قال رسول الله صلی الله علیه و آله : اَهلُ القُرآنِ اَهلُ اللهِ وَخاصَّتُهُ .
اهل قرآن، اهل خدا و خاصان بارگاه اویند . مجمع البیان 1/15
تلاوت صفحه یازدهم:
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
وَقَدْ مَکَرُواْ مَکْرَهُمْ وَعِندَ اللّهِ مَکْرُهُمْ وَإِن کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ترجمه : و به یقین آنان نیرنگ خود را به کار بردند و [جزاى] مکرشان با خداست هر چند از مکرشان کوه ها از جاى کنده مى شد تفسیر :ستمگران هرچند صاحب قدرت و قوت باشند اما سرانجام مخذول خداوند خواهند شد. «عنداللَّه مکرهم»
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : اَشرافُ اُمَّتی حَمَلةُ القُرآنِ .
شریفان امت من حاملان قرآنند . خصال صدوق 1/7
تلاوت صفحه دهم:
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 113 از سوره مبارکه بقره
وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ترجمه :و یهودیان گفتند ترسایان بر حق نیستند و ترسایان گفتند یهودیان بر حق نیستند با آنکه آنان کتاب [آسمانى] را مى خوانند افراد نادان نیز [سخنى] همانند گفته ایشان گفتند پس خداوند روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف مى کردند میان آنان داورى خواهد کرد تفسیر : تعصّب بى جا و انحصارطلبى بى دلیل، ممنوع است. تحقیر و نادیده گرفتن دیگران، نشانه ى استبداد و خود محورى است. «لیست النصارى على شىء... لیست الیهود على شىء»
اگر تعصّب و خودخواهى باشد، علم هم نمى تواند هدایت کند. اهل کتاب قادر به تلاوت آن بودند ولى به خاطر داشتن روحیّه ى انحصارطلبى تلاوتها کارساز نبود. «وهم یتلون الکتاب»
در فضاى آمیخته به تعصّب، عالم و جاهل همانند هم فکر مى کنند. مشرکان جاهل همان حرفى را مى زدند که تلاوت کنندگان تورات و انجیل مى گفتند. «کذلک قال الذین لا یعلمون»
قال علی علیه السلام : اِنَّ القُرآنَ ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیقٌ .
ظاهر قرآن شگفت انگیز و زیبا و باطنش ژرف و عمیق است . اصول کافی 2/599
تلاوت صفحه نهم:
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 220 از سوره مبارکه بقره
فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَکُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ترجمه : درباره دنیا و آخرت. و در باره یتیمان از تو مى پرسند بگو به صلاح آنان کار کردن بهتر است و اگر با آنان همزیستى کنید برادران [دینى] شما هستند و خدا تباهکار را از درستکار بازمى شناسد و اگر خدا مى خواست [در این باره] شما را به دشوارى مى انداخت آرى خداوند توانا و حکیم است تفسیر :دنیا وآخرت را سطحى ننگرید و در آن فکر کنید. «یتفکّرون فى الدنیا و الاخرة»
رها کردن کار یتیمان، مصلحت نیست، بلکه به نیّت خیر و با چشم برادرى معاشرت نمودن با آنان مصلحت است. «قل اصلاح لهم خیر»
هرگونه اصلاح در وضعیّت یتیمان، ارزش است. کلمه «اصلاح» به صورت مطلق آمده تا شامل همه ى اصلاحات اعمّ از اصلاح مالى، علمى، عملى، تربیتى و دینى بشود. «اصلاح لهم خیر»
یتیمان، نه برده و نه فرزند ما هستند، بلکه برادر کوچک ما و جزء خود ما هستند. «فاخوانکم»
نه افراط و نه تفریط، نه به نام اصلاح، اموال ایتام را بخورید و نه از ترس فساد، آنان را رها کنید که خداوند مصلح و مفسد را مى شناسد. «واللّه یعلم المفسد من المصلح»
اگر بدانیم خداوند افکار ونیات ما را مى داند، فساد و خلاف نمى کنیم. «واللّه یعلم المفسد»
تکلیفِ فوق طاقت در اسلام نیست. «لو شاء اللّه لاعنتکم»
آسان گیرى دستورات، کارى حکیمانه است. «لو شاء اللّه لاعنتکم انّ اللّه عزیز حکیم»
قال علی علیه السلام : فیهِ رَبیعُ القُلوبِ وَیَنابیعُ العِلمِ وَ ما لِلقَلبِ جِلاءٌ غَیرُهُ .
قرآن بهار دل ها و چشمه های دانش است و دل را جز به وسیله آن جلایی نیست. نهج البلاغه خطبه 176
تلاوت صفحه هشتم:
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 15 از سوره مبارکه الأحقاف
ووَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ترجمه : و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد و باربرداشتن و از شیرگرفتن او سى ماه است تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد مى گوید پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتى را که به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس گویم و کار شایسته اى انجام دهم که آن را خوش دارى و فرزندانم را برایم شایسته گردان در حقیقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان پذیرانم تفسیر : نه تنها انفاق و امداد و احترام، بلکه هر نوع نیکى نسبت به والدین لازم است. («احساناً» به صورت نکره آمده که شامل هر نوع احسانى شود.)
احسان به والدین باید پیوسته و برجسته باشد، نه به مقدار ضرورت و مقطعى. (تنوین در «احساناً» نشانهى عظمت و برجستگى است.)
توجّه به سفارش اکید خداوند به زحمات گذشته والدین، احسان و خدمت کردن به آنان را عاشقانه و جدى تر مى کند. «وصّینا الانسان... حملته امّه»
کمال احسان به والدین، در آن است که بى واسطه انجام گیرد. «بالوالدین احسانا» (حرف «ب» در «بالوالدین» نشانه آن است که احسان به والدین با دست خود باشد.)
یاد رنج و زحمتهاى مادران، در برانگیختن عاطفه فرزندان مؤثّر است. «حملته امّه کُرهاً... کرها...»
حق مادر بیش از پدر است. پس از کلمه «والدین»، سخن از رنجهاى مادر است. «حملته امّه کُرهاً...»
چهل سالگى قلّه توانمندى و رشد انسان است. «بلغ اشدّه و بلغ اربعین سنة»
بهترین راه تشکر از نعمتهاى خداوند، انجام کار نیک است.«أشکر نعمتک... أعمل صالحاً»
ارزش عمل صالح به آن است که پیوسته و دائمى باشد. «ان اعمل صالحاً» (فعل مضارع «اعمل»، نشانه دوام و استمرار است)
فرزند و نسل صالح، افتخارى براى والدین است. «اصلح لى فى ذرّیتى»
در برابر ناسپاسى هایى که نسبت به خدا و والدین داشته ایم، توبه و جبران کنیم. «و على والدىّ... انّى تُبتُ الیک»
الله صلی الله علیه و آله : اَصدَقُ القَولِ وَ اَبلَغُ المَوعِظَةِ وَ اَحسَنُ القَصَصِ، کِتابُ اللهِ .
راست ترین گفتار و رساترین پندها و نیکوترین قصه ها کتاب خداست . امالی صدوق /394
تلاوت صفحه هفتم:
[audio>
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 35 از سوره مبارکه آل عمران
إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ترجمه :چون زن عمران گفت پروردگارا آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا آزاد شده [از مشاغل دنیا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذیر که تو خود شنواى دانایى تفسیر :رشد معنوى زن تا آنجا بالا مى رود که بعد از سالها انتظار، فرزند خود را نذر خدمت خانه خدا مى کند. «امرأت عمران ربّ انّى نذرت لک»
افراد دوراندیش، قبل از تولّدِ فرزند به فکر مسیر خدمات او نیز هستند. «نذرت لک ما فى بطنى محرّراً»
از خود بگذریم و تنها در راه خدا صرف کنیم. «نذرتُ لک»
خدمت در مسجد به قدرى ارزشمند است که اولیاى خدا عزیزان خود را قبل از تولّد نذر آن مى کنند. «نذرت لک...»
موضوع نذر، تاریخى بس طولانى در ادیان الهى دارد. «ربّ انّى نذرت»
مادر، نوعى ولایت بر فرزند دارد. «نذرت لک ما فى بطنى»
میان گذشت از فرزند و برگزیدگى خداوند رابطه است. «اصطفى... آلعمران... نذرت لک ما فى بطنى محرّراً»
کسانى در خدمات دینى موفّق ترند که تمام وجود خود را صرف خدمت نمایند، نه بخشى از وقت را. «محرّراً»
خدمت فرزند به مادر، حقّ طبیعى مادر و قابل گذشت است. «محرّرا»
اگر عزیزترین ومحبوبترین چیزها را مى دهید، به فکر قبولى آن نیز باشید. «فتَقبَّل»
قال رسول الله صلی الله علیه وآله : فَضلُ القُرآنِ عَلی سائِرِالکَلامِ کَفَضلِ اللهِ عَلی خَلقِهِ
برتری قرآن بر سایر سخنان، همانند برتری خداوند است بر بندگانش . جامع الاخبار / 47
تلاوت صفحه ششم:
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 62 از سوره مبارکه بقره
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ترجمه :در حقیقت کسانى که [به اسلام] ایمان آورده و کسانى که یهودى شدهاند و ترسایان و صابئان هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد تفسیر :تمام ادیان آسمانى، اصول مشترک دارند؛ توحید، معاد و انجام اعمال صالح. «آمن باللَّه و الیوم الاخر و عمل صالحاً»
مهمترین اصل اعتقادى بعد از توحید، معاد است. «ءامن باللَّه و الیوم الاخر»
صاحبان ادیان دیگر در صورت بی اطلاعى از اسلام، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، اگر به دین آسمانى خود ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند ودر بى اطلاعى خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «من آمن باللّه... لاخوف علیهم...»
انسان، تنها در سایه ى ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح، آرامش مى یابد. «لا خوف علیهم»
سعادت وکرامت، مربوط به ایمان وعمل صالح است، نه عنوانِ مسلم، یهودى، مسیحى، صابئى. «من آمن باللّه... لاخوف علیهم...»
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یاعَلی ! سَیِّدُ الکَلامِ القُرآنُ .
ای علی ! برترین سخن، قرآن است . تفسیرابی الفتوح2/319
تلاوت صفحه پنجم:
آیه شماره 86 از سوره مبارکه الأنبیاء
وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ ترجمه : و آنان را در رحمتخود داخل نمودیم چرا که ایشان از شایستگان بودند تفسیر :نام بزرگان را زنده نگاه داریم و کمالات آنانرا بازگو نماییم. «و اسماعیل و ...»
صبر، خصلت ارزشمندى است که خداوند، دارندگان آن را مىستاید. «کلّ من الصّابرین»
صبر، زمینهساز ورود انسان در رحمت الهى است. «کلٌّ من ّلصابرین و ادخلناهم فى رحمتنا»
کسب درجات و مقامات، پس از موفّقیّت در آزمایشات الهى است. «الصابرین و ادخلناهم»
برخوردارى از رحمت الهى در گرو عمل صالح است. «ادخلناهم - منالصالحین»
صبر و صلاح، از صفات انبیا است، و هر که به آنها متصف باشد، نشان از پیامبران دارد. «و اسماعیل و ... منالصابرین - منالصالحین»
قال الرّضا علیه السلام : لا تَطلُبُوا الهُدی فی غَیرِالقُرآنِ فَتَضِلّوا.
هدایت را جز از قرآن مجویید که گمراه خواهید شد . امالی صدوق /438
تاوت صفحه چهارم:
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 56 از سوره مبارکه مریم:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا ترجمه : و در این کتاب از ادریس یاد کن که او پیامبر راستگویى بود تفسیر : یاد و تجلیل از بزرگان وسیله رشد و هدایت دیگران است. «واذکر»
تجلیل ها باید پایدار بماند. «فى الکتاب»
معیار تجلیل از افراد، باید ارزش هاى معنوى آنان باشد. «صدّیقاً نبیّاً»
صداقت، شرط تأثیرگذارى در تبلیغ است. «صدّیقاً نبیّاً» تقدّم کلمه ى «صدّیق» بر «نبىّ»، نشانه ى آن است که صداقت زمینه ى نبوّت است.
قال علی علیه السلام : مَنِ اتَّخَذَ قَولَ اللهَ دَلیلًا ، هُدِیَ اِلَی الَّتی هِیَ اَقوَم .
هر کس که سخن خدا را راهنمای خود بگیرد ، به استوارترین راه ها هدایت می شود . نهج البلاغه خطبه 147
تلاوت صفحه سوم :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 118 از سوره مبارکه بقره
وَقَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ لَوْلاَ یُکَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَةٌ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ
ترجمه : افراد نادان گفتند چرا خدا با ما سخن نمى گوید یا براى ما معجزه اى نمى آید کسانى که پیش از اینان بودند [نیز] مثل همین گفته ایشان را مى گفتند دلها [و افکار]شان به هم مى ماند ما نشانه ها[ى خود] را براى گروهى که یقین دارند نیک روشن گردانیده ایم
تفسیر : اصالت به تلاش و لیاقت است، نه تقاضا و توقّع. گروهى هستند که به جاى تلاش و بروز لیاقت، همیشه توقّعات نابجاى خود را مطرح مى کنند. «لولا یکلّمنا اللّه»
سنّت خداوند اتمام حجّت و بیان دلیل است، نه پاسخگویى به خواسته ها وتمایلات نفسانى هر کس. «قد بیّنا الایات»
قال امیرالمؤمنین علیه السلام : وَ اعلَموا اَنَّ هذَالقُرآنَ هُوَ النّاصِحُ الَّذی لا یَغُشُّ، وَالهادِی الَّذی لایُضِلُّ ، وَالمُحَدِّثُ اَّلذی لایَکذِبُ .
بدانید که این قرآن پندآموز است که خیانت نمی کند؛ وهدایت گری است که گمراه نمی سازد ؛ وسخن گویی است که دروغ نمی گوید .
نهج البلاغه خطبه 176
تلاوت صفحه دوم :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 90 از سوره مبارکه الأنعام: " أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرَى لِلْعَالَمِینَ " ترجمه : اینان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است پس به هدایت آنان اقتدا کن بگو من از شما هیچ مزدى بر این [رسالت] نمى طلبم این [قرآن] جز تذکرى براى جهانیان نیست تفسیر: پیروى از هدایت پیامبران، اقتدا به هدایت الهى است. «هَدَى اللَّه فَبِهُداهمُ اقتَدِه»
نام و یاد و راه اولیاى خدا باید زنده بماند و نوآورى ها نباید ارزشهاى پیشین را از یاد ببرد. «فبهداهُمُ اقتَدِه»
ارزش انسان به خط فکرى و سیره ى عملى اوست. (فرمود: «فَبِهُداهُمُ اقتده»، و نفرموده: «بهم اقتَدِه»).
نسخ ادیان گذشته، به معناى بطلان اصول و کلیّات آنها نیست، خط کلّى انبیا باید تداوم یابد. «فَبِهُداهمُ اقتَدَه»
موفّق ترین انسان باید از کمالات و اخلاق نیک و روش استوار پیشینیان بهره مند شود. «فَبِهداهمُ اقتَده»
اهداف تمام انبیا، یکى است. (زیرا اقتدا به انبیایى که اهداف متضادّى دارند ممکن نیست). «فبهداهم اقتده»
دلیل و نتیجه ى پیروى، باید هدایت یافتگى باشد. «هَدَى اللَّه فبهداهم اقتده»
مبلّغ نباید به دنیا طلبى، گرایش داشته و به آن متّهم شود. «قل لاأسئلکم»
یکى از تفاوتهاى پیامبران با دیگر مدّعیان آن است که هدف پیامبران، مادّیات نیست. «لا أسئلکم»
انبیا، مایه ى یادآورى انسانهاى فراموشکار و غافلند. «ذِکرى»
اسلام، دین جهانى است. «ذکرى للعالمین»