مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در سخنرانی شب تاسوعا:

پیام سالار شهیدان دو چیز است: یکی تحقیق علمی و دیگری تحقّق عملی; جامعه‌ای می‌تواند حسینی باشد که در معارف دین محقّق باشد نه مقلّد و در مسائل عملی، متحقّق باشد نه عقب‌افتاده. جریان عاشورا را از زیارتنامه‌های این ذوات قدسی می‌شود تشخیص داد نه تنها در زیارت جامعه، بلکه در سایر زیارات این مضمون هست که «محقّقٌ لما حقّقتم و مبطلٌ لما أبطلتم» ادبِ ما در پیشگاه این ذوات قدسی این است که من در مسائل علمی صاحب‌نظرم آنچه را شما تحقیق کردی من محقّقانه می‌پذیرم، آنچه را شما ابطال کردی من محقّقانه باطل می‌دانم.

 پرهیز از جهلِ علمی، اجتناب از تقلید، دوری گزیدن از عوام‌فریبی این وظیفه اصلی عاشورائیان است. آنکه محقّق نیست، شیعه حسینی نیست، این در بخش علم و سواد. در بخش عملی، تحقّق لازم است. شما در زیارتنامه وجود مبارک مسلم ‌بن‌عقیل همین حرف را می‌زنید «حربٌ لمن حاربکم و سلمٌ لمن سالمکم» این اوّلین شهید عاشوراست در پایانش هم که زیارت سالار شهیدان است همین حرف است. پس جامعه‌ای، جامعه حسینی است که هم در مسئله سواد محقّقانه معارف را تحقیق کند و هم در مسئله عمل، متحقّقانه باشد.

جریان کربلا تنها برای این نبود که سالار شهیدان مجبور به بیعت بود و تنها جان او در خطر بود. سخن از اصلِ دین بود، سخن از شخص حضرت نبود. در دم دروازه شام وجود مبارک امام سجاد را که اسیرانه آوردند به حضرت عرض کردند در این جنگ چه کسی پیروز شد؟ فرمود ما پیروز شدیم. توی شامی اگر خواستی بفهمی در صحنه عاشورا چه کسی پیروز شد هنگام نماز برو اذان و اقامه بگو ببین نام چه کسی را می‌بری، ما رفتیم این نام را زنده کردیم و برگشتیم. سخن از حسین و حسن نیست، سخن از قرآن و عترت است. کربلا یعنی جنگ بین حق و باطل، خیر و شرّ، زشت و زیبا، عدل و ظلم. در سخنان نورانی سالار شهیدان همین بود اصلِ جنگ سالار شهیدان با دستگاه اموی جنگ اسلام و کفر بود لذا امام سجاد فرمود ما رفتیم نام پیغمبر را زنده کردیم و برگشتیم و ما پیروز شدیم، پس کسی در عاشورا موفق است که عاشورایی باشد در مسائل علمی محقّقانه سخن بگوید و در مسائل عملی متحقّقانه عمل کند.

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در ادامه سخنانشان به تبیین واژه «عشق» و لزوم همراهی عقل با اشک بر سیدالشهداء(ع) اشاره کرده و بیان داشتند: مرحوم کلینی در جلد دوم کافی دارد که فاضل‌ترین مردم کسانی‌اند که به عبادت عشق بورزند. ما همه موظفیم برای سیدالشهداء بنالیم چون جریان گریه کردن یک روایت و ده روایت نیست فضیلت است، عبادت است، حرفی در آن نیست اما دو کار دیگر هم باید بکنیم: اولاً عقل را به خدمت این اشک نیاوریم، دوم اینکه اشک را به خدمت این عقل ببریم، بشویم عاقل; عقل را معزول و اسیر نکنیم، عاطفه بسیار چیز مقدسی است این عاطفه را ببریم خدمت عقل؛ وقتی اشک ریختیم بشویم حسینی، از این به بعد دیگر نه بیراهه برویم نه راه کسی را ببندیم. روضه‌خوانی و مداحی های  ما نباید بی ‌پشتوانه علمی باشد.

 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فَإِنْ أَخَذْتُمْ بِهَا رَشَدْتُمْ وَ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ تَرَکْتُمُوهَا ضَلَلْتُمْ وَ هَلَکْتُمْ فَخُذُوا بِهَا وَ أَنَا بِنَجَاتِکُمْ زَعِیمٌ     الکافی ج‏۲ / ۱۸۶

امام صادق علیه السلام فرمود: به زیارت یک دیگر روید زیرا زیارت شما از یک دیگر زنده گردانیدن دلهاى شما و یاد نمودن احادیث ماست، و احادیث ما شما را به هم متوجه می ‏سازد، پس اگر به آنها عمل کنید، هدایت و نجات یابید. و اگر آنها را ترک کنید گمراه و هلاک شوید، پس به آنها عمل کنید، و من ضامن نجات شمایم.

فرمود: «تَزَاوَرُوا»؛ دور هم جمع بشوید، از یکدیگر فاصله نگیرید, چرا؟ «فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا»، شما شیعیان ما هستید وقتی دور هم جمع شدید، حرف‌های ما را می‌زنید؛ این طور نیست که موبایل دستتان باشد دیدار همین باشد؛ وقتی نشستید می‌گویید فلان امام چه گفته, فلان آیه چه گفته, اینها درس زندگی به ما می‌دهند. فرمود سخنان ما در شما عاطفه ایجاد می‌کند.

 همه ما شنیدیم که می‌گویند سنگ روی سنگ بند نمی‌شود، این درست است، شما بخواهید برج بسازید خانه بسازید، بخش اوّل سنگ را که گذاشتید، بخش دوم را بخواهید سنگ روی سنگ بگذارید بند نمی‌شود. یک ملات نرمی می‌خواهد که بین این دوتا سنگ باشد تا این برج بشود، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. فرمود: حرف‌های ما آن ملات است، زن و شوهر را جمع می‌کند, اعضای خانواده را جمع می‌کند, جناح‌ها و احزاب را با هم جمع می‌کند « أحادِیثُنا تُعَطِّفُ بعضَکُم عَلی بعضٍ» فرمود سخنان ما ملات جامعه است، جامعه اگر بخواهد برج مستحکم بشود محبّت, ادب, انسانیّت, گذشت, پوشش عیب دیگران, اینها لازم است. حضرت فرمود: سخنان ما این کارها را می‌کند «تَزاوَرُوا فإنّ فی زِیارَتِکُم إحْیاءً لِقُلوبِکُم و ذِکرا لأحادِیثِنا و أحادِیثُنا تُعَطِّفُ بعضَکُم عَلی بعضٍ».

 بیانات استاد جوادی آملی

یک بیان لطیفی وجود مبارک امام جواد دارد، فرمود: هر کس می‌خواهد کاری انجام بدهد باید سرمایه‌گذاری کند. فرمود سرمایه رایگان است مجانی است، اصلاً دعوت می‌کنند که این سرمایه را ما رایگان به شما بدهیم. آن بیان نورانی امام جواد این است که «الثِّقَةُ [بِاللَّهِ‏]تعالی ثَمَنٌ لِکُلِّ غَالٍ، وَ سُلَّمٌ إِلَی کُلِّ عَال‏»؛ فرمود: اطمینان به خدا, مگر همه کارها به دست او نیست, مگر او ما را نخوانده؛ حالا اختصاصی ندارد ماه مبارک رمضان یک عده‌ «ضیوف الرحمان» بشوند یا ایام حج یک عده «ضیوف الرحمان» بشوند؛ البته آن زمان و زمین یک خصیصه بیشتری دارد، هم ماه مبارک رمضان یک زمان ضیافت ویژه است هم سرزمین وحی؛ اما کلّ زمان و زمین انسان می‌تواند مهمان خدا باشد. فرمود: «الثِّقَةُ [بِاللَّهِ‏]تعالی ثَمنٌ لکلّ غالٍ و سُلّمٌ إلی کلّ عالٍ»، «غالی»؛ یعنی خیلی گران. فرمود مگر عالِم شدن, متّقی شدن, وارسته شدن, حکیم شدن, متألّه شدن, دانشمند شدن مگر گران نیست، قیمت این سرمایه همان اطمینان به خداست. اگر شدنی نبود, اگر سرمایه به ما نمی‌داد که نمی‌گفت تجارت کنید. فرمود این رأس المال را بگیرید به عنوان اطمینان به خدا, به خدا مطمئن باشید به اصطلاح روی خدا حساب بکنید، این سرمایه و قیمت و بهای هر چیز گرانی است. شما می‌خواهید عزیز باشید، عزّت گران است پول آن دست شما است. بخواهید در جامعه محترم باشید این کار گرانی است؛ انسان هشتاد سال, نود سال با عزّت و آبرو زندگی کند این سنگین است. فرمود بله این سنگین است خیلی گران هم هست؛ اما سرمایه‌اش در اختیار شماست، «الثِّقَةُ [بِاللَّهِ‏]تعالی»؛ اطمینان به خدا یعنی چه؟ یعنی اینکه او گفته باور کنید. فرمود شما اگر بیراهه نروید راه کسی را نبندید ربا نگیرید, ربا ندهید, دروغ نگویید, اختلاسی نباشید, نجومی نباشید، من از راهی که شما فکر نمی‌کنید روزی‌ شما را تأمین می‌کنم.

در سوره «طلاق» فرمود: ﴿وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً﴾  فرمود شما کسب حلال بکنید کار نداشته باشید روزیتان چیست، صبح با «بسم الله» بروید مغازه این کالایی که خریدم با یک سود قابل قبول میفروشم، نه ربا می‌گیرم نه ربا می‌دهم؛ نه تطفیف می‌کنم نه کم‌فروشی می‌کنم، نه گرانفروشی می‌کنم، این کار را نمیکنم . هیچ کسی که با تقوا باشد در کار نمی‌ماند، همیشه برون‌رفت دارد ﴿ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ﴾، فرمود آن کسی که موحّد است، کارش را انجام می‌دهد، ایمانش به کسبش نیست، کسب یک وظیفه است، هر کسی کاری دارد؛ حوزوی کاری دارد,  دانشگاهی کاری دارد, کشاورز و دامدار کاری دارد، هر کسی کاری دارد، این کار را ما موظفیم انجام بدهیم، به عنوان وظیفه است؛ اما رازق این نیست.

بیانات اخلاقی آیت الله جوادی آملی

این آیه است که وجود مبارک امام جواد(سلام الله علیه) را به این صورت می‌پروراند که میفرماید: «الثِّقَةُ [بِاللَّهِ‏]تعالی ثَمَنٌ لِکُلِّ غَالٍ‏»؛ یعنی هر چیزی که گران است؛ یک دانشجو می‌خواهد به مقامات علمی برسد، این با اطمینان به خدا تلاش و کوشش می‌کند، وقتش را بیجا صرف نمی‌کند به مقام علمی هم می‌رسد.

«سُلّم» آن نردبانی است که نه خودش می‌لغزد, نه بالابری آن نقص دارد، نه کسی که بالا می‌رود می‌افتد، این را می‌گویند سلّم، آن نردبانی که انسان را سالم بالا ببرد، یک بالابر سالمی است. اگر کسی بخواهد به درجات عالی برسد « وَ سُلَّمٌ إِلَی کُلِّ عَال‏»؛ هر جای بلندی که ما بخواهیم برویم، همه اینها که مجتهد شدند, عالم شدند, چه در حوزه چه در دانشگاه با اطمینان به لطف خدا بود. نگفتند به من چه! نگفتند به من نمی‌رسد، گفتند به من هم می‌رسد.

خدای سبحان این عالم را که آفرید یک سفره‌ای است؛ یعنی سماوات را, ارضین را, فرشته‌ها را, همه را آفرید؛ بعد به وسیله کتاب‌های خود، این عالم را تفسیر کرد، قرآن, تورات, انجیل, زبور و صحف ابراهیم، اینها تفسیر ساختار خلقت است، مفسر این است و به وسیله انبیا و ائمه(علیهم السلام) که مفسّران این تفسیرند ﴿وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ﴾ و پیامبر را مفسّر قرار داد، به وسیله وجود مبارک حضرت و اهل بیت(علیهم السلام)، قرآن برای ما تفسیر شد. ما تا می‌توانیم این تفسیر را به هر اندازه‌ای که استعداد داریم، گوش بدهیم و با قرآن مأنوس باشیم، هیچ کس نگوید که برای من سخت است. قرآن کریم راه ارتباطی‌مان را با بیانات نورانی اهل بیت روشن کرده است. فرمود: قرآن دو خصیصه دارد : یکی اینکه وزین است, پرمحتواست ﴿إِنَّا سَنُلْقی‏ عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً﴾ و دیگر اینکه فرمود: ﴿لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ﴾؛ آن را آسان قرار دادیم، درست است وزین است؛ اما سخت نیست.

 وزین است, سخت نیست، آسان است سُست نیست؛ این چهار صفت است که دوتا صفت سلبی است دوتا صفت ثبوتی, سست نیست؛ ولی آسان است. فرمود  تا می‌توانید با این کتاب مأنوس باشید ﴿فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ﴾؛ [﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾  هیچ کسی نگوید برای من سخت است, هیچ کسی نگوید مگر من می‌توانم.؟!

در ماه پربرکت ذیحجّه حوادث بسیار مهمّ و شیرینی در اسلام اتفاق افتاد، جریان غدیر در هجدهم این ماه اتفاق افتاد، جریان مباهله در همین ایام اتفاق افتاد، نزول آیه تطهیر در همین ایام اتفاق افتاد، نزول سوره مبارکه «هل اتی» در همین ایام اتفاق افتاد. در روز مباهله که در همین روزهای 24 و 25 ذیحجه اتفاق افتاد نصارای نجران برای استدلال و محاجّه با پیامبر اسلام حرکت کردند، آمدند مدینه، بعد از اینکه اسلام کلّ جزیرةالعرب را احاطه کرد و همه دشمنان دین، اسلحه‌ها را به زمین گذاشتند و شرک در جاهلیت حجاز رخت بربست، مسیحیت نجران باید به اسلام گرایش پیدا می‌کردند اما آنها نپذیرفتند که مسلمان بشوند، علمایشان وارد مدینه شدند، وجود مبارک پیغمبر(ص) براهینی اقامه کرد و آنها نپذیرفتند و به دستور ذات اقدس الهی پیشنهاد مباهله داده شد.

مباهله یعنی ابتهال و تضرّع کردن به درگاه خدای سبحان که خدایا تو حق را یک طرفه مشخص کن، حق با ماست یا حق با آنها، هر کدام از ما راست می‌گوییم ما را نجات بده و هر کدام از ما دروغ می‌گوییم لعنت خود را بر آنها نازل بکن! لعنت هم به معنای دوری از رحمت است. این پیشنهاد مباهله وقتی از طرف پیامبر اسلام(ص) طرح شد آنها پذیرفتند، فردا که بنا شد مباهله کنند یعنی طرفین بیایند با خدا از راه تضرّع و ناله و زاری بگویند خدایا آن‌که صادق است او را نجات بده آن‌که کاذب است یعنی دینِ باطلی را ادّعا دارد و حق را انکار می‌کند لعنت خودت را بر او نازل کن! فردای آن روز دیدند وجود مبارک پیامبر(ص) آمد و حسین‌بن‌علی(ع) را به همراه دارد حالا یا به دوش گرفته یا بغل گرفته و دست حسن‌بن‌علی را که یک مقدار بزرگ‌تر بود را گرفته و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) پشت سر حضرت است و علی‌بن‌ابیطالب(ع) پشت سر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) حرکت می کند، با این جلال و شکوه که حرکت کردند نصارای نجران گفتند اگر اینها به این کوه نفرین کنند این کوه متلاشی می‌شود، ما این مباهله را نمی‌پذیریم، نفرین نمی‌کنیم، نمی‌گوییم «فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بلکه پیشنهاد صلح می‌دهیم و هر چه را اینها در این صلح‌نامه خواستند مطرح کنند ما هم می‌پذیریم.

آیه مباهله نشان می دهد از نظر قرآن کریم پیامبر(ص) وعلی (ع) یک نور هستند، از آیه نورانی مباهله مطالب فراوانی برمی‌آید که جواب بسیاری از سؤال‌هاست؛ ما درباره حسین‌بن‌علی(سلام الله علیه) روایات فراوان داریم که وجود مبارک پیامبر فرمود: «حسین منّی و أنا من حسین» این اختصاصی به سیدالشهداء ندارد، درباره امام حسن هم آمد که «حسنٌ منّی و أنا من حسن» درباره امام حسن و امام حسین(سلام الله علیهما) اگر حضرت فرموده باشد «حسینٌ منّی» یا «حسنٌ منّی» این جای سؤال نیست چون نوه حضرت است، حضرت می‌تواند بفرماید حسین از من است، حسن از من است، اما همین تعبیرات درباره وجود مبارک امیرالمؤمنین هست، «علی منّی» بعد هم نه تنها «علی منّی»، «و أنا من علی»! این جای سؤال است که چرا؟! اگر «علی منّی» چون پسرعموست، صِرف اینکه پسرعمو باشد خیلی‌ها هستند که پسرعمو هستند و این سِمت را ندارند و اگر بخاطر این است که جانشین شما است که شما به مناسبت خلیفه بودن او بفرمایید «علی منّی» دیگر چرا بفرماید «و أ‌نا من علی»؟!

بعد از نزول آیه مبارکه مباهله که دارد «وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ» معلوم می‌شود که از نظر قرآن کریم اینها یک نورند، پراکنده نیستند، چون خداوند از علی‌بن‌ابیطالب(ع) در همین آیه مباهله تعبیر به «وَأَنْفُسَنَا» کرده؛ یعنی او جانِ من است! در نتیجه اگر طبق این تعبیر وجود مبارک علی‌بن‌ابیطالب(ع) جان پیامبر(ص) باشد آن وقت درست است که حضرت بفرماید: «علی منّی و أنا من علی»؛ ما دو حقیقت نیستیم، یک حقیقتیم، منتها در دو بدن ظهور پیدا کردیم! البته در این عالَم همه تفاوت‌هایی که بین امام و پیامبر هست سر جایش محفوظ است.

گزیده ای از بیانات استاد جوادی آملی

 

 یکی از بیانات نورانی امام جواد (سلام الله علیه) این است که «مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیس»؛ فرمود هر کس گوش به حرف گوینده ای می دهد، کسی نوشته کسی را بدون تحقیق بپذیرد, حرف کسی را بدون تحقیق بپذیرد, رفتار و منش و سیره کسی را بپذیرد که او برایش الگو باشد دارد او را عبادت می‌کند. «إصغاء کردن»؛ یعنی گوش دادن و پذیرفتن. اگر آن گوینده از خدا و پیغمبر و اهل بیت(علیهم السلام) می‌گوید این شنونده دارد عبادت می‌کند. یک وقت است عبادت واجب است، مثل نماز ظهر و عصر؛ یک وقت نافله است, مثل نافلههای ظهر و عصر، یک وقت عبادت‌هاست گفتن و شنیدن و مطالعه کردن کلمات قرآن و عترت است این عبادت است، این طور نیست که این جزء کارهای عادی باشد؛ نظیر خواندن کتاب عادی باشد این عبادت است.

 اگر کسی گوش به حرف کسی بدهد مقاله کسی را نگاه کند, روزنامه کسی را, سخن کسی را گوش بدهد, نوار کسی را گوش بدهد که بخواهد بپذیرد باید بداند دارد او را عبادت می‌کند. اگر او ـ إن‌شاءالله ـ از خدا و پیغمبر بگوید, این کار او عبادت خداست و اطاعت پیغمبر, اگر ـ خدای ناکرده ـ او باطل می‌گوید، او دارد شیطان را عبادت می‌کند. بنابراین ما باید فضای مجازی را؛ البته این فضا, فضای حقیقی است نه مجازی, وقتی اندیشه، نقل و انتقال بشود، فضا فضای حقیقی است. اگر کسی این را گوش می‌دهد و بیتحقیق می‌پذیرد ـ خدای ناکرده ـ دارد آن گوینده را عبادت می‌کند؛ لذا هر گفتار و رفتار و نوشتاری را ما باید تحقیق کنیم، این سخن نورانی امام جواد است: «مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ »؛ اگر او از خدا و قیامت و پیغمبر می‌گوید، این شنیدن و خواندن و مطالعه کردن عبادت است و اگر ـ معاذالله ـ بر خلاف دین سخن می‌گوید این دارد ابلیس را عبادت می‌کند این سخن نورانی امام جواد است.

گزیده ای از مباحث اخلاقی استاد جوادی آملی

عید بر عاشقان و محبین علی علیه السلام مبارک باد.

عید غدیر بر همه مبارک باد

نیمه ماه پربرکت ذی الحجه روز میلاد حضرت هادی امام دهم(سلام الله علیه) است.

 آن حضرت فرمود: «الدُّنْیَا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»؛ فرمود دنیا یک بازاری است، یک عده سود می‌برند و یک عده زیان می‌کنند. یک عده عمر می‌دهند، در برابر چیزی را می‌گیرند که با این عمرشان با هم آمیخته است. وقتی ذات اقدس اله اعلام کرد من بیشتر می‌خرم، با من معامله کنید سرّش این است که عوض و معوّض هر دو را خدا به انسان برمی‌گرداند. اگر کسی با دیگری یعنی با شیطان معامله کرد، عوض و معوض هر دو را او می‌برد. اما اگر با ذات اقدس الهی معامله کردیم این طور نیست که جان ما را بگیرد و چیزی به ما بدهد، اینکه فرمود: ﴿إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾، به این معنا نیست که جان ما را می‌گیرد و در مقابل بهشت به ما می‌دهد! بهشت را به ما داد ما چه کنیم بی‌جان!؟ جان و بهشت را؛ یعنی عوض و معوض هر دو را به ما می‌دهد.

وجود مبارک حضرت هادی(سلام الله علیه)، با آن همه مشکلات سیاسی که با آنها روبرو بود یک بار سنگین دیگری هم روی دوش ایشان و امام یازدهم بود. آنها می‌خواستند مردم را، امت اسلامی را، جامعه قرآنی را با یک حقیقت تازه‌ای آشنا کنند : «غیبت»

 آنها را آماده کنند، بگویند امام دوازدهمی هست که کسی او را نمی‌بیند، یک غیبت کوتاه دارد، یک غیبت طولانی دارد، ممکن است هزارها سال طول بکشد. هاضمه بشر برای ادراک این مطلب آماده نبود! الآن به لطف الهی از بس گفته شد جریان غیبت وجود مبارک حضرت برای ما حل شده است، وگرنه آن اوایل چه کسی می‌فهمید یک کسی می‌آید هزارها سال در پرده غیبت است! تمام تلاش و کوشش امام نهم و دهم و یازدهم در این بخش خلاصه می‌شد تا مردم را آماده کنند که امام دوازدهم می‌آید و او را نمی‌بینید و ممکن است قرن‌ها طول بکشد! این مساله بار سنگینی روی دوش امام هادی و امام عسکری(سلام الله علیهما) بود و این بار را به مقصد رساندند.

یادگار زیبای امام دهم زیارت جامعه کبیره است. فقط قرآن کریم همسان و همتای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. قرآن، تفسیری دارد که مفسّران فراوانی به این نعمت نایل شدند اما ولایت، تفسیر می‌خواهد. آن روایت‌ها و جمله‌های کوتاه که امامت و ولایت را شرح می‌دهد، کافی نبود. وجود مبارک امام دهم امام هادی(ع) امامت و ولایت را تفسیر کرده است. این زیارت نورانی جامعه کبیر به منزله تفسیر امامت است. یعنی همان‌طوری که قرآن، احتیاج به تفسیر دارد امامت هم احتیاج به تفسیر دارد که هر کدام از ائمه(ع) یک آیه یا چند آیه قرآن را تفسیر کردند، ولی وجود مبارک امام هادی کلّ قرآن را تفسیر کرد، چون عترت و قرآن همتای هم هستند.

 

انسان هر کاری که می‌کند، فرشتهای که مراقب و آماده است؛ در سوره «ق» ذات اقدس الهی فرمود: ﴿ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ﴾؛ «عتید»؛ یعنی مستعد و آماده, «رقیب» هم یعنی مراقب, «مراقب» به کسی می‌گویند که رقبه می‌کشد. رقبه یعنی گردن می‌کشد و آماده است او ضبط می‌کند ﴿وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ ٭ کِراماً کاتِبینَ ٭ یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ﴾ آن‌که طرف راست است که مأمور ضبط نیّات و اعمال و اقوال و کتابت‌ها و سیره‌ها و سنّت‌های نیک است، هر چه دید می‌نویسد؛ اما آن‌که مسئول نوشتن سیّئات ماست، او دستش باز نیست که هر چه خواست و دید بنویسد. برخی از کارها را ذات اقدس الهی حتی اجازه نمی‌دهد این فرشته‌ای که مأمور اقوال و گفتار و رفتار ماست او بنویسد. اگر ما ـ إن‌شاءالله ـ سعی کردیم هم آبروی خودمان را حفظ کنیم, هم آبروی نظام را, هم آبروی جامعه را, آبروی هیچ کسی را نریختیم.

به پی میکده گفتم که چیست راه نجات              بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن

 اگر اسرار مردم را, راز مردم را, آبروی مردم را تا آنجا که ممکن بود حفظ کردیم. اگر یک وقت ـ خدای ناکرده ـ اشتباهی از ما سر زد ذات اقدس الهی اجازه نمی‌دهد که این فرشته‌ای که اصلاً معصوم است و مأمور نوشتن اعمال ماست بنویسد. طبق دعای نورانی «کمیل» که شب‌های جمعه قرائت می‌کنید وجود مبارک حضرت امیر به ما آموخت به خدا عرض کنیم خدایا! بعضی از گناهان را اجازه نمی‌دهی که حتی آنها هم بفهمند «وَ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِکَ أَخْفَیْتَهُ وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَه‏»


گوشه ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در جلسه اخلاق

القابی که برای ائمه(علیهم السلام) ذکر می‌کنند، این القاب پیام خاص دارد؛ یعنی برنامه مهم و رسمی آن امام در همین لقب ظهور می‌کند. درباره وجود مبارک حضرت حجّت(سلام الله علیه) که به قیام نام برده می‌شود، برای اینکه او قائم به دین است. دین با تبلیغ و سخنرانی و کتاب‌نوشتن در سطح جامعه افکار دینی را حفظ می‌کند؛ اما جامعه را دیندار و زنده بکند از آنِ امامی است که به دین قیام بکند، با اسمای دیگر این مشکل حل نمی‌شود.

وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) قائم بالعلم بود. اینکه می‌گفتند او عالم اهل بیت است؛ برای اینکه به علم قیام کرد. قیام به علم گرچه به وسیله همه ائمه(علیهم السلام) مخصوصاً امام باقر، امام صادق(سلام الله علیهم اجمعین) ظهور کرد، حوزه علمیه تشکیل دادند، مذهب درست کردند؛ اما درس دادن، غیر از این است که جهان را به خود متوجه کردن باشد.

بنابراین اینکه می‌گوییم او عالم اهل بیت است؛ یعنی قائم بالعلم است. توفیقی ذات اقدس الهی به آن حضرت داد که فضای خراسان را در درجه اول و فضای ایران را در درجه دوم حوزه علمیه بین المللی و جهانی کرد.

گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی