هدایت مصدر «هدی – یهدی » بمعنای راهنمایی کردن و ارشاد نمودن است. به کسی که مدیر کاروان است هادی راهنما ومرشد می گویند.
هدایت به دو معنا بکار می رود:۱- ارائه طریق 2- ایصال به مطلوب.
برای اینکه بدانیم هدایت مدنظر آیه کریمه کدام است باید بدانیم که جنس هدایت درچهار وجه منحصر است.
1- هدایت تکوینی که همان افاضات نیروها واحساساتی است که خداوند برای راهنمایی بشر به انسانها، عطا فرمود، وهر موجودی باجنس مخصوص خود می تواند راه استفاده از طبیعت را بطور فطری بدست آورد که قرآن می فرماید: «ربنا الذی اعطی کلّ شیءُ خلقَه ثم هدی»
2- نصب راهنماها وچراغ هایی که از سوی خداوند برای تشخیص حق از باطل قرار داده شده که فرمود:«وهدیناه النجدین» که خداوند با قرار دادن ابزار هدایت بشر را به دو راه خیر وشر راهنمایی کرده است. وهر آدمی با در دست داشتن این چراغها، به خوبی می تواند حق را از باطل تشخیص دهد...
با خواندن سوره نصر حسی در شما به وجود می آید که اگر به تفاسیر مراجعه کرده باشید، بیشتر به موضوع شان نزول آیه پرداخته اند که فتح مکه در صدر اسلام است ولی حتی اگه با توجه به اختلافاتی که در این زمینه است این مطلب صحیح باشه باید دید پیام این سوره مبارکه برای ما در این زمان چیست؟اگه خالق مهربون من این کتاب را برای سعادت دنیا وآخرت من نازل کرده باید بتوانم در زندگیم کاربردیش کنم ؟نه اینکه فقط آن را بخوانم و ثواب ببرم ویا نهایتا به دانستن شان نزولش بسنده کنم.
این سوره خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه) می فرماید :ای رسول ما ،هنگامیکه یاری خدا وپیروزی فرا رسد وببینی که مردم گروه گروه به دین خدا در می آیند پروردگارت را تسبیح گوی همراه با ستایش او و از وی مغفرت بخواه که او بسیار توبه پذیر است.
شاید اینطور احساس شود که شکست بیشتر از پیروزی احتیاج به ظرفیت وسعه صدر دارد واین موضوع باعث غفلت ما از وظایفمان در زمان پیروزی شویم .در حالیکه بعضی وقتها در چنین مواقعی بیشتر باید حواسمون جمع باشه ...
سوره مبارکه توحید که به نامهای اخلاص، صمد، قل هو الله احد، نسبة الرب، احد المشقشقتان نیز خوانده شد مکی است و طبق جدول معتبر ترتیب نزول بعد از سوره ناس و پیش از سوره نجم نازل شده و بیست و دومین سوره فرود آمده از آسمان وحی است.
این سوره مبارکه خدای متعالی را وصف میکند: به احدیت ذات و نیازمندی همه ماسوا به او در تمام شئون وجودی، بدون اینکه شریکی در ذات و صفات و افعال داشته باشد؛ و این همان توحید ویژه قرآن کریم است و همه معارف دین مبین اسلام بر آن مبتنی است.
این سوره در چهار آیه کوتاه چنان توصیفى از یگانگى خدا کرده است که نیاز به اضافه ندارد.
بر این اساس غرض محوری سوره «توحید» است، یعنی با القای توحید به مخاطب خود، او را موحد و مخلص میکند...
دریافت
حجم: 15 مگابایت
تدبر به معنای عمیق و ژرف اندیشی و عاقبت اندیشی است. در قرآن مجید این واژه چهار بار در مورد قرآن به کار رفته است:
1. (افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً); آیا درباره قرآن نمی اندیشید؟ اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می یافتند.
2. (افلم یدبروا القول); آیا آنان در این گفتار نیندیشیدند؟
3. (افلا یتدبرون القران ام علی قلوب اقفالها); آیا آنها در قرآن تدبر نمی کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟
4. (کتاب انزلناه الیک مبارک لیتدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب); این کتابی است پر برکت که بر تو نازل کردیم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند.
از دقت در این آیات روشن می شود که الهی بودن قرآن بدون تدبر در آن معلوم نخواهد شد، و بدون تدبر در قرآن نمی توان از ذخایر بی کران و پر خیر و برکت کلام خدا بهره ای جست، و از ظلمات شک و تردید و حیرت و سرگردانی خود را رهانید، و به ایمانی راسخ و یقینی استوار دست یافت.
همچنین بدون اندیشه و ژرف و عمیق نگری در قرآن، عمق آیات را نمی توان دریافت، و به حقایق شگفت انگیزش پی برد، تدبر در قرآن دارای زمینه ها، شرایط، اصول و قوانین و شیوه ها و مراحلی است که دانشمندان در اینباره به طور مفصل سخن گفته اند.
فضیلت هر کاری در خوب اندیشیدن و تدبر در آن است. از علی بن موسی الرضا(ع) به نقل از جدش آمده است که تدبر هم ردیف و همراه و بلکه در مرتبه اعلی از خشوع قلب و صفای باطنی و نشاط روحانی و معنوی است.
این نیز مسلم است که ذکر بی فکر و تدبر لقلقه زبانی بیش نیست و آنچه ما را به فلاح و رستگاری می رساند همان ذکر آمیخته با تفکر و تدبر در جمیع حالات است اصولاً ذکر و تفکر سبب می شود که یاد خدا در اعماق جان انسان رسوخ کند و ریشه های غفلت و بی خبری که عامل اصلی هر گونه گناه است بسوزاند و انسان را در مسیر فلاح و رستگاری قرار دهد.
تدبر در قرآن است فهم منسجم قرآن و سوره های آن می باشد، و برای تدبر در هر سوره باید به مجموع آیات سوره توجه کرد و به مقصود گوینده دست یافت. این امر مهم، حتما باید از تنگنای سلایق شخصی عبور کرده و در شاهراه قانون و ضابطه عقلایی صورت بگیرد و بستر محکم این شاهراه چیزی جز ظاهر قرآن کریم نیست. آری، تدبر هر سوره، فهم قانونمند سیاقی و مقایسهای آیات سوره و به دیگر بیان، فهم مجموعی آیات آن است.
در این ماه گرانقدر قصد داریم تا با فایلهای صوتی تدبر در قرآن که توسط استاد ارجمند سرکار خانم قربانی در مؤسسه برگزار گردیده به تدبر در کلام الهی بپردازیم :
حجم: 19.9 مگابایت
رمضان، ماه خدا و میهمانی خدا، ماه بهار قرآن، ماه لیلةالقدر و پاکی و تعالی انسان.
رمضان، ماه برکت، رحمت، مغفرت، توبه، انابه، صبر و مواسات. رمضان ماه تقوا و طهارت و رهایی از شر نفس و به خدا پیوستن است.
رمضان، ماه علی(ع) آن مقتدای عدالت و انسانیت است که نماز خون و شهادت در محراب عشق را برای اولین بار به یادگار گذاشت.
البته همه ماهها ماه خداست و انسانها همه وقت از نعمتهای مادی و معنوی و در حقیقت از سفره گسترده الهی استفاده می کنند، ولی از آنجا که همه کتابهای بزرگ آسمانی از جمله قرآن که کتاب هدایت و راهنمایی برای همه بشریت است در این ماه نازل شده است، و نیز وظیفه بزرگ الهی روزه در این ماه انجام می شود امتیاز خاصی به این ماه بخشیده است.
پیامبر اکرم در خطبه ای می فرماید : ای مردم، ماه خدا، با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده است.
ماهی که در نزد خدا برترین ماههاست. روزهایش برترین روزها و شبهایش برترین شبها و ساعات آن برترین ساعتها است.
ماهی است که به میهمانی خدا دعوت شده اید و از کسانی که مورد اکرام خدا هستند می باشید.
در این ماه نفس کشیدن شما ثواب تسبیح و ذکر خدا و نیز خواب شما ثواب عبادت خواهد داشت. اعمال شما در این ماه پذیرفته و دعای شما مستجاب است.
پس با نیتهای خالص و صادق و دلهای پاک از خدا بخواهید که شما را در این ماه به روزه داری و تلاوت قرآن موفق گرداند.
شقاوتمند و به دور از سعادت کسی است که در این ماه بزرگ از رحمت و آمرزش خداوند محروم بماند.
با گرسنگی و تشنگی خود در این ماه، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را به یاد آورید...
آن حضرت در پاسخ به سؤال امیر المؤمنین درباره افضل الاعمال فرمودند: "ای ابوالحسن، برترین اعمال در این ماه خودداری از اعمالی است که خدا آن را حرام کرده است."
هر که در این ماه نماز مستحبی به جای آورد، خداوند او را از آتش دوزخ دور می کند. و هر که در این ماه عمل واجبی را انجام دهد خداوند ثواب هفتاد عمل واجب که در ماههای دیگر به جا آورد به او عطا می کند.
و هر که در این ماه بر من (پیامبر اسلام) صلوات بسیار فرستد خداوند در روزی که میزان اعمال سبک شوند، میزان عملش را سنگین گرداند.
هر که در این ماه آیهای از قرآن بخواند پاداش کسی را دارد که در ماههای دیگر ختم قرآن کرده باشد. ای مردم، در این ماه درهای بهشت گشوده است. پس از خدایتان بخواهید که آنها را بر شما نبندد. در این ماه درهای جهنم بسته است، پس از خدایتان بخواهید که آنها را به سبب گناهانتان بر شما نگشاید.
در این ماه شیطانها به بند کشیده شده اند. از خدایتان بخواهید که آنها را بر شما مسلط نگرداند.
چون شخص روزه دار به منظور اطاعت از خدا، از خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات روزه خودداری می کند، از صفای باطن و حالات روحانی و معنوی خاصی برخوردار می گردد. وجود این حالت در انسان او را به نزول رحمتهای الهی و اجابت دعاهایش امیدوار می سازد همان گونه که امام سجاد(ع) می فرماید:
دعای روزه دار به هنگام افطار پذیرفته می شود.
در حدیث دیگری از پیامبر اسلام(ص) آمده است: «صوموا تصحوا؛ روزه بگیرید تا تندرست شوید.» در طب قدیم و جدید آثار «امساک» در درمان بسیاری از بیماریها به اثبات رسیده است. و کمتر طبیبی است که در گذشته و حال به این حقیقت اشاره ای نکرده باشند از باب نمونه: حکیم قرن ششم پیش از میلاد، فیثاغورث به شاگردانش توصیه می کرد تا در مواقع بیماری و نیز به منظور تهذیب نفس از نوعی امساک کمک بگیرند. سقراط نیز، که او را پدر دانش پزشکی نامیده اند برای حفظ صحت و درمان بیماریها «امساک» را برای مدتی طولانی ضروری می دانست...
فراموش نکنیم پر خوری و زیاده روی نکنیم . بسیاری از مردم چنین می پندارند که غذای بیشتر انرژی بیشتری تولید می کند غافل از اینکه غذای زائد و اضافی، موجب اختلال دستگاه گوارش و سبب ذخیره شدن چربیهای خارج از اندازه است و بیماریهای گوناگونی را به وجود می آورد. بیماریهای خطرناک چاقی، تصلب شرایین، انسداد عروق، دیابت و بسیاری از بیماریهای دیگر ریشه در تغذیه زیاد و گاهی هم معلول کیفیت آن است.
در روایات افزون بر روزه داری از ضررهای شکم پرستی و منافع امساک و کم خوری بسیار سخن گفته شده است و همواره مسلمانان به رعایت اعتدال در استفاده از انواع غذاها فرمان داده شده اند...
"حلول این ماه پر برکت بر تمامی بندگان مخلص و روزه دار مبارک باد "
در سالروز فتح خرمشهر گزیده از یادداشتها و دست نوشته های شهید بهروز مرادی از خاطرات فتح خرمشهر را مرور میکنیم:
6 اردیبهشت 61
خوشا به حال کسی که بعد از حمله خرمشهر زنده میماند و امام را زیارت میکند.
در این چند شب بچهها در منطقه دارخوین از آب عبور کردهاند و به شناسایی دشمن پرداختهاند؛ خبر آوردهاند که دشمن اطراف دارخوین نیرو ندارد؛ فقط تعدادی گشتی دارد و احتمال نفوذ تا پادگان دژ خیلی آسان است. همچنین گروهی که دیشب را تا صبح در منطقه دشمن به شناسائی مشغول بودند خبر آوردهاند که مانعی برای نفوذ به جاده خرمشهر ــ اهواز وجود ندارد. فقط عراقیها اطراف پادگان دژ را دارند مینگذاری میکنند.
8 اردیبهشت 1361
امشب شب حمله است.
9 اردیبهشت 1361
گویی در این انقلاب تنها ماندهایم. کسی نیست که بفهمد ما چه میگوییم؛ دوستانمان یکی یکی میروند ــ و دیگران هم در انتظار... میروند و میرویم، تا شاید آیندگان را راهگشا باشیم. به هر کجا که میرویم غریب هستیم. همه با ما بیگانه شدهاند. و ما خود نیز، از خود بیخودان را میمانیم. آنها از این که ما به راه جنگ کشیده شدهایم، برایمان دل میسوزانند. گویی ما به منجلاب فسادی افتادهایم که برای نجات، نیاز به منجیانی آنچنانی داریم !
راضیه؛ باید مرا ببخشی که برای تو دردنامه مینویسم. از ابراز همه آنچه که در سینهام انباشته است خود را ناتوان میبینم. اما خوشحال هستم که لااقل کسی هست که برای او حرفهایم را بگویم.
ما هر چه در زندگی داشتیم به امان خدا رها کردیم؛ دنیا را گذاشتیم برای اهلش؛ برای آنها که دوست دارند مثل حیوان باشند، بدون این که تعهدی در قبال دیگران احساس بکنند. همیشه در معرض مهاجمان مغرض واقع هستیم که، چرا رفتهاید آنجا آشیانه کردهاید. گویی مِلک خدا، ملک آنها است، و برای ورود به آن اجازه از حضرات باید داشت.... و حالا در زمانی واقع شدهایم که جوانهای از خود گذشتهاش هر لحظه در خون خود میغلتند تا از کیان اسلامی خویش دفاع کنند.
اکبر شهید شد، و او را توی کوچههای خلوت و خاموش آبادان تا قبرستان همراهی کردیم. امروز هم علی را منجمد و یخزده به قم آوردند و در ردیف دیگر شهدا کاشتند، و پریروز هم داخل خرابههای شهر، یک جمجمه انسان پیدا شد که گویا از قربانیان روزهای اول جنگ باشد؛ در حالی که هیچ استخوانی از اعضای دیگر او وجود نداشت. همه این سختیها را میشود تحمل کرد. اما درد اینجاست که چرا هنوز که هنوز است همه سرگرم مسائلی جزئی هستیم. هر کس دیگری را آماج تهمت و افترا قرار میدهد و خود را مبرّی و مطهّر میداند.
گویی قلبها همه قیراندود شده، و چشمها را پردهای سیاه فراگرفته، زبانها سرخ و زهرآگین است و قدمها همه سست و لرزان، چون ارادههایشان در تلاقی با سختیها حرص میزنند. چون موش، هر کس به سوراخ خودش خزیده، شکمها انباشته از مالی است که در حلالی آن شک باید کرد حرفها همه دو پهلوست. صداقت کلام و شیوایی بیان، گویی به گور سپرده شده، بازار قسمهای دروغ به اوج رسیده و انصاف و مروت و مردانگی به پایان...
انقلاب به مانعی بزرگ (هواهای درونی) رسیده و برای عبور از آن خیلیها در گل گیر کردهاند؛ و بلندپروازان و دوراندیشان، به سرعت نور عبور کردهاند. گویی مانعی در بین نبوده و اکنون در معراج، به صف سرخ جامگان پیوستهاند و حریصان و دنیاطلبان چنان درجا زدهاند که بوی تعفن، محیطشان را پوشانده. امروز همگی ما در معرض یک آزمایش الهی قرار گرفتهایم.
جنگ به پیش میرود و نقزنهای حرفهای درجا میزنند. جنگ به پیش میرود و راحتطلبان عافیتجو خودشان را به صندلی حب و جاه طناب پیچ کردهاند؛ و در عزای از دست رفتن آزادیهای دمکراتیک سینه میزنند. جنگ به پیش میرود و کاروان سلحشوران حماسهافرین، با گامهای محکم، کرم های ریشهخوار را زیر پا له میکنند و دلهای ضعیف را درون سینهها به لرزه وامیدارند. جنگ به پیش میرود و مدعیان دروغین خلق، در پس شعارهای رنگ و وارنگ، استفراغِ اربابانِ خود را نشخوار میکنند.
کرکس ها و لاشخورها در انتظارند تا روزی بر این انقلاب فرود آیند و هر کدام تکهای را به یغما ببرند و این ما هستیم که با مبارزه خود آرزوهای آنها را بگور خواهیم فرستاد؛ و انشاءالله همه این سختیها، سپری خواهد شد. و خدا کند که همه از این آزمایش بزرگِ الهی، سربلند و پیروز بدر آییم؛ و به جای پرداختن به منافع خود، به منافع انقلاب بپردازیم...
توچه میدانی که خرمشهر چیست
فاتح این شهر جز دادار کیست؟
تو چه میدانی چه ها بر شهر رفت
غصهها و رنجها ، با صبر رفت
هیچ میدانی که آن روباه پیر
چار بار این شهر را کرده اسیر
آن یکی مست و رجزخوان، یکسره
خواند نام شهر را محمّره
لیک با خون دل مردان پاک
ماند خرمشهر براین آب و خاک
آن که بر دیوار شهرم مینوشت
آمدم تا که بمانم در بهشت(جئنا لنبقا)
شد اسیر دست مردان دلیر
تا بداند فرق روبه یا که شیر
یاد آن پیر جمارانی بخیر
یاد آن تفسیر قرآنی بخیر
گشت شهرآزاد با دست خدا
گفت این فرموده را، آن رهنما
گوییا کرب وبلایی بوده است
یا که عاشورا در این شهرآمدهاست
آن زمانی که محمد با غرور
گفت یاران مرگ آمد با سرور
هرکه در این شهر مانَد، کشته است
ورنه ره باز و امید آغشته است
از جهان آرا چه گویم، کیست او
گرچه جسمش در میانه نیست او
یا بگویم از شریف آن مرد دین
آن بروجردی قنوتی نازنین
آن که سر را داد با عمامه اش
تا نگیرد دست دشمن خانهاش
یا بگویم موسوی صالح که بود
پیرهن کرد از تنش چون نور بود
آنکه میگفت ای خدا چون پر شدم
پیرهن سنگین تن، آذر شدم
یا بگویم من ز فهمیده سخن
آنکه شد رهبر به پیر انجمن
یا دگر رویین تنان شهر جان
همچو بهنام و رسول نوجوان
بس شهیده مادران شیرزن
شاهد مرگ عزیزان وطن
آن زمان که دید سردار جهان
نیست غیر خویش و بهروزش جوان
بر زمین چندین شهید بی کفن
جسمشان چون نقش گل شد در وطن
زائر قبر و جسدهاشان نسیم
ختران و ماه، خورشیدش سهیم
یاعلی گفتیم و شهر آزاد شد
وزنفسهای شهید آباد شد
نقطه عطف جنگ ،فتح شهر خون
دشمن از این فتح گشتی سرنگون
رشته دشمن ز دستش چون گسست
پشت او از این مصیبتها شکست
زد ندای صلح شیطان بزرگ
چون که دید این فتح و این نصر سترگ
فتح باشد وعده حق هر زمان
برمسلمانان و جمله مومنان
دِین من بود این دو خط شعر و سرود
بر شهیدان وطن با صد درود
گویم اما آخرین بیتم به سوز
و دعایی که بگویم شام و روز
شهر خرمشهر چون شهر خداست
آفریدش، کرد آزاد، او رهاست
جز خدا هرگز نداند چیست جانا، شهرخون
چون در او افتاد صدها نقش از شور و جنونqurantehran
در اسلام، برخی زمان ها بر اوقات دیگر، فضیلت و برتری دارد. این فضیلت، گاه به دلیل حادثه مهمی است که در آن زمان رخ داده است. چنان که عید مبعث به دلیل بعثت پیامبر گرامی اسلام و عید غدیر به علت برگزیده شدن امیر المؤمنین حضرت علی (ع) به جانشینی رسول اکرم (ص) ، مبارک و با فضیلت شمرده شده اند. اما برخی اوقات و زمان ها، به خاطر ویژگی های خاصی که دارند، برتر و مهم هستند. مانند سه ماه رجب ، شعبان و رمضان،که بر فضیلت و کرامت آنها تاکید شده است.
پیامبر اکرم می فرماید: «بدانید که رجب، ماه خداوند و شعبان، ماه من و رمضان ، ماه امت من است.» در روایات و سخنان پیشوایان اسلام، همواره از این سه ماه به عظمت و شرافت یاد شده و آنها را موقعیتی مناسب برای عبادت و خودسازی دانسته اند.
امام خمینی (س)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این مورد می فرماید: «این سه ماه رجب و شعبان و رمضان، برکات بسیار نصیب انسان، انسان هایی که می توانند استفاده کنند از این برکات، شده است.» (صحیفه امام، ج17، ص455)
آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب نیز این سه ماه را عید بندگان خدا و وقت مناجات و تضرّع و توجه به درگاه خداوند می خواند.
تاکید امام راحل بر خواندن مناجات شعبانیه
مناجات «شعبانیه» را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایی می رساند. آن کسی که این مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روایت می خواندند، اینها، آنهایی بودند که وارسته از همه چیز بودند. مع ذلک آن طور مناجات می کردند، برای اینکه خود بین نبودند. هرچه بودند این طور نبوده که خودش را ببیند که، حالا من امام صادق ام دیگر، نه امام صادق مثل آن آدمی که در معصیت غرق است مناجات می کند، برای اینکه می بیند خودش هیچ نیست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست. هر چه کمال است از اوست، خودش چیزی ندارد هیچ یک چیزی ندارند، انبیا هم هیچی نداشتند. همه هیچ اند و اوست فقط ، همه هم دنبال او هستند، همه فطرت ها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبیم، نمی فهمیم که ما دنبال او هستیم؛ آنهایی که می فهمند، آنها وارسته می شوند و می روند سراغ همان معنا. این کمال انقطاعی که خواستند، این کمال انقطاع همین است که از همه این چیزهایی که هستش، اصلش به کنار باشند. انه کال ظلوما جهولا را که در آیه شریفه وارد شده است که عرضنا الامانه علی السموات والارض و الجبال فابین بعد می گوید: انه کان ظلوما جهولا بعضی می گویند که «ظلوما جهولا» بالاترین وصفی است که خدا برای انسان کرده؛ «ظلوما» که همه بت ها را شکسته و همه چیز را شکسته؛ «جهولا» برای اینکه به هیچ چیز توجه ندارد و هیچ چیز را متوجه به آن نیست، غافل از همه است. ما نمی توانیم این طور باشیم، ما امانتدار هم نمی توانیم باشیم، لکن می توانیم در آن راه باشیم. (صحیفه امام، ج19، ص253)
فرصت کوتاهی از این ماه گرانبها باقیست. از این فرصت باقیمانده برای آمادگی روحی برای ورود به ماه مبارک رمضان بهره بگیرید.
مراحل معاد و گامهایی که انسان بعد از دنیا بر می دارد، بحث مورد نظر این جلسه است.
اولین مرحله ای که انسان بعد از دنیا با آن مواجه می شود دانال یا پلی است به نام مرگ که با این دانال قیامت انسان بر پا می شود . " من ماتَ فَقَد قامَ قیامَتُهُ" ....
دریافت
حجم: 8.97 مگابایت
یکی از استدلالات قوم ثمود برای سرباز زدن از دستورات حضرت صالح این بود که چرا از میان همه قوم فقط بر صالح وحی نازل شده است؟ و او را أشِر خطاب می کردند. أشِر به معنای شدت خوشحالی توأم با هوسبازی است. یعنی او انسان بسیار خودبزرگ بین و هوا پرستی است که تکبرش او را تا پای ادعای نبوت پیش می برد. این امر مبیّن این است که قوم ثمود خدا را قبول داشتند ولی در اصل نبوت اشکال داشتند :
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣