با رؤیای لحظه آمدنت، خیابان های انتظار را قدم می زنم.
چشم های خسته ام، درد سالیان دراز سکوتت را و سالیان سرد نیامدنت را در این کوچه های مه آلود می گرید.
بیا که بی تو نه سحر را طاقتی است و نه صبح را صداقتی؛ که سحر به شبنم لطف تو بیدار می شود و صبح، به سلام تو از جا بر می خیزد....
مهدیا! می خواهیم به قله کوه انسانیت برسیم،
دستمان را بگیر، مگر نه اینکه تو باقی مانده جود خدا و از تبار حسین و دودمان
کریمانی و احسان و دستگیری توست.
ما به افق تابناک فروغ ازلی خیره می شویم و به امید آمدن
روزهای شادی و لحظه های نورانی، خود را از مهر تو سرمست می سازیم و دست طلب و ادب
به دامان تو در می آویزیم و به تولای تو چنگ می زنیم. ما همچو گدایان سر راهت می
نشینیم تا با طلعت رشیده خویش، بر زمین و زمان عطر ولایت بپاشی و ما در فضای
عطرآگین کرامت تو، جان تازه بگیریم و نماز شکر را به امامت تو برپا کنیم و در
برابر رب کعبه خاضع شویم و ویرانی ظلم و آزادی انسان را جشن بگیریم و سرود حمد را
با آهنگ عشق دمساز کنیم و بدین گونه نشان خواهیم داد که پیرو خط سرخ شهادتیم و تو
مظهر قهاریت و جباریت خدایی و انتقامخواه خون حسین و رهروان عاشورایی. پس بر
کافران بتاز و با آنان بستیز و ارکان ستم را ویران ساز و وعده الهی را تحقق بخش که
فرمود:
" و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم
ائمة و نجعلهم الوارثین."
اراده کردیم بر آنان که در روی زمین ضعیف شمرده شدند،
منت گذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم
حضرت رسول (ص) میفرمایند: خداوند بر وجود جوان عبادت پیشه بر ملائکه می نازد و مباهات می کند.
روز جوان و روز میلاد حضرت علی بن الحسین (ع) مبارک
حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.
مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی است. لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید «هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم»؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و فرمود :«اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه».
حضرت علی اکبر در کربلا حدود 25 سال داشت. برخی راویان سن وی را 18 سال و 20 سال هم گفته اند. او اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است
خدا
کند که جوانان زحقّ جدا نشوند به
صحبت بد و بدخواه مبتلا نشوند
سر عقیده خود
پاى فشارند چو کوه بسان کاه زهر باد جابجا نشوند
بدون تردید در بین همه مراحل عمر آدمی، هیچ مرحله ای به اهمیت مرحله جوانی نیست. واژه جوان یادآور حیاتی پر از نشاط و همراه آن تلاش و کوششی در عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. جوان مجموعه ای از استعدادهای شکوفا شده و فشرده از نیروهای ذخیره شده آماده به کار و نام و عنوانش یادآور امیدها و آرزوهاست. دامنه و نوع نیازهای جوان ممکن است فطری یا اکتسابی، طبیعی یا غیرطبیعی باشد. به هر حال انواع نیازها و پیدایش آن در جوانان، عامل تحرک و جنبش و سببی برای دستیابی به رشد، تامین سلامت جسم و روان و شادابی و نشاط آنان است و باید مورد توجه همه برنامه ریزان فرهنگی کشور قرار گیرد.
جوانی، دوره طوفانی عمر است. جوان اگر چه از مرحله نوجوانی که دوره آشوب شدید است بیرون آمده و به دنیای آرامش نسبی وارد شده است، اما همچنان مثل آتش، برافروخته و شعله ور است. جوانی، دنیای تحول است؛ دنیای بحران و دنیای تغییر و تحولات جسمی و غریزی که سبب بروز حالات روحی و دگرگونی عواطف می شود. جوانی سن توقعات جدید و حتی از نگاهی می توان گفت: سن پرتوقعی ها، طغیان و امیال و رغبتهاست؛ از این رو باید به جوانی و جوانان با نگاهی خاص و ژرف نگریست.
پیامبر خدا (ص) میفرمایند: خداوند جوانی را که جوانیش را در بندگی خدا بگذراند دوست می دارد.
با ولادتتان ، عشق متولد
شد، رشادت رشد کرد، شهامت رنگ گرفت.
با ولادتتان،
زلال ترین تقوا از چشمه سار وجود جوشید و موج ، موجودیت یافت .
عشق در
کلاستان، درس می خواند و آفرینش از روح تان جان گرفت ...
سالروز میلاد امام حسین (ع)، حضرت ابالفضل العباس و امام سجاد(ع) رو به همه دوستان تبریک می گوییم.
... طبق آیه 157 سوره اعراف وظیفه مردم در مقابل رسول خدا این است :
1. ایمان بیاورید (باور به پیغمبرداشته باشید)
2.پیغمبر را تعزیر و تکریم کنید
3. پیغمبر را یاری کنید (احترام و محبت کافی نیست، یاری یعنی هر کس هر جور که می تواند نام پیامبر اکرم را در دنیا مطرح کند)...
بی تاب از حرارت تکلیم، از قله «نبوت» باز می گردد.
اکنون ندای «اقرأ باسم ربک الذی خلق» در جانِ روشن پیامبر صلی الله علیه و آله طنین انداخته است .
قرآن، بر قلب مبارک پیامبری نازل می شود که امین وحی است و دلسوز مؤمنان...
مردی از نسل ابراهیم، به پیامبری مبعوث می شود تا دیگر بار کعبه را از آلایش بت ها پاک سازد.
پیامبری می آید تا تجلّی رحمتِ خداوند باشد.
پیامبری بی تاب از کوه فرود می آید که جبرئیل را در افق روشن دیده است.
پیامبری که در رساندن پیام وحی به مردمان دریغ نمی ورزد.
آن گاه، محمّد رسول اللّه در عرش طنین می اندازد:
یا محمّد!
خداوند چه قدر تو را دوست می داشت که افلاک را به خاطر تو آفرید.
ای که جان پاکت، زحمت درس و مشق نبرده بود و قلبت لوحِ محفوظ علم الهی شد.
آری! «هو الذی بعث فی الامیّین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین»
سلام بر تو ای پیامبر که بشر را از گمراهی آشکارش نجات دادی و در راه هدایت خلق خدا، به جان کوشیدی و احکام شریعت خداوند را برقرار ساختی!
سلام بر تو که آیین یکتاپرستی را احیا کردی!
خدا را سپاس می گوییم که پیامبری چون تو را برای ما فرستاده است و بر تو درور بی پایان می فرستیم.
مراحل زندگی امام کاظم(ع)را به سه قسم می توان تقسیم کرد:
نخست
از ولادت آن حضرت در سال 128 ه .ق تا شهادت امام جعفرصادق(ع) در سال 148 ه .ق را دربردارد. در این مدت، او شاگرد پدر بزرگوارش بود. در این دوره بیست ساله، علم الهی و توانایی بالایی امام در مناظره و گفت و گوهای علمی تبلور یافت، تا آنجا که هنوز پنج سال از زندگی خود را پشت سر نگذاشته بود که ابوحنیفه را با ادله و برهان محکم به سکوت واداشت.
مرحله دوم
این مرحله پس از شهادت امام صادق(ع) و رهبری دینی، علمی، سیاسی و تربیتی امام کاظم(ع) آغاز شد. در این فضا و شرایط سخت سیاسی، بیم آن می رفت که جان امام در معرض خطر قرار گیرد. به همین علت، امام ششم در زمان حیات خود، امام کاظم(ع) را یکی از پنج جانشین خود معرفی کرد. به این ترتیب، برنامه منصور را برای از میان برداشتن فیزیکی امام هفتم خنثی کرد. این مرحله تا زمان مرگ منصور (158 ه .ق) ادامه داشت. پس از او مهدی و هادی به قدرت رسیدند. در زمان آنها که بیش از بیست سال به درازا کشید، فضای باز و آزادی نسبی، به ویژه در روزگار مهدی، برای اهل بیت و پیروان ایشان فراهم شد.
مرحله سوم
این مرحله از زندگی امام کاظم(ع) با حکومت هارون الرشید هم زمان بود. هارون در سال (170 ه .ق) به قدرت رسید. او در کینه توزی و دشمنی با اهل بیت(ع) و علویان، پس از برادرش هادی و پدرش مهدی، شهره بود. امام در این دوره از زندگی خود با تنگناها و سختی های فراوانی روبه رو شد. هنوز هارون الرشید در آغاز راه بود که امام را در سیاه چال ها به بند کشید. گاهی حضرت را در بصره و زمانی در بغداد به زندان می سپرد. این سال های طاقت فرسا، با دیگر سال ها متفاوت بود؛ زیرا هارون همواره درصدد کوچک کردن امام و کاستن از منزلت آن حضرت بود.
اگر موضع گیری امام را در قبال منصور و مهدی در نظر بگیریم، می بینیم که فعالیت خود را علیه حکومت هارون فزونی می بخشید، اما با وجود اینکه علویان از اقدام های انقلابی علیه هارون الرشید پرهیز می کردند، هارون اهل بیت(ع) و پیروان آنان و به ویژه امام کاظم(ع) را در تنگنا قرار داد.
حضرت کاظم(ع) در آن شرایط و نیز در پی سخت گیری حاکمیت بر علویان، تمام توان خود را برای رسیدن به هدف های الهی و انجام دادن وظایفی که بر دوش داشت، به کار بست. او سیاست های هارون را به خوبی می شناخت و می دانست که تصمیم نهایی هارون، از میان برداشتن اوست. امام این مطلب را نیز دریافته بود که هارون، حتی میانجیگری اطرافیان خود را دراین باره نمی پذیرد. بنابراین، با ایستادگی در برابر خواسته های هارون، همه سختی ها را به جان خرید.
آن بزرگوار، وظایف خود را با دقت و ژرف نگری به انجام رساند و به امامت فرزندش علی بن موسی الرضا(ع) وصیت کرد. سرانجام در زندان سندی بن شاهک، در روز 25 رجب سال 183 ه .ق به شهادت رسید و در گورستان قریش در بغداد به خاک سپرده شد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣