نورانی اهل بیت روشن کرده است. فرمود: قرآن دو خصیصه دارد : یکی اینکه وزین است, پرمحتواست ﴿إِنَّا سَنُلْقی‏ عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً﴾ و دیگر اینکه فرمود: ﴿لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ﴾؛ آن را آسان قرار دادیم، درست است وزین است؛ اما سخت نیست.

 وزین است, سخت نیست، آسان است سُست نیست؛ این چهار صفت است که دوتا صفت سلبی است دوتا صفت ثبوتی, سست نیست؛ ولی آسان است. فرمود  تا می‌توانید با این کتاب مأنوس باشید ﴿فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ﴾؛ [﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾  هیچ کسی نگوید برای من سخت است, هیچ کسی نگوید مگر من می‌توانم.؟!

در ماه پربرکت ذیحجّه حوادث بسیار مهمّ و شیرینی در اسلام اتفاق افتاد، جریان غدیر در هجدهم این ماه اتفاق افتاد، جریان مباهله در همین ایام اتفاق افتاد، نزول آیه تطهیر در همین ایام اتفاق افتاد، نزول سوره مبارکه «هل اتی» در همین ایام اتفاق افتاد. در روز مباهله که در همین روزهای 24 و 25 ذیحجه اتفاق افتاد نصارای نجران برای استدلال و محاجّه با پیامبر اسلام حرکت کردند، آمدند مدینه، بعد از اینکه اسلام کلّ جزیرةالعرب را احاطه کرد و همه دشمنان دین، اسلحه‌ها را به زمین گذاشتند و شرک در جاهلیت حجاز رخت بربست، مسیحیت نجران باید به اسلام گرایش پیدا می‌کردند اما آنها نپذیرفتند که مسلمان بشوند، علمایشان وارد مدینه شدند، وجود مبارک پیغمبر(ص) براهینی اقامه کرد و آنها نپذیرفتند و به دستور ذات اقدس الهی پیشنهاد مباهله داده شد.

مباهله یعنی ابتهال و تضرّع کردن به درگاه خدای سبحان که خدایا تو حق را یک طرفه مشخص کن، حق با ماست یا حق با آنها، هر کدام از ما راست می‌گوییم ما را نجات بده و هر کدام از ما دروغ می‌گوییم لعنت خود را بر آنها نازل بکن! لعنت هم به معنای دوری از رحمت است. این پیشنهاد مباهله وقتی از طرف پیامبر اسلام(ص) طرح شد آنها پذیرفتند، فردا که بنا شد مباهله کنند یعنی طرفین بیایند با خدا از راه تضرّع و ناله و زاری بگویند خدایا آن‌که صادق است او را نجات بده آن‌که کاذب است یعنی دینِ باطلی را ادّعا دارد و حق را انکار می‌کند لعنت خودت را بر او نازل کن! فردای آن روز دیدند وجود مبارک پیامبر(ص) آمد و حسین‌بن‌علی(ع) را به همراه دارد حالا یا به دوش گرفته یا بغل گرفته و دست حسن‌بن‌علی را که یک مقدار بزرگ‌تر بود را گرفته و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) پشت سر حضرت است و علی‌بن‌ابیطالب(ع) پشت سر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) حرکت می کند، با این جلال و شکوه که حرکت کردند نصارای نجران گفتند اگر اینها به این کوه نفرین کنند این کوه متلاشی می‌شود، ما این مباهله را نمی‌پذیریم، نفرین نمی‌کنیم، نمی‌گوییم «فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بلکه پیشنهاد صلح می‌دهیم و هر چه را اینها در این صلح‌نامه خواستند مطرح کنند ما هم می‌پذیریم.

آیه مباهله نشان می دهد از نظر قرآن کریم پیامبر(ص) وعلی (ع) یک نور هستند، از آیه نورانی مباهله مطالب فراوانی برمی‌آید که جواب بسیاری از سؤال‌هاست؛ ما درباره حسین‌بن‌علی(سلام الله علیه) روایات فراوان داریم که وجود مبارک پیامبر فرمود: «حسین منّی و أنا من حسین» این اختصاصی به سیدالشهداء ندارد، درباره امام حسن هم آمد که «حسنٌ منّی و أنا من حسن» درباره امام حسن و امام حسین(سلام الله علیهما) اگر حضرت فرموده باشد «حسینٌ منّی» یا «حسنٌ منّی» این جای سؤال نیست چون نوه حضرت است، حضرت می‌تواند بفرماید حسین از من است، حسن از من است، اما همین تعبیرات درباره وجود مبارک امیرالمؤمنین هست، «علی منّی» بعد هم نه تنها «علی منّی»، «و أنا من علی»! این جای سؤال است که چرا؟! اگر «علی منّی» چون پسرعموست، صِرف اینکه پسرعمو باشد خیلی‌ها هستند که پسرعمو هستند و این سِمت را ندارند و اگر بخاطر این است که جانشین شما است که شما به مناسبت خلیفه بودن او بفرمایید «علی منّی» دیگر چرا بفرماید «و أ‌نا من علی»؟!

بعد از نزول آیه مبارکه مباهله که دارد «وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ» معلوم می‌شود که از نظر قرآن کریم اینها یک نورند، پراکنده نیستند، چون خداوند از علی‌بن‌ابیطالب(ع) در همین آیه مباهله تعبیر به «وَأَنْفُسَنَا» کرده؛ یعنی او جانِ من است! در نتیجه اگر طبق این تعبیر وجود مبارک علی‌بن‌ابیطالب(ع) جان پیامبر(ص) باشد آن وقت درست است که حضرت بفرماید: «علی منّی و أنا من علی»؛ ما دو حقیقت نیستیم، یک حقیقتیم، منتها در دو بدن ظهور پیدا کردیم! البته در این عالَم همه تفاوت‌هایی که بین امام و پیامبر هست سر جایش محفوظ است.

گزیده ای از بیانات استاد جوادی آملی

 

 یکی از بیانات نورانی امام جواد (سلام الله علیه) این است که «مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیس»؛ فرمود هر کس گوش به حرف گوینده ای می دهد، کسی نوشته کسی را بدون تحقیق بپذیرد, حرف کسی را بدون تحقیق بپذیرد, رفتار و منش و سیره کسی را بپذیرد که او برایش الگو باشد دارد او را عبادت می‌کند. «إصغاء کردن»؛ یعنی گوش دادن و پذیرفتن. اگر آن گوینده از خدا و پیغمبر و اهل بیت(علیهم السلام) می‌گوید این شنونده دارد عبادت می‌کند. یک وقت است عبادت واجب است، مثل نماز ظهر و عصر؛ یک وقت نافله است, مثل نافلههای ظهر و عصر، یک وقت عبادت‌هاست گفتن و شنیدن و مطالعه کردن کلمات قرآن و عترت است این عبادت است، این طور نیست که این جزء کارهای عادی باشد؛ نظیر خواندن کتاب عادی باشد این عبادت است.

 اگر کسی گوش به حرف کسی بدهد مقاله کسی را نگاه کند, روزنامه کسی را, سخن کسی را گوش بدهد, نوار کسی را گوش بدهد که بخواهد بپذیرد باید بداند دارد او را عبادت می‌کند. اگر او ـ إن‌شاءالله ـ از خدا و پیغمبر بگوید, این کار او عبادت خداست و اطاعت پیغمبر, اگر ـ خدای ناکرده ـ او باطل می‌گوید، او دارد شیطان را عبادت می‌کند. بنابراین ما باید فضای مجازی را؛ البته این فضا, فضای حقیقی است نه مجازی, وقتی اندیشه، نقل و انتقال بشود، فضا فضای حقیقی است. اگر کسی این را گوش می‌دهد و بیتحقیق می‌پذیرد ـ خدای ناکرده ـ دارد آن گوینده را عبادت می‌کند؛ لذا هر گفتار و رفتار و نوشتاری را ما باید تحقیق کنیم، این سخن نورانی امام جواد است: «مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ »؛ اگر او از خدا و قیامت و پیغمبر می‌گوید، این شنیدن و خواندن و مطالعه کردن عبادت است و اگر ـ معاذالله ـ بر خلاف دین سخن می‌گوید این دارد ابلیس را عبادت می‌کند این سخن نورانی امام جواد است.

گزیده ای از مباحث اخلاقی استاد جوادی آملی

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

...حَسبُکَ أن تَکونَ مِنّی وأنَا مِنکَ ، تَرِثُنی وأرِثُکَ ،...لَولا أنتَ لَم یُعرَفِ المُؤمنونَ بَعدی

پیامبر (ص) خطاب به امام علی (ع): «... همین تو را بس که تو از منى و من از توام. از من ارث مى برى و من از تو ارث مى برم، ...اگر تو نبودى، پس از من، مؤمنان، شناخته نمى شدند».

امالی صدوق : ص ۱۵۶ ح ۱۵۰ / دانش نامه امیرالمؤمنین علیه السلام: ج 8 ص 250

مهدی جان ؛ تا کی غم جدایی!


عید بر عاشقان و محبین علی علیه السلام مبارک باد.

عید غدیر بر همه مبارک باد

"جزاءً بما کانوا یعلمون" انسان بدون عمل به درجات نمی رسد اگر کسی خیال کند بدون عمل صالح او را به بهشت راه می دهند خیال خام است.

فضل الهی به جای خود، اما زمینه آن، ایمان و عمل صالح است. اگر بی ایمان رفت بوی بهشت را نیز نخواهد شنید و بهشت بر او حرام است.

میزان هم ساعت آخر است تا به چه حال بمیریم. نمی دانیم آیا ایمان را با خود می بریم یا نه؟

عاقبت به خیری نتیجه عمل است؛ " کما تعیشون تموتون و کما تموتون تبعثون" همانطور که زندگی کردید، می میرید و همانطور که مُردید برانگیخته می شوید . پس کسی که یک عمر اهل عمل با صدق بود عاقبتش هم بخیر است. خدا رحیم تر از آن است که او را ساعت آخر به خودش واگذارد.

روز قیامت روزی است که هر کس عملش را آماده می یابد. هر کس جهنم می رود به واسطه اعتقاد و عملش می باشد چنانچه بهشت هم همین است.

از اول تکلیف تا آخر عمر، کوچک و بزرگ کارها حساب می شود.

پس از آن که از ذکر سابقین و مقربین و بیان درجات آنان و ثوابهای جسمی و روحانی ایشان فارغ شد. در شرح حال طبقه دوم که اصحاب یمین اند شروع می فرماید. گروهی که اهل عمل و ایمان هستند اما نه به پایه سابقین ،آن طوری که باید نکوشیده اند. ایشان در یمین یعنی سمت راست عرشند، نامه اعمالشان به دست راستشان داده می شود.  

امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید: خداوندا مهمانخانه ای تدارک فرموده ای در حد عظمت خودت و در آن انواع مأکولات و مشروبات و کاخها و نعمتها تدارک دیدی، آنگاه قاصد فرستادی تا مردمان را به آن مهمانخانه بخواند . اما وااسفا که این خلق نه خواننده الهی را اجابت کردند و نه بر سر شوق آمدند . طلب بهشت نمی کند اما طالب ملک نکبت بار دنیوی هستند. سگ صفتان لاشخوروار روی جیفه عالم طبع افتاده مثل اینکه تنها برای اینها آفریده شده اند...

گزیده ای از تفسیر سوره واقعه - آیت الله دستغیب

 

نیمه ماه پربرکت ذی الحجه روز میلاد حضرت هادی امام دهم(سلام الله علیه) است.

 آن حضرت فرمود: «الدُّنْیَا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»؛ فرمود دنیا یک بازاری است، یک عده سود می‌برند و یک عده زیان می‌کنند. یک عده عمر می‌دهند، در برابر چیزی را می‌گیرند که با این عمرشان با هم آمیخته است. وقتی ذات اقدس اله اعلام کرد من بیشتر می‌خرم، با من معامله کنید سرّش این است که عوض و معوّض هر دو را خدا به انسان برمی‌گرداند. اگر کسی با دیگری یعنی با شیطان معامله کرد، عوض و معوض هر دو را او می‌برد. اما اگر با ذات اقدس الهی معامله کردیم این طور نیست که جان ما را بگیرد و چیزی به ما بدهد، اینکه فرمود: ﴿إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾، به این معنا نیست که جان ما را می‌گیرد و در مقابل بهشت به ما می‌دهد! بهشت را به ما داد ما چه کنیم بی‌جان!؟ جان و بهشت را؛ یعنی عوض و معوض هر دو را به ما می‌دهد.

وجود مبارک حضرت هادی(سلام الله علیه)، با آن همه مشکلات سیاسی که با آنها روبرو بود یک بار سنگین دیگری هم روی دوش ایشان و امام یازدهم بود. آنها می‌خواستند مردم را، امت اسلامی را، جامعه قرآنی را با یک حقیقت تازه‌ای آشنا کنند : «غیبت»

 آنها را آماده کنند، بگویند امام دوازدهمی هست که کسی او را نمی‌بیند، یک غیبت کوتاه دارد، یک غیبت طولانی دارد، ممکن است هزارها سال طول بکشد. هاضمه بشر برای ادراک این مطلب آماده نبود! الآن به لطف الهی از بس گفته شد جریان غیبت وجود مبارک حضرت برای ما حل شده است، وگرنه آن اوایل چه کسی می‌فهمید یک کسی می‌آید هزارها سال در پرده غیبت است! تمام تلاش و کوشش امام نهم و دهم و یازدهم در این بخش خلاصه می‌شد تا مردم را آماده کنند که امام دوازدهم می‌آید و او را نمی‌بینید و ممکن است قرن‌ها طول بکشد! این مساله بار سنگینی روی دوش امام هادی و امام عسکری(سلام الله علیهما) بود و این بار را به مقصد رساندند.

یادگار زیبای امام دهم زیارت جامعه کبیره است. فقط قرآن کریم همسان و همتای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. قرآن، تفسیری دارد که مفسّران فراوانی به این نعمت نایل شدند اما ولایت، تفسیر می‌خواهد. آن روایت‌ها و جمله‌های کوتاه که امامت و ولایت را شرح می‌دهد، کافی نبود. وجود مبارک امام دهم امام هادی(ع) امامت و ولایت را تفسیر کرده است. این زیارت نورانی جامعه کبیر به منزله تفسیر امامت است. یعنی همان‌طوری که قرآن، احتیاج به تفسیر دارد امامت هم احتیاج به تفسیر دارد که هر کدام از ائمه(ع) یک آیه یا چند آیه قرآن را تفسیر کردند، ولی وجود مبارک امام هادی کلّ قرآن را تفسیر کرد، چون عترت و قرآن همتای هم هستند.

 

انسان هر کاری که می‌کند، فرشتهای که مراقب و آماده است؛ در سوره «ق» ذات اقدس الهی فرمود: ﴿ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ﴾؛ «عتید»؛ یعنی مستعد و آماده, «رقیب» هم یعنی مراقب, «مراقب» به کسی می‌گویند که رقبه می‌کشد. رقبه یعنی گردن می‌کشد و آماده است او ضبط می‌کند ﴿وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ ٭ کِراماً کاتِبینَ ٭ یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ﴾ آن‌که طرف راست است که مأمور ضبط نیّات و اعمال و اقوال و کتابت‌ها و سیره‌ها و سنّت‌های نیک است، هر چه دید می‌نویسد؛ اما آن‌که مسئول نوشتن سیّئات ماست، او دستش باز نیست که هر چه خواست و دید بنویسد. برخی از کارها را ذات اقدس الهی حتی اجازه نمی‌دهد این فرشته‌ای که مأمور اقوال و گفتار و رفتار ماست او بنویسد. اگر ما ـ إن‌شاءالله ـ سعی کردیم هم آبروی خودمان را حفظ کنیم, هم آبروی نظام را, هم آبروی جامعه را, آبروی هیچ کسی را نریختیم.

به پی میکده گفتم که چیست راه نجات              بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن

 اگر اسرار مردم را, راز مردم را, آبروی مردم را تا آنجا که ممکن بود حفظ کردیم. اگر یک وقت ـ خدای ناکرده ـ اشتباهی از ما سر زد ذات اقدس الهی اجازه نمی‌دهد که این فرشته‌ای که اصلاً معصوم است و مأمور نوشتن اعمال ماست بنویسد. طبق دعای نورانی «کمیل» که شب‌های جمعه قرائت می‌کنید وجود مبارک حضرت امیر به ما آموخت به خدا عرض کنیم خدایا! بعضی از گناهان را اجازه نمی‌دهی که حتی آنها هم بفهمند «وَ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِکَ أَخْفَیْتَهُ وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَه‏»


گوشه ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در جلسه اخلاق

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی