ای حـــرمت ملجا درماندگان
آقا سلام میدهم از جان و دل به تو ...
تا این که بشنوم «وَ علیک السّلام» را
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام )
🌟حالا که نیامدم دمت را بفرست
☀️من نیستم آن جا کرمت را بفرست
🌟گفتم که مریضم و دوا می خواهم
☀️پس گرد و غبار حرمت را بفرست
🌸تولد امام مهربانی ها حضرت امام رضا(ع) بر تمامی دوستداران اهل بیت مبارک باد.🌸
✨ در این روز زیبا و عزیز برای ظهور فرزند برومندش آخرین ذخیره الهی، حضرت مهدی دعا کنیم تا مرهمی باشد بر آلام این دنیای پر درد.
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹
الا ای لاله
خوشبو، عزیز آل پیغمبر
که بهر دین و
قرآنت چنین گردیدهای پرپر
شده زین غم، گل
خاتم، مدینه غرق در ماتم
دوصد لعنت به
آنکس باد که مسمومت نمود از زهر
کسانی که در زمان امامان معصوم علیهم السلام می زیستند و از مقام علمی و معنوی آن حضرات آگاه بودند گاهی که توفیق دیدار نصیبشان می شد از امام تقاضا می کردند تا آنها را به پند و اندرز و یا توصیه ای بهره مند سازد. خوشبختانه برخی از این توصیه ها از کوران حوادث به سلامت گذر کرده و با تلاش و رنجی که علمای گذشته متحمل شده اند اکنون در میراث روایی ما به چشم می خورند.آنچه در ادامه می آید برخی از توصیه های امام صادق علیه السلام است که در زمانها و شرایط مختلفی برای افراد گوناگون بیان شده است. اختصاصی نبودن این توصیه ها به فرد یا زمان خاصی، سبب می شود تا همه آنها برای تمام کسانی که خواهان رسیدن به کمالات انسانی و قرب الی الله هستند مفید و راهگشا باشد.
مردی خدمت امام
صادق علیه السلام آمد و عرض کرد: به من توصیه ای کنید. امام صادق علیه السلام به
او فرمودند:
لَا یَفْقِدُکَ
اللَّهُ حَیْثُ أَمَرَکَ وَ لَا یَرَاکَ حَیْثُ نَهَاکَ
جایی که امر خدا
حاضر است تو غایب نباش و در جایی که نهی خدا حاضر است تو غایب باش.
معنای این سخنِ
کوتاه و سراسر حکمت و اندرز؛ انجام تمام واجبات و ترک تمام محرمات است. اگر خداوند
در زمین و زمانی کاری را بر انسان واجب کرده است؛ مبادا به بهانه هایی که شیطان به
ذهن او می اندازد از انجام آن، شانه خالی کرده و میدان اطاعت و بندگی را ترک کند.
و اگر خداوند از
کاری نهی کرده و آن را حرام دانسته است؛ مبادا فریب وسوسه های شیطان را خورده و
روح پاک خود را به آن آلوده کند؛ بلکه تلاش کند که خداوند بصیر هیچگاه او را در صحنه
های گناه نبیند.
بعد از این سخن
آن مرد به حضرت عرض کرد: بیش از این مرا توصیه کنید. امام علیه السلام فرمود: «لَا
أَجِدُ» ؛ یعنی من بیش از این سراغ ندارم.
و نیز، قیلَ لِلصـادِقِ علیه السلام: عَلى ماذا بَنَیْتَ أَمْرَکَ؟
فَقالَ علیه السلام: عَلى أَرْبَعَةَ أَشْیاءَ:
عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلى لایَعْـمَلُهُ غَیرى فَاجْتَهَدْتُ؛
وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ مُطَّلِعٌ عَلىَّ فَاسْتَحْیَیْتُ؛
وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزقى لایَاکُلُهُ غَیرى فَا طْمَانَنْتُ؛
وَ عَلِمْتُ أَنَّ اخِرَ أَمْرى الْمَوتُ فَاسْتَعْدَدتُ.
به امام صادق علیه السلام گفتند: کار خود را به چه اساسى استوار ساخته اى؟
فرمود: بر چهار بنیان:
[اول] دانستم که عمل مرا کسى دیگر انجام نمى دهد پس تلاش نمودم؛
[دوم] دانستم که خداى بر من آگاه است پس حیا کردم؛
[سوم] دانستم که روزى مرا دیگرى نمى خورد پس آرام گرفتم؛
[چهارم] دانستم که پایان کار من مرگ است پس براى آن آماده شدم.
بحار الانوار: ج78، ص228
شهادت امام صادق علیه السلام ، رئیس مذهب شیعه را به محضر صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف و همه شیعیان تسلیت می گوییم.
امشب به داغ مولا مهتاب گریه می کرد تصویر ماه در آب بی تاب گریه می کرد
شد چهره عدالت گلگون ز تیغ فتنه پیش نگاه مسجد محراب گریه می کرد
همچون برادرانش زینب به چشم خون داشت آن آیه صبوری بی تاب گریه می کرد
اصبغ بن نباته می گوید: وارد خانة علی علیه السلام شدم، دیدم علی علیه السلام یک پارچة زردی را به سر مبارکشان بسته اند و خون هم مرتب از سر مولا می ریزد و رخسار شریفشان زرد شده است؛ به گونه ای که من بین پارچه و صورت تشخیص ندادم. آن گاه فریاد کشیدم و خود را به دامن حضرت انداختم و او را می بوسیدم و اشک می ریختم. حضرت فرمود: «گریه نکن اصبغ به راستی و قسم به خداوند! این [حالی که می بینی، مرا در شرف ورود به] بهشت [قرار داده] است.»
و به دخترش ام کلثوم که به شدت گریه می کرد، جایگاه خویش را گوشزد کرده، فرمود: «دخترم! گریه نکن! به خدا سوگند! اگر می دیدی آنچه را که پدرت می بیند، گریه نمی کردی.» عرض کرد: شما چه می بینید؟ فرمود: «می بینم که ملائکه و انبیاء عظام صف کشیده اند و همه منتظرند که من بروم ... .»
دانی زچه رو دیده ما میگرید در ماتم شاه اولیا میگرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست عیسی بفلک از این عزا میگرید
شد کشته بمحراب عبادت حیدر هر دیده بحال مرتضی میگرید
بـا گفتن "قد قتل" ز جبریل امین در خلد برین خیر نساء میگرید
سلام مولای من،
سلام معشوق عالمیان،
سلام انتظار منتظران؛
نیمه شعبان دیگری هم گذشت اما خبری از قدوم مبارکتان نشد.
آقا جان! حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره و پاره پاره پنهان بماند،
چه حیف که نیمه شعبان امسال هم بدون حضور مبارکتان بصورت نا تمام گذشت؛
حیف نیست دیده را شوق وصال باشد ولی فروغ دیده نباشد!
اما با راستی روزی کا بیایی آیا ما را به عنوان یارانت می پذیری؟
استاد مهدوی ارفع راز اتصال به امام زمان را با محوریت نهج البلاغه توضیح میدهند:
برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید
حجم: 14.3 مگابایت
یکی می پرسد اندوه تو از چیــست؟؟؟
سبب ساز سکوت مبهـــــمت کیـــست؟؟؟
برایش صادقانه می نویسم...
برای آنکه باید باشد و نیســـت!!! ..
اللهم عجل لولیک الفرج
مهدی جان سلام!
گل نرگس سلام!
آقا جان...!
می دانم که دیر کردیم...
می دانم که هنوزم که هنوز است، در انتظار آمدن مان صبر می کنی...!
می دانم که با این همه انتظار و انتظار کردن مان، هنوز هم الفبای انتظار را نیاموخته ایم...!
امّا شما... امّا شما هنوز هم چشم امیدتان به ما مردم زمانه است...!
مولا جان...!
سال هاست کنارمان بوده ای!
سال هاست که در کوچه ها و خیابان هایمان، از کنارمان به آرامی گذشته ای....
سال هاست برایمان دعا می کنی و واسطه ی فیض ما با آسمانی...!
اما امسال کوچه و خیابان را آذین نبستیم ولی متحدانه ظهور تو را می طلبیم!
آقا جان !
ذره ای کوچک و ناچیز به یادمان اورد که در برابر قدرت و قهر الهی هیچ نیستیم و تاب هیچ چیز نداریم
یا صاحب الزمان...
آیا این ما نبودیم که با گناهان مان، شما را آزردیم و هر چه بیشتر بر دوران غیبت تان افزودیم...!؟
یا بقیة الله...
ما همان هایی هستیم که اَمان خویش را گم کردیم، امّا حقیقتاً به جستجویش برنخاستیم...!
ما همان هایی هستیم که در سایه ی نام شما، روزگار گذراندیم، امّا قدمی برای زدودن نقاب غیبت از روی دلنشین شما برنداشتیم...
آقا جان...
می دانم که همه ی حرف هایمان ادّعایی بیش نبوده است...
امّا...
ای گل نرگس...
با همه ی نبودن ها و ادّعاهایمان...!
با همه ی بی مهری ها و ظلم هایی که در حق شما روا داشتیم...!
باز هم بر ما گران است که شما را ببینیم امّا شما را نشناسیم...!
بر ما گران است که صدای همگان را بشنویم، امّا صدای دلنشین شما را نشنویم...!
مهدی جان...
امروز جهانی تو را می خواند...
ای اَمان آسمان و زمینیان....
بر ما بتاب ای خورشید امامت...
یا صاحب الزمان، عجل علی ظهورک...
العجل العجل یا مولای یا صاحب العصر و الزمان
زیبا غزل دفتــر عشـــق است محمــد بر فَرق فلک افسر عشـق است محمـد
در وسعت هفت آسمـــان هستــــی رخشندهترین اختر عشق است محمــد
آیت الله العظمی جوادی آملی: از بارزترین تأثیر بعثت نبوی بر فرهنگ و تمدن، گسترش دانش در جوامع بشری است.
🔹خداوند سبحان رسول اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خود را معلّم کتاب و حکمت معرفی فرمود ﴿...وَیُعَلِّمُهُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾و حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فراگیری علم را لازم دانست و فنون گوناگون دانشِ لازم را بیان نمود: «انّما العلم ثلاثة: آیة محکمة وفریضة عادلة وسنّة قائمة» و تمام علوم، از عقاید، اخلاق، فقه، حقوق و فنون ضروری و سودمند جامعه را در این مثلّث به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تعبیه فرمود و خود را به عنوان مدینه علم معرفی کرد «أنا مدینةُ العلم وعلیٌّ بابها» و با چنین تعریفی میتوان از آن حضرت به مدائنالعلوم یاد کرد.
🔹 شاخصترین تأثیر بعثت نبوی بر تمدّن بشری همانا احیای آن به نفخ روح معنویت و پرستش خدا و پرهیز از بت هوا است.
🔹عدل، آزادی و امنیت که اصلیترین حقوق بشر است در حراج زورمداران و تاراج زراندوزان بوده و هست، هر جا پیام آسمانی توحید و صلای الهی کوثر رسید، مهر و صلح حاکم شد و هر جا محرومِ از بلوغ فروغ هدایت نبوی شد، قهر و جنگ سیطره پیدا کرد. در فضای وحی نبوی، وثوق و آرامش مشهود است و در محیطِ محروم از رهنمود رسالت، نیرنگ و اضطراب محسوس.
🔹راز چنان موفقیّتی که برای بعثت مطرح است این است که در مکتب وحی، انسان در تمام شئون علمی و عملی، فردی و جمعی خود مسئول است و تمام اعمال وی محفوظ و محسوب میشود و تنها چیزی که بشر با آن درگیر است رخداد سهمگین مرگ است و در آموزههای دینی کاملاً ثابت شد که انسان در مصاف با موت پیروز است زیرا وی مرگ را میمیراند و از بین میبرد و برای اَبد زنده میماند.
🔹 تعبیر لطیف قرآن کریم این است ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ هر کسی مرگ را میچشد، نه آنکه هر کسی را مرگ بچشد و چون هر ذائق، مذوق خود را هضم نموده و آن را از بین میبرد پس انسان مرگ را تبدیل به زندگی کرده و نابودی را نابود مینماید و همیشگی خواهد شد، بنابراین مرگ از پوستِ دنیا به درآمدن است نه پوسیدن و هجرت است نه رِخوت و افسردگی. وقتی موت به صورت هجرت و میلاد جدید تفسیر شد هر خردمندی به فکر تحصیل رهتوشه جهان ابد خود خواهد بود.
خورشید و ماه بین دو دست تو دلخوشند یعنی تمام تکیه عالم عصای توست
بعد از هزار سال دگر میشناسمت وقتی که جای جای دلم رد پای توست
فریادتان تمام زمین را گرفته است امروز هر چه میشنوم از صدای توست
امسال روز اول عید نوروز مصادف با سالروز
شهادت هفتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت موسیبنجعفر علیهالسلام
است.گویا امسال قرار است سال جدید را با نام و یاد باب الحوائج امام کاظم
علیهالسلام آغاز کنیم.
در روزهای اخیر پویشهای متعددی در این باره شکل گرفت تا در شب عید به قرائت دعای توسل و زیارت آن حضرت بپردازیم و از امام علیهالسلام بخواهیم دست محبتی بر سر جامعه بکشند و ریشۀ بیماری منحوس کرونا نه تنها از ملت ایران بلکه در تمام جهان از بین برود.
لذا شایسته است مؤمنان به احترام آن حضرت، مراسمات جشن و تبریک سال نو را به روزهای بعد موکول کنند و در حفظ حرمت روز شهادت دقت کرده و در روز شهادت، برای رفع گرفتاریها و بلایا به آن معدن کرامت متوسل شوند.
مروری بر تاریخ و علت حبس امام موسی کاظم (ع) در زمان هارون
درباره
حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشید، شیخ مفید در ارشاد روایت میکند
که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن برمک بوده است.
زیرا
هارون فرزند خود امین را به یکی از مقربان خود به نام جعفر بن محمد بن
اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را
داشت که اگر خلافت به امین برسد، جعفر بن محمد بن اشعث را همه کاره دستگاه
خلافت سازد و یحیی و برمکیان از مقام خود بیفتند.
جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قائل به امامت امام موسی (ع)، و یحیی این معنی را به هارون اعلام میداشت. سرانجام یحیی بن خالد، پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند.
میگویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود و اگر ناچار میخواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال به او میدهند تا آنجا که ملکی را توانست به سی هزار دینار بخرد.
هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در کنار قبر حضرت رسول (ص) گفت یا رسول اللّه از تو پوزش میخواهم که موسی بن جعفر را به زندان میافکنم زیرا او میخواهد امت تو را بر هم زند و خونشان را بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزد والی آن عیسی بن جعفر بن منصور فرستادند. عیسی پس از مدتی نامهای به هارون نوشت و گفت که موسی بن جعفر در زندان جز عبادت و نماز کاری ندارد یا کسی بفرست که او را تحویل بگیرد و یا من او را آزاد خواهم کرد.
هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست که امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمکی سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد. هارون عبّاسى، وجود امام کاظم (ع) را در زندان نیز تاب نیاورد و فرمان داد ایشان را مسموم کنند.
آخر الامر یحیی امام را به سندی بن شاهک سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم کرد. بدین سان، امام (ع) به سال ۱۸۳ ه. در پنجاه و پنج سالگى در زندان بغداد به شهادت رسید. چون آن حضرت وفات یافت سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد که ببینند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش ( کاظمین عراق ) دفن کردند.
ماه رجب، ماه ارتباط با خدای متعال
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی:
بهترین راه برای رعایت تقوای الهی با فرا رسیدن ماه پربرکت رجب این است که ما این حبل الله را حفظ بکنیم. از وجود مبارک رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است که در ماه رجب هر شب فرشتهای از طرف ذات اقدس الهی نداهایی دارد، بخشی از آن نداها این است که فرشتهای از طرف ذات اقدس الهی میگوید:
«اٴنا جالسُ مَن جالَسَنی... و غافِرُ مَنِ استَغفَرَنی»؛
هر کسی با من هم نشین باشد لطف من با او هست و هر که از من طلب مغفرت کند من او را میآمرزم و هر کس از من هدایت بخواهد من او را هدایت میکنم و این ماه پربرکت رجب را طنابی قرار دادم:
«العبدُ عبدی و الرّحمة رحمتی ... و جعلتُ هذا الشّهرُ حبلاً بینی و بینَ عِبادی» هر کس با ماه رجب مأنوس بود به من میرسد «وَصَلَ إلیّ»
در عین حال که ماه رجب شهر علی بن ابی طالب(سلام الله علیه) است شهر الولایه است و ماه شعبان شهر رسول خداست شهر الرسالة است و ماه مبارک رمضان شهر الله است، همان طوری که »اٴنا مدینةُ العلم و علیٌ بابها فَمَن ارادَ المدینة فلیَاٴتِها مِن بابِها»، از این باب شهر الولایة وارد شهر الرسالة میشوید و از باب شهر الرسالة وارد شهر ربوبیت خواهید شد که آنجا عبادتتان و بندگیتان بندگی خالص خواهد بود
در ماه پُر برکت رجب از بهترین راه ها همین دعاهاست و آن دعا این است که هرگز شما ما را رها نکردی! و ما به هیچ جا هم امیدوار نیستیم و اگر کسی نسبت به ما محبّت می کند، دل آنها را تو به طرف ما هدایت می کنی! این طور نیست که بگوییم خدا هست و دیگران هم هستند، خیر! دیگران برابر ﴿وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ﴾، سپاه و ستاد الهی هستند، تا او نخواهد قلب کسی به طرف ما متوجّه نمی شود. این دعاهای پُر برکت ماه رجب هم در هر فصلی ـ إِنْ شَاءَ اللَّه ـ خوانده شود و گاهی معنا شود، که قرآن با روایات یک جا معنا شود، قرآن با دعا یک جا معنا شود. این دعا همان طوری که امام (رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیه) از استادشان نقل کردند، قرآن صاعد است، این قرآنی است که دارد بالا می رود و اگر ترقّی می خواهد به وسیله دعاهاست.
این دعاها با روایت های فقهی خیلی فرق می کند، به ما مستقیماً اجازه دادند که با او سخن بگوییم و به ما گفتند راه نزدیک است: «أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّکَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَکَ»، خدایا! راه دور نیست، نزدیک است و آن اینکه آدم روی هوس خود پا بگذارد، «یک قدم بر خویشتن نِه وان دگر در کوی دوست» آسان است، انسان به میل خود حرف نزند، به میل خود کار نکند، ببیند خدای سبحان چه می خواهد، بدون افراط و تفریط! صدای الهی را می شنود و پیام الهی را درک می کند و گاهی در خواب، گاهی در بیداری، این نغمه های الهی را می شنود، بدون افراط و بدون تفریط، آدم می تواند فرزندان را خوب تربیت کند، محیط خود را خوب تربیت کند.
قرآن کریم هم در این غرر آیات خود این است که ﴿قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَاراً﴾،خودتان و فرزندانتان را از آتش نجات بدهید، حفظ کنید! پس معلوم می شود این کار شدنی است، رفتار ما گفتار ما ـ إِنْ شَاءَ اللَّه ـ اثر دارد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣