در این کلمه نورانی حضرت علی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : «فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَی غَیْرِ أَهْلِهَا»؛ آدم باید روی پای خودش بایستد. قرآن میفرماید که ما چند قرن قبل اسلام و مسلمانها را معنا کردیم. در تورات چنین گفتیم، در انجیل چنین گفتم، گفتیم ملّت اسلامی، جامعه اسلامی جامعهای است که روی پای خودش بایستد: ﴿کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ﴾، مسلمان یعنی این! مسلمان مثل آن بذری است که آب آن کافی، هوایش سالم، خود این بذر و این خوشه گندم را من حکیمانه خلق کردم، او هم حکیم است، چرا؟ چون میفهمد! این خوشه گندم میفهمد که با این باریکی نمیتواند در برابر این حوادث و باد مقاومت کند. چند سانت که بالا آمده، ﴿فَآزَرَهُ﴾؛ از خود وزیر انتخاب میکند، «آزره إنتخب لنفسه وزیرا، جعل له وزیرا» وزیر آن است که کسی وزر و سنگینی مملکت بر دوش اوست. این خوشه گندم برای خودش یک سلطان است میفهمد که وزیر میخواهد، ولی وزیر باید خودی باشد. ﴿فَآزَرَهُ﴾؛ یعنی «جعل له لنفسه من نفسه وزیرا»، این پایهاش را محکم میکند اطرافش را محکم میکند نوازش میکند، اینها را وزیر خود قرار میدهد. به این وزیر چه دستوری میدهد؟ ﴿فَاسْتَغْلَظَ﴾؛ میگوید باهم همکاری بکنیم، این پایه را چند سانت و قطرش را چند سانت بیشتر بکنیم. یک چند سانتی که بالا آمدند، ﴿فَاسْتَغْلَظَ﴾؛ میبینید که این خوشههای گندم یک کمربند محکمی به دور خودشان میزنند، میگویند من باید در برابر حوادث بایستم، من اگر کمربند نداشته باشم و محکم نباشم و گره نزنم باد مرا میشکند. فهم یعنی فهم! فرمود: مَثل اینها در انجیل و تورات، چند قرن قبل گفتند، مسلمان آن است که کمربند ایمنی از خودش دارد روی پای خودش میایستد، ﴿فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ﴾، این خوشه گندم به چه چیزی تکیه میکند؟ روی پای خودش ایستاد. این کسی که به بیگانه میخواهد تکیه کند، او اسلامی حرف میزند و غیر اسلامی فکر میکند. مسلمان آن است که کمربند داشته باشد. روی پای خودش بایستد، ﴿فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ﴾؛ روی ساق خودش بایستد؛ آن وقت: ﴿یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ﴾؛ میوه فراوان میدهد. این مزرعه پر از باد و اینهاست که این بادها این را نمیشکند، چون کمربند دارد و محکم است، روی پای خودش ایستاد.
اگر کسی اسلامی حرف بزند، باید روی پای خودش بایستد. نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد و دستش به دیگری هم دراز نشود. تا میتواند دست دیگری و دیگران را بگیرد و تا میتواند دستش به دیگری دراز نشود. این عزیزپروری است. این عزت و استقلال یاددهی است. فرمود چیزی را نخواهید بهتر از آن است که از ناکس بخواهید. روی پای خودتان بایستید. فرمود: ما مسلمانها را چند قرن قبل معرفی کردیم، مسلمان آن است که روی پای خودش بایستد. ما اگر بخواهیم بفهمیم مسلمان هستیم یا نه، با چه باید بفهمیم؟ غیر از قرآن که هویت اسلامی ما را تبیین میکند ما راه دیگری نداریم. اگر ـ خدای ناکرده ـ به دیگری تکیه کنیم، اگر خوشهای این کار را حکیمانه نکرد، یا نگذاشتند او بکند، این ناچار است به این سنگ یا به آن خوشه یا به این چوب تکیه کند. فرمود این روی پای خودش ایستاده است: ﴿فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ﴾، آن وقت میوههای فراوانی میدهد. فرمود به بیگانه تکیه نکنید.
فرمود: «فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَی غَیْرِ أَهْلِهَا»؛ هیچ وقت دستتان پیش دیگری دراز نشود.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣