مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا(ع)
امام علی (علیه السلام):
پرهیزگاران در تلاوت شبانه قرآن هر گاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد گوش دل به آن می سپارند و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش در گوششان طنین افکن است. پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده و از خدا آزادی خود را از آتش جهنم می طلبند.
گزیده ای از معارف الهی جزء بیست و ششم:
در کلاس بزرگ تربیتی قرآن «هدایت» بالاترین نعمت افاضه شده به انسان است که لطفی الهی است، در این زمینه دعوت پیامبر (ص) در مسیر هدایت هم لطفی دیگر، سپس توفیق طی این مسیر، یعنی اطاعت و فرمانبرداری هم لطفی مضاعف و بالاخره پاداش اعمال هم لطفی ما فوق لطف!! در جستجوی این مسیر هدایت از قرآن مدد می جوییم قرآنی که خداوند به آن سوگند می خورد " ق والقرآن المجید"(2ق) "لینذر" (12 احقاف) برای ظالمان انذاری دائمی است هر چند این انذار تنها به کسی سود می بخشد که از عذاب الهی ترسان باشد. (45ق) و نیز بشارتی دائمی برای محسنین است (12 احقاف) هر گاه در آن تدبر شود. (24 محمد) آیا آنها در آن تدبر نمی کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟! «تدبّر» به معنای بررسی نتایج و عواقب چیزی است به عکس «تفکّر» که بیشتر به بررسی علل و اسباب چیزی گفته می شود. و به کار بردن هر دو تعبیر در قرآن پر معناست اینکه باید قرآن در متن زندگی مسلمانان قرار گرفته و آن را قُدوه و اسوه خویش قرار داده، دستوراتش را به طور دقیق اجرا و تمام خطوط زندگی خویش را با آن هماهنگ سازند. چنانکه حضرت علی (ع) در وصف متقین می فرماید: « آنان شب هنگام بر پا ایستاده قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت می کنند و جان خود را با آن محزون می سازند . داروی درد خود را از آن می گیرند ، هرگاه به آیه ای می رسند که در آن تشویق است با علاقه فراوان به آن روی می آورند و چشم جانشان با شوق بسیار در آن خیره می شود و آن را همواره نصب العین خود می سازند و هر گاه به آیه ای می رسند که در آن بیم و انذار است گوشهای دل خود را برای شنیدنش باز کرده ،فکر می کنند. صدای ناله آتش دوزخ و به هم خوردن زبانه هایش در گوش جانشان طنین انداز است.» خداوند آنان را هدایت نموده و گوشهای قلبشان را می گشاید و اگر انسانی شایستگی نداشته باشد خداوند بر گوشهای قلبش مهر می نهد به گونه ای که هرگز اصلاح نخواهد شد. " أم علی قلوب أقفالها" (24 محمد)
این قرآن ، آغاز مسیر هدایت انسان را «اسلام» نام می نهد ، عربهای بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم . فرمود:بگو شما ایمان نیاورده اید ولی بگویید " أسلمنا" اسلام آورده ایم.(14 حجرات) و اسلام شکل ظاهری قانونی دارد و هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند در سِلک مسلمانان وارد شده، احکام بر او جاری می گردد "والإسلام إقرارٌ بلا عمل» و کمال این اسلام را چنین توصیف می نماید:نخست رشد جسمانی انسان است سپس مرحله کمال عقلی خود را پیموده بعد به مقام شکرگزاری در برابر نعم پروردگار و شکر زحمات طاقت فرسای پدر و مادر رسیده « خاصه مادر که توصیه به احسان ویژه به اوست»(15 احقاف) و به موقع از لغزشها توبه می کند و به انجام اعمال صالح و از جمله تربیت فرزندان اهتمام می ورزد و سرانجام به مقام تسلیم مطلق در برابر فرمان الهی صعود می کند "إنّی من المسلمین" (15 احقاف) پس به مرحله «ایمان» می رسد که ایمان با اسلام شریک است اما اسلام با ایمان شریک نیست زیرا ایمان اقرار و عمل است و یک امر واقعی و با طنی است که جایگاهش قلب آدمی است نه زبان و ظاهر او. امام رضا (ع) به عنوان یکی از مفسرین حقیقی قرآن در این زمینه می فرماید:« ایمان یک درجه برتر از اسلام است و «تقوی» درجه ایست بالاتر از ایمان و « یقین» درجه ای بالاتر از تقوی است و هیچ چیز در میان مردم کمتر از « یقین» تقسیم نشده است.» به راستی اگر نور ایمان به قلب کسی بتابد قبل از هر چیز درک تازه ای از عالم هستی به او داده، حجابها و پرده های غرور و خودخواهی را کنار می زند ، افق دید انسان را گشوده و شکوه و عظمت بی مانند آفرینش را در نظرش مجسم می کند سپس نور و روشنایی بر عواطف او می پاشد و آنها را پرورش داده ، ارزشهای انسانی را در او زنده می سازد . استعدادهای والای او را شکوفا می سازد ، علم و قدرت و شهامت و ایثار و فداکاری ، عفو و گذشت و اخلاص به او می دهد. او را انسانی نیرومند و پر ثمر ساخته از مدارج کمال بالا برده در اوج قله افتخار، هماهنگ با قوانین هستی ساخته و عالم هستی را در تسخیر او قرار می دهد. پس سزاوار است که خداوند به خاطر چنین نعمتی بر ایشان منت گذارد (17 حجرات) و هر انسانی نمی تواند مدعی باشد که این نور بر قلب او تابیده است!(14حجرات) و اما قلبی را که خداوند به وسیله ایمان زینت داده است و ایمان را محبوب وی نموده ، کفر و فسق و گناه نزد او منفور است . این انسان هدایت یافته است و هدایت هم فضل و نعمتی از جانب حق تعالی است. (8-7 حجرات) در حقیقت ایمان نوعی علاقه شدید الهی و معنوی است هر چند از استدلالات عقلی ریشه می گیرد و لذا امام صادق (ع) فرمود: « هل الایمان إلّا الحبّ و البغض»؟ سپس این آیه سوره حجرات را تلاوت فرمودند.
این اصل مسلّم قرآنی است که شرط قبولی اعمال ایمان است لکن در مقابل می فرماید: نشانه ایمان قلبی به خداوند و رسول هدایت هم اطاعت از فرمان خدا و این رسول است « در عمل» یعنی اظهار ادب کامل رفتاری در ظاهر و باطن در محضر رسول گرامی (ص) رعایت ادب حضور در اعمال ظاهری ، در سخن گفتن و خطاب کردن و...(5-1 حجرات) و ادب باطنی یعنی اطاعتی کامل از خدا و رسول گرامی (14 حجرات) تا پاداش اعمال به طور کامل داده شده (14 حجرات) و حبط و ضایع و باطل نگردد. (1) البته اگر پیامبر (ص) از شما اطاعت کند شما به مشقت می افتید! (7 حجرات) اما موارد اطاعت کدامند؟ مؤمنین را پیوسته در حال رکوع و سجود می بینی در حالیکه همواره فضل و رضای خداوند را می طلبند ، نشانه آنها در صورتهایشان از اثر سجده نمایان است (29 فتح) کمی از شب را می خوابند (17 ذاریات) اوّابند، به سوی خدا باز می گردند(32 ق) از خداوند رحمان در نهان می ترسند و با قلبی پر انابه در محضر او حاضر می شوند(33 ق) پیمانها و احکام او را حفظ می کنند. (32ق) و از جمله آن اطاعت در امر جهاد است که می فرماید: مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوده اند، سپس هرگز شک و تردید ی به خود راه نداده با اموال و جان خود در راه خدا جهاد کرده اند. آنها راستگو یانند (15 حجرات) پس نشانه عدم تردید و دودلی در اسلام جهاد است و استقامت در مسیر آن. پس می فرماید: این توصیف مؤمنین است در تورات و انجیل ، همانند زراعتی که جوانه های خود را خارج ساخته سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامی دارد . این برای آن است که کافران را به خشم آورد کسانی از یاران پیامبر که ایمان آورده کارهای شایسته انجام داده اند خداوند به آنان وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است (29 فتح) و سپس می فرماید: پس هرگز سست نشوید و دشمنان را به صلح ذلت بار دعوت نکنید در حالی که شما برترید و خدا با شماست.(35 محمد) اطاعت از رسول خدا در امر جهاد هم پاداش نیک دارد (16 فتح) بدانید اگر دین خدا را یاری کنید خداوند شما را یاری نموده و گامهایتان را استوار می سازد (7 محمد) آرامش را بر دلهای مؤمنان نازل می کند تا ایمانی بر ایمانشان بیافزاید (2) (4-26فتح) این برای آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند اما کافران مولایی ندارند (11 محمد) برخی گفته اند این آیه امید بخش ترین آیات قرآن است. چرا که همه مؤمنان را اعم از عالم و جاهل – زاهد و راغب – کوچک و بزرگ – زن و مرد – پیر و جوان تحت حمایت و عنایت خاص پروردگار معرفی می کند حتی مؤمنان گنهکار را استثناء نمی نماید و در لسان قرآن استقامت کنندگان محسنین هستند آنان که گفتند: پروردگار ما "الله" است سپس استقامت نمودند نه ترسی دارند و نه غمی...(14-13 احقاف) و کسانی هم که در راه خدا کشته شدند هرگز اعمالشان از بین نمی رود آنان هدایت شده اند.کارشان را اصلاح می کند و وارد بهشت می نماید.(6 محمد) و توصیه دیگر به مؤمنان صبر است چنانکه به پیامبر(ص) در برابرکافران توصیه می نماید: " فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل" (35 احقاف، 40-39 ق) و آنان عبارتند از " نوح(ع)، ابراهیم(ع) ، موسی(ع) ، عیسی(ع) ،ثم محمد(ص)" و مسلمانان هم با الهام از مکتب اصیل چنین پیامبری با صبر و شکیبایی پیروز خواهند شد.
از دیگر ویژگیهای مؤمنین این است که در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند (29 فتح) و باید چنین باشد زیرا مؤمنان با هم برادرند (10 حجرات) و به این دلیل بر هم حقوقی دارند (3) لکن در ابراز مهر و محبت نسبت به یکدیگر از حمیّت «تعصب» جاهلی دور هستند. (26 فتح) تعصّبی که به فرموده امام سجاد (ع) موجب گناه است اینکه ، انسان بَدان قوم خود را از نیکان قوم دیگر برتر شمرده آنها را در ظلم و ستم یاری کند ولی دوست داشتن قوم خود تعصّب نمی باشد و امر شده که بین دو برادر خود صلح و آشتی دهید(10 حجرات) و هر گاه دو گروه مؤمن با هم به نزاع و جنگ پردازند آنها را آشتی دهید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و هر گاه بازگشت ، میان ان دو به عدالت صلح برقرار سازید و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد (9 حجرات) و دیگر زمینه های اطاعتی آنکه ، خبر شخص فاسق را بدون تحقیق نپذیرید(6 حجرات) یکدیگر را مسخره نکنید . عیب جویی ننمایید. با القاب زشت یکدیگر را نخوانید . از گمان بد بپرهیزید. غیبت نکنید چرا که اسلام برای حفظ آبرو و حیثیت اجتماعی مؤمنان اهمیت فوق العاده ای قائل است (12-11 حجرات) جهاد با مال هم نشانه ایمان واقعی است (15 حجرات) پس متقین حقی برای سائل و محروم قرار می دهند و حقوق واجب و مستحب مادی را ادا می نمایند (19 ذاریات) و بخل نمی ورزند (38 فتح) سرگذشت امتهای سلف و عقوبتشان در زمینه عدم اطاعت فرامین الهی برای آن کس که عقل دارد یا گوش دل فرا دهد و در حالی که حاضر باشد قابل تأمل است. نتیجه آنکه در جبران گناه توصیه به استغفار است و مؤمنان در سحرگاهان استغفار می کنند (18 ذاریات) و پیامبر (ص) هم برای ایشان استغفار می نماید (4) (19 محمد) و اما در باب استغفار پیامبر (ص) درباره خود حضرت که به حکم مقام عصمت هرگز مرتکب گناهی نشده اند ، امام رضا در پاسخ مأمون می فرماید: منظور از گناهان گذشته و آینده گناهان حضرت نزد مشرکان عرب به خاطر دعوت به توحید بوده که با فتح مکه و گسترش اسلام بخشیده شد. (5) (19 محمد،3-2 فتح) و اما گام بعدی در مسیر هدایت « تقوی» است که می فرماید: خداوند هدایت یافتگان را به هدایتشان می افزاید و روح تقوا را به آنان می دهد (17 محمد) چرا که تقوا ثمره شجره ایمان است و البته دارای مراحلی است:
خداوند مؤمنین را به حقیقت تقوا ملزم ساخت و آنان از هرکس شایسته تر و اهل آن بودند (26 فتح) و قلوبشان را برای تقوا خالص و گسترده ساخت.(3 حجرات) پس امر به تقواست (1-12 حجرات) و پیامبر (ص) فرمود : خداوند به وضع خانوادگی و نسب شما نگاه نمی کند و نه به اجسام شما و نه به اموالتان ولی نگاه به دلهای شما می کند کسی که قلب صالحی دارد خداوند به او لطف و محبت می کند. شما همگی فرزندان آدمید و محبوبترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست و در اوج کلام خداوند می فرماید: " إنّ أکرمکم عند الله أتقاکم" (13 حجرات) چه زیباست جامعه ای که بر اساس این معیار ارزشی اسلام بنا شود . بدانید حیات دنیا لهو و لعب است. اما اگر ایمان و تقوا داشته باشید خداوند پاداش شما را می دهد و اموال شما را نمی طلبد. (36 محمد) و بالاخره در گام آخر در مسیر هدایت یقین قرار دارد که می فرماید: در زمین آیاتی برای جویندگان یقین است و در وجود شما نیز نشانه های خداوند فراوان است (21 – 20 ذاریات) به راستی آیا کسی که دلیل روشنی از سوی پروردگارش دارد همانند کسی است که زشتی اعمالش در نظرش آراسته شده و از هوای نفسش پیروی می کند ؟! (14 محمد) مؤمنان از حق پیروی کردند و کافران از باطل. خداوند اینگونه برای مردم مثلهای زندگی آنان را بیان می کند (3 محمد) کافر متکبر لجوج که به شدت مانع خیر و متجاوز و در شک و تردید است همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده (26 – 25 ق) مرگ بر این کافرانی که (8 محمد) نه تنها خود کافر شدند بلکه مردم را هم از راه خدا باز داشتند و بعد از روشن شدن هدایت باز به مخالفت با پیامبر (ص) برخاستند و نسبت به قرآن کراهت دارند (9 محمد) خداوند اعمالشان را نابود کرده و در حال کفر از دنیا می روند و خداوند هرگز این کافران را نمی بخشد (1- 32 – 34) و منافقان هم همچون کافران پس از روشن شدن هدایت پشت به حق کرده شیطان اعمالشان را زینت داده و با آرزوهای طولانی فریفته است زیرا از کسانی که نزول وحی را کراهت داشتند پیروی کردند و نیز آنچه را که خداوند را به خشم می آورد و از آنچه موجب خشنودی خداوند است کراهت دارند پس خداوند اعمالشان را نابود کرده و کینه هایشان را آشکار می کند (26 – 25 محمد) آنان از طرز سخنانشان شناخته می شوند (30 محمد)
به هر حال مرگ و سکرات آن که حق است به انسان دست می دهد حالتی شبیه به مستی که بر اثر فر رسیدن مقدمات مرگ به صورت هیجان و انقلاب فوق العاده ای در انسان ظاهر می شود و گاه بر عقل او چیره گشته او را در اضطراب و ناآرامی شدیدی فرو می برد (19 ق) و سوگند به بادها ... ابرها ... کشتیها و فرشتگانی که کارها را تقسیم می کنند . وعده رستاخیز حتمی و واقع شدنی است. " یوم الدین"روز جزا فرا می رسد(6-5ذاریات) و هم اکنون هم نشانه های قیامت آمده است.(18 محمد) و پیامبر(ص) به سلمان فرمود: از نشانه های قیامت تضییع نماز ، پیروی از شهوات ، تمایل به هوا پرستی ، گرامی داشتن ثروتمندان ، فروختن دین به دنیاست و در این هنگام است که قلب مؤمن در درونش آب می شود آنچنان که نمک در آب! از این همه زشتیها که می بیند و توانایی بر تغییر آن ندارد!
آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم که قادر بر آفرینش رستاخیز نباشیم؟! ولی آنها با این همه دلایل باز در آفرینش جدید تردید دارند. (15 ق) خداوندی که آسمان و زمین را آفریده و از آفرینش آنها ناتوان نشده می تواند مردگان را زنده کند (33 احقاف) آری؛ ما زنده می کنیم و می میرانیم و بازگشت همه به سوی ماست. (43 ق) در صور دمیده می شود (20 ق) و منظور نفخ دوم است و سپس عالم محشر است. روزی که زمین به سرعت از روی انسانها شکافته شده و از قبر ها خارج می گردند و این جمع کردن برای ما آسان است. روزی که همگان صیحه رستاخیز را به حق می شنوند آن روز روز خروج از قبرهاست. (44-42 ق) هر انسانی وارد محشر می شود در حالی که همراه او حرکت دهنده و گواهی است (21 ق) فرشته همنشین او می گوید: این نامه اعمال اوست که نزد من حاضر است. (23 ق) معبودها هم دشمن انسان می شوند و حتی عبادت خود را انکار می نمایند! (6 احقاف) خداوند گواه اعمال انسانهاست و می فرماید: ما انسان را خلق کردیم و به وسوسه های نفس او آگاهیم " ونحن أقرب إلیه من حبل الورید" (17 ق) زیرا او خالق است و خلقش دائم و مستمر. و ما در جمیع حالات وابسته به وجود او هستیم. با این حال چگونه ممکن است از ظاهر و باطن ما بی خبر باشد ؟ و به علاوه دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می دارند . انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد مگر اینکه همان دم ، فرشته ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت « وضبط آن » می باشد. ( 18 – 16 ق)
عدم ایمان به خدا و رسول، سرنوشتش آتش فروزان است (13 فتح) پس خداوند می فرماید: هر کافر متکبر لجوج را در جهنم افکنید (24 ق) و نیز دروغگویان را بر آتش می سوزانند (13 ذاریات) در هنگام عرضه کافران بر آتش به آنها می گویند : از طیبات و لذائذ زندگی دنیای خود استفاده کردید « هم چون چهارپایان»(12 محمد) و از آنان بهره گرفتید اما عذاب ذلت بار به خاطر استکباری که در زمین به ناحق کردید و به خاطر گناهانی که انجام می دادید، جزای شما خواهد بود. (20 احقاف) آیا این «عذاب» حق نیست؟ عذاب را به خاطر کفرتان بچشید (33 احقاف ) در این عذاب جاودانند و از آب جوشان نوشانده می شوند که اندرونشان را هم متلاشی می کند؟! (15 محمد) همنشین کافران از شیاطین می گوید: پروردگارا! من او را به طغیان وا نداشتم لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود. خداوند می فرماید: نزد من جدال و مخاصمه نکنید، من پیشتر به شما هشدار داده ام ! (28 – 27 ق) و به جهنم می گوییم: آیا پر شده ای؟! و او می گوید : آیا افزون بر این هم هست؟!(30 ق)
در مقابل بهشت را به پرهیزگاران نزدیک می کنیم به آنان گفته می شود: به سلامت وارد بهشت شوید . امروز روز جاودانگی است هر چه بخواهند برای آنها در آنجا هست و نزد ما نعم بیشتری است (31-34 – 35 ق) توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده چنین است : در آن نهرهایی از آب صاف و خالص که بد بو نشده و نهرهایی از شیر که طعم آن دگرگون نگشته و نهرهایی از شراب طهور که مایه لذت نوشندگان است و نهرهایی از عسل مصفاست و برای آنها در آن از همه انواع میوه ها وجود دارد و از همه بالاتر امرزشی است از سوی پروردگارشان! (15 محمد)
1) در این سوره ها برای بیان نابودی اعمال از واژه های « حبط- ضلّ – بطل» استفاده شده است و طبق کلام الهی عواملی چون منت گذاردن ، آزار دادن ، عجب و حسد ثواب عمل را نابود ساخته و اینکه نگهداری عمل « از ریا» از خود عمل سخت تر است!!
2) سکینه در اصل از ماده سکون به معنی آرامش و اطمینان خاطری است که هر گونه شک و تردید و وحشت را از انسان زائل نموده او را در طوفان حوادث ثابت قدم می دارد که یا جنبه اعتقادی دارد و یا جنبه عملی
3) برای آگاهی نسبت به این حقوق سی گانه به جلد 22 تفسیر نمونه ذیل آیه مراجعه شود.
4) البته خداوند گناهان مؤمنین به قرآن و موفق به عمل صالح را می بخشد و کارشان را اصلاح می کند . (2 محمد)
5) هر چند کافران می گویند اگر اسلام چیز خوبی بود مؤمنان از ما در ایمان به آن پیشی نمی گرفتند و چون خودشان هدایت نشدند می گویند: قرآن یک دروغ قدیمی است.(11 احقاف)
امام علی (علیه السلام):
پرهیزگاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند. قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه می خوانند. با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند. وقتی به آیه ای برسند که تشویقی در آن است با شوق و طمع بهشت به آن روی می آورند و با جان پر شوق در آن خیره شوند و گمان برند که نعمتهای بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد.
نهج البلاغه – خطبه 193
گزیده ای از معارف الهی جزء بیست و پنجم:
امام علی علیه السلام:
شما در شمار عمل کنندگان به قرآن باشید، از قرآن پیروی کنید، با قرآن خدا را بشناسید و خویشتن را با قرآن اندرز دهید و رأی و نظر خود را در برابر قرآن متهم کنید و خواسته های خود را با قرآن نادرست بشمارید.
نهج البلاغه خطبه 176
گزیده ای از معارف الهی جزء بیست و چهارم:
1) و این حمد دوبار است در دو مرحله خلقت انسان . یکبار در مرحله «إنّا لله» 64 مؤمن و مرحله دیگر«إنا إلیه راجعون» 75 مؤمن
2) به تفسیر نمونه ج 19 ذیل آیه مراجعه شود.
امام علی (علیه السلام):
آگاه باشید که شفاعت قرآن پذیرفته و سخنش تصدیق می گردد ، آن کس که در قیامت قرآن شفاعتش کند بخشوده می شود و آن کس که قرآن از او شکایت کند محکوم است. در روز قیامت ندا دهنده ای بانگ می زند که: "آگاه باشید امروز هر کس گرفتار بذری است که کاشته و عملی است که انجام داده جز اعمال منطبق با قرآن"
نهج البلاغه – خطبه 176
گزیده ای از معارف جزء بیست و سوم:
از جمله حضرت ابراهیم (ع) است صاحب قلب سلیم «سلامت از هرگونه بیماری اخلاقی و اعتقادی ، قلبی الهی یعنی حرم خداوند» به همراه فرزندش اسماعیل (ع) در جریان اجرای فرمان الهی مبنی بر ذبح این فرزند ، که هر دو در نهایت تسلیم این فرمان حق هستند و می فرماید: "یا أبتِ افعل ما تؤمر ستجدنی إن شاء الله من الصابرین" (103 – 101 صافات) و خداوند هم در عوض این تسلیم ذبح عظیمی را فدای او می نماید ( 107 – 104 صافات)
حضرت یونس(ع) است و تنها قوم نجات یافته او در میان اقوام پیامبران به دلیل توبه واقعی به درگاه حضرت حق . حضرت یونس (ع) با ظاهر شدن آثار عذاب « قبل از توبه آنان» به روش همه پیامبران قوم خویش را ترک (2) و پنداشت خدای عزیز رزق او را در تنگنا قرار نخواهد داد.(3) پس " فالتقمه الحوت و هو ملیم"( 142 صافات) و اگر او از تسبیح کنندگان نبود تا قیامت در شکم ماهی باقی می ماند . ( 144 – 143 صافات)
و دیگر داوود (ع) است صاحب حکمت علمی وعملی (20 ص) علم قضا و داوری صحیح و عادلانه با این فرمان " فاحکم بین الناس بالحق ولاتتبع الهوی" (26 ص) زیرا به فرمایش امام باقر(ع) سه چیز است که آدمی را هلاک می کند؛بخلی که در رد اطاعت باشد . هوای نفس که از آن پیروی نماید و راضی بودن انسان از خویشتن!! و اما حضرت داود (ع)(4) پنداشت خدای عز و جل مخلوقی داناتر از او نیافریده پس خداوند در یک آزمایش الهی دو فرشته را به صورت تمثّل « در قیافه مردانی از نوع انسان» و در قالب طلب داوری از حضرت درباره میش هایشان (99 و 1) به محضر حضرت وارد ساخت به دلیل شرایط غیر عادی ورود آنان به محضر حضرت،داوری ایشان در مورد آنان هر چند عادلانه بود لکن با عجله صورت گرفت و پیش از آنکه از طرف مقابل توضیحی دریافت شود!! ولی به هر حال حکمی که صادر شد حکمی در ظرف تمثّل بود مثل وقایع خواب که تکلیفی ندارد ، در ظرف تمثّل هم تکلیفی نیست. تکلیف در عالم مشهود یعنی جهان ماده است و خطای در آن ناسازگار با عصمت . پس استغفار حضرت داود استغفار از یک گناه واقعی نمی باشد. (25 – 21 ص) و در مکتب اهل بیت هم اسرائیلیات در این زمینه جزء روایات منتقله از مکتب خلفاء به مکتب اهل بیت است و به فرمایش امام صادق(ع) :"دو حدیثی که با هم تعارض دارند آن را که با اخبار عامه موافق است واگذارید و به آن اعتماد نکنید" لذا امام رضا (ع) در برابر این اسرائیلیات به علی بن جهم فرمود:«إنا لله و إنا إلیه راجعون» راستی که شما یکی از انبیاء الهی را تا به آنجا متهم کردید که در نماز سهل انگار ی کرد و دنبال پرنده افتاد و به زشتی گرایید و به کشتن بی گناهان « اوریا فرمانده لشگرش» دست یازید.!! این طور نبود بلکه وضع زن در دوره داوود چنان بود که اگر شوهرش فوت می کرد یا کشته می شد او هرگز شوهر نمی کرد . پس به امر الهی داود(ع) در این زمینه سنت شکن می شود «همچون سایر انبیاء» و با همسر اوریای کشته شده ازدواج می نماید و این آن چیزی است که بر مردم درباره اوریا گران آمد« نه جریان 99 زن و یک زن دیگر»
سپس داستان سلیمان است و درخواست او از خدای وهّاب برای یک حکومت نیرومند با امکانات مادی فراوان و اقتصاد گسترده و تمدن درخشان که منافاتی با مقامات معنوی و ارزشهای الهی انسانی ندارد .بلکه به فرموده پیامبر(ص) این همه مواهب جز بر خشوع سلیمان نیفزود. به گونه ای که حتی از شدت خشوع و ادب چشم به آسمان نمی انداخت . پس اعطای الهی به او داده شد و او مختار است که ببخشد یا امساک کند که حسابی بر او نیست (39 – 35 ص)
و بعد هم ایّوب صبور است و امتحانش به دلیل شکر نعم الهی، شکر و صبر او خاصّه در برابر شماتت دشمنان و نیز اخلاصش از حضرت الگویی برای جهانیان قرار می دهد . (44-41 ص)
اما آنچه در این داستانها فصل مشترک است در ویژگیهای انبیاء الهی (139 – 75 صافات) برقرار بودن نام نیک آنان در امتهای بعد یعنی اسوه و قدوه بودن برای آیندگان است. سلام بر تک تک ایشان و سلامی بر همه آنان . بیان ایمان و هجرتشان به سوی پروردگار بزرگ از آلودگی ها به پاکیها و از شرک به ایمان و از گناه به طاعت الهی (5) زیرا آنان اوّابند « بسیار رجوع کننده و بازگشت کننده به خدا » پس این «محسنین» جزا داده می شوند " عندنا لزلفی و حسن مآب"یعنی حصول مقام قرب الهی و بهشت و نعم اخروی. اما در دنیا نجات پیامبران الهی از کرب عظیم است ، تکذیبهای امت های ایشان که برای خود آنان عذاب دنیوی و اخروی به ارمغان آورد!! (14 ص، 26 زمر) و البته پیامبران هم که یاری شده و غالبند . (171-172 صافات) بر این اساس پیامبر ما در برابر تکذیب کفار زمان خود به صبر توصیه می شود: (17 ص) «از آنان روی بگردان ، وضع آنان را بنگر، اما به زودی نتیجه اعمال خود را می بینند.» (178 – 174 صافات، 179 – 175صافات)
اما مهمترین ویژگی پیامبران الهی مخلَص بودن آنان است و «مخلَصین» یعنی پاکان ، کسانی که خداوند آنان را پس از آنکه خود را وقف خدا کرده و در جانشان محلی برای غیر خدا نیست ، برای خود برگزیده است."إنّا خلصناهم بخالصة" (46ص) با خلوص ویژه ای آنان را خالص کرده سپس نزد ما از برگزیدگان و نیکانند. (47 ص)(6) اینان در راه مستقیمند پرستش خداوند و دور از هر گونه عبادت شیطان! چرا که امام باقر می فرماید: « کسی که به سخنگویی گوش فرا دهد (سخنش را بپذیرد) او را پرستش کرده اگر ناطق حکم خدا را می گوید پرستش خدا کرده و اگر از سوی شیطان سخن می گوید، پرستش شیطان نموده است مخلَصین از روی آگاهی و معرفت خداوند را وصف می کنند و به دلیل این اخلاص هم شیطان به آنان راه ندارد " فبعزّتک لأغوینّهم أجمعین إلّا عبادک منهم المخلَصین" (83-82 ص) بر این مبناست که پیامبر ما هم به پرستشی توأم با اخلاص دعوت می شود، این که در دینش خالص باشد که دین خالص از آن خداوند است (3-2زمر) و پیامبر(ص) خود می فرماید: "إنی أمرت أن أعبد الله مخلصاً له الدین" (11زمر) و "أعبد مخلصاً له دینی " (14 زمر) و دین مجموعه حیات مادی و معنوی انسان را در برمی گیرد و نتیجه این اخلاص هم دوری از مجازات ها و عذاب های دردناک است (74 – 40 صافات) و ورود به بهشت با رزقی معلوم ، میوه های گوناگون ، باغهای پر نعمت، قدح های شراب طهور و .... همسرانی زیبا چشم و ... که فوز عظیم است و به راستی به خاطر این مواهب، تلاشگران باید بکوشند .(62 - 41 صافات)
1) در آیات 165 و 166 صافات هم می فرماید: ما همگی برای اطاعت فرمان خدا به صف ایستاده ایم و چشم بر امر او داریم و ما همگی تسبیح او می گوییم.
2) بنا به نظر برخی مفسران عجله در ترک قوم و هجرت از آنان ترک اولی حضرت بود و لذا مورد ملامت قرار گرفت.
3) و این سخن امام رضا (ع) در تفسیر جریان یونس (ع) است خطاب به علی بن جهم از صاحب نظران مذاهب اسلامی ، در حضور مأمون در اثبات عصمت حضرت یونس(ع)
4) سخنان امام رضا (ع) در بیان عصمت حضرت داود
5) این هجرت درون ذاتی است و البته اطاعت در زمینه هجرت برون ذاتی هم دارند که زمین خدا وسیع است و اجر صابران بی حساب
6) سخن کفار در این زمینه شنیدنی است که می گویند: اگر ما هم مشمول لطف خدا شده و یکی از کتب آسمانی بر ما نازل می گردید در زمره بندگان مخلَص بودیم.!(169 صافات)
امام علی علیه السلام:
درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختی ها از قرآن یاری طلبید که در قرآن درمان بزرگترین بیماری ها یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است پس به وسیله قرآن خواسته های خود را از خدا بخواهید و با دوستی قرآن به خدا روی آورید و به وسیله قرآن از خلق خدا چیزی نخواهید زیرا وسیله ای بهتر از قرآن برای تقرب بندگان وجود ندارد.
نهج البلاغه- خطبه176
گزیده ای از معارف الهی جزء بیست و دوم:
1) چرا که می دانند خداوند جای انفاق را پر می کند (39 سبأ)
2) نه اذیت مؤمنین و مؤمنات با بهتان (58 احزاب) ، حتی به حضرت موسی(ع) (69 احزاب) که او نزد خداوند آبرومند و گرانقدر بود.
امام علی (علیه السلام):
آگاه باشید قرآن پند دهنده ای است که نمی فریبد و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید کسی با قرآن همنشین نشد مگر آن که بر او افزود یا از او کاست. در هدایت او افزود و از کوردلی و گمراهیش کاست.
آگاه باشید کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد و بدون قرآن، بی نیاز نخواهد بود.
نهج البلاغه – خطبه 176
گزیده ای از معارف الهی جزء بیست ویکم:
1) زکات برای رضای خدا مایه برکت است (39 روم)
2) امام صادق(ع) می فرمایند: سخن باطل غناست که بدون شک به طور اجماع از نظر مشهور علمای شیعه حرام است.
3) اصولاً سلسله مراتب اشخاص و تفاوت انها بر اثر موقعیت اجتماعی و الگو و اسوه بودن ایجاب می کند که پاداش و کیفر الهی به همین نسبت باشد.
4) البته صادقین به صدقشان پاداش داده می شوند.(24 – 8 احزاب)
امام علی (علیه السلام):
قرآن فرماندهی باز دارنده و ساکتی گویا و حجت خدا بر مخلوقات است. خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است. نورانیت قرآن را تمام و دین خود را به وسیله آن کامل فرمود و پیامبرش را هنگامی از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت یافته بود پس خداوند را آنگونه بزرگ بشمارید که خود بیان داشته است.
نهج البلاغه – خطبه 183
گزیده ای از معارف الهی جزء بیستم:
1) البته هدایت بخش تر از قرآن و تورات تحریف نشده ،کتابی نیست که در توصیف قران " بصائر للناس و هدی و رحمة" بوده است. (43 قصص)
2) اجر صبر این انسانها دو بار دریافت می شود (54 قصص)
3) "أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون" (24 سجده)
امام علی علیه السلام:
همانا خداوند بزرگ کتابی هدایتگر فرستاد نیکی و بدی ، خیر و شر را آشکارا درآن بیان فرمود پس راه نیکی درپیش گیرید که هدایت شوید و از شر و بدی پرهیز کنید تا در راه سعادت قرار گیرید.
نهج البلاغه - خطبه 167
گزیده ای از معارف الهی جزء نوزدهم:
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣