امام علی (علیه السلام):
آگاه باشید قرآن پند دهنده ای است که نمی فریبد و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید کسی با قرآن همنشین نشد مگر آن که بر او افزود یا از او کاست. در هدایت او افزود و از کوردلی و گمراهیش کاست.
آگاه باشید کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد و بدون قرآن، بی نیاز نخواهد بود.
نهج البلاغه – خطبه 176
گزیده ای از معارف الهی جزء بیست ویکم:
1) زکات برای رضای خدا مایه برکت است (39 روم)
2) امام صادق(ع) می فرمایند: سخن باطل غناست که بدون شک به طور اجماع از نظر مشهور علمای شیعه حرام است.
3) اصولاً سلسله مراتب اشخاص و تفاوت انها بر اثر موقعیت اجتماعی و الگو و اسوه بودن ایجاب می کند که پاداش و کیفر الهی به همین نسبت باشد.
4) البته صادقین به صدقشان پاداش داده می شوند.(24 – 8 احزاب)
امام علی (علیه السلام):
قرآن فرماندهی باز دارنده و ساکتی گویا و حجت خدا بر مخلوقات است. خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است. نورانیت قرآن را تمام و دین خود را به وسیله آن کامل فرمود و پیامبرش را هنگامی از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت یافته بود پس خداوند را آنگونه بزرگ بشمارید که خود بیان داشته است.
نهج البلاغه – خطبه 183
گزیده ای از معارف الهی جزء بیستم:
1) البته هدایت بخش تر از قرآن و تورات تحریف نشده ،کتابی نیست که در توصیف قران " بصائر للناس و هدی و رحمة" بوده است. (43 قصص)
2) اجر صبر این انسانها دو بار دریافت می شود (54 قصص)
3) "أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون" (24 سجده)
امام علی علیه السلام:
همانا خداوند بزرگ کتابی هدایتگر فرستاد نیکی و بدی ، خیر و شر را آشکارا درآن بیان فرمود پس راه نیکی درپیش گیرید که هدایت شوید و از شر و بدی پرهیز کنید تا در راه سعادت قرار گیرید.
نهج البلاغه - خطبه 167
گزیده ای از معارف الهی جزء نوزدهم:
امام علی (علیه السلام):
قرآن راهبر آن کس است که آن را به کار گیرد و نشانه هدایت است برای آن کس که در او بنگرد. سپر نگهدارنده است برای آن کس که با آن خود را بپوشاند و دانش کسی است که آن را به خاطر بسپارد و حدیث کسی است که از آن روایت کند و فرمان کسی است که با آن قضاوت کند.
نهج البلاغه – خطبه 198
گزیده ای از معارف الهی جزء هجدهم :
در بیان معارف الهی (1) و در مرحله اوّل ، عقاید و معرفت توحیدی ، " الوهیت" گام ابتدایی معرفت نسبت به حضرت حق است که صفت بارز آن " خالقیت" است یعنی هرگونه آفرینش و قدرت و تأثیر در هستی از آن اوست (14 – 22 – 17 مؤمنون ، 45 – 43 نور، 3 فرقان) بدون شریک(2 فرقان) پس پرستش «عبادت» هم خاصّ ذات اوست لذا می فرماید: " الله نور السموات والأرض" (35 نور) نور در مقابل ظلمت و نور یعنی آنچه پیداست به خود و به ذات خود و ظلمت هم یعنی همه چیز در تاریکی عدم است و این خداوند است که پدید آورنده و هستی بخش جهان است یعنی "خالق السموات والأرض" پس می فرماید: اگر می دانید چه کسی حکومت همه موجودات را در دست دارد و به بی پناهان پناه می دهد و نیاز به پناه دادن ندارد (88مؤمنون) و به دنبال خالقیت مسئله عبودیت است و به همین دلیل هر فعلی از بنده صادر شود می بایست به قصد تقرّب به إله واحد «الله» باشد و به قصد رضای او و هر فعلی را برای او انجام دهیم و می فرماید: معبود دیگری با او نیست که اگر چنین می شد هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اداره می کردند و بعضی بر بعضی دیگر برتری می جستند « و جهان هستی به تباهی کشیده می شد» منزّه است خدا ....(91 مؤمنون) و هر کس معبود دیگری را با خدا بخواند مسلماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت و .... (117 مؤمنون) و از آنجا که خلقت عبث و بیهوده نبوده و نهایت ، بازگشت انسان به محضر حضرت حق است (15 – 115 مؤمنون) و نتیجه خلقت در مبحث جزای ربّ العالمین و مراحل آن مورد ارزیابی قرار می گیرد پس " ربّ السموات و الأرض" یعنی به همراه مالکیت (42 نور، 2 فرقان) ربوبیت حضرت حق است . ربّ مالک ، مدبّر و مربّی اشیاء است و به دنبالش هدایت هم از شئون اصلی ربوبیت می باشد یعنی "هادی السموات والأرض" و می فرماید: "یهدی الله لنوره من یشاء " (35 نور)اما چگونه ؟ می فرماید: " مثل نوره ..... و یضرب الله الأمثال" (35 نور) و سپس کلام با معرفی بیشتر ادامه می یابد، این نور هدایت در خانه هایی است که خداوند درجات آن را بالا برده و دارای ویژگی های خاص است به خاطر صاحبان آن " رجالٌ..." (37 – 36 نور) (2) یعنی هدایتگران معرفی می شوند که مفسّر و مبیّن کتاب قانون اند در مسیر هدایت «قرآن» قرآنی که مبیّن حقایق است (1-34 – 46 نور) مایه یادآوری است (71 مؤمنون) و بیم دهنده می باشد. (1 فرقان)
اطاعت از منبع هدایت «خدا و رسول و اوصیای او» و ترس از خداوند و عدم مخالفت فرمانش سبب رستگاری و پیروزی و جلب رحمت الهی برای مؤمنان است (51 – 52 – 54 – 56 نور، 1 مؤمنون) و آیات قرآن این عوامل رستگاری را معرفی می نماید.
در یادآوری ابتدا نماز است . اقامه نماز (56 نور) خشوع در آن (2 مؤمنون) روح نماز و سپس مواظبت در آداب و شرایط آن (9 مؤمنون) به عنوان مهمترین رابطه خالق با مخلوق . سپس زکات «کلیه حقوق مالی معیّن شده از جانب خداوند، واجب و مستحب» رابطه بین انسان و مخلوق (4 مؤمنون ، 56 نور) دیگر اعراض مؤمنان است از هر گفتار و عملی که بیهوده است و بدون فایده . در مقابل مؤمنان شاکرند در برابر نعم الهی " الحمدلله..."(29 – 28 مؤمنون) گر چه در میان بندگان قلیل اند . (78 مؤمنون) در وجودشان خشیت الهی است که ترسی توأم با تعظیم و احترام است همراه با محبت و احترام (57 مؤمنون) مؤمنان مراعات امانات و عهد الهی را می نمایند که البته نعم مادی و معنوی الهی همه امانات اویند (8 مؤمنون) در پوشش و عفت و حجاب « که در این آیات قلمرو بینایی مطرح است. » (31 – 30 نور) و تعیین محارم و غیر محارم ، مطیع امر الهی اند (3) و در پوشش و عفّت باطن هم توصیه به امر ازدواج را جدی گرفته و فقر مانع آنان در اجرای اطاعت الهی نیست و رَوِیه آنان که قدرت بر ازدواج ندارند هم پاکدامنی پیشه کردن است (33 – 32 نور) پس دامان خود را از آلوده شدن به بی عفتی و تجاوز از طریق حلال حفظ می نماید (7 – 5 مؤمنون) و چون جان مؤمنان از هم جدا نیست و همه به منزله نفس واحدند "بأنفسهم خیراً" (12 نور) از اتهام به مؤمنین و مؤمنات در این زمینه خودداری می کنند.(4) درست است که در کارهای مهم بدون اجازه پیامبر قدمی بر نمی دارند. (62 نور) ولی جهت حفظ حریم عفت در جامعه اسلامی هم بدون اذن مؤمنین ورود به خانه های آنان را ندارند و به راحتی پیام قرآن را می پذیرند که " قیل لکم ارجعوا فارجعوا " (28 – 27 نور)(5) و در ورود با اجازه هم توصیه بر سلام کردن است (61 نور). اظهار محبت به یکدیگر در آغاز ملاقات تحیت است و به نوعی ارتباط با خداوند «سلام خدا برتو باد » و اگر کسی هم در خانه نباشد . سلام بر خویشتن است از سوی پروردگار ما . و البته پس از این مراحل رعایت نکته دیگر اخلاقی است که حاکی از نهایت صفا و صمیمیتی است که در جامعه اسلامی باید باشد و تنگ نظریها و انحصار طلبی ها و خود خواهی ها از آن دور گردد و آن عدم اجازه در استفاده از خوراکیها در منزل خویشاوندان و دوستان خاص است (61 نور) و مؤمنین البته به این امر توجه دارند. وبالاخره نکته پایانی هم رعایت حقوق پدر و مادر از جانب فرزندان بالغ و نا بالغ در ورود به حریم آنان است (59 – 58 نور)
مؤمنان نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج می دهند و با این حال دلهایشان هراسناک از سرانجام به سوی پروردگار شان است (61 مؤمنون) آری اینان در خیرات سرعت می کنند و از دیگران پیشی می گیرند « ومشمول عنایات ما هستند» (62 مؤمنون) وزنه اعمالشان سنگین (102 مؤمنون) قطعاً در این دنیا حکمران روی زمین خواهند بود(55 نور) و در سرای دیگر هم وارث بهشتند. (11- 10 نور) هر چه بخواهند در آنجا برایشان فراهم است و جاودانه در آنند.(16 فرقان)
و اما بیم دهندگی قرآن دباره کافرانی است که از وسوسه های شیطان به درگاه الهی پناه نبردند (97 – 96 مؤمنون) و پیرو گامهای شیطان شدند که انسان را به فحشاء و منکر ات فرمان می دهد. (21 نور)
پس اینان با اشاعه فحشاء ونشر گناه و تجاهر به فسق ، سدّ بزرگ حفظ ظاهر جامعه از آلودگی ها را می شکنند مؤمنان به صبر و استقامتشان در مسیر حق رستگارند(111مؤمنون) و این کافران با تمسخر و خنده بر مؤمنان، از یاد خدا غافل (110 مؤمنون) و به بدبختی دچار می گردند. (106 مؤمنون) در لحظه مرگ درخواست برگشت برای جبران دارند که امکان ندارد ( 100مؤمنون) پس به جهنم عالم برزخ وارد می شوند. در قیامت یاوری ندارند و پیوندهای خویشاوندی هم بی فایده می شود (102 مؤمنون) حتی زبانها و دستها و پاهایشان برعلیه آنان گواهی می دهند. (24 نور) به خاطر اعمالشان . چه اعمالی؟ " خفّت موازینه" (103 مؤمنون) اگر اعمال خوب باشد که به خاطر عناد و کفرشان " هباءً منثوراً" (23 فرقان) چون غبار پراکنده بوده است و اگر خود گمان می کنند عملشان خوب بوده هم چون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب می پندارد اما هنگامی که به سراغ آن می رود چیزی نمی یابد. (39 نور) واگر هم عمل بد باشد می فرماید: هم چون ظلماتی در یک دریای عمیق و پهناور که موج را پوشانده و بر فراز آن موج دیگری ، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند .(40نور) پس سرانجامشان جهنم است (103 مؤمنون) با آتشی شعله ور و سوزان (11فرقان) و صدایی وحشتناک و خشم آلود که با نفس زدن شدید همراه است (13 فرقان)چهره ای عبوس دارند زیرا این شعله های سوزان به صورتهایشان نواخته می شود .(104 مؤمنون) و در آن جاودانه خواهند ماند. (103 مؤمنون)
1) عقاید – احکام – اخلاق
2) باز هم اصل محکمی در رد اعتقادات وهابیت در مسأله توسل و شفاعت
3) هر چند استثناء هم مشخص شده (60نور)
4) چرا که لعنت دنیا وآخرت برای اتهام نسبت به زنان پاکدامن و بی خبر از این اتهام است (23 نور)
5) استثناء در این زمینه هم مشخص است.(29 نور)
امام علی علیه السلام:
قرآن وسیله انجام وظیفه است برای آنکه قرآن را راه و رسم خود قرار دهد. برهانی است برای آن کس که با آن سخن بگوید ، عامل پیروزی است برای آن کس که با آن استدلال کند. نجات دهنده است برای آن کس که حافظ آن باشد و به آن عمل کند.
نهج البلاغه – خطبه 198
گزیده ای از معارف الهی جزء هفدهم:
برای شناخت حضرت حق سیر در زمین لازم است. آیا آنها سیر در زمین نکردند تا دلهایی داشته باشند که با آن حقیقت را درک کنند یا گوشهای شنوایی که ندای حق را بشنوند؟!؟ چرا که چشم های ظاهر نابینا نمی شود بلکه دلهایی که در سینه ها جای دارد بینایی را از دست می دهد !!(46 حج)
به مخلوقات خداوند بنگرند خلقت همه موجودات زنده از آب است " و من الماء کلّ شیء حیّ"(30 انبیاء) نخستین جوانه حیات در اعماق دریا ها پیدا شده، به همین دلیل آغاز حیات و زندگی را دانشمندان از آب می دانند و اگر قرآن آفرینش انسان را از خاک می شمرد " خلقناکم من تراب"(5 حج) منظور از خاک همان طین «گِل» است که ترکیبی است از آب و خاک و قابل توجه آنکه قسمت عمده بدن انسان و بسیاری از حیوانات را «حدود هفتاد درصد» آب تشکیل می دهد . لذا امام صادق(ع) می فرماید:«طعم الماء طعم الحیاة»
و خداوند این اشکالات و شبهات را به وسیله آیات دیگر روشن می کند و بدینوسیله آنها را بر باد می دهد.(2)
روزی که آن را می بینید «آنچنان وحشت سراپای همه را فرا می گیرد که » هر مادر شیردهی کودک شیر خوارش را فراموش می کند و هر بارداری جنین خود را بر زمین می نهد و مردم را مَست می بینی در حالیکه مست نیستند ولی عذاب خداوند شدید است (2حج) سپس محاسبه است . به کسی ظلم نمی شود و اگر چه به مقدار سنگینی دانه خردل باشد، حاضر می شود. (47 انبیاء)
1) یونس می پنداشت خدای عزیز رزق او را در تنگنا قرار نخواهد داد.
2) نقش ائمه در احیاء دین ، ذیل بررسی افسانه غرانیق « علامه عسگری»
3) یکی از نامهای قیامت در قرآن
امام علی (علیه السلام ):
قرآن، ریسمانی است که رشته های آن محکم، پناهگاهی است که قله آن بلند، و توان و قدرتی است برای آن کس که قرآن را برگزیند. محل امنی است برای هرکس که وارد آن شود، راهنمایی است تا از او پیروی کنند.
نهج البلاغه - خطبه 198
گزیده ای از معارف الهی جزء شانزدهم:
1) حضرت زهرا (سلام الله علیها) در بیان حق خویش در جریان غصب فدک که هدیه رسول خدا (ص) به ایشان بود، " وآت ذی القربی حقّه" (26 اسراء) به آیه " و ورث سلیمان داوود"(16 نمل) که به مفهوم همین آیه سوره مریم است ، استدلال نمودند.
امام علی (علیه السلام):
خداوند قرآن را فرو نشاننده عطش علمی دانشمندان و باران بهاری برای قلب فقیهان و راه گسترده و وسیع برای صالحان قرار داده است . قرآن دارویی است که با آن بیماری وجود ندارد . نوری است که با آن تاریکی یافت نمی شود.
نهج البلاغه – خطبه 198
گزیده ای از معارف الهی جزء پانزدهم:
ü هیچگونه کژی در آن راه ندارد (1 کهف)
ü تحریف نمی پذیرد. " لا مبدل لکلماته" (27 کهف)
ü ثابت و مستقیم و نگاهبان کتابهای آسمانی دیگر است.
ü انذار برای کافران و بد کاران و بشارت جهت مؤمنانی که اعمال صالح انجام می دهند. (1 کهف)
ü به راهی که استوارترین راهها است هدایت می نماید. (9 اسراء)
ü شفا و رحمت برای مؤمنان است و ستمگران را جز خسران نمی افزاید.(82 اسراء)
ü بر بنده برگزیده اش پیامبر خدا (ص) به حق نازل شده (1کهف – 105 اسراء) به تدریج و آرام ، جهت اجرای بهتر قوانین آن و نیز ارتباط دائمی پیامبر (ص) با مبدأ وحی و تثبیت قلب حضرت (106اسراء – 32 فرقان)
ü تأثیر تلاوت آن در اهل علم گریه است وسجده و افزایش خشوع و تنزیه پروردگار(109 – 107 اسراء)
چرا که پیامبر(ص) در ابلاغ وحی در پرتو مقام عصمت الهی ثابت قدم و مصون از انحراف است (75 – 73 اسراء) و خدایش او را به معراج می برد تا روح پرعظمت پیامبر(ص) در پرتو مشاهده آن آیات و بیّنات عظمت بیشتری یابد و آمادگی فزونتری برای هدایت انسانها پیدا نماید.(1 اسراء)تا به جایی که در این زمینه خود را نزدیک به هلاکت می اندازد " لعلّک باخع نفسک" (6 کهف) و پس از حضرت ، اهل بیت گرامی ایشان در چنین جایگاهی قرار می گیرند و ما با پیروی از این رهبران افتخار همراهی با آنان را در سرای دیگر می یابیم (71 اسراء) و در دنیا هم شاکله وجودی ما به رنگ آنان در می آید (84 اسراء) شاکله یعنی هر گونه عادت و طریقه و مذهب و روشی که به انسان جهت می دهد و صورت باطنی و فصل ممیز انسان است زیرا نیت انسان نشانه حبّ و بغض، و حبّ و بغض مبیّن ایمان، و ایمان هم نشان دهنده ی ایده و عقیده ، و عقیده و باور انسان هم شاکله اوست، و شاکله الهی به عنوان آدم " لقد کرمنا بنی آدم" (71 اسراء) تکریم می شود چرا که تربیت یافته رهبران الهی است.
1. در چهار سوره قرآن نیکی به والدین بعد از مسأله توحید قرار گرفته (83 بقره – 151 انعام – 23 اسراء)
2. نه اینکه جوان بودند بلکه پاک، با گذشت و دارای شهادت و رشادت بودند.
3. عدم نفی این کار در زبان قرآن ردّ اعتقاد وهابیت است در توسل مکتب تشیع به قبور معصومین
امام علی (علیه السلام):
قرآن دریایی است که تشنگان آن آبش را تمام نتوانند کشید و چشمه ای است که آبش کمی ندارد، محل برداشت آبی است که هرچه از آن برگیرند کاهش نمی یابد. منزلی است که مسافران راه آن را فراموش نخواهند کرد و نشانه هایی است که روندگان از آن غلفلت نمی کنند،کوهسار زیبایی است که از آن نمی گذرند.
نهج البلاغه-خطبه198
گزیده ای از معارف الهی جزء چهاردهم:
در اسلام جهت عکس العمل نسبت به بدیهای دیگران، دستورالعمل مرحله ای بیان شده ،
1) هیچکس جز خداوند اذن سخن گفتن ندارد.(105هود)
امام علی (ع):
قرآن معدن ایمان و اصل آن است.چشمه های دانش و دریای های علوم است. سرچشمه عدالت و نهرهای عدل است، پایه های اسلام و ستون محکم آن است. نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمین های آن است.
نهج البلاغه – خطبه 198
گزیده ای از معارف الهی جزء سیزدهم:
در داستان های قرآنی " زندگی پیامبران وخاصه حضرت یوسف (ع) " درس عبرت برای اندیشمندان است و نیز بیان موجبات سعادت و تکامل انسان ها وهدایت و رحمت برای مؤمنان (111 یوسف) لذا بیان نیکوی زندگی یوسف (ع) ادامه می یابد:
یوسف(ع) پدر ومادر خود را بر تخت می نشاند و می فرماید : پدر! این تحقق خوابی است که قبلاً دیده بودم . خداوند آن را به حقیقت در آورد. (4یوسف، 100یوسف)
1) همچون معرفی و مدح حضرت علی(ع) در خطبه شقشقیه جهت آگاهی مردم ناآگاه و بی خبر از مقام حضرت و بی خبر از حکمت الهی در چنین انتخابهایی همچون گزینش طالوت (247 بقره)
امام علی (ع):
قرآن بنایی است که ستون های آن خراب نشود ، شفا دهنده ای است که بیماری های وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
نهج البلاغه – خطبه 198
گزیده ای از معارف الهی جزء دوازدهم:
1) حبط به این معناست که حیوان از علفهای نا مناسب زیاد بخورد تا شکم او باد کند و دستگاه گوارش او بیمار و ضایع شود . این حیوان بر اثر این حالت ظاهراً چاق به نظر می رسد ولی در باطن مریض و بیمار است.
2) در سوره بفره 217 – انعام 88 – اعراف 147 – توبه 17 – 69 به مسأله حبط عمل پرداخته است.
3) پیامبر (ص) فرمود: "کل امر ذی بالٍ لم یذکرفیه ببسم الله فهو أبتر"
4) این کلام معصوم است که باید در خانواده رعایت شود.
5) قرآن از واژه عشق بهره نمی برد چرا که بار معنایی منفی دارد و به جای آن "أشدّ حبّاً – شغفها حبّاً " آمده است. امام صادق(ع) می فرماید: عشق آن دلی است که از محبت خداوند تهی شده باشد.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣