میلاد گل رسول و زهرا و علی است زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا بیمی نیست چون بر دل ما عشق حسین ابن علی است
میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار مبارک باد
در روز جشن عید مبعث رسو ل الله از سخنان حجت الاسلام بی آزار تهرانی در مورد سیره و سنت رسول اکرم در ابعاد مختلف جامعه بهره مند شدیم :
دریافت
حجم: 9.7 مگابایت
تاریخ، به مکه رسیده است تا شروعی دیگرگونه را رقم بزند؛ آغازی دیگرگونه در خاکی آفتاب سوخته، در خاکی تشنه، در خاک آکنده از دختران زنده به گور، در خاک آرزوهای زیر خاک. تاریخ ایستاده است تا بنویسد؛ تا پنجره ها را به خواندن فراخواند و کوچه ها را به شنیدن. ایستاده است تا در دل صخره ها و سنگریزه ها، نور جاری کند.
تاریخ، به مکه رسیده است و کسی از آسمان به زمین پا می گذارد. با دست هایی از روشنی آکنده و از نور آکنده.
فریادگر آزادی، فریادگر عشق و آزادگی است؛ این که از دامن تاریخ، پا بر خاک مکه می گذارد و افلاک، پا به پای او حرکت می کنند، نقطه ثقل تاریخ است؛ این که ابرها، بر فرازش سایه می گسترند، این که قلم در دست هایش به فریاد آمده و می گوید: «اقراء» اینک، تو پیامبر خدایی و راه آسمان، از دست های تو می گذرد.
تاریخ در مکه می ایستد تا شروعی دیگر را رقم بزند، تا صدایی رسا، در گوش خاک بپیچد، تا آرزوهای زنده به گور شده را از خاک بیرون کشد، تا از خاک، به افلاک پل بزند.
تو، تاریخ تازه ای که چون چشمه ای زلال، از حرا جاری شدی تا دل های تشنه را از آنچه در سینه داری، بنوشانی.
آوای بخوان بخوانِ او می ریزد از غار، صدای گفتگو می ریزد
میگفت فرشته: اقرأ باسم ربک عشق است کز آسمان فرو میریزد
یا محمد! حسن ختام نبوت، نقطه آغاز رسالت تو بود؛ روزی که علفهایِ هرز مفاهیم جا افتاده را برکندی و خاک بشر را زیر و رو کردی تا تنها بذر وحدانیّت الهی را در آن رها کنیم.
مبعث؛ یعنی وساطت تو میان بنده و معبود.
یا رسول اللّه! دستانم را بگیر تا بتهای
باقیمانده دلم را بشکنم که خدای تو خریدار دلشکستگان است
عید نبوت و رسالت ، بعثت خاتم النبیین محمد مصطفی بر تمامی مسلمانان مبارک باد..
بیست و پنجمین روز رجب، مرثیه خوان داغ مردی است که هر لحظه زندگی اش، خنجری بود بر قلب آنان که نخل تناور امامت را سوخته می خواستند.
هفتمین پنجره ای که رو به دریا باز می شد و جزر و مدّ نگاهش، زمین و آسمان را به خضوع وا می داشت. او که بر اسب خشم خویش، لگام زده بود و رود گذشت و مهربانی اش، همواره در دل ها جاری بود.
اسطوره ای که خواب را از چشمان پیر هارون الرشید ربوده بود و ستون های حکومت سراسر ظلمش را به لرزه درآورده بود.
و سرانجام،
هارون که می ترسید با وجود امام علیه السلام علیه او و حکومتش توطئه ای صورت گیرد،
با خرمای زهرآلود، امام را مسموم کرد و به شهادت رساند.
آن زمانی که دل مهیا شد دفتر غم مقابلم وا شد
تا که آنرا ورق زدم دیدم نهمین صفحه نام موسی شد
حضرت کاظم از عنایت خویش نظری کرد و سینه غوغا شد
در تکاپوی گفتن شعری طبع سردم چو گل شکوفا شد
نفسی زد به آن دم قدسی روح مرده دوباره احیا شد
تک نگاهی نمود و از پس آن همه درد من مداوا شد
فقط از او زنم دمادم دم نفسم چون که وقف مولا شد
ذکر او بوده ذکر هر روزش پور مریم اگر مسیحا شد
سینه ام پر شراره از غصه ناله هایم به غم هم آوا شد
دل من از گنه زمین گیر است آمدم تو نگو دگر دیر است
ای کلیمی که صد چو موسایی عالمی بنده و تو مولایی
در مدیح گلی به مثل شما من چه گویم که پور زهرایی
پادشاهان چو ریزه خوار درت بر همه آفرینش آقایی
آن رضایی که جان و دل ازوست تو به شمس الشموس بابایی
آفتابی، ستاره ای، ماهی تو زمین، آسمان نه دریایی
آن قدر گفته اند و می گویند که شما روز حشر با مایی
آن کسی که گدایتان باشد فخر می کند به حاتم طایی
تا که مانده حریم پر مهرت چه کسی می رود دگر جایی
در عزایت اگر اجازه دهی هر دو چشمم کنند سقایی
من کجا و نوشتن از کرمت جان مولا مرا رسان حرمت
تو که با غصه ها هم آغوشی فقط از جرعه های غم نوشی
شمع عمرت به گوشه زندان رفته دیگر به حال خاموشی
ذکرتان بوده ذکر خلصنی بهر رفتن چه قدر می کوشی
از جسارت به ساحت مادر در تب غیرتت چه می جوشی
خلوت تو چه دیدنی باشد روز و شب از خدا تو مدهوشی
جسمت افتاده بی رمق دیگر از غل آهنیین تو بی هوشی
نکند موقع پریدن هست جامه ای از کفن چرا پوشی؟
سپری می شود ز غم هایت روز و شب های من به چاووشی
مثل هر شیعه ای تو هم مولا عاشق آن ضریح شش گوشی
من پریشان غصه هات هستم عاشق قبر با صفات هستم
آن روز که در
سایهسار بلند شکیباییات، درد تکیه زد و غم صبورترین شانه و مطمئنترین قلب را در
ازدحام خون و عطش و تازیانه یافت، ما به توانایی «زن» ایمان آوردیم و اندیشه بیبنیاد«ضعیفانگاری»
زن را بر همه کجاندیشان آوار دیدیم.
آن روز که از ساحل گودال گذشتی و موج متلاطم خون تا ابدیت دامن میگسترد، هیچکس
تو را شکسته ندید. آنان که حماقت خویش را راست ایستاده بودند و فرو شکستنت را
انتظار میکشیدند، زنی را دیدند که راستقامت میدوید؛ اگر هم خم میشود، برای
بوسه وداع بر حلقومی بریده و نشاندن پیکری است، ۳۶۰ زخمخورده در مقابل چشمهای
خدا که: «خدایا قربانی آل محمد(ص)، را بپذیر!»
"السلام علیک یا ایتها الصبور"
هرکس که شود داخل حصن حیدر ایمن بود از عذاب روز محشر
جز مهر علی و آل چیزی نبود سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر
در جشن میلاد حضرت علی ، امیرالمؤمنین علیه السلام استاد محمدی به بیان نکاتی پیرامون سیره تبلیغی آن حضرت پرداختند :
دریافت
حجم: 14.9 مگابایت
این کودک
نازنین امیر دلهاست او باب مراد است و جواد ابن
الرضاست
از آمدن او به
محمد سوگند خوشحال تر از امام هشتم
زهراست
امام جواد علیه السلام مولودی با برکت
پدر بزرگوارش
حضرت رضا علیه السلام و مادر ارجمندش بانوی مصری تباری به نام «سبیکه» است که از
خاندان «ماریه قبطیه»، همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله ، به شمار
میرود؛ بانویی که از نظر فضائل اخلاقی، در درجه والایی از انسانیت قرار داشت و
برترین زنان زمان خود بود؛ به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان
بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد میکرد. «ریحانه» و «خیزران» از دیگر نامهای
مادر امام جواد علیه السلام است.
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مأمون (193 ـ 218) و معتصم
(218 ـ 227) معاصر بوده است.
مراسم ولادت
حضرت امام رضا
علیه السلام پیشاپیش خبر ولادت فرزندش امام جواد علیه السلام را به اطرافیان
داده بود، از جمله: شبی خواهرش حکیمه خاتون را احضار نمود و فرمود: «ای حکیمه!
امشب فرزند با برکت خیزران متولد میشود که تو باید در نزد او حاضر باشی.» آنگاه
فرمود: «فَاِذا هِیَ وَلَدَتْ فَاَلْزِمیها سَبْعَةَ ایّامٍ؛ هرگاه او (خیزران)
زایمان نمود، هفت روز همراه او باش.»
حکیمه خاتون میگوید: پاسی از شب گذشت تا اینکه نوزاد رضا علیه السلام در حالی که
پرده نازک نورانی بر او پوشیده بود، به دنیا آمد و نوری از او ساطع بود که تمام
حجره را روشن نمود... حکیمه اضافه میکند: در لحظه ای که امام جواد به دنیا آمد،
فرمود: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَاَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّه؛
گواهی میدهم که خدایی غیر از خدای یگانه نیست، و به راستی محمد صلی الله علیه
وآله رسول خدا است.»
و در روز سوم ولادتش وقتی عطسه کرد، فرمود: «اَلْحَمْدُ للّهِ وَصَلّی اللّه
عَلی مُحَمَّدٍ وَعَلَی الاَئِمّةِ الرّاشِدین؛ ستایش مخصوص خداست و درود خدا بر
محمد و امامان هدایتگر باد.»
حکیمه وقتی این جملات را از امام جواد علیه السلام شنید با شتاب نزد امام رضا
علیه السلام رفت و عرض کرد از این طفل عجایبی دیدم. حضرت فرمود: آن عجایب چیست؟
حکیمه جملات لحظه ولادت و هنگام عطسه حضرت را بیان نمود. حضرت رضا فرمود: «یا
حَکیمةُ، ماتَرَوْنَ مِنْ عَجائِبِه اَکْثَرُ؛ ای حکیمه! [در آینده] عجایب بیشتری
از او خواهید دید.»...
یا جواد الائمه:
تو گل گلواژه
های شعر صدها چون کمیتی من گدای خانه زادم، تو جواد
اهل بیتی،
تو ولیعهد عزیز پادشاه ارض طوسی تو یکی یکدانه ماهِ خانه شمس
الشموسی...
گویی غروب نابهنگام سامرا فرا رسیده است.
نگرانی از نبض لحظه ها می بارد.
تشویش سنگینی بر شهر حکمفرماست.
غروب نابهنگام سامرا فرارسیده است و آسمان به میهمان تازه خود خوش آمد می گوید:
میهمانی که غرق در هاله سبز شهادت، آرام و مطمئن به سمت عرش الهی گام بر می دارد.
میهمانی که از قامت دل آرای علوی اش عطر حضرت رسول (ص) می آیدعطر مدینه، عطر غربت غریبانه سامرا!
آه چه کردند سیاه جامگان با این هدیه الهی،با این بهار سبز پوش جاودانه!
چه کردند با یادگار رسول الله یادگاری که چلچراغ هدایت فرا راه گم کردگان حقیقت بود و متوسلین آستانش به رستگاری دست می یازیدند.
چه آزمون دشواری داشت این آیینه شکوه خداوند:
آنجا که "شیرها" با تمام درندگی رام حریم حرمت نامش گشتند.
آنجا که "تیرها" به برکت دست هایش به پرواز درآمدند.
آنجا که "شعرها" برابر قامت آسمانی اش قافیه باختند.
آنجا که دیوارهای سامرا نتوانست مانع از انعکاس پرتو جمال علوی اش در جهان شود. و آخرین آزمون چه آزمونی تلخ اما شیرین بود به شیرینی شهادت به شیرینی وصال!
... و چقدر مظلوم، چقدر غریب، چقدر نابهنگام دل به عروج واپسین سپرد!
السلام علیک یا علی ابن محمد ایها الهادی النقی(ع)
نقی(ع) نامی که فخر آسمان است، تلفظ کردنش عطر دهان است ،زالقاب امام هادی(ع) ماست ، امامی که عزیز شیعیان است.
امام ماه روی باوقاری،که جد حضرت صاحب زمان است ،زلال چشمه های او پاکتر از ، همان نهری که در جنت روان است
بنام مادر آیینه سوگند ، همان که صبح چشمش جاودان است ، نخواهد از نفس افتاد این عشق ، که از هادی(ع) به قلب عاشقان است
به کوری دو چشم آن حقیری ، که از فرط حقارت بد دهان است ،به هر دیوار این دنیا نوشتم ،نقی(ع) زیباترین نام جهان است.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣