مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

 مولای متقیان امیرالمؤمنین حضرت علی فرمود: «لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ»؛ این لسان مأموم است. اینکه فرمود: لسان عاقل ورای قلب اوست؛ یعنی امامتی است، یک مأموم بودنی است، یک نماز جماعتی است؛ یک انسان عاقل، امام جماعت تمام کارهای او عقل اوست. همه اعضا و جوارح، رکوع و سجودشان به تبع عقل آنهاست. فرمود پیشاپیش او عقل فتوا می‌دهد، بعد زبان حرف می‌زند یا دست می‌نویسد یا پا حرکت می‌کند و مانند آن که لسان عاقل مأموم است.

«وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ»؛ او قلبی که ندارد. امامت حرف او همین زبان اوست، حرف می‌زند؛ بعد فردا هم تکذیب می‌کند. اینکه می‌بینید امروز آبروی کسی را می‌برند فردا تکذیب می‌کنند، امروز به کسی اهانت می‌کنند فردا تکذیب می‌کنند همین است. یعنی عقل در کار نیست. فرمود عاقل کسی است که دستگاه او، یک نماز جماعتی داشته باشد، پیشاپیش همه، آن عقل بایستد همه اعضا و جوارح و شهود به این عقل اقتدا می‌کنند. اگر در ادبیات فارسی آمده «اول اندیشه وانگهی گفتار» از همین بیانات نورانی حضرت امیر استفاده کردند.

اما احمق امام جماعتی ندارد، ضوضاء و غوغاست. فقط حرف می‌زند، از این حرف که جای فکر درنمی‌آید. هر چه را شنید می‌گوید، این عشایر بزرگوار وقتی می‌خواهند روغن یا کره بگیرند، این شیرها را ماست درست می‌کنند، این ماست‌ها را می‌گذارند در مشک، این مشک‌ها را حرکت می‌دهند تا کره بیاید رو، این شیر را که ماست کردند، این ماست را که ریختند در این مشک، می‌زنند می‌زنند می‌زنند، تا کشک‌هایش برود کنار آن کره‌هایش بماند. آن کره می‌شود عقل، آن وقت آن را تحویل مردم می‌دهند. کره حرف، آن عقل است. بقیه یا کشک است یا دوغ است. یعنی اینکه حضرت فرمود لسان عاقل پشت سر قلب اوست، یک امر حسّی مادی نیست ورا طبیعی است، همین مطلب از وجود مبارک حضرت امیر به زبان دیگر نیز نقل شد: «و قد روی عنه (ع) هذا المعنى بلفظ آخر و هو قوله‏: قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِی فِیهِ»؛ قلب احمق در زبانش است، سر زبانش است، در دل خبری نیست. «وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِی قَلْبِهِ»؛ زبان عاقل در دلش است. اگر بخواهد حرف بزند حرف دل را می‌گوید.


 گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه

«لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ»؛ عقل چیز بسیار خوبی است، حُمق چیز بسیار بدی است و مستحضرید که قرآن کریم نه تنها از عقل حمایت کرده است و عاقل را ستود، فرمود کار به دست عقل نیست، کار به دست عاقل نیست؛ کار به دست ﴿لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ﴾ است. یک وقت است کسی می‌خواهد کار شخصی انجام بدهد، عقل او و عاقل بودن او مشکل او را حلّ می‌کند و اما کشور با عقل حلّ نمی‌شود. کشور با عاقل حلّ نمی‌شود؛ کشور با ﴿لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ﴾ حلّ می‌شود. این قوم به معنی نژاد نیست. این قوم، یعنی قائم «بالعقل». این قائم «بالعقل» کم است؛ یعنی قیام و قعودش، همه شئونش عاقلانه باشد. این ﴿لِقَوْمٍ﴾، ﴿لِقَوْمٍ﴾، ﴿لِقَوْمٍ﴾، یعنی این! وگرنه ما قوم عرب داریم، عجم داریم، فارسی داریم، عرب داریم، ترک داریم؛ ما یک قوم و نژاد عاقل نداریم. این قوم به معنی نژاد شناسنامه‌ای نیست، این قوم از آن قیام است.

این سه مرحله را گذاشته برای سه تا کار رسمی اسلام. شخص عادل است. این دیگر نمی‌تواند پرونده میلیاردی پولشویی را حلّ کند. فرمود آن برای «قوّام بالقسط» است. این قدر به قسط قیام کرد؛ یعنی اصلاً ایستاده برای اینکه عدل پیاده بشود. ببینید وجود مبارک حضرت که ظهور می‌کند، طرزی قیام به قسط دارد که این هفت میلیارد را نرم می‌کند؛ لذا با این نام باید قیام کرد. خدای سبحان اسمای حُسنای فراوانی دارد، در «جوشن کبیر» این همه اسمای حسنا بالذات برای اوست؛ ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ﴾. قیام یعنی حضور همه جانبه؛ قیام یعنی ایستادگی، نه ایستادن. ایستادن فیزیکی معیار نیست، ایستادگی معیار است. هیچ چیزی وجود مبارک حضرت را از ایستادگی بیرون نمی‌آورد؛ لذا او می‌تواند جهان را اداره کند. به ما هم وجود مبارک حضرت فرمود تا آنجا که می‌توانید قائم «بالعقل» باشید: ﴿لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ). کار به دست قائم «بالعقل» اداره می‌شود، نه عاقلی که فقط طرح می‌دهد و اگر دو تا خطر بیاید نمی‌تواند مقاومت کند. اینجا هم وجود مبارک حضرت فرمود: کسی که عقلش در دهنش است. ما می‌گوییم ببین حرف این آقا چیست؟ حرف این آقا یعنی تفکر او چیست؟ مکتب او چیست؟ روش او چیست؟ سیره او چیست؟ سنّت او چیست؟ می‌گوییم حرفش چیست؟ این قول عصاره همه افعال است. حضرت که در اینجا می‌فرماید: عقل عاقل و مؤمن در دهن اوست، یعنی تمام کارهای او براساس قیام به عقل است، این می‌شود آدم عاقل. هم راه خودش را طی می‌کند، هم به دیگران نشان می‌دهد. نه راه دیگران را می‌بندد نه بیراهه می‌رود. فرمود عاقل یعنی این، عقل در دهن او است؛ یعنی حرف که می‌زند، چیزی که می‌نویسد، کاری که انجام می‌دهد، عاقلانه است؛ یعنی فکر کرده، مبادی را، منابع را، مبانی را بررسی کرده، عصاره آن در دهنش است.

شرح حکمتهای نهج البلاغه - استاد جوادی آملی

پیام تبریک مقام معظم رهبری

رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، با تبریک عید نوروز و میلاد مسعود امیرمؤمنان حضرت علی علیه‌السلام به هم‌میهنان عزیز و بویژه خانواده‌های معظم شهیدان و جانبازان، و با آرزوی سالی توأم با شادی، سعادت، سلامت جسمی و توفیقات روزافزون مادی و معنوی برای ملت ایران، سال جدید را سال «رونق تولید» نامگذاری کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ارزیابی سال ۹۷، آن را سالی پُر ماجرا خواندند و خاطرنشان کردند: دشمنان در این سال نقشه‌های زیادی برای ایران کشیده بودند، اما ملت ایران به معنی واقعی خوش درخشید و با صلابت و بصیرت و با همت جوانان، آن نقشه‌ها را خنثی کرد.

رهبر انقلاب اسلامی واکنش مردم به تحریمهای شدید آمریکا و اروپا را در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی واکنشی محکم و مقتدرانه برشمردند و افزودند: در عرصه سیاسی مظهر این واکنش راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن و موضع‌گیری‌ها مردم در طول سال بود و در عرصه تقابل اقتصادی نیز با «افزایش ابتکارات علمی و فنی»، «افزایش چشمگیر شرکتهای دانش بنیان»، «افزایش تولیدات زیربنایی و اساسیِ داخلی مانند افتتاح فازهای متعدد گاز جنوب کشور و افتتاح پالایشگاه بزرگ بندرعباس»، ملت ایران توانست در مقابل دشمنی و خباثت دشمنان، قدرت و هیبت و عظمت خود را نشان دهد و آبروی ملت و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد.

ایشان در ادامه مشکل اساسی کشور را همچنان مشکل اقتصادی دانستند و با اشاره به افزایش مشکلات معیشتی مردم در ماههای اخیر، گفتند: بخشی از این مشکلات مربوط به مدیریتهای نارسا در زمینه مسائل اقتصادی است که حتماً باید جبران شود، البته برنامه‌ها و تدابیری اندیشیده شده است که این تدابیر باید در طول سال جدید به ثمر بنشیند و مردم آثار آن را احساس کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید مجدد بر اینکه اولویت و مسئله فوری و جدی کشور، مسئله اقتصاد است، از «کاهش ارزش پول ملی» «قدرت خرید مردم» و «کم‌کاری و یا تعطیل بعضی کارخانجات» به‌عنوان مشکلات مهم اقتصاد کشور یاد و تأکید کردند: بر اساس مطالعه و همچنین نظرات کارشناسان، کلید حل همه این مشکلات «توسعه تولید ملی» است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به استقبال مردم از شعار سال ۹۷ یعنی «حمایت از کالای ایرانی» و آثار مثبت آن، افزودند: امسال، مسئله محوری و اصلی، مسئله «تولید» است، زیرا اگر تولید جریان یابد، هم مشکلات معیشتی و اشتغال حل می‌شود، هم موجب استغنای کشور از بیگانگان و دشمنان خواهد شد و حتی می‌تواند مشکل ارزش پول ملی را تا حدود زیادی برطرف کند، بنابراین من شعار امسال را «رونق تولید» قرار دادم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همگان را به تلاش برای رونق تولید در کشور فراخواندند و ابراز امیدواری کردند با گسترش چشمگیر و محسوس این تلاش در طول سال، مشکل اقتصادی در مسیر حل شدن قرار بگیرد.

ایشان با درود به ارواح مطهر امام راحل و شهیدان سرافراز، و با سلام به پیشگاه حضرت ولی‌عصر(عج)، دعای آن بزرگوار و سعادت ملت ایران و همه ملتهایی که نوروز را گرامی می‌دارند، از خداوند متعال مسألت کردند.

 

میلاد مولای متقیان مبارک

ولید کعبه، وجود مبارک امیر مؤمنان(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) قرآن ناطق است و برای امت اسلامی همانند قرآن، منشأ برکت می‌باشد از جمله اینکه وجود مبارک پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) فرمودند: «من و علی‌بن‌ابیطالب پدران این امتیم»؛ یعنی هر انسانی یک شناسنامه طبیعی دارد که پدران ما برای ما می گیرند، اما وقتی بالغ شدیم باید خودمان برای خودمان یک شناسنامه‌ معنوی بگیریم.

وجود مبارک حضرت فرمود من و علی‌بن‌ابیطالب حاضریم شما را به عنوان فرزند بپذیریم، لذا اگر وجود مبارک امیرالمؤمنین حاضر شد ما را به فرزندی بپذیرد یقیناً مادر ما هم صدّیقه کبرا(س) خواهد بود و این یک فخر بزرگ است. همه شیعیان که به این ندا پاسخ دادند :«لبیک یا رسول الله»، «لبیک یا امیرالمؤمنین»،ابراز کرده اند که ما آمدیم فرزند شما بشویم.

گزیده ای از بیانات آیة الله جوادی آملی


از پـیـمبـر یا خــدا درباره ی حـیــدر بپرس                           یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس

گل به خوبی می شناسد باغبان خویش را                        وصف ساقـی نجف را از مـی کـوثر بپرس

معنی مـرد خـدا را نیمه شب از نخـل ها                           معنی شیر خــدا را روز از لشکـر بپـرس

هـیچ دیواری نمی شد مـانع راه عـلــی                             از شکاف کعبه و دروازه ی خیبر بپرس

در دل تاریخ آوای (سلونی) زنـده است                             مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس

نه، فرار از جنگ هرگز درمرام شیر نیست                          قصه را از بـدر یا احـزاب یا خـیـبـر بپرس

گاه برتر می شود یک نوکر از صد پادشاه                          این تنـاقض علتی دارد که از قـنـبـر بپرس


مولا جان !

اگر پوچم، اگر هیچم، اگر مجنون و حیرانم                    تو ذره پروری کردی که من اکنون غزل خوانم

الایاایهـا الساقــی، ادر کـاسأ و نـاولـهـا                      توکلت  علی الحیدر، که من آلوده دامانم

"صلی الله علیڪ یا سیدنا یا امیرالمؤمنین "

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ»؛ این هم آثار فقهی دارد، هم در علوم و مسائل دیگر مطرح است. این یک اصل جامع و کلّی است که وجود مبارک حضرت امیر فرمود؛ آن نافله‌ای که به فریضه آسیب می‌رساند وسیله تقرّب نیست. قصّه نافله اطلاعات است؛ اما آن اصول علمی فریضه است. نافله چیزی است که انجام آن فایده دارد، ولی ترک آن ضرر ندارد. فریضه آن است که انجام آن ضروری است و فایده فراوان دارد، ترک آن هم خسارت‌های فراوان. فرمود: آن نافله‌ای که به فریضه آسیب برساند مجال ندارد، نمی‌شود با نافله‌ای که به فریضه ضرر می‌رساند به خدا متقرّب شد. «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ»؛ در احکام فقهی بر اساس آن فتوا دادند که کسی که حج واجب به ذمه اوست نمی‌تواند حج مستحبی انجام بدهد. کسی که روزه واجب به عهده اوست، نمی‌تواند روزه مستحبی بگیرد؛ حتی در نماز آن نافله‌ای که به فریضه آن آسیب می‌رساند دیگر نمی‌شود با آن به خدا نزدیک شد، امر قربی نیست. در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها بعضی از مطالعات و اطلاعات‌اند یا کتاب تاریخ یا قصّه است، اینها جزء نوافل علوم‌اند. آن درس‌هایی که به اصول اعتقادی برمی‌گردد؛ مثل قرآن، مثل نهج البلاغه، مثل احکام ضروری اسلام، اینها جزء فرائض است. کسی در حوزه وقت خود را صرف مطالعات متفرقه جانبی می‌کند، از تفسیر بماند، از فقه بماند، از کلام بماند، این به آن علوم واجب آسیب رسانده است. در دانشگاه‌ها هم همین طور است.

خواندن برهان منطق برای یک متفکّر فریضه است ، بخش‌های خطابه و امثال خطابه نافله است. در فقه ، در اقتصاد، در سیاست کسی سرگرم باشد به امور جزئی، اختلافات جزئی را حلّ کند؛ اما آن اختلافات ریشه‌ای که مانده است از آن غافل باشد، این نافله سیاسی است که به فریضه سیاسی آسیب می‌رساند.

بنابراین کشورداری، اقتصاد مملکت، اقتصاد مقاومتی، اخلاق دینی، فلسفه دینی، فقه دینی، اجتماع دینی، اینها یک ارکان اوّلیه دارد به عنوان فرائض؛ یک سلسله امور جنبی هم دارد به عنوان نافله. این بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) که فرمود: هرگز نمی‌شود نافله را جایگزین فریضه کرد.

گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی

قرآن فرمود: ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ﴾، این ﴿رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ﴾ یعنی چه؟ الآن همه ما این داغ را داریم یا برای خودمان یا برای نوه‌هایمان, نه پسرانمان و نه دخترانمان در ازدواج موفق نیستند، این تعارف ندارد. شما شاید در تمام این منطقه سالی یک بار طلاق را نمی‌دیدید، الآن چرا طلاق زیاد است؟ چرا پسرها دیر ازدواج می‌کنند؟ چرا دخترها اگر هم ازدواج کنند دیر ازدواج می‌کنند؟ چرا زندگی تلخ است؟ چرا به افسردگی ختم می‌شود؟ چرا همه در خانه‌ها ناله دارند؟ چرا؟ برای اینکه ما این ﴿رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ﴾ را که دستور رسمی دین است و از عاشوراها شروع می‌شود و از این گریه‌ها شروع می‌شود، این را فراموش کردیم. کشور را اشک اداره می‌کند, عاطفه اداره می‌کند, ادب اداره می‌کند, گذشت اداره می‌کند, صبر اداره می‌کند، نه تا حرف زدی شکایت. ما این سال‌های اخیر زندگی نداریم. امام معصوم فرمود خانه‌ای که با طلاق ویران شده این بافت فرسوده به آسانی ساخته نمی‌شود. اگر جایی بافت فرسوده باشد شهرداری زود می‌سازد، فرمود طلاق خانه را ویران می‌کند و خانه‌ای که با طلاق ویران شده به این آسانی ساخته نمی‌شود؛ هم آن مرد افسرده است, هم آن زن بیچاره افسرده است، این زندگی نیست...

 اما امام (سلام الله علیه) فرمود: «تَزَاوَرُوا»؛ شیعیان ما هستید به سراغ یکدیگر بروید, قهر نکنید, فامیل‌ها را ترک نکنید, صِله رحم واجب است. کسی که عطوف و مهربان است نه بیراهه می‌رود و نه راه کسی را می‌بندد، چه رسد به اینکه اختلاس کند یا نجومی باشد یا احتکار کند. این احتکار برای چیست؟ چون رحم نیست, چون اشک نیست. ما خیال می‌کنیم این اشک فقط برای بهشت است، البته برای بهشت هم هست؛ اما ما را رحیم می‌کند، هرگز به ما اجازه احتکار نمی‌دهد که ما داشته باشیم و کسی گرسنه باشد. وجود مبارک امام صادق, از ائمه دیگر هم نقل شد، از امام جواد و امام دیگر هم نقل شده کسی در بیابان دارد سفره پهن می‌کند، فرمود اینجا چرا غذا می‌خوری؟ عرض کرد مگر اشکال دارد؟ فرمود بله, این حیوانات تو را می‌بینند، تو داری غذا می‌خوری و اینها گرسنه‌اند، برو در خانه‌ات غذا بخور! این امام است, آدم با این فکر احتکار می‌کند؟! حضرت فرمود غذا می‌خواهی بخوری برو در اتاق، در خیمه‌ات بخور، اینجا چرا سفره پهن کردی؟! این همه پرنده‌ها و حیوانات تو را می‌بینند و اینها گرسنه‌اند، این دین است!

امام (سلام الله علیه) فرمود: «تَزَاوَرُوا»؛ با یکدیگر قهر نکنید، فاصله نداشته باشید، صله رحم داشته باشید و بروید به سراغ یکدیگر، چرا؟ «فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا»؛ شما شیعیان ما هستید، شما وقتی دور هم نشستید حرف‌های ما را می‌زنید. حرف‌های شما چیست؟ فرمود حرف‌های ما یکدیگر را به هم نزدیک می‌کند «فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْض‏»؛ احادیث ما شما را یکی می‌کند, متّحد می‌کند. همه ما شنیدیم و گفتیم، بارها می‌گوییم و درست هم هست می‌گوییم: سنگ روی سنگ بند نمی‌شود، این درست است؛ الآن اگر کسی بخواهد برجی بسازد, ساختمانی بسازد، خانهای بسازد طبقه اوّل که سنگ گذاشت، طبقه دوم سنگ روی سنگ بیاید که بند نمی‌شود. چه چیزی این سنگ‌ها را به هم بند می‌کند ساختمان می‌شود, برج می‌شود, حسینیه یا مسجد می‌شود؟ یک ملات نرم, امام رضا(سلام الله علیه) فرمود دستورات ما آن ملات نرم است، دل‌ها را به هم مرتبط می‌کند، آنوقت می‌شوید یک کاخ مجلّل یک منطقه؛ گذشت, ادب, احسان, صبر, بردباری, وگرنه جامعه حسینی احتکار می‌کند؟! این با کدام عقل هماهنگ در می‌آید؟! هیچ یعنی هیچ! این فقط ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ﴾ می‌شود،

برگرفته از نکات اخلاقی استاد جوادی آملی

جلسه عزاداری حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها (97/11/20)

مراسم عزادرای مادر سادات - جمعه شب 19 بهمن با قرائت جامعه کبیره و در روز شنبه بیستم بهمن ماه با سخنرانی حجت الاسلام علی پناه در مؤسسه برگزار گردید.

به راستی چرا حضرت زهرا سلام الله علیها پشت درب رفت؟ چرا امیر المرمنین خودش در منزل را باز نکرد؟ آیا ...

حجت الاسلام علی پناه پاسخ می گوید:

دریافت

حجم: 11.7 مگابایت

این بیان نورانی رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) است که مرحوم کلینی در کافی نقل کرد؛ فرمود: شما اگر مواظب حلال‌خوری‌تان باشید این چشم و گوشتان را پاک کنید: «لَصَافَحَتْکُمُ الْمَلَائِکَة»؛ با او مصافحه می‌کنید. شب که تمام می‌شد صبح می‌آمدند محضر حضرت و درس جدید که شروع می‌شد حضرت می‌فرمود: «هَل مِنْ مُبَشِّرَات»؟ دیشب در عالم خواب چه دیدید؟ خواب یعنی خواب! یعنی کلاس درس. او که این قدر می‌خورد که با خُرّ و پف می‌خوابد، او که انسان نیست. آدم این قدر می‌خورد که هیچ خبری از نماز صبح نداشته باشد! حضرت فرمود: این چند ساعتی که خوابیدید کلاس درس بود، چه دیدید؟ «هَل مِنْ مُبَشِّرَات»، این را مرحوم کلینی در کافی نقل کرد. اتلاف عمر یعنی همین! کسی حیوان به دنیا می‌آید به صورت حیوان هم زندگی کند، می‌شود جنازه عمودی.

ما که می‌توانیم فرشته بشویم چرا نشویم؟ آن وقت این کشور این همه شهید، این همه جانباز! آن وقت در این کشور یک عده پیدا می‌شوند که کار موش را انجام می‌دهند. این انبارها را چه کسی ذخیره می‌کند؟ اگر کسی در قرآن یا غیر قرآن به ما گفت که عده‌ای به صورت موش محشور می‌شوند، نباید ما تعجب کنیم. این «انسانٌ قردٌ» یا «انسانٌ فأرٌ». این موش بعد از انسانیت است، نه که انسانیت گرفته می‌شود بعد موش. اگر کسی موش بشود که اصلاً عذابی ندارد. اگر کسی بوزینه بشود که عذابی ندارد. بوزینه همان لذتی را از زندگی می‌برد که تیهو و طاوس می‌برند. این انسانِ بوزینه است، انسانِ موش‌شده است، این همه انبار کرده و جامعه را به این صورت درآورده است.حالا ما آن طرف می‌توانیم فرشته بشویم، چرا نباشیم؟ این دعاها، این نمازها، این فرصت‌ها، برای این است که:              تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک ٭٭٭ برگ توتست به تدریج کنندش اطلس


برگرفته از نکات اخلاقی استاد جوادی آملی


تمام تلاش و کوشش انبیا(علیهم السلام) این است که سه اصل دین را؛ یعنی تعلیم کتاب و حکمت، تطهیر نفس و تذکره نفس را به ما بیاموزند. این تذکره کمک می‌کند که من از جای دیگر آمدم این حرف‌ها را قبول کردم باور کردم امضا کردم الآن باید پای تعهدم بایستم. آن صحنه برای من کاملاً روشن شد، من نگران چه هستم؟ اینکه ذات اقدس الهی فرمود یک عده چون خدا را فراموش کردند خودشان را گم کردند: ﴿لاَ تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ﴾؛ این به یاد همه چیز هست مگر به یاد خودش. بعد از این بیان آیه قرآنی، وجود مبارک امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) می‌فرماید: من تعجب می‌کنم که خیلی‌ها به دنبال گمشده‌شان هستند یک کتاب، خودکار و دفتری را گم کردند اعلامیه می‌کنند که فلان چیز گم شده است! خودش را گم کرده نرفته نزد کسی که بگوید من خودم را گم کردم، مرا پیدا کن و به من نشان بده! «عَجِبْتُ لِمَنْ یَنْشُدُ ضَالَّتَهُ‏ وَ قَدْ أَضَلَّ نَفْسَهُ فَلَا یَطْلُبُهَا»، «إنشاد»؛ یعنی به دنبال گمشده رفتن. فرمود من تعجب می‌کنم، مردم خودکار جیبشان را گم می‌کنند  از این و از آن می‌پرسند که خودکار مرا دیدی یا نه؟ خودش را گم کرده نمی‌داند که کجاست از کسی نمی‌پرسد که مرا دیدید؟ مرا سرجایم بنشانید!

ما وقتی به قرآن کریم مراجعه می‌کنیم، آن مسئله خوف از نار و بهشت و اینها اهداف میانی است، اهداف اصلی که اگر به آن رسیدیم آنها هم نصیب ما می‌شود، این است که به ما حیات بدهند: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾. معلوم می‌شود این حیاتی که جامعه جاهلی و غیر جاهلی داشت، حرف می‌زنند می‌خوابند می‌خورند این حیات نیست. حیات قرآنی این است که انسان جهان را از منظر توحید ببیند. فرمود: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾. کسی داشت نماز می‌خواند وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) او را صدا زد، گفت من دارم نماز می‌خوانم، بعد که نماز تمام شد، رفت حضور حضرت! حضرت فرمود من که گفتم بیا چرا نیامدی؟ عرض کرد من داشتم نماز می‌خواندم. فرمود مگر این آیه را نخواندی که خدا فرمود پیغمبر وقتی شما را صدا کرد حرکت کنید؛ چون او می‌خواهد شما را زنده کند. این نماز را اگر نافله بود که شکستن آن جایز است، اگر فریضه بود هم بعداً می‌خواندی. نمی‌توانی بگویی پیغمبر چون مرا خواست داشتم نماز می‌خواندم، من می‌خواست تو را زنده کند. من نماز می‌خواندم چیست؟ نماز را یک وقت دیگر بخوان! اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ...


برگرفته از نکات اخلاقی استاد جوادی آملی



وجود مبارک حضرت امیر علیه السلام فرمود: تاریخ و زمان را متزمنین می‌سازند. روزگار بد است، روزگار خوب است، روزگار نه بد است نه خوب روزگار را دولت و ملّت می‌سازند، مملکت‌دار می‌سازد. این بیان نورانی حضرت است وقتی در آستانه شهادتش، بعد از جریان صفین که دوباره می‌خواستند برگردند، این خطبه را خواندند؛ ولی دوباره موفق نشدند به اعزام، فرمود: زمان را متزمن می‌سازد، روزگار بد است چیست؟ روزگار یعنی شب و روز، اینکه آیت الهی است. شب آیت تاریک خداست، روز آیت روشن خداست، ﴿وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَ جَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً﴾،این متزمن است که زمان را می‌سازد.

وقتی حضرت آماده شد برای جریان دوباره برای صفین، فرمود: مردم! اگر دولت خوب باشد، ملّت خوب باشد، حقوق متقابل را ادا کنند: «هناک صَلحُ الزمان»؛ زمان پاک می‌شود. اما اگر کسی ـ معاذالله ـ موش‌صفت زندگی کند، اهل احتکار باشد، جامعه را ملتهب بکند، روزیِ خدا را بگیرد در انبارها حبس بکند، این چه صلاحی است؟ «هناک فسد الزمان»؛ ما از علی بهتر چه کسی را داریم؟ قرآن را شفاف کرد، روشن کرد، فرمود: هیچ توقع نداشته باشید بگویید روزگار بد است، روزگار زمان است زمان کمّ متصل است این متزمن است که زمان را می‌سازد. این متمکّن است که به مکان شرف می‌دهد. اگر «شَرَفُ المَکانِ بِالمَکین»، «شرف الزمان» هم به متزمن است.


برگرفته از نکات اخلاقی استاد جوادی آملی


مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی