بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه
بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت بار دیگر آشیانی در میان شعله ها سوخت
داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق...
بغضهای
ریشه دار در بقیع روح انسان خیمه زده است. خاک بقیع، بوی آسمانی
دانش را می پراکند.
دقایق غم را
اشکهای ما قطره قطره دنبال می کند.
چه فصل متروکی است
پاییز اندوه؛ اما تا روزگار دنیا هست، گریزی از مرور سطور این فصل نیست.
امروز، کتاب دانش،
مرثیه هایی در دل دارد که هر کدام جگرسوز است و پر خراش.
نام بقیع که
می آید، یادی کبود در آغوش غزلهای ما می ماند.
نام بقیع که
می آید، چشمه های بی اختیار اشک، از صفحات تاریخ جاری می شود.
امروز، گاه سفر به
مکتب احادیث «صادق» با چشمان اشکبار فراق است.
قطعه های غمزده
امروز، اشکهای
قلم، نماینده قطعه های غمزدگی است.
در وادی پر از
اشتیاق دانایی، ضجه و شیون منتشر است.
امروز دوبیتی های
«وا اماما»، زمزمه بقیعستان دل است.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعی إِلَیْکَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِینِ،
اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَوَحْیِکَ وَخازِنَ عِلْمِکَ وَلِسانَ تَوْحِیدِکَ وَوَلِیَّ أَمْرِکَ
وَمُسْتَحْفِظَ
دِینِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیائِکَ
وَحُجَجِکَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ
اماما!غروب
غریبت، در لابه لای دقیقه های خاکی بقیع قد می کشد.
مدبنه، با التهاب به مدار
پرواز کبوتران دست میبرد تا مردم، آیه های زخمی نشناختنت را به دوش بکشند و عذر
نیاورند.
زمین، آبستن اشک
می شود.
خورشید، قد خم می کند و دستهای ملتمس عرشیان، همگام با فرشیان، شعر بی قراری
را در آغوش می کشند.
داغ در گلوی شیعیان
منتشر می شود تا بلوغ ابری بقیع را نظاره کنند.
نبض تاریخ به هم
خورده است
دشمنان، با زهرشان،
قلب تو را نشانه رفته اند تا بار دیگر هجمه ای بر پیکر اسلام وارد کنند.
اینان، سپاهیان شیطانند
که از دهلیزهای پرپیچ و خم جهالت و نکبت سردرآورده اند.
اینان می خواهند آینه امامت را بشکنند؛ ولی دیری
نخواهد پایید که مذلت و سرافکندگی خویش را در قامت «وجوه یومئذ خاشعه» تجربه
خواهند کرد. هنوز هم خورشید، از چشمان تو تقلید می کند. دانشگاه، به
نام تو زنده است؛ حوزه از زلال دانش تو آب می خورد و عطش دانش اندوزی راهیان عشق،
با کلام تو سیراب می شود.. و ما همچنان منتظر قائم آل محمدیم تا از دژخیمان زالو صفت انتقام خون شما را بگیرد...
هنوز هم دنیا، از
شکوه جاری تو وام می گیرد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣