امام علی (علیه السلام):
قرآن فرماندهی باز دارنده و ساکتی گویا و حجت خدا بر مخلوقات است. خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است. نورانیت قرآن را تمام و دین خود را به وسیله آن کامل فرمود و پیامبرش را هنگامی از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت یافته بود پس خداوند را آنگونه بزرگ بشمارید که خود بیان داشته است.
نهج البلاغه – خطبه 183
گزیده ای از معارف الهی جزء بیستم:
- حقّ معرفت نسبت به حضرت حق در کلام الهی آشکار است " أنّ الحقَّ لله" (75 قصص) آری " هُوَ الحق" (6 حج) "الله ربّکم الحق" (32 یونس)" فتعالی الله الملک الحق" (114 طه) "الملک الحق المبین" (25 نور) حق یعنی کمال و باطل (30 لقمان) در نقطه مقابل آن یعنی نقص، پوچ، بی معنا و بی محتوا ، لذا می فرماید: " کل شیء هالکٌ الّا وجهه" (88 قصص) هر چیز جز ذات پاک الهی نابود است . یعنی بر روی وحدانیت او درخلقت و آفرینش و تدبیر آن تکیه می شود با بیان مواهب دوازده گانه در طی پنج آیه و تحت پنج سؤال "أمّن ...؟"(64 _60 نحل) با روشی ساده و در عین حال محکم و از طریق مقایسه بین مسیر توحید و مسیر غیر آن ، اثبات توحید ارائه می گردد. در گام بعد پذیرش ولایت حضرت حق است که در مثالی زیبا به تصویر کشیده می شود ، مَثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند مَثَل عنکبوت است که خانه ای برای خود انتخاب کرده در حالیکه سست ترین خانه ها ، خانه عنکبوت است. (41 عنکبوت) خداوند از شرک مطلع است (42 عنکبوت) و در اطاعت از پدر و مادر که قرین عبادت حق تعالی است شرک را مستثنی می سازد. (9 عنکبوت، 15 لقمان) همه چیز از برکت ذات پاک الهی است لذا مؤمن در پشت حجاب «اسباب» در تمام لحظات زندگی خاصّه در زمان اضطرار «مسبب الاسباب» را می بیند و همه چیز را از او می خواهد « أمَّن یجیب المضطرَّ إذا دعاه و یکشف السوء» (62 قصص) پس سزاوار است که به پیامبر (ص) بفرماید: " أدعُ إلی ربِّک "(88 قصص) "ولَذِکرُ اللهِ اکبر" (45 عنکبوت) و به فرمایش امام رضا (ع) در ذیل علت تشریع نماز: «مداومت ذکر خداوند در شب وروز در پرتو نماز حاصل می شود و سبب می شود انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند . روح سرکشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید همین توجه به خداوند و قیام در برابر او انسان را از معاصی باز داشته و از انواع فساد جلوگیری می کند.» (45 عنکبوت)
- آری او حق است و خلقت « آسمانها و زمین» را هم به حق آفریده است که در آن آیتی برای مؤمنان است (44 عنکبوت) " خلق الله ... بالحقّ" خلقت آسمانها و زمین عبث نیست، منتسب به ذات حق است . نفس وجود دادن به هر موجود کمال آن است و چون عالم ما عالم حرکت است و هر موجودی باید تدریجاً به منتهای کمال خود برسد پس خداوند عالم را خلق کرده تا موجودات به نهایت کمال خودشان برسند . همه موجودات قافله ای هستند که به طرف عالم آخرت حرکت می کنند . روح آخرت یعنی بازگشت اشیاء به خداوند. از خداوند به وجود آمده و به سوی او باز می گردند . باید به روز بازپسین امیدوار بود . (36 عنکبوت) و کسانی که به آیات خداوند و لقای او ایمان ندارند از رحمت حق مأیوسند. (23 عنکبوت)
- در این مسیر خداوند هدایت به حق می کند " یهدی للحق" (35 یونس) مسیر هدایت این است دین حق؛"هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق" (33 توبه، 9 صف، 28فتح) و رسولش هم حق است " فتوکل علی الله إنک علی الحق المبین" (79 نمل) " قد جاءکم الرسول بالحق من ربکم" (170 نساء) و کتاب هدایت «قرآن» هم حق است " انه الحق" (53 قصص، 31 فاطر، 17 شوری) " جاء الحق من ربک" (94 یونس) و"ینطق بالحق" (29 جاثیه)"الله یقول الحق" (14 احزاب) لذا نزول ان بر پیامبر (ص) نشان رحمت پروردگار است. (86 قصص) چرا که کتابی هدایت بخش تر از قرآن نیست.(1) (49 قصص) و می فرماید: " نتلوها علیک بالحق" (6 جاثیه) و به دنبالش امر به پیامبر(ص) است که " أُتلُ ما أوحی الیک" (45 عنکبوت) و پیامبر (ص) هم می فرماید: من مأمورم که قرآن را تلاوت کنم . هر کس هدایت شود به سود خود هدایت شده و هر کس گمراه گردد بگو : من فقط از انذار کنندگانم. (93 نمل) و هر کس جهاد و تلاش کند برای خود جهاد می کند. (6 عنکبوت) و بگو:«الحمد لله» به زودی آیاتش را به شما نشان می دهد تا آن را بشناسید.(93 نمل)
- و در مسیر انذار بندگان بیان قصص امتهای سلف است که رحمتی دیگر است از جانب پروردگار و بیانش حق "یقصّ الحق" (57 انعام) سیر در زمین و دیدن عاقبت کار مجرمان (69 نمل) آنانی که نباید هرگز پشتیبانی شوند، (17 نمل) عبرت است برای بندگان و نیز آرامش و تسکین وجود مقدس پیامبر (ص) (70 نمل) پس سزاوار است که به پیامبر (ص) فرماید : «الحمدلله» . و سلام بر بندگان برگزیده اش (59 نمل) پیامبر الهی نوح (ع) که سرگذشت او و قومش ، "آیة للعالمین" است. (15 عنکبوت) و لوط (ع) "آیةٌ بیّنة" (35 عنکبوت) و سرگذشت ابراهیم(ع) هم " إن فی ذلک لآیات لقوم یؤمنون" (24 عنکبوت) و داستان موسی (ع) که از امید بخش ترین قصص قرآن است : با وحی الهی برگشت موسی (ع) به دامان مادر به او نوید داده می شود. (7قصص) دل او به وسیله ایمان و امید در این زمینه محکم می گردد. (10قصص) و سپس موسی (ع) به مادر برگردانده می شود تا چشمش به او روشن شده ، اندوهگین نباشد و بداند " إنّ وعد الله حقّ" (13 قصص) موسی (ع) در خانه فرعون ، این دشمن الهی به عنوان نور چشم رشد می کند!! (9قصص) کامل و نیرومند می شود. به او حکمت و دانش عطا می گردد . در مسیر نبوت (14 قصص) او پس از کشتن قبطی متجاوز، جانش از جانب فرعونیان در خطر است. پس با حالت ترس فرعونیان را ترک می گوید (16 قصص) به سوی مدین شهر حضرت شعیب ، با امید به یاری الهی در پی طریق هدایت (22 قصص) و امید به دریافت روزی از محضر او " ربّ إنّی لما أنزلت من خیر فقیر" (24 قصص) چرا که روزی را باید تنها نزد خدا طلبید. او را پرستش کرد و شکر او را به جا آورد که بازگشت انسان به سوی اوست.(17عنکبوت) و موسی (ع) قویّ و امین در قبال خدمت به خاندان شعیب اجر و مزد خود را دریافت می دارد. (26 – 24 – 23 قصص) و بالاتر از امنیت و رفع گرسنگی، درون این خاندان قرار می گیرد. (28-27 قصص) و در ادامه ، رسالتش آغاز می گردد. (40 – 29 قصص)
- در میان قوم موسی (ع) جریان قارون است. ستمگر بود و شادی های مغرورانه داشت که خداوند آن را دوست نمی دارد.(76 قصص) به او توصیه شد که سرای آخرت را طلب کند و بهره دنیایی خویش را فراموش نکرده، همانگونه که خداوند به او نیکی کرده به بندگان خدا کمک نموده و در جستجوی فساد نباشد که خداوند مفسدان را هم دوست ندارد. اما غرور سبب می شود ثروت خود را در نتیجه علم و دانش خویش بداند (78قصص) پس مغرورانه با تمام زینت خود در میان قومش ظاهر می شود . قوم دنیا طلب حسرت بهره دنیایی او را دارند، لکن صاحبان علم الهی نصیحت می کنند: وای بر شما ! ثواب الهی برای اهل ایمان و عمل صالح بهتر است که نصیب صابران می گردد.(80 – 79 قصص) پس با جریان «خسف» او و مال و کارگزارانش به مقر زمین فرو رفته و عبرتی می شوند برای دنیاداران در آن زمان و همیشه (82-81 قصص) تا بدانند که سرای آخرت تنها برای کسانی است که اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند " والعاقبة للمتقین" (83 قصص)
- بدانید: آنچه به شما داده شده متاع زندگی دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است . آیا کسی که به او وعده نیکو داده ایم و به آن خواهد رسید، همانند کسی است که متاع زندگی دنیا را به او داده ایم؟(61-60 قصص)
- آری امتحان سنت الهی است (2عنکبوت) تا راستگو از دروغگو تفکیک داده شوند.(2 عنکبوت) خداوند مؤمنین و ضعیف الایمان ها و منافقین همه را می شناسد. (11-10 عنکبوت) مؤمنین تنها آماده پذیرش ایمان به آیات الهی بوده و در برابر حق تسلیم هستند. (81 نمل) از سخنان لغو و بیهوده اعراض می کنند و .... (55 قصص) توبه کننده اند و عامل به عمل صالح که امید است از رستگاران باشند (63 قصص) چرا که نتیجه ایمان و عمل صالح پوشاندن گناهانشان است (2) و پاداش ایشان به اندازه پاداش بهترین اعمالشان و اینکه خداوند آنان را در زمره صالحان قرار می دهد (9-8-7 عنکبوت) و البته صالح بودن عالی ترین مرحله تکامل یک انسان است یعنی شایستگی از نظر اعتقاد و ایمان ، از نظر عمل و از نظر گفتار و اخلاق و بی سبب نیست که پیامبران الهی از درگاه خداوند قرار گرفتن در چنین جایگاهی را درخواست دارند . یوسف(ع) "ألحقنی بالصالحین"(101 یوسف) سلیمان (ع) "أدخلنی برحمتک فی عبادک الصالحین" (19 نمل) شعیب(ع) "ستجدنی ان شاء الله من الصالحین" (27 قصص) و بالاخره قرآن در کنار اجر دنیوی ابراهیم(ع) اجر اخروی او را قرار دادن در زمره صالحان می داند (27 عنکبوت)
- و اما در امتحانات الهی جایگاه امامان نار «آتش» از امامان نور (3) هم تفکیک می شود. (41قصص) این امامان که تشویق کنندگان بندگان الهی به جرم و گناهند پایه گذاران سنتهای بد در جامعه هستند (13- 12 عنکبوت) که به فرمایش رسول خدا (ص) کسی که سنت نیکی بگذارد و دیگران به او اقتدا کنند پاداش آن و پاداش کسانی که پیروی کردند برای اوست بی آنکه از پاداش آنان کاسته شود و کسی که سنت شری بگذارد و به آن اقتدا کنند نیز گناه آن و گناهان پیروان او بر اوست بی آنکه از گناهان آنان کاسته شود. بدانید سرانجام عاملین به حسنه خیر است و ایمنی از فزع قیامت و عاملین سیئه هم با صورت به آتش در افتادن (90- 89 نحل) و بالاخره پس از رجعت (83 نمل) روزی که در صور دمیده می شود همه ..... در وحشت فرو می روند جز کسانی که خدا خواسته و همگی با خضوع در پیشگاه او حاضر می گردند.(87 نمل)
1) البته هدایت بخش تر از قرآن و تورات تحریف نشده ،کتابی نیست که در توصیف قران " بصائر للناس و هدی و رحمة" بوده است. (43 قصص)
2) اجر صبر این انسانها دو بار دریافت می شود (54 قصص)
3) "أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون" (24 سجده)