مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

درسالروز رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام و شهادت امام حسن مجتبی(ع) حجة الاسلام والمسلمین سرلک ضمن بیانات خود اشاره به مراسم تدفین پنج تن آل عبا نمودند:
" پس از وفات حضرت رسول (ص) ایشان را در همان حجره خودشان به خاک سپردند و وقایع خلافت در حال رخ دادن بودند. حضرت زهرا (س) را شبانه و مخفیانه به خاک سپردند، امیر المؤمنین (ع) را نیز شبانه و مخفیانه به خاک سپردندو تا زمان امام صادق(ع) مزارشان مخفی بود. امام حسین (ع) نیز که به آن صورت به خاک سپرده شد. تنها امام حسن در روز و بر روی دست شیعیان تشییع شد.......
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
حجت الاسلام والمسلمین فلاح زاده، کارشناس مسائل فقهی به پر تکرار ترین سوالات مربوط به عزاداری ها مطابق با فتاوای حضرت آیت الله خامنه ای پاسخ داده است.
یک عزاداری مورد رضایت اهل‌بیت علیهم‌السلام چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟
در جواب باید عرض کنیم عزاداری دو حیث دارد: یک حیث محتوایی است و مطالبی که گفته می‌شود، یک حیث قالب و شیوه عزاداری است. از نظر محتوا آنچه که گفته می‌شود نباید مطالب حرام و خلاف شرع باشد، یعنی دروغ نباشد، غلو نباشد، موجب وهن مذهب نباشد، موجب تنقیص مقام اباعبدالله علیه‌السلام و معصومین علیهم‌السلام نباشد و همچنین موجب پایین آمدن مقام خود مؤمنین و عزاداران هم نباشد؛ یعنی از نظر محتوا مطالب مستند باشد، خلاف عقاید مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام نباشد، خلاف مرام اهل‌بیت علیهم‌السلام نباشد.
نسبت به شیوه عزادارای اولاً همراه با کار حرام نباشد مثل موسیقی حرام و امثال اینها، و موجب وهن مذهب هم نباشد، یعنی کاری نکنند که سوژه به دست دشمنان بیفتد و با این شیوه عزاداری که داریم، آنها علیه مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام و پیروان مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام تبلیغ سوء داشته باشند. اجمالاً این را می‌توانیم ویژگی‌های عزاداری مناسب مورد رضایت اهل‌بیت علیهم‌السلام برشماریم.
با توجه به اطعام‌هایی که در ایام محرم داده می‌شود و انسان به حلال بودن آنها یقین ندارد، آیا خوردن آنها اشکال دارد؟ لطفاً هم از نظر فقهی و هم از نظر اخلاقی پاسخ فرمایید. اگر نذری کسی که خمس نمی‌دهد را بخوریم چطور؟
در مواردی که انسان غذایی را که یقین ندارد به حرام بودنش، مثلاً اطعام می‌کنند عزاداران را یا غذایی آماده کرده اند در این ایام و برای شما می‌آورند یا فردی نذری می‌دهد و شما یقین دارید که خمس نمی‌دهد، به نظر حضرت آقا خوردن آن غذا، چون یقین به حرام بودن یا مخلوط به حرام بودن آن ندارید، یعنی یقین ندارید این غذا حرام است، یقین ندارید که متعلق خمس است، خوردنش اشکال ندارد. اما از نظر اخلاقی - چون پرسیدند - بعضی‌ها می‌گویند اگر پول خمس در آن باشد ممکن است اثر وضعی داشته باشد. اگر بتوانید احتیاط کنید خوب است؛ به این معنا که اگر تبعات سویی ندارد نخورید، قبول نکنید، یا اینکه اگر مثلا متعلق خمس است - نه به این معنا که حتما متعلق خمس است یعنی شبهه دارید - خودتان خمسش را بپردازید یا اگر موردی هست که ممکن است از باب شبهه حرام شک داشته باشید، یعنی مثلاً مال مردم باشد، به عنوان رد مظالم بپردازید؛ گرچه واجب نیست. در حکم اولی که گفتیم شما یقین ندارید غذا از حرام است یا مخلوط به حرام است، خوردنش اشکالی ندارد. بنابراین در مجالس عزا که شرکت می‌کنید و طعام برای شما می‌آورند و امثال اینها، خوردنش اشکال ندارد، از نظر فقهی حرام نیست. اما اگر کسی بخواهد - خلاصه به قول معروف جز اولیای الهی باشد - پرهیز بیشتری داشته باشد احتیاط خوب است.
عزادار حقیقی هرگز نمی خواهد از کسانی باشد که امام زمان شان را اذیت می کنند و در جرم دشمنان حضرت که برای ظهورش مانع ایجاد نموده اند ، شریک باشد . کوتاهی در شناخت حضرت و انجام وظایفی که نسبت به ایشان به عهده ماست ، موجب می شود که ما هرگز تمنایی برای آمدن ایشان نداشته باشیم و تلاش و جهادی برای کنار زدن دشمنان و موانع ظهورش نکنیم و عملاً در زمره کسانی قرار گیریم که در کنار گذاردن امام (ع) از مرتبه و مقامی که خداوند برای ایشان خواسته است – حاکمیت بر جهان بشریت – شریک باشیم و خدای ناکرده مشمول لعنت خدا قرار گیریم .
آری ! اگر نخواهیم که امام زمان (ع) ظهور کند و برای ظهورش به جهاد و مبارزه نپردازیم ، ملعون هستیم . اگر لحظه ای تأخیر در ظهور را بخواهیم و به وضعیتی غیر از حاکمیت امام زمان (ع) بر جامعه جهانی حتی برای یک ساعت راضی و به شرایطی غیر از شرایط حاکمیت ایشان دلخوش باشیم ، ملعون خداوند و همه لعنت کنندگانی که زیارت عاشورا می خوانند و ملعون انبیاء الهی و همه فرشتگان الهی خواهیم بود ؛ زیرا بزرگترین ظلم را به امام زمان (ع) کرده ایم.
عزادار در جهاد فرهنگی بیشترین تلاش را برای برپایی مجالس بزرگداشت اهل بیت (ع) ، به خصوص مجالس عزاداری مبتنی بر معرفت و حماسه می کند چنین مجالسی روح حسینی در عزاداری ایجاد می کند و از عزادار یک سرباز قوی برای امام زمان (ع) و یک منتقم قدرتمند می سازد که بیشترین خدمت را به امام زمان (ع) کند و بیشترین ضربه را به دشمنان او و موانع اصلی ظهور او بزند .
چرا که این مجالس مرکز آشنایی عمیق با اهل بیت (ع) و شناخت معارف بلند دینی از زبان قرآن و عترت (ع) می باشد یعنی همان مجالسی که سیدالشهداء (ع) فرموده و انتظار دارد .
چنین مجالسی مورد عنایت ویژه حضرت بقیة الله _ ارواحنا فداء _ است زیرا حضرتش در نهایت غربت و تنهایی درباره ی این گونه مجالس و این گونه افراد چنین فرموده است :
« من برای هر مؤمنی که مصیبت جد شهیدم را یاد کند و سپس برای تعجیل در فرج دعا کند ، دعا می کنم . »
در واقع این گونه مجالس آتش غیرت و مودّت را چنان در عزادار زنده می کند ، که هرگاه نام مبارک سیدالشهداء برده شود ، با دلی سوزان و چشمی گریان و قلبی مملو از غیرت و مودّت، به یاد منتقم اصلی او می افتد و چنین عرض می کند :
« از خدایی که تو را گرامی داشت و مرا هم به وسیله تو گرامی داشت ، می خواهد که خون خواهی تو را همراه امام منصور از اهل بیت محمد (ص) ، روزی من گرداند . »
آری گریه حقیقی و از روی معرفت غیر سوز و غیرت ساز است ؛ طبیعت سوز و فطرت ساز است ؛ حیوان سوز و انسان ساز است ؛ غافل سوز و منتقم ساز است ؛ منتقم سوز و منتظر ساز است .

برگرفته از کتاب عزادار حقیقی - نوشته استاد محمد شجاعی

شیعه حقیقی با شادی اهل بیت (ع) شاد می شود و با غم آنها غمگین می شود . آیا در زندگی شیعه غمی بالاتر از غم تنهایی ، مظلومیّت و طرد شدن امام زمان (ع) وجود دارد . اگر مصیبت های وارده بر اهل بیت (ع) عظیم است ، آیا مصیبت خانه نشینی و غیبت منتقم آنها عظیم تر نیست . اگر برای عزای حسین و سایر اهل بیت (ع) باید با این همه گریه و ناله و ماتم سر داد ، برای مصیبت اعظم غیبت قائم (عج) آنها چه وظیفه ای به عهده ماست ؟
امام علی (ع) درباره تنهایی و مظلومیت امام زمان (ع) در میان شیعیانش می فرماید : « صاحب هذا الأمر الشرید الطرید الفرید الوحید : صاحب این امر [ امام زمان (ع) ] آواره ی طرد شده تنهای یگانه است .»
آیا او هر روز فریاد نمی زند : " هل من ناصر ینصرنی" ؟ آیا نباید پاسخ این ندای هزار و صد ساله را بدهیم ؟ اگر پاسخ این فریاد کمک خواهی حضرت را ندهیم ، مانند کسانی نیستیم که حسین (ع) را تنها گذاشتند ؟
مؤمن راستین و عزادار حقیقی کسی است که این ندا را با گوش جان بشنود و خود را با عشق و شور به چادر حضرت برساند . عزادار حقیقی از اینکه خود به خیمه حضرت رسیده شاد و شاکر است . ولی این توفیق او را راضی نمی کند . زیرا او هنوز امام زمان خویشرا در غربت ، تنهایی و مظلومیت می بیند و از این وضع درد مند است . او از کثرت دشمنان و کمی دوستان و عزادارن حقیقی در رنج است و به همین دلیل برای رفع تنهایی و غربت حضرت ، مردانه قیام می کند . او سعی می کند تا دوستان و عزاداران دیگر را که در مراحل پایین مانده اند ، یاری کند تا خود را به مقام عزادار واقعی و خیمه حضرت برسانند ، و از یاوران حضرت باشند .
عزدار حقیقی از بزرگترین وظایف خویش را آگاه سازی دیگران نسبت به آوارگی و تنهایی و غربت حسین زمان می داند و در این کار فرهنگی از هیچ گونه جهاد فرهنگی ، جانی و مالی دریغ نمی کند . برای او خدمتی مهم تر و شیرین تر از این نیست که دست فرزندان حضرت که از پدر و امام خویش دور مانده اند را به دست پدر آسمانی شان برساند . او می داند که این کار ، او را به بیشترین قرب به امام زمان (ع) و به مقام محمودی که سال ها در زیارت عاشورا آرزوی آن را می کرد ، خواهد رساند .
ادامه دارد....
برای عزادار حقیقی باید این سؤال و دغدغه اساسی وجود داشته باشد چرا پس از شهادت امام حسین (ع) ، شیعیان درس و عبرت لازم از عاشورا نگرفتند و وفاداری و همدلی لازم برای انتقام از دشمنان حضرت نداشتند . تا جایی که ائمه بعدی نیز در کمال مظلومیت و غربت یکایک به شهادت رسیدند . تا حتی آخرین آنها مجبور به غیبت شد .
چرا از زمان غیبت تاکنون این همه عزاداری و سوگواری و بزرگداشت نتوانسته است وفاداری و همدلی لازم را در شیعیان برای فراهم کردن ظهور منجی بشریّت و منتقم اصلی امام حسین (ع) و سایر ائمه (ع) ایجاد نماید . چرا با وجود این همه عزاداری و خواندن زیارت عاشورا و بزرگداشت ، هنوز امام زمان (ع) در غیبت و تنهایی و آوارگی به سر می برد و دست ما از دامان او کوتاه است . آیا نباید در نوع عزاداری و کیفیّت مجالسمان تجدید نظر کنیم تا به وفاداری و همدلی لازم برای ظهور آن عزیز تنها و غریب دست یابیم ؟ تا کی می خواهیم بر غربت و مظلومیت حسین شهید سال 61 هجری سوگواری کنیم و به غربت و تنهایی و مظلومیّت حسین زمان ، بی توجه باشیم ؟
گریه عزادار حقیقی صرفاً از روی عاطفه نیست بلکه از روی معرفت است و چنین گریه ای در ابتدا محبت را در دل گریه کننده ایجاد و با گریه ، توان گریه کننده بالا می رود و بر قوای نفسانی وجودش غلبه می کند و راه تبعیّت از امام حسین (ع) برای او باز می شود و با این تبعیّت به مقام « منّا اهل البیت » می رسد . به همین دلیل سید الشهداء (ع) فرمودند : « أَنَا قَتیلُ العَبَرَةِ – من کشته اشک هستم .» اگر مصیبت عظیم نباشد گریه ای نیست و اگر گریه ای نباشد ، محبت و قدرت و تبعیتی نیست و اگر قدرت و تبعیّت نباشد ، پیروی از حسین (ع) در جهاد با یزیدیان زمان وجود نخواهد داشت و اگر چنین شد ، مصیبت اعظم یعنی اسارت امام زمان (ع) در زندان غیبت ادامه خواهد داشت و مردم در چنگال فساد و ظلم و تباهی خواهند ماند .
در این حال به جای تکیه بر کلماتی چون ، تشنگی ، اسارت ، گریه و غم ، بیشتر بر لعن ، انتقام ، امام زمان (ع) ، سلم و حرب تکیه می شود و از دسته اول برای رسیدن به دسته دوم استفاده می شود . به عبارت دیگر جنبه عاطفی و احساسی برای رسیدن به معرفت ، حماسه و عمل است و عنصر اصلی عزاداری ، حماسه و جهاد است .
عزادار طبق دستور اهل بیت (ع) ، موظف به زنده نگه داشتن حماسه حسینی و اقامه عزاداری برای آنان است ، همان طور نیز خود را موظّف به حفظ این مجالس از دروغ ها و تحریف ها ، خرافات و محرمّات می بیند و برای چنین وظیفه مهمی تلاش می کند .
در رأس این تلاش ها ، روشن گری و آشنا کردن مردم و به خصوص جوانان با فلسفه قیام امام حسین (ع) و فلسفه عزاداری برای آن حضرت را ، مورد عنایت و توجّه قرار می دهد .
در حقیقت قسمت مهم مبارزه ی عزادار ، مبارزه فرهنگی و مبارزه با آفات عزاداری و عوامل تضعیف کننده آن است .
او خوب می داند که اگر عزاداری به یک عادت تبدیل شود و صرفاً مبتنی بر عواطف و احساسات باشد و عنصر معرفت در آن غایب باشد ، نه تنها بیدار کننده و حرکت آفرین نیست بلکه می تواند غفلت زا و خواب کننده باشد . او در سایه ی ارتباط با منابع اصیل و معتبر اسلامی به درجه بالایی از معرفت رسیده است ، خود را در قبال این فرمایش رسول خدا (ص) مسؤول می داند که فرمودند : « هرگاه در بین امّت من بدعت ها ظهور کرد ، پس بر عالم واجب است که علم خود را آشکار کند ( با بدعت ها مبارزه کند ) وگرنه خداوند و فرشتگان و همه ی مردم او را لعنت می کنند . »
با رونق منبرها و حسینیه ها و سخنان عالمانه ی دودمان پیامبر (ص) ، راه جهل و خرافه بسته می شود ؛ وگرنه خرافات و باورهای غلط ، به نام سنّت های باستانی گرامی شمرده خواهد شد .
مجالس عزاداری وسیله ای برای بالا بردن بصیرت عزاداران نسبت به هدف خلقت و وظایفی است که در راه رسیدن به این هدف والا به عهده دارند ، که از جمله این وظایف پیوند راستین با منتقم اصلی حسین (ع) است .
ادامه دارد....
پس از به خلافت رسیدن حضرت امیر(ع) نیز مردم که خود به سراغ او رفته بودند و با اصرار فراوان حضرت را به پذیرش حاکمیت وادار ساخته بودند ، در صحنه عمل و هنگامی که حضرت آنها را به یاری و فرمانبرداری فرا می خواند ، او را تنها گذاشتند . تا جاییکه حضرت در صحنه ها و زمان های مختلف از بی وفایی و پستی یاران خود و تنهایی و مظلومیت خود شکایت های جان سوزی کرده است.
در طول تاریخ همواره دیده ایم که شیعیان جاهل و احمق چگونه امام خود را تنها گذاشته اند . شیعه ی جاهل و احمق است که به فرموده امام زمان (عج) ، بال پشه از ایمان او محکم تر است . اگر شیعیان همگی دین و وظایف دینی خود را به خصوص در قبال امامانشان خوب می شناختند ، تاریخ هرگز شاهد این همه مظلومیّت و غربت اهل بیت (ع) و این همه ظلم و جنایت نمی بود . اگر شیعیان ، امامان خود را به خصوص امام زمان (ع) را خوب می شناختند و به وظایفی که در قبال او دارند ، آگاه بودند ، امام زمان (ع) بیش از هزار و صد و شصت سال ، در تنهایی و مظلومیّت ، گرفتار غیبت و خون دل و اضطرار نمی شد .
آن وجود نازنین که عزادار حقیقی جدّ بزرگوارش و منتقم اصلی خون او می باشد ، هزار سال پیش از بی وفایی و عدم همدلی شیعیانش که ناشی از جهالت و بی همّتی آنها است ، اینگونه شکایت می کند :
« اگر شیعیان ما – که خداوند بر انجام طاعت موفّقشان بدارد – در وفا کردن به عهد ما همدل بودند ، مبارکی ملاقات ما از آنها به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار همراه با معرفت ما به سوی آنها می شتافت . پس ما را از آنها پوشیده نمی دارد ، مگر همان چیزهایی که از آنها به ما می رسد و ما دوست نداریم و از آنها انتظار نداریم . »
آری خون دلی که اهل بیت (ع) از دست شیعیان و دوستان جاهلشان خوردند هرگز از دشمنان نخوردند و بلکه هرخون دلی که از دست دشمنانشان خوردند و هر اذیت ، توهین و ظلمی که دیدند ، ناشی از عملکرد بد شیعیان بی معرفت آنها بوده است . درست به همین دلیل است که معتقدند شیعه تا به شناخت واقعی نرسیده است ، نه تنها عزادار حقیقی نیست بلکه چه بسا در مصیبت هایی که به امام زمان (ع) می رسد ، شریک باشد .
وقتی شیعه نا آگاه نمی تواند عزادار حقیقی باشد ، به طریق اولی منتظر حقیقی امام زمان (ع) نیز نیست .
[بنابراین منتظر حقیقی کسی است که سعی زیادی در تطبیق همه ی رفتارها ، اخلاق و عقاید خود با حقیقت دین و آنچه معصومین (ع) به او آموخته اند می کند ، او در دینداری سلیقه ای عمل نمی کند و تابع هوی و هوس خود و دیگران نیست ، بلکه در هر کاری به دنبال این است که بداند دستور دین در آن مورد چیست ؟ منتظر حقیقی رفتارش بر اساس رساله عملیّه است و از رفتارهای من درآوردی و جاهلانه به شدت دوری می کند تا دین او و همه ی شؤون زندگی او مورد رضا و قبول مولایش قرار گیرد و بتواند در ردیف دوستان و یاران حقیقی حضرت قرار گیرد .

گر طالب لقای امامی به علم کوش                   اهل نظر معامله با آشنا کنند

منتظر ، نهایت بینش و بصیرت خود را به کار می گیرد تا آنچه را در دین نیست ، به اسم دین نپذیرد و آنچه در دین است ، رها و طرد نکند و در این راه از علمای ربّانی مدد می جوید و هرگز خود را از جمع علماء و اهل دین که با بصیرت دین داری می کنند ، جدا نمی کند . او تشنه ی مطالعه و فهم بیشتر و روز افزون دین است و از جاهلان و بی خردان به شدّت دوری می کند ، مگر آنکه بخواهد به آنها چیزی بیاموزد ؛ بدون اینکه خود اثر بدی بپذیرد .]
وجود مقدس امام حسین (ع) ، خود بهترین کس برای تعیین کیفیّت و محتوای مجالس است. در یکی از فرمایشات نورانی شان چنین می فرمایند : « مَن اَتانا لَم یَعدَم خَصلَةً مِن اَربَعٍ : آیَةً مُحکَمَةً وَ قَضیَّةً عادِلَةً وَ اَخاً مَستَفاداً وَ مَجالَسَةً العُلَماء = هر کس به سوی ما آید – در مجالس ما شرکت کند – حداقل یکی از چهار چیز را از دست نمی دهد : اصول عقاید و جهان بینی اسلامی ، قوانین اخلاقی ، برادری سودمند و همنشینی با علماء . »
بنابراین مجالس اهل بیت (ع) جای آشنایی مردم با اصول دین و اعتقادات ، اخلاقیات و نیز احکام و فروع دین است . یعنی همان سه علمی که رسول خدا (ص) یادگیری آن را بر هر مسلمانی واجب فرموده است .
مجلس مورد رضایت امام حسین (ع) مجلسی است که در آن عزاداران با حقیقت دین و معارف الهی و انسانی و نیز وظایفشان به عنوان یک مؤمن و عزادار حقیقی و یک انسان و شیعه راستین آشنا می شوند .
وقتی بر پا کننده مجلس سید الشهداء خود به شناخت واقعی نرسیده باشد ، در تنظیم برنامه ها، اصالت و عمده وقت مجلس را به مداحی و سینه زنی اختصاص می دهد و نسبت به سخنرانی و سخنران یا اصلاً توجّهی ندارد و یا کم توجه می باشد و بیشتر وقت ها ، اگر سخنرانی دعوت می کنند ، به جای اینکه مطالب و مواردی را که سید الشهداء شایسته مجالس خود دانسته ، از او بخواهند ، بیشتر از او توقع دارند که از جمعیت اشک و ناله بگیرد . اساساً این چنین بانیانی علاقه زیادی به دعوت از سخنرانان عالم و ورزیده ندارند . بلکه بیشتر کسانی را دعوت می کنند که بتوانند زمینه مناسب را برای مداحان و شور گرفتن در مجلس فراهم کنند .
از طرف دیگر عزادارانی هم که در مرحله گریه و ماتم مانده اند ، علاقمند به استماع سخنرانی و آشنا شدن با معارف الهی و آیین زندگی دینی و وظایفشان ندارند . آنها بیشتر ترجیح می دهند که هنگام سخنرانی وقت خود را در آبدرخانه یا بیرون مجالس با چای خوردن و گپ زدن بگذرانند و اگر ناچار باشند در مجلس بنشینند ، با بی حوصلگی به سخنرانی گوش می دهند و ترجیح می دهند زود تر عزاداری و شور گرفتن آغاز شود .
هر ظلم و جنایتی که در حق اهل بیت (ع) شده است ، در اثر کوتاهی های شیعیان جاهل و احمق بوده است .
حضرت علی (ع) پس از رحلت پیامبر (ص) برای گرفتن حق غصب شده خود یعنی امامت امت ، شبها فاطمه زهرا (س) را سوار بر مرکبی می کرد و با حسنین (ع) به در خانه انصار می رفت و از آنها کمک می خواست ، ولی مردم برای حضرت عذرهای بدتر از گناه و دلایل نامربوط می آوردند . فاطمه زهرا (ع) نیز در یاری همسرش و امامش بیعت آنها با حضرت را در غدیر به یادشان می انداخت و می فرمودند :
« آیا پدرم در روز غدیر عذری برای کسی باقی گذاشت . »
ادامه دارد...
حجة الاسلام بی آزار تهرانی در روز شهادت سید الساجدین درباره نهضت عاشورا فرمودند: ".....حرکت عاشورا و به پیوست آن جلوه رشادت ، عظمت و قهرمانی؛ دختر امیرالمؤمنین در سایه سار عظمت امام زمانشان - امام سجاد (ع)- تمام ارزشهای عالم را محافظت کرد. حقیقتاً کربلا را نه فقط به عنوان یک جریان و حتی نهضتی که توأم با آثار و برکاتی بوده، باید ملاحظه کرد، بلکه کربلا یعنی قوام همه خوبیها و خوبان عالم، تمام هستی مرهون این حرکت است. اینکه ما زیارت وارث را می خوانیم.....,02


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.

0107,حجة الاسلام ماندگاری پیرامون نهضت امام حسین (ع) اشاره نمودند که : .... در روز عاشورا دو اتفاق دردناک افتاد:
1. هرچه امام حسین سخن گفت نفهمیدند و
2. علاوه بر نفهمیدن سخن امام به او سنگ هم زدند.
خیلی ازما توی هیئتها برای اتفاق دوم گریه می کنیم نه اتفاق اول ، لذا یک درجه محرومیت و ملعونیت را ما هم داریم ..... حالا از کجا بدانیم محروم هستیم؟ سفره های رحمت الهی را بر خود عرضه کنید و ببینید به کدام سمت و سو اشتها دارید.......

 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
ظهور امام زمان (ع) پایان همیشگی و قطعی مصیبت اعظم و آغاز حاکمیت متخصصان معصوم بر جهان
امام زمان (ع) وارث همه مظلومیت های سیزده معصوم دیگر بلکه همه رهبران الهی در طول تاریخ است . او پایان دهنده به همه ظلم هایی است که در حق پدران پاکش و نیز مادر گرامی اش و همه مردم جهان شده است ؛ چنانکه جدّ بزرگوارش حضرت امام صادق (ع) درباره اش چنین می فرماید :
« لَیَبعَثَنَّ الله رَجُلاً مِن وُلدی ، فی آخِرِ الزَّمانِ یُطالِبُ بِدِماءِنا ؛
خداوند در آخر الزمان مردی از فرزندانم را بر می انگیزد که خون ما اهل بیت را مطالبه و قصاص می کند . »
با آمدن او همه مظلومیت ها ، گمراهی ها ، جهالت ها ، و غم ها جای خود را به عدالت ،هدایت و رشد ، عقلانیت و شادی و آرامش می دهند .
با ظهور امام زمان (ع) که نابودی دشمنان خدا را در پی خواهد داشت ، دوران نورانی و همیشگی حاکمیت دین خدا و متخصصان معصوم بر جهان آغاز خواهد شد .
آیا می توان ادعا کرد که محبّ اهل بیت (ع) و عزادار حقیقی آنها هستیم در حالی که هیچ تلاشی برای حکومت آل محمد (ع) و وراثت مستضعفین بر زمین نکنیم و به مصیبت اعظم راضی باشیم ؟
»گناه رضایت به مصیبت اعظم
گفته شد که دین خدا که همان توحید راستین است ، تأمین کننده حیات انسانی ما است که بدون آن ، مرده ای بیش نیستیم . امام و رهبر معصوم نیز که از سوی خداوند به عنوان مجری دین برگزیده شده ، عامل حیات و بقای دین است . بدون امام ، دینی نیست و بدون دین ، حیاتی نیست .
در زیارت وارث کسانی که به مصیبت عظیمی که بر امام حسین (ع) وارد شده راضی باشند ، مورد لعنت قرار گرفته اند پس رضایت بر مصیبت اعظم ، جرم و جنایت بالاتری محسوب می شود و کسانی که به نبودن معصوم در رأس حاکمیت بر جامعه انسانی و محرومیت مردم از نور هدایت آنها راضی باشند و غیر معصوم را تأیید کنند و به دینی غیر از دین خدا رضایت دهند ، ملعون تر و منفور تر هستند .
عزادار حقیقی در سایه معرفتی که کسب کرده به خوبی می داند تا وقتی منتظر حقیقی ، طالب ظهور امام زمان (ع) نباشد ، عزادار حقیقی و جزو منتقمان امام حسین (ع) نیست بلکه بالاتر از آن به این نتیجه می رسد که اگر برای ظهور منتقم اصلی و برطرف شدن موانع ظهور عمل و تلاش نکند ، به آن حضرت ظلم کرده است . تنها گذاشتن امام زمان (ع) ، همان عمل مردم کوفه در تنها گذاشتن سید الشهداء است .
بی قرار نبودن و دل تنگ نشدن برای حضرت ، عین قهر و بی وفایی نسبت به ایشان است . بی وفایی شیعیان و فراموشی حضرت ، همان عاملی است که امام زمان (ع) از آن شکایت ها و ناله ها دارد و همان عاملی است که تاکنون حضرت را در پس پرده غیبت نگه داشته است و جریان انتقام الهی از شهادت امام حسین (ع) و سایر معصومین (ع) را به تأخیر انداخته است . وجود مقدس حضرت صاحب الامر (عج) در نامه ای که حدود هزار سال پیش برای شیخ مفید (رحمة الله علیه ) نوشته است . دو عامل و دو ضعف عمده شیعیان را موجب تأخیر در ظهور معرفی می نماید که عبارتند از : بی وفایی به حضرت و همدل نبودن برای برطرف کردن موانع ظهور .
چنین شیعیانی از آن جهت که در انجام وظیفه ای که نسبت به امام زمان شان دارند ، کوتاهی کرده اند ، جزو آن دسته هستند که ایشان را آزار و اذیت کرده و می کنند و حضرت این گونه از دست آزار های آنان شکایت می کند :
« قد آذانا جُهَلاءُ الشّیَعةِ وَ حُمَقاءُهُم وَ مَن دینُهُ جَناحُ البَغُو ضَةِ اَرجَحُ مِنهُ :
بدون شک ، شیعیان جاهل و کم خردان آنها و کسانی که بال پشه از دین آنها محکم تر است ، ما را آزار می دهد . »
اادامه دارد....

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی