میلاد گل رسول و زهرا و علی است زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا بیمی نیست چون بر دل ما عشق حسین ابن علی است
میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار مبارک باد
سوره مبارکه قمر سی و هفتمین سوره ای است که در مکه بر قلب مبارک پیامبر فرود آمده است . در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام در فضیلت تلاوت این سوره می خوانیم : هر کس سوره قمر را یکروز در میان بخواند روز قیامت در حالی برانگیخته می شود که صورتش همچون ماه در شب بدر است و هر کس هر شب بخواند ....
در ادامه مبحث بررسی جبهه های مقابل حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در ابتدای بیعت مسلمانان با ایشان ، موضع عایشه، طلحة بن عبید الله و ...تبیین و بررسی شد :
دریافت
حجم: 11.6 مگابایت
تشویق یعنی تقویت کار مطلوب ، البته نباید منجر به ایجاد توقع و مزد بگیر شدن کودک شود....
در روز جشن عید مبعث رسو ل الله از سخنان حجت الاسلام بی آزار تهرانی در مورد سیره و سنت رسول اکرم در ابعاد مختلف جامعه بهره مند شدیم :
دریافت
حجم: 9.7 مگابایت
ما سفری در پیش داریم که در اصل آن هیچ کس تردیدی ندارد . یعنی ممکن است دین اسلام را قبول نداشته باشد، دین نداشته باشد، خدا را قبول نداشته باشد ولی اینکه بگویند ما مرگ را قبول نداریم، وجود ندارد... اصل رفتن را همه قبول دارند . پس عقل حکم می کند که انسان راه و چاه این سفر را بشناسد.
تاریخ، به مکه رسیده است تا شروعی دیگرگونه را رقم بزند؛ آغازی دیگرگونه در خاکی آفتاب سوخته، در خاکی تشنه، در خاک آکنده از دختران زنده به گور، در خاک آرزوهای زیر خاک. تاریخ ایستاده است تا بنویسد؛ تا پنجره ها را به خواندن فراخواند و کوچه ها را به شنیدن. ایستاده است تا در دل صخره ها و سنگریزه ها، نور جاری کند.
تاریخ، به مکه رسیده است و کسی از آسمان به زمین پا می گذارد. با دست هایی از روشنی آکنده و از نور آکنده.
فریادگر آزادی، فریادگر عشق و آزادگی است؛ این که از دامن تاریخ، پا بر خاک مکه می گذارد و افلاک، پا به پای او حرکت می کنند، نقطه ثقل تاریخ است؛ این که ابرها، بر فرازش سایه می گسترند، این که قلم در دست هایش به فریاد آمده و می گوید: «اقراء» اینک، تو پیامبر خدایی و راه آسمان، از دست های تو می گذرد.
تاریخ در مکه می ایستد تا شروعی دیگر را رقم بزند، تا صدایی رسا، در گوش خاک بپیچد، تا آرزوهای زنده به گور شده را از خاک بیرون کشد، تا از خاک، به افلاک پل بزند.
تو، تاریخ تازه ای که چون چشمه ای زلال، از حرا جاری شدی تا دل های تشنه را از آنچه در سینه داری، بنوشانی.
آوای بخوان بخوانِ او می ریزد از غار، صدای گفتگو می ریزد
میگفت فرشته: اقرأ باسم ربک عشق است کز آسمان فرو میریزد
یا محمد! حسن ختام نبوت، نقطه آغاز رسالت تو بود؛ روزی که علفهایِ هرز مفاهیم جا افتاده را برکندی و خاک بشر را زیر و رو کردی تا تنها بذر وحدانیّت الهی را در آن رها کنیم.
مبعث؛ یعنی وساطت تو میان بنده و معبود.
یا رسول اللّه! دستانم را بگیر تا بتهای
باقیمانده دلم را بشکنم که خدای تو خریدار دلشکستگان است
عید نبوت و رسالت ، بعثت خاتم النبیین محمد مصطفی بر تمامی مسلمانان مبارک باد..
آیات 62 تا 77 از سوره مبارکه الرحمن به بیان تدابیر هفتگانه الهی جهت بهره مند شدن مؤمنان از نعمتهای بهشتی و تفاوت جایگاه و وضعیت متفاوت آنان با مقربان درگاه الهی می پردازد.
یکی از تدابیر خداوند برای تنظیم نظام پاداش و کیفر در سرای دیگر این است که پاداش های اهل ایمان را با مقام و درجه معنوی آن ها هماهنگ قرار داده است در نتیجه جایگاه مؤمنان عادی با جایگاه مقربان و اولیاء الهی تفاوت دارد.
حجم: 15 مگابایت
بیست و پنجمین روز رجب، مرثیه خوان داغ مردی است که هر لحظه زندگی اش، خنجری بود بر قلب آنان که نخل تناور امامت را سوخته می خواستند.
هفتمین پنجره ای که رو به دریا باز می شد و جزر و مدّ نگاهش، زمین و آسمان را به خضوع وا می داشت. او که بر اسب خشم خویش، لگام زده بود و رود گذشت و مهربانی اش، همواره در دل ها جاری بود.
اسطوره ای که خواب را از چشمان پیر هارون الرشید ربوده بود و ستون های حکومت سراسر ظلمش را به لرزه درآورده بود.
و سرانجام،
هارون که می ترسید با وجود امام علیه السلام علیه او و حکومتش توطئه ای صورت گیرد،
با خرمای زهرآلود، امام را مسموم کرد و به شهادت رساند.
آن زمانی که دل مهیا شد دفتر غم مقابلم وا شد
تا که آنرا ورق زدم دیدم نهمین صفحه نام موسی شد
حضرت کاظم از عنایت خویش نظری کرد و سینه غوغا شد
در تکاپوی گفتن شعری طبع سردم چو گل شکوفا شد
نفسی زد به آن دم قدسی روح مرده دوباره احیا شد
تک نگاهی نمود و از پس آن همه درد من مداوا شد
فقط از او زنم دمادم دم نفسم چون که وقف مولا شد
ذکر او بوده ذکر هر روزش پور مریم اگر مسیحا شد
سینه ام پر شراره از غصه ناله هایم به غم هم آوا شد
دل من از گنه زمین گیر است آمدم تو نگو دگر دیر است
ای کلیمی که صد چو موسایی عالمی بنده و تو مولایی
در مدیح گلی به مثل شما من چه گویم که پور زهرایی
پادشاهان چو ریزه خوار درت بر همه آفرینش آقایی
آن رضایی که جان و دل ازوست تو به شمس الشموس بابایی
آفتابی، ستاره ای، ماهی تو زمین، آسمان نه دریایی
آن قدر گفته اند و می گویند که شما روز حشر با مایی
آن کسی که گدایتان باشد فخر می کند به حاتم طایی
تا که مانده حریم پر مهرت چه کسی می رود دگر جایی
در عزایت اگر اجازه دهی هر دو چشمم کنند سقایی
من کجا و نوشتن از کرمت جان مولا مرا رسان حرمت
تو که با غصه ها هم آغوشی فقط از جرعه های غم نوشی
شمع عمرت به گوشه زندان رفته دیگر به حال خاموشی
ذکرتان بوده ذکر خلصنی بهر رفتن چه قدر می کوشی
از جسارت به ساحت مادر در تب غیرتت چه می جوشی
خلوت تو چه دیدنی باشد روز و شب از خدا تو مدهوشی
جسمت افتاده بی رمق دیگر از غل آهنیین تو بی هوشی
نکند موقع پریدن هست جامه ای از کفن چرا پوشی؟
سپری می شود ز غم هایت روز و شب های من به چاووشی
مثل هر شیعه ای تو هم مولا عاشق آن ضریح شش گوشی
من پریشان غصه هات هستم عاشق قبر با صفات هستم
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣