قطره ای از دریای بی کران کلام الهی:
آیه شماره 23 ازسوره مبارکه احزاب
مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ مابَدَّلُوا تَبْدیلاً
بعضى از مؤمنان مردانى هستند که بر هر چه با خدا عهد بستند وفا کردند، پس بعضى شان از دنیا رفتند، و بعضى دیگر منتظرند و هیچ چیز را تبدیل نکردند . نکات تفسیری:
1- دفاع از حقّ تا مرز شهادت، نشانه ى صداقت در ایمان است. «صدقوا ما عاهدوا اللّه»
2- انتظار شهادت نیز یک ارزش است. «ومنهم من ینتظر» آمادگى براى لقاى خداوند، از صفات مؤمنان است.
3- باب شهادت باز است. «ومنهم من ینتظر»
4 - شهادت برخى مؤمنان، عامل عقب نشینى یا دلسردى دیگر مؤمنان نمى شود. (مؤمن با اینکه شهادت دوستان و عزیزان خود را مى بیند، باز خود در انتظار شهادت است) «و منهم من ینتظر»
5- مؤمنان واقعى پایبند عهد و پیمان خود با خدا هستند و هیچ چیز حتّى شهادت دوستان و عزیزان، روحیه آنان را تغییر نمى دهد. «و ما بدّلوا تبدیلا»
قطره ای از دریای بی کران کلام الهی:
آیه شماره 19 ازسوره مبارکه انعام
قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهیدٌ بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَإِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنی بَریءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ
(به این کفار) بگو: چه چیزى در شهادت بزرگتراست (تا من او را براى شما گواه بر رسالت خود بیاورم؟) بگو خداى تعالى گواه بین من و شما است، و این قرآن به من وحى شده که شما و هر که را که این قرآن به گوشش بخورد انذار کرده، هشدار دهم آیا (باچنین گواهى بزرگ) باز هم شما شهادت مى دهید که با خداى تعالى خدایان دیگرى هست؟ بگو من که چنین شهادتى نمى دهم، بگو حق مطلب همین است که او معبودى است یگانه و به درستى که من از هر چه که شما شریک خدایش پنداشته اید بیزارم! نکات تفسیری:
1- طرح و بیان حقایق به شکل سؤال و جواب از شیوه هاى تبلیغى قرآن است. «قل اىّ شىء...قل اللَّه»
2- قرآن، بزرگترین گواه بر رسالت پیامبر است. «اللَّه شهید بینى و... هذا القرآن»
3 - براى مردم غافل، سخن گفتن از زاویه ى انذار مؤثّرتر است. «لانذرکم»
4- رسالت حضرت محمد صلى الله علیه و آله جهانى و جاودانى و براى همه ى مردم در همه ى عصرها و نسلهاست. «لانذرکم به و مَن بلغ»
5- تا قانون به مردم ابلاغ نشود، توبیخ و مسئولیّتى در کار نیست. «ومن بلغ» وبه اصطلاح علم اصول، عِقاب بدون بیان، قبیح است.
قطره ای از دریای بی کران کلام الهی:
آیه شماره 204 ازسوره مبارکه اعراف
وَإِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
وچون قرآن خوانده شود بدان گوش دارید و خاموش مانید شاید رحمتتان کند نکات تفسیری:
1- دربرابر تلاوت قرآن از سوى هر کس که باشد، باید سکوت کرده و گوش بسپاریم. «واذا قُرء القرآن فاستمعوا له» («قُرِء» مجهول آمده است)
2- سکوت و گوش سپردن به قرآن، زمینه ى برخوردارى از رحمت الهى است. «لعلّکم تُرحمون»
قطره ای از دریای بی کران کلام الهی:
آیه شماره 82 ازسوره مبارکه نساء
أَفَلا یَتَدَبَّرونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً
چرا در یکایک آیه هاى این قرآن دقت نمى کنند با این که اگر از ناحیه غیر خدا بود، اختلاف فراوان در آن مى یافتند نکات تفسیری:
1- راه گرایش به اسلام و قرآن، اندیشه و تدبر است نه تقلید. «افلا یتدبرون»
2- قرآن همه را به تدبّر فرا خوانده است و فهم انسان به درک معارف آن مى رسد. «افلا یتدبّرون القرآن»
3 - پندار وجود تضاد و اختلاف در قرآن، نتیجه ى نگرش سطحى و عدم تدبّر و دقّت است. «افلا یتدبّرون»
4- در قوانین غیر الهى همواره تضاد و تناقض به چشم مى خورد. «لو کان من عند غیر اللَّه لوجدوا...»
5- یک دستى و عدم اختلاف در آیات نشان آن است که سرچشمه ى آن، وجودى تغییر ناپذیراست. «لو کان من عند غیراللّه»
قطره ای از دریای بی کران کلام الهی:
آیه شماره 48 ازسوره مبارکه مومنون
فَکَذَّبُوهُمَا فَکاَنُواْ مِنَ الْمُهْلَکِینَ
(آری،) آنها این دو(موسی و برادرش) را تکذیب کردند; و سرانجام همگی هلاک شدند. نکات تفسیری:
1- نتیجه ى تکذیب حقّ، هلاکت است. (کذّبوهما فکانوا من المهلکین)
قطره ای از دریای بی کران کلام الهی:
آیه شماره 43 ازسوره مبارکه فرقان
أَرَءَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَئهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً
آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو می توانی او را هدایت کنی (یا به دفاع از او برخیزی)؟! نکات تفسیری:
1- ریشه ى بت پرستى، هوا پرستى است. «صبرنا على الهتنا - اتّخذ الهه هواه»
2- خداجویى در فطرت هر انسانى وجود دارد، لکن او در مصداق و یافتن حقّ گرفتار اشتباه مى شود. «اتّخذ الهه هواه»
3- انبیا مسئولیّتى در هدایت اجبارى هوا پرستان ندارند. «أفأنت تکون علیه وکیلا»
4- انسان داراى اختیار است. «أفأنت تکون علیه وکیلا»
5 - تربیت و ایمان باید بدون اجبار و اکراه باشد. «أفأنت تکون علیه وکیلا»
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 46 ازسوره مبارکه مومنون
إِلىَ فِرْعَوْنَ وَمَلَایْهِ فَاسْتَکْبَرُواْ وَ کاَنُواْ قَوْمًا عَالِینَ
بسوی فرعون و اطرافیان اشرافی او; اما آنها تکبر کردند، و آنها مردمی برتری جوی بودند. نکات تفسیری:
1- براى اصلاح مردم و نظام اجتماعی، اوّل باید به سراغ افراد مطرح و شاخص
جامعه رفت. (الى فرعون و ملائه)
2-اطرافیان طاغوتها، در قدرت آنان نقش مهمّى دارند. (ملائه)
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 39 ازسوره مبارکه فرقان
وَ کُلاًّ ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَ کُلاًّ تَبَّرْنَا تَتْبِیرًا
وبرای هر یک از آنها مثلها زدیم ; و (چون سودی نداد،) همگی را نابود کردیم! نکات تفسیری:
1- خداوند با همه ى اُمّتها اتمام حجّت کرده است. «وکلاً ضربنا له الامثال»
2- قهر و غضب خداوند بر کفّار، یکى از سنّتهاى الهى است. «وکلاً تبّرنا تتبیرا»
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 38 ازسوره مبارکه فرقان
وَعَادًا وَ ثَمُودَاْ وَ أَصْحَابَ الرَّسِّ وَ قُرُونا بَین ذَالِکَ کَثِیرًا
(همچنین) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس ( گروهی که درختان صنوبر را می پرستیدند) و اقوام بسیار دیگری را که در این میان بودند ، هلاک کردیم! نکات تفسیری:
1- سنّت الهى فرستادن رسولان براى هدایت مردم و هلاکت تکذیب کنندگان آنان بوده است. « کذّبوا الرسل اغرقناهم... وعاداً و ثمودَ ...»
قطره ای از دریای بی کران کلام الهی:
آیه شماره 36 ازسوره مبارکه فرقان
فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلىَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِایَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِیرًا
وگفتیم: «به سوی این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید!» (اما آن مردم به مخالفت برخاستند) وما به شدت آنان را در هم کوبیدیم! نکات تفسیری:
1- اتمام حجّت با گمراهان لازم است. «اِذهبا الى القوم الّذین کذّبوا»
2- انکار و لجاجت مردم، مانع لطف خداوند نیست. (پیامبر را براى هدایت آنان مى فرستد) «اذهبا الى القوم الّذین کذّبوا»
3 - تکذیب پیامبر،تکذیب خداست. «کذّبوا بآیاتنا»
4-نتیجه ى تکذیب حقّ، قلع و قمع شدن است. «فدمّرناهم»
5- نقل تاریخ و سرگذشت کفّار قبل و بیان هلاکت آنان، زمینه اى براى هشدار و نهى از منکر کفّار امروز است. «فدمّرناهم»