تلاوت صفحه 594 :
آیه
شماره 23 از سوره مبارکه احزاب
مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا
تَبْدیلاً
بعضى از مؤمنان مردانى هستند که بر هر چه با خدا عهد بستند وفا کردند، پس بعضىشان
از دنیا رفتند، و بعضى دیگر منتظرند و هیچ چیز را تبدیل نکردند
نکات تفسیری :
1-
دفاع از حقّ تا مرز شهادت، نشانه ى صداقت در ایمان است. «صدقوا ما عاهدوا اللّه»
2- تعهّد، لازم الاجرا و عمل به آن نشانه صداقت است. «صدقوا ما عاهدوا»
3 - بزرگداشت شهدا، پیام و درسى قرآنى است. «فمنهم من قضى نحبه»
4- انتظار شهادت نیز یک ارزش است. «و منهم من ینتظر» آمادگى براى لقاى خداوند، از
صفات مؤمنان است.
5- باب شهادت باز است. «و منهم من ینتظر»
6 - شهادت برخى مؤمنان، عامل عقب نشینى یا دلسردى دیگر مؤمنان نمى شود. (مؤمن با
اینکه شهادت دوستان و عزیزان خود را مى بیند، باز خود در انتظار شهادت است) «و
منهم من ینتظر»
7- مؤمنان واقعى پایبند عهد و پیمان خود با خدا هستند و هیچ چیز حتّى شهادت دوستان
و عزیزان، روحیه آنان را تغییر نمىدهد. «و ما بدّلوا تبدیلا»
تلاوت صفحه 593 :
آیه
شماره 27 از سوره مبارکه مؤمنون
فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا
فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِن کُلٍّ
زَوْجَینِْ اثْنَینِْ وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ
مِنْهُمْ وَ لَا تخَُاطِبْنىِ فىِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِنهَُّم مُّغْرَقُونَ
ما به نوح وحی کردیم که: «کشتی را در حضور ما، و مطابق وحی ما بساز. و هنگامی که
فرمان ما (برای غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان
است)، از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتی سوار کن; و همچنین خانواده ات را،
مگر آنانی که قبلا وعده هلاکشان داده شده ( همسر و فرزند کافرت); و دیگر درباره
ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگی هلاک خواهند شد.
نکات تفسیری :
1-
تقاضاى نصرت الهى، با تلاش انسان منافاتى ندارد. «اِصنَع الفُلک» انبیا در کنار
دعاهاى خود کار هم مى کردند.
2 - حتّى همسر و فرزند پیامبر هم اگر نااهل باشند، مورد قهر الهى قرار مى گیرند.
«الاّ من سبق علیه القول»
3- شفاعت، همه جا کارساز نیست. «ولاتخاطبنى» شفاعت انبیا با اذن الهى است.
تلاوت صفحه 592 :
آیه
شماره 18 از سوره مبارکه عنکبوت
وَ إِن تُکَذِّبُواْ فَقَدْ کَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِکُمْ وَ مَا عَلىَ
الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ
اگر شما (مرا) تکذیب کنید (جای تعجب نیست)، امتهایی پیش از شما نیز (پیامبرانشان
را) تکذیب کردند; وظیفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نیست».
نکات تفسیری :
1-
همه ى انبیا مخالفانى داشته اند. پس از مخالفت دشمنان هراسى نداشته باشیم. «کذّب
اممٌ ...»
2- حوادث تاریخى، مشابه و قابل تکرار است. «اُممٌ من قبلک»
3- آشنایى با تاریخ، براى انسان یک نوع تسلّى خاطر است. «کذّب اُممٌ من قبلک»
4- تکذیب مخالفان، نباید مانع تبلیغ شود. «و ما على الرسول ...»
5 - مردم، در انتخاب عقیده آزادند و پیامبر نمى تواند آنان را مجبور کند. «و ان
تکذبوا... ما على الرّسول الاّالبلاغ المبین»
من آنچه شرط بلاغ است با تو بگفتم تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
تلاوت صفحه 591 :
آیه
شماره 16 از سوره مبارکه عنکبوت
وَ إِبْرَاهِیمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ
ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ
ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت: «خدا را پرستش کنید و از
(عذاب) او بپرهیزید که این برای شما بهتر است اگر بدانید!
نکات تفسیری :
1-
توحید و تقوا، سرلوحه ى برنامه ى انبیاست. «اعبدوا اللّه واتقّوه»
2- عبادت بدون تقوا کارساز نیست. «اعبدوا اللّه واتقّوه»
3- دستیابى به خیر، در گرو خداپرستى و تقواست. «اعبدوا اللّه واتقّوه ذلکم خیر»
تلاوت صفحه 590 :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :
آیه شماره 14 از سوره مبارکه عنکبوت
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلىَ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَ هُمْ ظَلِمُونَ
و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم; و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد; اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالی که ظالم بودند.
نکات تفسیری :
1- قرآن، با بیان عمر طولانى انسان، آن را محال نمى داند. «الف سنة ...»
2 - اگر قابلیّت و آمادگى پذیرش نباشد، هزار سال تبلیغ هم اثرى ندارد. «الف سنة الاّ خمسین عاما»
3- در تربیت و تبلیغ، صبر و پایدارى لازم است. «الف سنة الاّخمسین عاماً» این آیه پایدارى نوح علیه السلام و سرسختى مردم را نشان دهد.»
4 - بى توجّهى به پیام انبیا، ظلم است و ظلم، کلید قهر الهى است. «فاخذهم الطّوفان و هم ظالمون»
تلاوت صفحه 589 :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :
آیه شماره 20 از سوره مبارکه فرقان
وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکلُُونَ الطَّعَامَ وَ یَمْشُونَ فىِ الْأَسْوَاقِ وَ جَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبرُِونَ وَ کَانَ رَبُّکَ بَصِیرًا
ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا می خوردند و در بازارها راه میرفتند; و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قراردادیم، آیا صبر و شکیبایی می کنید (و از عهده امتحان برمی آیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است.
نکات تفسیری :
1- تمام انبیا، زندگى مردمى داشتند. «لیأکلون الطعام و یمشون ...»
2- مربّى باید با مردم حشر و نشر داشته باشد. «یمشون فىالاسواق»
3- در آزمایشهاى الهى، مسأله اى براى خداوند کشف نمى شود، زیرا او به همه چیز آگاه است. «و کان ربّک بصیرا» (آزمایش هاى او براى شکوفا شدن خصلتهاى درونى انسان است، زیرا کیفر و پاداش بر اساس بروز و ظهور خصلتها است.)
4- علم به این که زیر نظر خداوند هستیم، عامل پیداش صبر است. «أتَصبرون و کان ربّک بصیرا»
تلاوت صفحه 588 :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :
آیه شماره 32 از سوره مبارکه نور
وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ
مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز مى سازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است!
نکات تفسیری :
1- خانواده و جامعه، مسئول ازدواج افراد بى همسر است. «و اَنکِحوا»
2- لازم نیست خواستگارى، از طرف خاصّى باشد، هر یک از طرفین ازدواج مى توانند پیش قدم شوند. «و اَنکحوا»
3- تنها سفارش به ترک نگاه حرام، کافى نیست، براى ازدواج جوانان باید اقدام کرد. «یَغضّوا، یَغضُضن، انکحوا»
4 - در تأمین نیازهاى جنسى، فرقى میان انسانها نیست. (زن، مرد، غلام و کنیز) «منکم، عبادکم، امائکم»
5- خداوند، تأمین زندگى عروس و داماد را وعده داده است و ازدواج، وسیله وسعت و برکت زندگى است. «یغنهم اللّه»
تلاوت صفحه 587 :
آیه
شماره 37 از سوره مبارکه حج
لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى
مِنْکُمْ کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ
بَشِّرِ الْمُحْسِنینَ
نه گوشتها و نه خونهاى آنها، هرگز به خدا نمى رسد. آنچه به او مى رسد، تقوا و
پرهیزگارى شماست. این گونه خداوند آنها را مسخّر شما ساخته، تا او را بخاطر آنکه
شما را هدایت کرده است بزرگ بشمرید؛ و بشارت ده نیکوکاران را
نکات تفسیری :
1-
خداوند به تکالیفى که انجام مى دهیم، نیازى ندارد. «لن یَنالَ اللّه لُحومها»
2- در وراى مسائل ظاهرى دین، اهداف والاترى وجود دارد. (به ظاهر دستورات دینى
بسنده نکنیم، داشتن اخلاص و روح تعبّد و تسلیم در برابر فرمان خداوند، باطن احکام
الهى است). «و لکن یَنالُه التّقوى»
3- رابطه ى انسان با خداوند از راه تقواست. «یَنالُه التّقوى منکم»
4- خدا را به بزرگى یادکردن، یک نوع شکر الهى است. «لتکبّروا اللّه على ماهداکم»
تلاوت صفحه 586 :
آیه
شماره 32 از سوره مبارکه حج
ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى
الْقُلُوبِ
این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى
دلهاست
نکات تفسیری :
تلاوت صفحه 585 :
آیه
شماره 132 از سوره مبارکه طه
وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها لا نَسْئَلُکَ
رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى
خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش! از تو روزى
نمى خواهیم؛ (بلکه) ما به تو روزى مى دهیم؛ و عاقبت نیک براى تقواست.
نکات تفسیری :
1-
رهبر جامعه ى اسلامى نباید از خانواده خود غافل باشد. «وامر اهلک بالصلوة»
2- مرد نسبت به سرنوشت فکرى و دینى خانواده خود مسئول است و تنها رعایت امور مادّى
آنان کافى نیست. «وأمر اهلک»
3- موضوع نماز در خانواده داراى اهمیت خاصى است، باید والدین بر آن اصرار
کنند.(164) «وأمر اهلک بالصلوة واصطبر علیها»
4- خداوند از عبادت ما سودى نمى برد، ثمره ى آن به خود ما باز مى گردد. «لانسئلک
رزقا»
5- سفارش به نیکى ها باید جدّى و همراه بیان آثار باشد. «وامر اهلک... والعاقبة
للتّقوى»
6- نماز، زمینه ساز پاکدامنى و تقواست. «وأمر اهلک بالصلوة... والعاقبة للتقوى»
7- حسن عاقبت در سایه ى تقواى الهى است، نه مادّیات. «والعاقبة للتقوى»
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣