امام علی (ع):
قرآن بنایی است که ستون های آن خراب نشود ، شفا دهنده ای است که بیماری های وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
نهج البلاغه – خطبه 198
گزیده ای از معارف الهی جزء دوازدهم:
- در آیات قرآن اغراضی برای خلقت و آفرینش انسان مطرحند که هر چند در بدو امر در بررسی این آیات ممکن است برداشت ما، اختلاف و تناقض در این آیات باشد؛ لکن دقت و توجه در آنها نشانگر آن است که همه در معنا و مفهوم به یک حقیقت باز می گردند . اغراضی که هر یک از دیگری حاصل می شوند و یا به عبارت دیگر هر یک وجودشان مقدمه ای است برای دیگری . ابتدا اینکه آفرینش کل جهان و مخصوصاً انسان عبث و بیهوده (115 مؤمنون) و نیز سرگرمی و بازی نبوده است. (18 - 16انبیاء ، 40 – 38 دخان) این آفرینش بر مبنای حق است (85حجر) هدف، معرفت و شناختِ حضرت حق است " لتعلموا" (12 طلاق) و امام حسین (ع) فرمودند:"لیعرفوا" اشاره به عظمت و قدرت حضرت حق، و به دنبال معرفت عبادت است (56 ذاریات) نهایت تسلیم در برابر ذات پاک او و اطاعتی بی قید و شرط و فرمانبرداری در تمام زمینه ها تکامل انسان و امّا با اختیار. پس مقدمه ای می شود برای آزمون و تربیت بشر « ایّکم أحسن عملاً» (2 ملک ، 7 هود) و حسن عمل و موفقیت در آزمون الهی هم زمینه و مقدمه ایست برای غرق شدن در اقیانوس رحمت الهی (119 هود)
- او وجودی کامل از هر جهت و بی نهایت در بی نهایت است ،"غنیٌ بالذّات"، او رزّاق است . رزق یعنی عطا و بخششی مستمر ، مادی و معنوی برای همه موجودات در هر کجا و در هر موضع و شرائطی . از نظر کمیّت و کیفیت حساب شده و مناسب حال (6 هود) البته مشروط به تلاش و کوشش (39 نجم) و بعضی از روزیها هم بدون تلاش
- " وأحسن عمل" یعنی اسلام در عمل هم ، بر کیفیت نظر دارد نه کمیّت درستی عمل به این است که با خدا ترسی و نیت پاک توأم باشد . عمل خالص بدون ریا و هدف گیری دنیایی (16 – 15 هود) چرا که سنّت همیشگی الهی در چنین هدف گیری حبط عمل است(1) و باطل شدن ، گویی از آغاز بی خاصیت بوده است (2)
- نقطه مقابل "احباط "تکفیر است یعنی پوشاندن و جبران کردن گناهان، و حسنات چنین می کنند.(114هود) و از جمله آن انجام نماز با تمام شرائط آن است و لذا در کلام علی (ع) به نقل از رسول خدا این آیه امید بخش ترین آیه قرآن است.
- وجود پیامبران بهترین راه برای رسیدن بشر به هدف خلقتش می باشد، لذا بیان سرگذشت آنان در قرآن حق است و برای پیامبر (ص) آرام بخش قلب و برای مؤمنان موعظه و اندرز(120 هود)
- ابتدا حضرت نوح است و استقامتش که زاییده ایمان است با این احساس که خداوند حاضر و ناظر است و محافظ و مراقب او . حضرت کشتی نجات مؤمنین زمان خود را می سازد تا از طوفانی که مجازات کوبنده الهی برای کافران است، نجاتشان بخشد. (37 هود) و جالب آنکه بر اساس کلام پیامبرمان: "کشتی نجات ما که مکتب ماست و حاملان آن امامان معصوم(ع) ، سازنده اش حضرت حق است".سپس امر نوح (ع) است که به هنگام حرکت و توقف کشتی، نام خدا و یاد خدا حاکم باشد(41 هود) چرا که هر حرکتی بی نام او آغاز شود "ابتر" خواهد بود(3) پس در هنگام فرود از کشتی هم با سلامت و برکت از ناحیه خداوند نجات نوح(ع) و مؤمنینِ به او پایان می پذیرد. هر چند در این نجات فرزند نوح(ع) مستثناست و پیوند مادّی او تحت الشعاع پیوند معنوی قرار گرفته و عمل غیر صالح فرزند پیوند او را با پدر قطع می کند. (46 – 45 هود)
- و سفارش به قوم عاد از جانب پیامبرشان حضرت هود است که استغفار ، ریزش پی در پی باران رحمت الهی را به همراه دارد و افزایش نیروی مادی و معنوی آنان را (52 هود)
- و در بیان رسالت حضرت صالح بیان پیوند مکتبی در باره قوم اوست. «ثمود» ناقه ای که مو جود خارق العاده و معجزه الهی جهت بیداری این امت بود توسط یک نفر پی شد ولی قرآن می فرماید: " فعقروها" (65 – 64 هود) ، صیغه جمع به کار می برد. یعنی اسلام رضایت باطنی به یک امر و پیوند مکتبی با آن را به منزله شرکت در آن می داند. پیامبر (ص) می فرماید: کسی که شاهد و ناظر کاری باشد امّا از آن متنفر ، همانند کسی است که در آن کار غایب بوده و کسی که در برنامه ای غایب بوده اما قلباً به آن رضایت داشته همانند شخص حاضر و شریک در آن است و جالب است که حضرت علی (ع) حتی کسانی را که در صلب پدران و رحم مادرانند، (مردم آخر الزمان) و قلبشان با امام (ع) و سپاه او در جنگ جمل است شریک در سپاه امام می داند.
- و امر شعیب به قومش رعایت همه حقوق فردی و اجتماعی برای اقوام و همه ملتهاست "بخس" در اصل به معنای کم کردن به عنوان ظلم وستم . و بخس حق در هر محیط و عصر و زمان به شکلی ظهور دارد (85 – 84 هود) و حضرت بدینگونه اراده اصلاح جامعه را دارد. البته توفیق را از جانب خداوند می داند و توکل به او دارد.(88 هود)
- و بیان سرگذشت حضرت یوسف (ع) است به عنوان " أحسن القصص" یعنی بهترین نحوه بیان در انتقال موعظه و اندرز برای مؤمنان که فراوان است :
- حفظ اسرار، به وسیله عدم بیان خواب توسط حضرت یوسف (ع) برای برادران (5 یوسف)
- دوری از حسد ، که به خاطر توجه و محبت حضرت یعقوب (ع) نسبت به حضرت یوسف (ع) در برادران حضرت، حسد پدیدار گشت (10 – 8 یوسف)
- اجرای عدالت بین فرزندان ؛ گر چه این توجه و محبت به دلیل ظهور آثار نبوغ و فوق العادگی حضرت یوسف(ع) بود، اما سبب ایجاد حسادت در فرزندان و طرح نقشه برای نابودی یوسف (ع) گردید و اینکه " العدل تتضاعف البرکات"(4)
- اعطای استقلال به فرزندان ، به عنوان یک مسئله مهم تربیتی است که سبب اجازه حضرت یعقوب (ع) در دوری ازیوسف(ع) و همراهی با برادران گردید. (12 یوسف)
- عدم اتهام و قصاص قبل از جنایت ، که تنها به اظهار شکّ در غفلت برادران نسبت به یوسف (ع) و حفاظت از او از جانب حضرت یعقوب (ع) بسنده می شود. (13 یوسف)
- عدم تلقین به دشمن ، که در قالب ترس حضرت یعقوب (ع) از حمله گرگ به یوسف (ع) بیان گردید. (13 یوسف)
- حسن انجام مسئولیت پس از پذیرش آن ، که در این زمینه برادران یوسف (ع) با وجود ادعا نا موفق ظاهر شدند. (14 یوسف)
- صبر در مصیبت ، که در بیان حضرت یعقوب (ع) صبری جمیل است همراه با طلب یاری از حضرت حق در فراق یوسف (ع) (18 یوسف)
- و اما نفس مسوّله که برادرن یوسف با آن درگیر شدند ،تزئین بد را به صورت خوب و زشت را به صورت زیبا جلوه دادن . هر چند هیچ نوع سلطه ای بر انسان نیست و خواسته ها به صورت دعوت صورت می پذیرد. « قرآن برای نفس مراتبی قائل است که انسان پس از طی آن مراتب و رسیدن به مرتبه عالیه به کمال نهایی خویش که قرب خدا و رسیدن به مقام وصل است ، نائل خواهد شد و آن مراتب عبارتند از: نفس مسوّله ، امّاره ، لوّامه ، ملهمه، و نفس مطمئنّه» (18 یوسف).یاد خدا و توسل به پیامبر و اهل بیت ، که روش همه انبیا در مواقع اضطرار بوده است و یوسف (ع) از طریق الهام و اعطای آرامش الهی و تعلیم جبرئیل از شرایط بحرانی گذر نمود. (16 یوسف)
- جهاد با نفس، یا جهاد اکبر در سرگذشت حضرت در برابر جریان زلیخا و زنان درباری(34 – 23، 53- 52 – 51 یوسف)حضرت خود را به خدا سپرد و پناه به لطف او برد" معاذ الله". توجه به نعم بی پایان الهی خاصّه در نجات از حیله برادران و نیز قدر شناسی نسبت به لطف عزیز مصر (52 یوسف) ، خود سازی و بندگی توأم با اخلاص که مخلِص بود و خداوند او را جزء مخلَصین قرار داد (24 یوسف) اگر لطف و رحمت الهی نبود پیروزی در میدان مبارزه با نفس امّاره ممکن نبود (53 یوسف) و این لطف و رحمت با اعطای " برهان الهی" بینش نسبت به عمل و آثار آن یعنی عصمت، به حضرت صورت گرفت و اینکه " إنه لا یفلح الظالمون" (23 یوسف) و بدینسان این پیامبر الهی محکم و استوار در برابر خواسته زلیخا "شغفها حبّاً" (5) (30 یوسف)و کید ومکر او و زنان درباری ایستاد . و به درگاه الهی تحمل زندان را بر اجابت خواسته های آنان محبوبتر داشت ؛ پس خداوند هم او را به بهترین صورت پاسخ داد. کید آنان را نابود (34 یوسف) و در ازای مجاهدت و صداقت حضرت ، به او حکم و علم عطا نمود که " کذلک نجزی المحسنین" (22 – 51 یوسف) " ولا نضیع اجر المحسنین" (56 یوسف) و اجر اخروی او هم بهتر از این اجر دنیوی است. (57 یوسف)
- با بیان این سرگذشتها امر به استقامت است به پیامبر که در سوره شورا هم هست (15 شوری) اما به دنبال این کلام در سوره هود پیامبر (ص) فرمود: سوره هود مرا پیر کرد به خاطر این آیه" فاستقم کما أمرت"(116 هود) چرا که در ادامه فرمود: " ومن تاب معک" از مؤمنین هم طلب استقامت است
1) حبط به این معناست که حیوان از علفهای نا مناسب زیاد بخورد تا شکم او باد کند و دستگاه گوارش او بیمار و ضایع شود . این حیوان بر اثر این حالت ظاهراً چاق به نظر می رسد ولی در باطن مریض و بیمار است.
2) در سوره بفره 217 – انعام 88 – اعراف 147 – توبه 17 – 69 به مسأله حبط عمل پرداخته است.
3) پیامبر (ص) فرمود: "کل امر ذی بالٍ لم یذکرفیه ببسم الله فهو أبتر"
4) این کلام معصوم است که باید در خانواده رعایت شود.
5) قرآن از واژه عشق بهره نمی برد چرا که بار معنایی منفی دارد و به جای آن "أشدّ حبّاً – شغفها حبّاً " آمده است. امام صادق(ع) می فرماید: عشق آن دلی است که از محبت خداوند تهی شده باشد.