انقلاب اسلامى، مژده حکومت صالحان
اینک سؤال اساسى این است که در آستانه ظهور که همه جا را ظلم و تباهى فرا گرفته، سربازان و یاوران امام زمان«علیهالسلام» چگونه و از کجا تأمین مىشوند؟ آیا مى توان امیدى به پیدایش این همه فطرت گراى حق جو و این همه فدایى امام زمان«علیهالسلام» داشت؟
با کمال خرسندی و با امید و شادى حقیقى پاسخ مى دهیم:آرى.
پیامبر گرامى اسلام مژده چنین تحوّل عظیمى را در آستانه ظهور چنین داده است:
«یَخْرُجُ ناسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوَطِّؤُونَ لِلْمَهْدِىِّ سُلْطانَه ؛ مردمى از مشرق قیام مى کنند و مقدمه سلطنت مهدى را فراهم مى کنند.»
امام باقر«علیهالسلام» با بینش الهى خود، بشارتى بزرگ به ملّت ایران مى دهند و درباره ریشه انقلاب اسلامى ایران، کشته ها و آینده آن چنین مى فرمایند:
«کَاَنّى بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الحَقَّ فَلا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلا یُعْطَوْنَهُ فَاِذا رَأَوْا ذلِکَ وَصَفُوا سُیُوفَهُمْ عَلى عَواتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ ما سَأَلُوا فَلا یَقْبَلُونَهُ حَتَّى یَقُومُوا وَ لا یَدْفَعُونَها اِلاَّ اِلى صاحِبِکُمْ قُتَلاهُمْ شُهَداءُ أَما اِنّى لَوْ أَدْرَکْتُ ذلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسى لِصاحِبِ هذَا الاَمْرِ؛ گویا مردمى را مى بینم که در مشرق قیام کرده اند و حق را مى طلبند، ولى به آنها داده نمى شود، سپس دوباره آن را مى طلبند، ولى باز هم به آنها داده نمى شود. پس چون وضع را چنین دیدند، شمشیرهایشان را بدوش مى گیرند (و به جهاد مى روند) در نتیجه خواسته شان داده مى شود، امّا آنها نمى پذیرند (با طاغوت کنار نمى آیند) تا آن که برمى خیزند (و به مبارزه و جهاد علیه ظلم و استکبار ادامه مى دهند) و آن (حکومت) را تنها به مولاى شما [صاحب الزمان«علیهالسلام»] مى دهند. کشته هاى آنها شهید هستند. بدانید که اگر من آن زمان [انقلاب اسلامى] را درک کنم، خود را براى صاحب این امر [صاحب الزمان«علیهالسلام»] حفظ خواهم کرد.»
همانطور که مى بینیم حضرت باقر«علیهالسلام» انگیزه انقلاب را حق طلبى مردم معرفى مى نماید و انگیزه و نیّت این مردم را که خواهان حکومت اسلامى مبتنى بر فقه و آیین تشیع بوده، تأیید فرموده اند.
حضرت به فراز و نشیبها و چند مرحله اى بودن این انقلاب نیز تصریح فرموده اند که شاید مراد قیام مردم در مرحله اول در 15 خرداد 1342 باشد که به خواسته شان نرسیدند و بار دوم در سال 1357 قیام کردند و با مقاومت رژیم و کشتار رو به رو شدند. پس از آن که شاه به عذرخواهى افتاد و قول داد خواسته هاى مردم را عملى کند و اصلاحاتى در کشور انجام دهد، مردم قولها و وعده هاى اصلاحى او را نپذیرفتند و قیام را تا پیروزى ادامه دادند.
حضرت باقر«علیهالسلام» بر دهان یاوه گویان فاسدى که هرگز شجاعت و همّت مبارزه با دشمنان دین را نداشتند و ندارند و همیشه خود را پشت چهره ها و نقابهاى تقدّس و تدین پنهان کرده و به این انقلاب و رهبرى آن، انتقاد مى کردند که چه کسى جواب این خونها را خواهد داد و چرا باید اینقدر خونریزى شود، مشت محکمى زده و مى فرمایند: «کشته هاى آنها شهید هستند.»
و این حرکت را تا زمانى که به ظهور حضرت منجر شود، تأیید مى نماید و با این تأیید نیز مشت محکمى بر دهان کسانى که به هشت سال دفاع مقّدس و شهادت رزمندگان اسلام ایراد گرفته و مى گیرند، مى کوبند و بودن در بین این مردم را آرزو مى کنند. همانطور که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بودن با مردم را به همه توصیه فرمودند. آرى چنین است که خمینى کبیر، رهبری با عظمت که تاریخ پس از معصومین رهبرى به عظمت او ندیده است، آرزو مى کند که خداوند او را با بسیجیانش محشور نماید.
و در پایان حضرت به همه تردیدها و شبهه ها و سستىها تیر خلاص زده؛ نه تنها آینده این انقلاب را روشن و تضمین شده معرفى مى کند، بلکه بالاتر از آن مى فرمایند:
«اگر من انقلاب اسلامى را درک کنم، خود را براى ظهور حفظ خواهم نمود.»
امام کاظم«علیهالسلام» درباره نقطه شروع انقلاب شرقى که در روایات قبل آوردیم چنین مى فرمایند:
«رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ قُمْ یَدْعُو النَّاسَ اِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبُرِ حَدیدٍ لاتَزِلُّهُمُ الرِّیاحُ العَواصِفُ وَلا یَمُلُّونَ مِنَ الْحَرْبِ وَ لا یَجْنُبُونَ وَ عَلَى اللّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ؛ مردى از «قم»، مردم را به حق دعوت مى کند و بر اطراف او مردمى گرد مى آیند که مانند پاره هاى آهن هستند، طوفانها آنها را نمى لرزاند و از جنگ خسته نمى شوند و نمى ترسند و بر خداوند توکل مى کنند و عاقبت از آنِ متقین است
ضرورت آمادگی برای ملاقات حضرت مهدی«علیهالسلام» در نگاه امام خمینی «رحمه الله»
امیدها و نویدها
«تمام دستگاه هایى که الان به کار گرفته شده اند، در کشور ما و امیدواریم که در سایر کشورها توسعه پیدا بکند، باید توجه بر این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند براى ملاقات حضرت مهدى«علیهالسلام».
«ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش مى بینیم و جنبشى که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزدیک و نزدیکتر مى نماید. گویى جهان مهیا مى شود براى طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظّمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان.»
خدمت در انتظار
امام خمینی (رحمه الله) درمورد انتظار حضرت ولی عصر«علیهالسلام» نیز چنین فرمودهاند:
«از خداى تعالى مسألت مى کنم که ظهور ولى عصر«علیهالسلام» را نزدیک فرماید و چشمهاى ما را به جمال مقدّسش روشن. ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است.»
ادامه دارد....
"اللهم عجّل لولیک الفرج "
مهربانی، مظلومیت، اضطرار
سخن در مظلومیت چنین امام و چنین پدر مهربانى است که قدر او ناشناخته مانده و محبّتها و مهرورزى هاى پدرانه اش بدون پاسخ مانده است. نکته مهمى که درباره مظلومیت حضرت صاحب «علیهالسلام» باید مورد توجه قرار گیرد این است که ایشان با وجود جایگاه عظیمى که در عالم وجود و در نزد خداوند دارند، همچنین با توجه به عاطفه و محبّت عظیم الهى و جایگاه پدرى شان، هیچ نیاز و وابستگى به ما ندارند.
محبّت حضرت به همه ما که فرزندان او هستیم، به اندازه شناخت و ارزشى است که ایشان از ما سراغ دارند، امّا او ما را همانطور که خداوند آفریده، یعنى به بلنداى ابدیت مى بیند. او ما را با گوهر باارزش انسانى و نفخه الهى که در ماست، مى بیند؛ یعنى موجودى با فطرت الهى، با ارزشى بى نهایت که مى تواند در همسایگى و همراهى حضرت، در جوار رحمت الهى و در ظرف ابدیت و با اتصال به دریاى بى انتهاى کمالات، زندگى کند.
آرى، ما براى همراهى و همسایگى و پیوند با امام زمان«علیهالسلام» براى ابدیت و لقاى خداوند آفریده شده ایم. بنابراین نوع محبّت و عاطفه پدرى حضرت به ما یک محبّت معمولى و طبیعى که توأم با نیاز و طمع باشد، نیست. او اصل و ریشه ماست که فرزندانش با او نهایت پیوستگى و اتصال را - آن هم در ابعاد بى نهایت و ابدى - دارند.
حضرت به شدّت دل نگران و مراقب اوضاع شیعیان و دوستانش مى باشد، شریک غم آنهاست و در مصائب آنها مصیبت زده و گریان است. در شادى هاى آنها شاد و در غمهایشان غمگین است.
این نوع خواستن و محبّت، عمیق ترین و زیباترین و خالصترین نوع خواستن و محبّت است زیرا در آن، هیچ نوع شائبه نیاز و خودخواهى وجود ندارد.
همین مسأله، شدت مظلومیت حضرت و عمق ظلمى که به او شده و مى شود را بیشتر نشان مى دهد. اگر در والدین معمولى و دنیایى درجات شدید عاطفه و محبّت وجود دارد، در مقابل نیازى هم هست که تأمین مى شود، ولى در حضرت یک محبّت و عاطفه خالص ابدى وجود دارد که فقط و فقط به وجود ما تعلق مى گیرد. او پدرى است با میلیونها فرزند و با مهربانى و عاطفه اى نامحدود به یکایک فرزندانش . چقدر سخت و غم انگیز است، براى حضرت که با داشتن چنین روح و عاطفه اى نسبت به میلیونها فرزندش، آنها را در وضعیتى اسفبار و دور افتاده و غافل و نامهربان با پدر مى بیند. او مى بیند که فرزندانش با وجود نیاز شدیدى که به او دارند و خطرهاى بزرگى که همه هستى و سعادت دنیا و آخرت آنها را تهدید مى کند، تنها منجى و پناهگاه خود و پدر قوى و دلسوز خود را رها کرده اند و به جاى اینکه به سراغ او بروند و به او پناه ببرند، به ورطههای خطر نزدیک شده ، دچار مصائب و سختىهاى فراوان مى شوند و با وجود این به قهر و فرار خود از تنها پناهگاه و منجى خویش و چنین پدر عزیزى ادامه مى دهند.
ببینیم اول مظلوم عالم على«علیهالسلام» که مهدى موعود «علیهالسلام» وارث او در مظلومیتى بزرگتر است، چگونه درباره تنهایى و مظلومیت فرزندش سخن مى گویند و چگونه او را معرفى مى نمایند:
«هُوَ الطَّریدُ الشَّریدُ الْفَریدُ الْوَحیدُ؛ صاحب این امر، [امام زمان«علیهالسلام»] طرد شده و آواره و تنهاى تنهاست. »
بی لیاقتی ما، دلیل محرومیت ماست
امام باقر«علیهالسلام»مى فرمایند:
«اِذا غَضِبَ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلى خَلْقِهِ نَحَّانا عَنْ جَوارِهِمْ؛ هرگاه خداوند تبارک و تعالى بر خلقش خشم کند، ما را از مجاورت آنها دور کند.»
بنابراین علّت اینکه اینگونه دعاها هر چند مفید هستند، ولى هنوز به اجابت نرسیده اند، این است که ما به اندازه کافى در راه از بین بردن موانع ظهور قدم برنداشته ایم پس اگر در دعاهایمان از خداوند تعجیل در ظهور حضرت را مى خواهیم و یا به خود حضرت عرض مى کنیم که در ظهور تعجیل فرما، باید خود نیز نسبت به امر ظهور، همّت و آمادگى متناسب با این درخواست تعجیل را داشته باشیم. این امر نیاز به اقداماتی دارد که ما باید خودمان زمینه آن را فراهم سازیم که از آن جمله : خودسازى، برداشتن موانع ظهور، تبلیغ و شناساندن حضرت به جامعه جهانى است.
پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: «اَلدّاعى بِلا عَمَلٍ کَالرَّامى بِلا وَتَرٍ؛ کسى که دعا مى کند و عمل نکند؛ مانند کسى است که با کمانِ بدون زه تیراندازى کند.»
ادامه دارد...
"اللّهم عجّل لولیک الفرج "
جشن میلاد آقا وسرورمان ، "حضرت حجة بن الحسن المهدی علیه الاف التحیة والثناء " روز سه شنبه صبح در مؤسسه برگزار گردید. در این مراسم سخنانی پیرامون ظرفیت انسانها در برابر حضرت حجت (عج) توسط حجة الاسلام والمسلمین رنجبر ایراد گردید:
برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
اجرای تواشیح گروه همخوانی حوراء الانسیه (رتبه برتر کشوری) ، اجرای مسابقه کتبی و شفاهی در بین مدعوین ، تجلیل از بانوان فعّال مؤسسسه ، مولودی خوانی و ... از دیگر برنامه های اجرا شده در جشن میلاد امام عصر (عج) بود .
به امید روزی که با حضور حضرت صاحب میلاد مبارکش را به سرور بنشینیم.
"اللّهم عجّل لولیک الفرج"
" اللّهم عجّل لولیک الفرج "
" اللّهم عجّل لولیک الفرج "
امام زمان کیست؟ کجاست؟ چه نسبتی بین ما و ایشان برقرار است؟
چرا در غیبت به سر میبرند؟ چرا از او محروم هستیم؟
ما چه نقشی در غیبت او داریم؟
چرا امام علی ایشان را در بین شیعیان، آواره، طرد شده و تنهای تنها میداند؟
ما برای رفع مظلومیت و آوارگی و غربت ایشان چه باید کنیم؟
کوتاهی در حق ایشان چه آثار و خطراتی دارد؟ و...
پاسخ این سؤالات مهم و کلیدی و دهها سؤال دیگر را در این نوشتهی کوتاه مطالعه فرمایید.
حقیقت انسان
انسان هر چند در بُعد طبیعى و دنیایىاش داراى ابعاد جمادى، گیاهى و حیوانى است، اما حقیقت او و کمالات او به عنوان یک انسان که مى تواند مظهر خدا و خلیفه او باشد، از سنخ کمالات جمادى، از قبیل وزن، حجم، بدن، رنگ، بو و کمالات گیاهى از قبیل رشد، تغذیه، قدرت بدنى و... نیست. همچنین انسانیت او به غرایز و عواطف حیوانى از قبیل انواع شهوات حیوانى، تشکیل خانواده و تشکیل اجتماع و طى مدارج اعتبارى در اجتماع، کار، تفریح، مسکن گزینى و... نمىباشد، بلکه حقیقت او و کمالات او غیر از این کمالات است.
خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و به فرشته ها امر کرد تا بر او سجده کنند و آنها را خادم او قرار داد. در عظمت مقام انسان همین بس که خداوند از روح خود، در او دمیده و حقیقت او را همان روح الهى قرار داده است و او را خلیفه خود در زمین و مظهر تمامى اسماء و صفات خود گردانید ؛ یعنى به انسان وجود نامحدودى عطا کرده که مى تواند تمامى اسماء و صفات خداوند را - که نامحدود است - در خود، جلوه گرکند.
در نتیجه، حقیقت انسان یک حقیقت فوق طبیعى و غیر دنیایى است که از عوالم فوق طبیعت به جسم و کالبد او تعلق گرفته است. وجود فوق طبیعى و الهى انسان، پس از اقامت موقّت در زمین، به سوى اصل و حقیقت خود، یعنى جایگاه روح الهى بازگشت صعودى دارد. (اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ؛ ما از خداییم و به سوى او باز مى گردیم.)
لذا حرکت در این مسیر و رسیدن به جوار رحمت الهی با شناخت و معرفت امکان پذیر است.
امیرالمؤمنین «علیهالسلام» مى فرمایند:
«رَحِمَ اللَّهُ امْرِءاً عَلِمَ مِنْ اَیْنَ وَ فى اَیْنَ وَ اِلى اَیْنَ؛ خدا رحمت کند کسى را که بداند از کجا آمده، درکجا هست و به کجا مى رود.»
امّا سؤالی که به ذهن خطور میکند این است که انسان چگونه مى تواند به این سه مرحله، علم پیدا کند؟
دو مرحله «من أین» (از کجا آمده) و «إلی أین» (به کجا میرود) مربوط به ماوراى طبیعت است که علم آن در اختیار معصومین میباشد و مرحله «فی أین» (در کجا هست) مربوط به عالم طبیعت است که شناخت آن به پنج مرحله مهم به شرح ذیل، تقسیم میشود:
1 ـ شناخت جسم انسان
2 ـ شناخت روح انسان
3 ـ شناخت رابطه جسم و روح و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر
4 ـ شناخت عالم طبیعت بدون انسان؛
5 ـ شناخت رابطه طبیعت با انسان (یعنى مجموع روح و بدن او) و کیفیت تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر.
هر مکتبى که بخواهد همه مصالح بشر را تأمین و تضمین کند و او را به خوشبختى برساند، باید مبتنى بر شناخت انسان در دو مرحله فوق طبیعى و شناختهاى پنجگانه مربوط به عالم طبیعت باشد.
اگر مجموعه دانش بشرى درباره پنج مرحله طبیعت و نیز در مرحله ماورای طبیعت را ملاحظه کنیم، خواهیم دید که بشر با همه پیشرفت هایى که داشته، به دانش اندکى از هر یک از این علوم پنجگانه رسیده است. از دانشمندان علوم مرتبط به این پنج مرحله طبیعت هیچ کس چنین ادعایى نکرده است که به تمام دانستنى ها دست یافته، بلکه به عکس بسیارى از دانشمندان بزرگ در هر یک از این رشته هاى پنجگانه به عجز و اندکى دانش خود در برابر همه آن چه که باید و مى خواهند بدانند، اعتراف کرده اند.
با این وصف، پس چه کسى این علوم را در اختیار بشر قرار مى دهد و اساساً به سراغ چه کسى باید رفت؟
پاسخ بسیار روشن و بدیهى است. باید به سراغ کسى رفت که انسان را با تمام ابعاد وجودیاش و براى رسیدن به هدفى بس بزرگ و عالى خلق کرده و تمام سه مرحله عالم وجود را ایجاد نموده است. آرى باید به سراغ خداوند علیم و حکیم رفت، چرا که غیر از او هیچکس این سه مرحله را به طور کامل نمى شناسد.
ادامه دارد...
" اللّهم عجّل لولیک الفرج "
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣