اخلاق نیکو چیزی است که باید با تمرین و تکرار به دست آید و چون اخلاق آینه تمام نمای درون ماست پس باید به غبار زدایی نفس خود بپردازیم و در این راه از فرمایشات بزرگان بهره ببریم
آیت الله جوادی آملی پیرامون نفس انسان می فرماید : " ما گرفتار یک دشمن داخلی هستیم که این دشمن داخلی چند کار میکند، خوب را بد نشان میدهد, بد را خوب نشان میدهد, ما برای نجات از این دشمن داخلی که آن دشمن بیرونی؛ یعنی ابلیس هم همین کار را میکند, چندتا راه داریم: راه اول شناخت و علم است که علم این سهم تعیینکنندهای دارد که آدم بداند چه چیزی حق است, چه چیزی باطل; چه چیزی خیر است, چه چیزی شرّ؛ چه چیزی زشت است, چه چیزی زیبا; چه چیزی صدق است, چه چیزی کذب؛ خاصیت علم است. چیز دیگری که در کنار علم نافع است, ایمان و اعتقاد به اینکه آن چرا که قرآن و عترت گفتند «حقٌ لا ریبَ فیه». راه سوم این است که ما باطن اشیا را بفهمیم.
برای ائمه(ع) گذشتن از گناه خیلی آسان بود، چرا؟ چون اینها نه تنها عالِم بودند که بعد از این کیفر هست, نه تنها ایمان داشتند که خدا حق میگوید؛ برای اینکه باطن کار را میدیدند. اگر کسی باطن کاری را ببیند و بداند این زرق و برق، آن طرفش آلودگی و لجن است. وجود مبارک حضرت امیر وقتی به مقام خلافت رسید کلّ خاورمیانه در اختیار او بود, ما در خاورمیانه دوتا حکومت نداشتیم، ایران چندتا استانداری داشت، یک استانداری آن مشترک بین عراق و ایران بود؛ یعنی اهواز بود, بصره بود تا کرمان, کلّ اینها یک استانداری بود، استاندار آن هم ابنعباس بود. آذربایجان با آن بخش وسیعش، قسمت اصفهان و اینها یک استان بود. ایران چندتا استان بود. کلّ خاورمیانه را وجود مبارک حضرت امیر اداره میکرد؛ الآن شده چهل پنجاه کشور، آن روز یک کشور بود. حضرت در برابر این حکومت وسیع خاورمیانه گفت این «عفطه عنز» است؛ اینها راحت هستند برای اینکه نه تنها میدانند باطن گناه بد است, نه تنها ایمان دارند که خدا فرمود: باطن گناه بد است, باطن کار را هم میبینند؛ لذا زرق و برق دنیا نمیتواند درباره اینها اثر کند. این است که خدا فرمود شما اگر زنده بشوید یا میفهمید یا باور دارید یا میبینید. اگر کسی به این مقام رسید؛ آن وقت راحتِ راحت است؛ ما هم به اندازه خودمان میتوانیم, حوزه ابتلای ما مگر چقدر است، ما در محدوده خاص، زندگی محدودی داریم، ما به همین اندازه میتوانیم بفهمیم فلان کار باطن آن چیست یا بفهمیم یا باور کنیم با ببینیم;
فرمود: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ﴾ اگر انسان زنده باشد, بو میکشد و میبیند. فرمود شما میتوانید باطن آن را ببینید. آن هم که بد را خوب نشان میدهد در درون ماست به نام نفس مسوّله؛ این نفس مسوّله کار بسیار تلخی دارد، تمام این لجنها را یک طرف میگذارد, رویش هم یک زرورق شیرین میکشد و به صورت تابلوی زرّین به ما نشان میدهد؛ این در درون ما این چنین کاری را دارد میکند، هر روز کارگاه او این است. اگر انداختن یوسف به چاه هست; به وسیله همین نفس مسوّله است. همه ما مبتلا هستیم؛ بعدها انسان گرفتار نفس امّاره میشود وگرنه نفس امّاره که اوایل پیدا نیست، اول نفس مسوّله است، این نفس مسوّله این هنر را دارد، ابزار خوبی برای شیطنت شیطان است؛ تابلوسازی, هنرمندی, در درون او ماهرانه است، او بدترین لجن را یک زرورق شیرین روی آن میکشد و به ما نشان میدهد, ما هم خوب میبینیم, از پشت آن بیخبر هستیم برای اینکه از پشت آن باخبر بشویم سه راه دارد: یا راه درس و بحث و تفسیر حوزوی و دانشگاهی است یا اگر کسی توفیق نداشت حوزه و دانشگاه نداشت, ایمان داشته باشد که خدا و پیغمبردرست گفتند یا اگر اهل کشف و شهود بود ـ که «طوبی له و حسن مآب» ـ باطن امر را میبیند. این سه راه باز است؛ لذا فرمود: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ﴾.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣