مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

هر حادثه‌ای که برای ما پیش بیاید امتحان الهی است؛ مثل کنکورها در این دانشگاه‌ها و حوزه‌ها، گاهی امتحان سالانه است, گاهی نیمسال است, گاهی امتحان در کلاس هست. در بخشی از آیات قرآن کریم فرمود گرچه انسان در معرض آزمون هست; ولی آن امتحان‌های مهم, سالی یکی دو بار است ﴿یُفْتَنُونَ فی‏ کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ﴾،حالا در صدر اسلام مربوط به غزوه بود, سالی یک یا دو مرتبه جنگ رسمی شروع میشد, فرمود آن امتحان‌های مهم یا یک بار یا دو بار ... امتحان مهم است; ما موظف هستیم هر لحظه آزمون را خوب پس بدهیم. پس راه باز است و در همه موارد ذات اقدس الهی در کمین ماست که دستِ ما را بگیرد: آن شیطان در کمین است که پای ما را بگیرد . خیلی فرق است. اگر خدا مرتب در کمین است که ما نیفتیم و اگر شیطان مرتب در کمین است که ما را بیاندازد; خدا پیروز است، چرا ما آن طرف نرویم؟!

خدا به برکت قرآن و عترت جوامع بشری, جامعه ایران اسلامی و همه ما را مشمول دعای خیر ولیّ عصر قرار دهد!

برگرفته از بیانات ایت الله جوادی آملی

اخلاق نیکو چیزی است که باید با تمرین و تکرار به دست آید و چون اخلاق آینه تمام نمای درون ماست پس باید به غبار زدایی نفس خود بپردازیم و در این راه از فرمایشات بزرگان بهره ببریم

آیت الله جوادی آملی پیرامون نفس انسان می فرماید : " ما گرفتار یک دشمن داخلی هستیم که این دشمن داخلی چند کار می‌کند، خوب را بد نشان می‌دهد, بد را خوب نشان می‌دهد, ما برای نجات از این دشمن داخلی که آن دشمن بیرونی؛ یعنی ابلیس هم همین کار را می‌کند, چندتا راه داریم: راه اول شناخت و علم است که علم این سهم تعیین‌کننده‌ای دارد که آدم بداند چه چیزی حق است, چه چیزی باطل; چه چیزی خیر است, چه چیزی شرّ؛ چه چیزی زشت است, چه چیزی زیبا; چه چیزی صدق است, چه چیزی کذب؛ خاصیت علم است. چیز دیگری که در کنار علم نافع است, ایمان و اعتقاد به اینکه آن چرا که قرآن و عترت گفتند «حقٌ لا ریبَ فیه». راه سوم این است که ما باطن اشیا را بفهمیم.

برای ائمه(ع) گذشتن از گناه خیلی آسان بود، چرا؟ چون اینها نه تنها عالِم بودند که بعد از این کیفر هست, نه تنها ایمان داشتند که خدا حق می‌گوید؛ برای اینکه باطن کار را می‌دیدند. اگر کسی باطن کاری را ببیند و بداند این زرق و برق، آن طرفش آلودگی و لجن است. وجود مبارک حضرت امیر وقتی به مقام خلافت رسید کلّ خاورمیانه در اختیار او بود, ما در خاورمیانه دوتا حکومت نداشتیم، ایران چندتا استانداری داشت، یک استانداری آن مشترک بین عراق و ایران بود؛ یعنی اهواز بود, بصره بود تا کرمان, کلّ اینها یک استانداری بود، استاندار آن هم ابن‌عباس بود. آذربایجان با آن بخش وسیعش، قسمت اصفهان و اینها یک استان بود. ایران چندتا استان بود. کلّ خاورمیانه را وجود مبارک حضرت امیر اداره می‌کرد؛ الآن شده چهل پنجاه کشور، آن روز یک کشور بود. حضرت در برابر این حکومت وسیع خاورمیانه گفت این «عفطه عنز» است؛ اینها راحت‌ هستند برای اینکه نه تنها می‌دانند باطن گناه بد است, نه تنها ایمان دارند که خدا فرمود: باطن گناه بد است, باطن کار را هم می‌بینند؛ لذا زرق و برق دنیا نمی‌تواند درباره اینها اثر کند. این است که خدا فرمود شما اگر زنده بشوید یا می‌فهمید یا باور دارید یا می‌بینید. اگر کسی به این مقام رسید؛ آن وقت راحتِ راحت است؛ ما هم به اندازه خودمان می‌توانیم, حوزه ابتلای ما مگر چقدر است، ما در محدوده خاص، زندگی محدودی داریم، ما به همین اندازه می‌توانیم بفهمیم فلان کار باطن آن چیست یا بفهمیم یا باور کنیم با ببینیم;

فرمود: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ﴾ اگر انسان زنده باشد, بو می‌کشد و می‌بیند. فرمود شما می‌توانید باطن آن را ببینید. آن هم که بد را خوب نشان می‌دهد در درون ماست به نام نفس مسوّله؛ این نفس مسوّله کار بسیار تلخی دارد، تمام این لجن‌ها را یک طرف می‌گذارد, رویش هم یک زرورق شیرین می‌کشد و به صورت تابلوی زرّین به ما نشان می‌دهد؛ این در درون ما این چنین کاری را دارد میکند، هر روز کارگاه او این است. اگر انداختن یوسف به چاه هست; به وسیله همین نفس مسوّله است. همه ما مبتلا هستیم؛ بعدها انسان گرفتار نفس امّاره می‌شود وگرنه نفس امّاره که اوایل پیدا نیست، اول نفس مسوّله است، این نفس مسوّله این هنر را دارد، ابزار خوبی برای شیطنت شیطان است؛ تابلوسازی, هنرمندی, در درون او ماهرانه است، او بدترین لجن را یک زرورق شیرین روی آن می‌کشد و به ما نشان می‌دهد, ما هم خوب میبینیم, از پشت آن بیخبر هستیم برای اینکه از پشت آن باخبر بشویم سه راه دارد: یا راه درس و بحث و تفسیر حوزوی و دانشگاهی است یا اگر کسی توفیق نداشت حوزه و دانشگاه نداشت, ایمان داشته باشد که خدا و پیغمبردرست گفتند یا اگر اهل کشف و شهود بود ـ که «طوبی له و حسن مآب» ـ باطن امر را می‌بیند. این سه راه باز است؛ لذا فرمود: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ﴾.

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در تبیین فرهنگ مقدس عفاف و حجاب و حفظ این گوهر با ارزش می فرماید: "اگر کسی قدرتی و شهامتی دارد زکاتش، جهاد «فی سبیل الله» است. زکات قدرت هم عفو است؛ زکات مال، انفاق و زکات اخلاق، تهذیب است. کسی یک جمالی دارد حالا چه زن چه مرد، زکاتش، عفاف اوست؛ هر زنی باید حجابش را رعایت کند؛ اما آن زنی و جوانی که زیباتر است وظیفه‌اش بیشتر است، لذا هر جوانی باید عفّتش را حفظ کند .

یکی از بیماری‌های اخلاقی و اجتماعی «ترک عفّت» است، آن کس که خود را به عفاف مزّین نکرده، مریض است. ذات اقدس اله به همسران حضرت نبیّ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ﴿یا نساء النّبیّ لستُنّ کأحدٍ من النّساءِ إنْ اتّقیتُنّ فلا تخضعن بالقول فیطمعَ الّذی فی قلبه مرضٌ و قُلنَ قولاً معروفاً﴾. یعنی شما در سخن گفتن، صدای خود را نازک و رقیق نکنید؛ زیرا آن مردی که قلبش مریض است، طمع می‌کند. از این جا روشن می‌شود که «مرض» در فرهنگ قرآن کریم، بسیار عمیق و ریشه‌دار است. آن مردی که نتواند خود را در برابر آهنگ نامحرم، رام کند، مریض است، چه‌اینکه آن زنی که نتواند خود را در برابر نامحرم بپوشاند، مریض است و این مرض با درس «حجاب» و «عفّت» درمان می‌شود."

پوشیده ماندن از نامحرمان دستور صریح قرآن است. قرآن کریم خطاب به پیامبر می ‏فرماید: «به بانوان با ایمان بگو چشم‏های خود را فرو پوشند و عورت‏های خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینت‏های خود را؛ جز آن مقداری که ظاهر است، آشکار نسازند و روسری‏های خود را بر سینه افکنند و زینت‏های خود را آشکار نسازند؛ ...» . افزون بر آن، پوشیدگی کامل اندام، با وقار و به دور از تحریک سخن گفتن و دوری از آرایش‏های شبیه به دوران جاهلیت، توصیه شده است.

اسلام زن را انسانی کامل و دارای همه حقوق و مسوولیت های بشری می داند که می تواند با حفظ و پرورش گوهر وجود خود به بالاترین موقعیت های معنوی پرواز کند .زن در این جایگاه کوثر، یعنی سرچشمه همه خوبی ها و برکات دنیا و آخرت است و پیامبر خدا هم بر دست او بوسه می زند. برای همین است که زن گوهری است که باید قدر دانسته شود و به ابزاری برای هوسرانی و خدمتکاری برای مردان تبدیل نشود. حجاب برای این است.

شخصیت والا و عزت نفس زنانه است که نمی گذارد کسی بی پرده با او روبرو شود؛ حتی اگر چشم ظاهرش نابینا باشد.روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخواست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود: «چرا از او رو گرفتی؟، او که تو را نمی‌بیند؟!» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او ،اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند.» رسول خدا که از این همه حکمت و فرزانگی به وجدآمده بود، فرمود: «شهادت می دهم که تو پاره تن منی».

ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است                        بهترین زینت تو حفظ حجاب است

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی