مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

مولای متقیان امام علی علیه السلام فرمود: «إِذَا لَمْ یَکُنْ مَا تُرِیدُ فَلَا تُبَلْ مَا کُنْتَ»؛ ما اراده‌ای داریم، قضا و قدر که تابع اراده ما نیست، تابع مصالح کلّیه است. اگر یک وقت آنچه را که ما می‌خواستیم نشد، نباید نگران باشیم و بگوییم ما در این حدّ هستیم، چرا نشد؟! «چرا» در کارهای قضا و قدر الهی راه ندارد. در کارهای خود ما، در کارهای دیگران راه دارد؛ اما در برابر قضا و قدر الهی «چرا» راه ندارد. فرمود حالا اگر نشد، خود را به زحمت نینداز. گاهی به عنوان آزمون است گاهی به عنوان شکر نعمت‌های قبلی است، گاهی به عنوان صبر نقمت‌های تازه پدید آمده است. فرمود: «إِذَا لَمْ یَکُنْ مَا تُرِیدُ»؛ نگویید چرا به من؟! نه، خیلی از افراد بودند برجسته‌تر از ما بودند و به مقصد مادی‌شان نرسیدند.


گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه

جشن میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها

خـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س)                         زنـده هـمـه جـهان شد از، یمن ورود فاطمه(س)
پـیـش حـریـم حرمـتش، خیـل ملک کشید صف                           از سـر شـوق جـمـلگی، مـحو سجـود فاطمه(س)

 جشن میلاد ریحانه النبی حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها

سخنران:آقای دکتر قنبری



برای دریافت فایل کلیک کنید
حجم: 14.7 مگابایت

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ»؛ غالب فرمایشات آن حضرت از بیانات نورانی پیغمبر(علیهما السلام) استفاده می‌شود. آن حضرت فرمود: «النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»؛ اکثری مردم خواب‌اند هنگام مرگ بیدار می‌شوند. برخی‌ها در هنگام مرگ هم بیدار نمی‌شوند، خوابیده می‌میرند و بعد از مرگ بیدار می‌شوند.

فرمود: اهل دنیا مثل سواره‌هایی هستند که اینها را منتقل می‌کنند و خودشان در حال خواب هستند. کسی که اهل دنیا نباشد بیدار است، این حالت انتقال را درک می‌کند و خود را تسلیم ناقل می‌کند:

 یعنی ما در حال بیداری و در حال زنده بودن منتقل می‌شویم و گرنه مرگ به معنای نابودی که نیست. آن مرگ به معنای نابودی فوت است نه وفات! در قرآن کریم هیچ سخن از فوت نیست، یک جاست که نفی کرده است فرمود: ﴿فَلاَ فَوْتَ﴾، هر چه از قرآن درباره مرگ آمده وفات است.

اگر کسی خواب باشد نمی‌داند که او را از کجا به جایی بردند! اما وقتی بیدار باشد به این نقل و انتقال رضا می‌دهد و ادعا می‌کند که من می‌فهمم که دارم از جایی به جایی می‌روم و خود را تسلیم این ناقل می‌کند.


گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه



فرمود: «الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَی»؛ عفیف بودن فضیلتی است هم برای مرد هم برای زن

گاهی انسان در جهاد اصغر اعضا و جوارحش را می‌دهد، بعد خدا به او دستی می‌دهد که «یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّة». در جهاد اکبر که دشوارتر از جهاد اصغر است اگر کسی موفق شد، او هم می‌شود: «لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة»، با فرشته‌ها محشور می‌شود.

در اینجا هم فرمود اگر کسی فقیر بود، برای اینکه عزیزانه زندگی کند، این عفت و عدم تعرّض و قناعت زینت این حالت فقر اوست؛ چه اینکه زینت غنا و داشتن شکر و سپاسگزاری است. شکر هم این است که انسان نعمت را در جای خود مصرف بکند و به داد دیگران برسد.

هر انسانی که قدرت داشته باشد به فقیر کمک بکند و نکند، در قیامت معذّب است. چه مسلمان باشد چه یهودی و مسیحی و زرتشت باشد و چه ملحد و مشرک باشد، در قیامت وقتی از عده‌ای سؤال می‌کنند که چطور به جهنم افتادید؟ ﴿ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَر﴾ اینها چند دلیل ذکر می‌کنند، می‌گویند ما در محکمه قیامت به چند چیز محکوم شدیم: یکی اینکه منکر قیامت بودیم: ﴿کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ﴾، این معلوم است که در اثر کفر عذاب می‌بیند. بعد ﴿لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ﴾ و ﴿لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ﴾، ما به فقرا کمک نمی‌کردیم. ببینید در قیامت می‌گویند حالا کافر بودی باش، ولی کمک به فقیر وظیفه هر انسانی است؛ چون کفّار هم به فروع مثل اصول مکلّف‌اند. از این احتجاج‌های قرآنی برمی‌آید که کفّار هم به فروع مکلّف‌اند هم به اصول مکلّف‌اند. هم عِقاب می‌بینند که چرا اصول دین را منکرند هم عقاب می‌بینند که چرا به فقرا نرسیدند؟ کمک به فقرا جزء برنامه‌های بین‌المللی اسلام است.

گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه

ما در مقام اداره حکومت و شؤون امت رهبر و مسئولین مملکتی را باید با امیرالمؤمنین مقایسه کنیم که این همان الگو گیری است که قرآن پیامبر اکرم و اهل بیت را اسوه حسنه معرفی کرده است.. زندگی خانوادگی را باید با زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها قیاس کنیم تا راه درست را بیابیم .

 

برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید

 

حجم: 17 مگابایت

 

در این کلمه نورانی حضرت علی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : «فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَی غَیْرِ أَهْلِهَا»؛ آدم باید روی پای خودش بایستد. قرآن می‌فرماید که ما چند قرن قبل اسلام و مسلمان‌ها را معنا کردیم. در تورات چنین گفتیم، در انجیل چنین گفتم، گفتیم ملّت اسلامی، جامعه اسلامی جامعه‌ای است که روی پای خودش بایستد: ﴿کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی‏ عَلی‏ سُوقِهِ﴾، مسلمان یعنی این! مسلمان مثل آن بذری است که آب آن کافی، هوایش سالم، خود این بذر و این خوشه گندم را من حکیمانه خلق کردم، او هم حکیم است، چرا؟ چون می‌فهمد! این خوشه گندم می‌فهمد که با این باریکی نمی‌تواند در برابر این حوادث و باد مقاومت کند. چند سانت که بالا آمده، ﴿فَآزَرَهُ﴾؛ از خود وزیر انتخاب می‌کند، «آزره إنتخب لنفسه وزیرا، جعل له وزیرا» وزیر آن است که کسی وزر و سنگینی مملکت بر دوش اوست. این خوشه گندم برای خودش یک سلطان است می‌فهمد که وزیر می‌خواهد، ولی وزیر باید خودی باشد. ﴿فَآزَرَهُ﴾؛ یعنی «جعل له لنفسه من نفسه وزیرا»، این پایه‌اش را محکم می‌کند اطرافش را محکم می‌کند نوازش می‌کند، اینها را وزیر خود قرار می‌دهد. به این وزیر چه دستوری می‌دهد؟ ﴿فَاسْتَغْلَظَ﴾؛ می‌گوید باهم همکاری بکنیم، این پایه را چند سانت و قطرش را چند سانت بیشتر بکنیم. یک چند سانتی که بالا آمدند، ﴿فَاسْتَغْلَظَ﴾؛ می‌بینید که این خوشه‌های گندم یک کمربند محکمی به دور خودشان می‌زنند، می‌گویند من باید در برابر حوادث بایستم، من اگر کمربند نداشته باشم و محکم نباشم و گره نزنم باد مرا می‌شکند. فهم یعنی فهم! فرمود: مَثل اینها در انجیل و تورات، چند قرن قبل گفتند، مسلمان آن است که کمربند ایمنی از خودش دارد روی پای خودش می‌ایستد، ﴿فَاسْتَوی‏ عَلی‏ سُوقِهِ﴾، این خوشه گندم به چه چیزی تکیه می‌کند؟ روی پای خودش ایستاد. این کسی که به بیگانه می‌خواهد تکیه کند، او اسلامی حرف می‌زند و غیر اسلامی فکر می‌کند. مسلمان آن است که کمربند داشته باشد. روی پای خودش بایستد، ﴿فَاسْتَوی‏ عَلی‏ سُوقِهِ﴾؛ روی ساق خودش بایستد؛ آن وقت: ﴿یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ﴾؛ میوه فراوان می‌دهد. این مزرعه پر از باد و اینهاست که این بادها این را نمی‌شکند، چون کمربند دارد و محکم است، روی پای خودش ایستاد.

اگر کسی اسلامی حرف بزند، باید روی پای خودش بایستد. نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد و دستش به دیگری هم دراز نشود. تا می‌تواند دست دیگری و دیگران را بگیرد و تا می‌تواند دستش به دیگری دراز نشود. این عزیزپروری است. این عزت و استقلال یاددهی است. فرمود چیزی را نخواهید بهتر از آن است که از ناکس بخواهید. روی پای خودتان بایستید. فرمود: ما مسلمان‌ها را چند قرن قبل معرفی کردیم، مسلمان آن است که روی پای خودش بایستد. ما اگر بخواهیم بفهمیم مسلمان هستیم یا نه، با چه باید بفهمیم؟ غیر از قرآن که هویت اسلامی ما را تبیین می‌کند ما راه دیگری نداریم. اگر ـ خدای ناکرده ـ به دیگری تکیه کنیم، اگر خوشه‌ای این کار را حکیمانه نکرد، یا نگذاشتند او بکند، این ناچار است به این سنگ یا به آن خوشه یا به این چوب تکیه کند. فرمود این روی پای خودش ایستاده است: ﴿فَاسْتَوی‏ عَلی‏ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ﴾، آن وقت میو‌ه‌های فراوانی می‌دهد. فرمود به بیگانه تکیه نکنید.

فرمود: «فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَی غَیْرِ أَهْلِهَا»؛ هیچ وقت دستتان پیش دیگری دراز نشود.

گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه

فلسفه قیام حضرت زهرا سلام الله علیها چه بود؟

شباهت امروز جامعه ما با آن روز مدینه در چیست؟

 


برای دریافت فایل کلیک کنید
حجم: 11.5 مگابایت

شهادت حضرت زهرا(س) (98/11/8)
مسأله قیام حضرت زهرا سلام الله علیها و فلشفه و آثار و درکاتش وقتی خوب درک خواهد شد که ما حداقل شزایط حاکم بر آن زمانه و امت را خوب درک کنیم.
 این همه مصیبت بر اساس چه درکی از تکلیف در وجود حضرت زهراسلام الله علیها بود و قرار بود که چه آثاری داشته باشد؟
مگر چه اتفاقی در جامعه، در امت رخ داده بود که لازم بود حتی به قیمت جان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حداقل یک نفر در مقابلش قیام کند؟
اگر اینقدر این مسأله حادّ و خطیر بود چرا بقیه امت در مقابلش ساکت بودند؟
امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه شقشقیه گذرا این موضوع را توضیح می دهد:
 

حجم: 18.5 مگابایت

فاطمیه 98
پسر فاطمه!نگاهی کن                   فاطمیّه است و دل پر از غوغاست

دلمان خون شد از ندیدن تو              دل ما خوش به ذکر یا زهراست

دوره ی آخر الزمان شده است          فتنه ها باز قد علم کردند
شمرها باز هم در این میدان             دست عباس را قلم کردند

سبز و سرخ و سفید، یک‌رنگیم         زیر یک پرچمیم، یک‌دستیم
حرف قوم و نژاد و مذهب نیست       ما به یک انقلاب دل بستیم

عده‌ای از خواص همواره                نان این انقلاب را خوردند
در بزنگاه فتنه‌ها اما                      سر از اردوی کین در آوردند

نکند باز یادمان برود                      همه در بیعت ولی هستیم
قاتل دشمن است وحدت ما           همه فرمانبر علی هستیم

 نهضتی که به ما رسید امروز          از مدینه شروع شد، از در
پشت در مادرم زمین افتاد              تا بماند قیام پیغمبر

فتنه گرها به صحنه آمده اند            آی یاران مسیر گم نشود
در دل هرم آتش فتنه                    خُنکای غدیر گم نشود

فتنه از هر طرف هجوم آورد            خانه‌ام باز در خطر افتاد
شیعه هربار بی تفاوت ماند            آتش آمد به جان در افتاد

گفتم از در ، چه شد که چشمانم    مثل ابر بهار می بارند
شهدا روزیِ شهادت را                 از همین فاطمیه ها دارند

غم از این بیشتر؟! که جان رسول    دلش از جور دشمن آزرده ست
دست حیدر طناب پیچ است و        فاطمه پشت در زمین خورده است

چه بگویم که بغض ، سنگین است    آنچه باید نمیشد آخر شد
غم از این بیشتر؟! که در خانه         رو بگیرد زن از محارم خود


موسسه قران وعترت علی بن موسی الرضا (ع) اقامه عزا می نماید:

سه شنبه تا پنج شنبه 8-10 بهمن ماه 98 از ساعت 10:30 صبح

همراه با سخنرانی استاد مهدوی ارفع

 وجود مبارک امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) در هنگام دفن صدیقه کبری خطاب کرد به قبر مطهّر پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) این جمله را عرض کرد، این در خطبه 202 نهج البلاغه است؛ «أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ إِلَی أَنْ یَخْتَارَ اللَّهُ لِی دَارَکَ الَّتِی أَنْتَ بِهَا مُقِیمٌ»؛ به حضرت عرض کرد تا عمر من به پایان برسد، داری که شما هستید به آنجا ملحق بشویم، این خصیصه‌ای است بین حضرت امیر و وجود مبارک حضرت رسول(علیهما السلام). وجود مبارک پیغمبر یک وقت فرمود: سخاوت یک شجره طوبایی است که اصل آن در بهشت در خانه من است و شاخه‌های او به خانه‌های مؤمنین می‌رسد. در جلسه دیگر فرمود: سخاوت یک شجره طیبه‌ای است که اصل آن در خانه علی بن ابیطالب است شاخه‌های پربرکتش به خانه‌های مؤمنین می‌رسد. به حضرت عرض کردند این دو حدیث هماهنگ نیست؛ چون شما در یک جلسه فرمودید اصل این درخت در خانه من است، در جلسه دیگر فرمودید اصلش در خانه علی است! فرمود: «دَارِی وَ دَارَ عَلِیٍّ وَاحِدَةٌ»؛ چرا؟ شما وقتی به آیه مباهله مراجعه می‌کنید می‌بینید وجود مبارک حضرت امیر به منزله جان پیغمبر تلقّی شده است: ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ﴾؛ این ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ﴾ نشان می‌دهد که اینها یک حقیقت‌اند. ما یک حقیقت هستیم، منتها در این نشئه کثرت در دو جا ظهور کردیم.

اینجا که وجود مبارک حضرت امیر در این خطبه می‌گوید تا خدا برای من داری را که در بهشت هست انتخاب کند، یعنی همان جایی که شما حضور دارید. بعد فرمود: «وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَال‏»؛ فرمود دخترت مهمان شماست به حضور شما می‌آید و گزارش جریان سقیفه و امثال سقیفه را به عرض شما می‌رساند و به اطلاع شما می‌رساند که امت اجتماع کردند که فاطمه را هضم کنند و حذف کنند. این بیان نورانی حضرت است در این خطبه.

مستحضرید که دلالت چند قسم است یک قسم بالمطابقه است یک قسم بالالتزام. دلالت بالالتزام این است که این لفظ را می‌گویند لازم این لفظ هم مثل مطابق اصلی آن حجت است؛ اگر گفتند این آتش است یعنی آتش است و می‌سوزاند. لازم نیست بگویند می‌سوزاند. یک وقت می‌گویند ابراهیم خلیل امت است، «کان إبراهیم أمة واحدة»؛ معلوم می‌شود که یک نفر کار یک کشور را می‌کند. یک وقت می‌گویند یک ملّت قیام کردند برای کوبیدن ابراهیم خلیل. این به دلالت التزام می‌فهماند که ابراهیم امت واحده است؛ چون اگر یک امت نباشد یک مملکت نباشد یک کشور نباشد، یک کشور که به جنگ او نمی‌آید.

اینکه وجود مبارک حضرت امیر فرمود امت جمع شدند تا فاطمه را هضم و حذف کنند؛ یعنی فاطمه امت است، چون اگر یک فرد عادی بود که لازم نبود یک امت قیام کند او را از پا دربیاورد. امت به وسیله سقیفه حضور پیدا کرد. آنها که اهل حَلّ و عقد بودند آنها جامعه را شوراندند و به هر حال اهل بیت را خانه‌نشین کردند. اینکه به پیغمبر عرض می‌کند: «وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا»؛ یعنی «إن فاطمة علیها السلام أمة واحدة».

صدیقه کبری در بین همه زن‌ها «کانت أمة واحدة». مریم در حدّ انجیل، قدرت اعجاز و مانند آن دارد. با مجموع عیسی دوتایی باهم یک آیت جهانی‌اند. فرمود مریم و ابن مریم ﴿آیَةً لِلْعالَمینَ﴾، دو تایی. وجود مبارک فاطمه(سلام الله علیها) هم‌سطح قرآن است این طور نیست که در قرآن حقیقتی باشد فاطمه(سلام الله علیها) نداند، یا فاطمه(علیها السلام) کاری بکند و عملی داشته باشد سیره‌ای و سنتی و سریره‌ای داشته باشد که قرآن نگفته باشد؛ پس او همتای قرآن است. اگر کسی که همتای انجیل است، الآن جهان را مسخّر کرده است شرق و غرب عالم به نام مریم است، مسیحیت توانست این مریم را به جهان معرفی کند،

وجود مبارک صدیقه کبری در خطبه «فدکیه» فرمود ما وحدت می‌خواهیم. کشور با وحدت و اتحاد حلّ می‌شود. اما اتحاد و وحدت سفارشی نیست با سخنرانی حلّ نمی‌شود. «وَ الْعَدْلَ تَنْسِیقاً»، عدل کشور را به هم مرتبط می‌کند عامل وحدت است و ما هستیم. «وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَة» و ما هستیم. البته سفارش می‌کنیم تبلیغ هم می‌کنیم که اتحاد چیز خوبی است، اختلاف چیز بدی است؛ ولی با سفارش دل‌ها منسجم نمی‌شود. فرمود آنچه دل‌ها را منسجم می‌کند عدل است کلید آن به دست ماست. امامت است کلید آن به دست ماست. اینها در خطبه‌های نورانی حضرت است در خطبه «فدکیه». لذا وجود مبارک امیرالمؤمنین به پیغمبر عرض می‌کند یک امت جمع شد که فاطمه را از پا دربیاورد. «وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُر»؛ یعنی اجماع. «بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا»؛ امت جمع شدند که فاطمه را خانه‌نشین کنند. پس معلوم می‌شود که فاطمه یک امت است، چون اگر یک فرد عادی بود که یک فرد عادی می‌توانست او را با قنفذ و امثال قنفذ خانه‌نشین بکنند. اینکه همه تصمیم گرفتند که اسرار سقیفه، اصحاب سقیفه، قبل و بعد آن، همه حواشی جمع شدند که فاطمه را خانه‌نشین کنند پس معلوم می‌شود که فاطمه امت است «کانت فاطمه علیها السلام أُمة واحدة».

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی