در جلسه پایانی ترم جاری استاد توانایی ضمن اشاره به مطالبی از کتاب سبک و آیین زندگی در قرآن ، نکاتی پیرامون داستان حضرت یوسف (ع) نیز بیان نمودند.
... هواپیمای وجودی حضرت یوسف (ع) به قدری بالا رفته و اوج گرفته که تیرهای وسوسه شیطان به او برخورد نمی کرد.
باریتعالی در قرآن می فرماید: " إنَّ کَیدَ الشَیطانَ کانَ ضَعیفاً " اگر دیدیم شیطان در برابر ما خیلی قوی است ، باید بدانیم که ایمان ما خیلی ضعیف است . شیطان فقط ما را وسوسه و دعوت می کند ...
قرآن و دین و روایات ما می گوید : اولویّت در خدمت به خلق ، خدمت کردن به خانواده است ، به استناد قرآن اوّل والدین بعد اقربین بعد به ترتیب مراتب دیگر ... وقتی خواهر یا برادر گرفتار است ، رسیدگی به دیگران معنایی ندارد . اول باید به او رسیدگی کنیم .تحکیم خانواده مهمترین اصل است .
پیامبر اکرم (ص) می فرماید : بهترین شما کسی است که بیشتر به خانواده اش خدمت کند ...
انس بن مالک می گوید: که در عصر پیغمبر اکرم مردی بود که به علّت شدّت عبادت ، ما به او غبطه می خوردیم !روزی از او در محضر پیامبر نام بردیم ، پیامبر او را نشناخت ! صفات او را بیان کردیم ، پیامبر او را نشناخت ! در همین حین خود او سر رسید و ما او را به پیامبر معرفی کردیم . پیامبر فرمود : " شما کسی را به من معرفی کردید که در سیمای او آثار بندگی شیطان است ".!!!
او _برغوث بن زهیر (ذاالسدیه ) _ وارد مسجد شد و بی اعتنا به پیامبراکرم به زاویه ای از مسجد رفت و خودش را پنهان کرد . پیامبر با غضب رو به اصحاب کرد و فرمودند : « آیا کسی هست که او را بکشد و شرّ او را از سر اسلام کم کند ؟»
در این جلسه استاد محمدی ، به تبیین و تفسیر آیات آخر مبارکه سوره جنّ ( درس هشتاد ) پرداخت .از آنجا که درس هشتاد، آخرین مبحث کتاب مفاهیم مجلّد پنجم و این هفته آخرین جلسه برگزاری کلاس مفاهیم قرآن در ترم جاری بود ؛ انشالله جلسه آینده در ترم مهر ماه با جلد ششم کتاب زبان فهم قرآن برگزار خواهد گردید .
حضرت امیر (ع) در این فرازاز خطبه می فرماید :
... آیا این انسان های سالم و شاداب ، جز در انتظار ناراحتی ها و بیماری هایی هستند که بر انسان نازل می شود و آن خوشی ها را از آنها می گیرد ؟ این جوان ها که در اوج طراوت و شادابی جوانی هستند ، آیا چیزی جز پیری و خمودگی را انتظار دارند ، که چیزی برای خودشان آماده نمی کنند ؟ پیری چه بخواهند چه نخواهند ، اتّفاق خواهد افتاد !!
در جوانی به خود همی گفتم شیر ، شیر است گرچه پیر بود
وقت پیری همی بدانستـــم پــیر ، پیر است گرچه شیر بود
.. از لحاظ فقهی ، پدر و معلّم می توانند کودک را بزند ، مشروط براینکه اثر آن نماند و مستلزم دیه نشود .ولی از نظر تربیتی ( تربیت اسلامی ) ، مطلقاً زدن ممنوع است و اصلاً جواب نمی دهد .
شخصی خدمت امام کاظم (ع) رسید و گفت : پسر شلوغ و تُخسی دارم ، با او چه کار کنم ؟ امام فرمودند : کتکش نزن – با او قهر کن ولی طولانی اش نکن ... قهر کن ولی دنبال بهانه بگرد، یک نفر واسطه شود و آشتی کن !!!
البته قبلاً هم ذکر شده؛آنچه که در جامعه باید حاکم باشد ، اخلاق و تربیت است . فقه ، قانون است . قانون برای مجرم است و استثناء . مثلاً از نظر فقهی صاحب منکر را باید کشت . از نظر فقهی ، نهی از منکر کردن را می توان ترک کرد ولی از نظر اخلاقی اینگونه نیست ....
... پس از فرو کش کردن وقایع حنین؛
خانمی در میان اسرا بود به نام شیماء دختر حارث بن عبد العزّاء ، که خواهر رضاعی پیغمبر اسلام بود . بعد از اسارت ، او سر وصدای زیادی به راه انداخت که من خواهر فرستاده خدا هستم ، ولی کسی به حرف او اعتنایی نمی کرد تا اینکه پیامبر شنید . پس از خاموش شدن قائله او را خواست و از او پرسید: " شما خواهر من هستید؟" گفت : بله پیامبر فرمود : سند و مدرکی داری؟ گفت : در روزگاری که ما با هم زندگی می کردیم ، شما از من کوچکتر بودید، یکروز که شما را روی زانوی خود نشانده بودم، شما گلوی مرا به دندان گرفتید .! تا پیامبر اکرم این را شنید....
.... خداوند جبار است یعنی اصلاح کننده است با زور و جبر . جابر و جبار یعنی مصلحی که از زور هم استفاده می کند. خدا برای هدایت پیغمبر رحمت العالمین را فرستاد ، در کنارش " وأنزلنا الحدید فیه بأسٌ شدید" آهن را آفریدیم که در آن سختی شدید است . گاهی خداوند برای اصلاح بعضیها از قوه قاهره خود استفاده می کند. البته برخی جبار را به معنای التیام دهنده معنا کرده اند.....