حضرت امیر ، علی (ع) در جای جای نهج البلاغه بر اعتدال و میانه روی توصیه می نماید . این که در مهر و قهر ، دوست و دشمن ، مدح و ذم ، انفاق و…. رعایت اعتدال را بنماییم و از افراط و تفریط دوری کنیم .
حکما بر این باورند که نفس انسان دارای سه قوّه است : قوّه شهویّه ،قوّه غضبیّه و قوّه ناطقیّه
عملکرد هر یک از این قوا ، بر تمام وجود انسان تأثیر می گذارد .
حدّ وسط در قوّه ناطقیّه ،حکمت است و افراط در آن جُربُزه و تفریط در آن بلاهت است .
حدّ وسط در قوّه شهویّه ، عفت است و افراط در آن شَرَه و تفریط در آن خمودگی است .
حدّ وسط در قوّه غضبیّه ، شجاعت است و افراط در آن تهوّر و تفریط در آن جُبن است .
از هماهنگی و اجتماع فضایل بنیادی حکمت ، عفت و شجاعت ، فضیلت دیگری پدید می آید به نام عدالت . عدالت سر منشأ رفتار منصفانه با خود و دیگران است .
در جلسه گذشته اهمیّت دوستی مورد بررسی قرار گرفت . در این جلسه ضمن تأکید بر اهمیّت رفاقت و دوستی با نیکان و خوبان ، به معیارهای انتخاب دوست اشاره می شود .
از مقایسه دو سوره ی فلق و ناس می توان خطر عظیم دوست بد را دریافت .
حضرت علی (ع) برخی از اوصاف دوستان ناشایست را بیان می کند . علّت های تأثیر پذیری و حق دوستی هم از جمله مطالبی است که در این جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفت…
یکی از جلوه های رحمت خداوند ، قرار دادن سنّتی در جهان است به نام سنّت جاذبه ؛ طبق این سنّت بدی ها ، بدی ها را جذب می کند و خوبی ها ، خوبی ها را . اما اصالت و غلبه با خوبی هاست. یعنی خداوند با سعه ی رحمتش بنیاد عالم را به گونه ای بنا نهاده که در تقابل بین خوبی و بدی ، پیروزی با خوبی است .
کار بد ، بدی های دیگر را به طرف خود می کشاند و کار خوب ، زمینه کارهای خوب را فراهم می کند . انسان های آلوده به دنبال افرادی همچون خود هستند و انسان های پاک نیز به دنبال افرادی مثل خود هستند .
" اَلنَاس اِلی اَشبَاهِهِم اَمیَلُ ؛ یعنی مردم به امثال خود مایل ترند . "
به همین جهت است که اهل فن گفته اند : شما دو سه دوست صمیمی خود را به ما معرفی کنید ، ما قسمت اعظم شخصیّت شما را بیان می کنیم . چرا که هر انسانی با هم سنخ خود دوستی می ورزد . از این جا معلوم می شود ، انتخاب دوست ، امری کلیدی در زندگی هر فرد است .
حافظ می گوید : دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق .
پیرامون مقام و مرتبت علم و ارزش والای آن همین بس که در اولین آیات نازل شده بر پیامبر ، صحبت از علم و شرافت علم است .
ü سبحانه و تعالی می فرماید : ای پیامبر " اِقرَاء وَ رَبُّکَ الاَکرَم ، الَّذیِ عَلَّمَ بِالقَلَم " پروردگارت را به اکرم بودن یاد کن و شاهد بر اکرم بودن خودش " عَلَّمَ بِالقَلَم " را می آورد.
ü باریتعالی در سوره رحمن (عروس قرآن) می فرماید: " اَلرَّحمَن ، عَلَّمَ القُرآن، خَلَقَ الاِنسَان "یعنی تعلیم را بر خلقت تقدّم بخشیده تا شرافت و عظمت علم را بیان کند .
ü در سوره قلم می فرماید : " نونَ وَ القَلَم ..." قسم به قلم . در فضای آن روز عربستان و نقصان علم و سواد ، خداوند قسم به قلم یاد می کند .
و مخلص کلام اینکه " مِدادُ العالِم اَفضَلُ مِن دِماءِ الشُّهَداء " ...
... علم یعنی آگاهی یافتن و شناخت نسبت به خدا "
علم یعنی داشتن یک تصویر درست از خدا .
علم یعنی شناخت سنّتها و قوانینی که در عالم هست .
علم یعنی خرافه ها و موهومات را به عنوان اصل و حق نپذیرفتن و اسیر این جهالت ها نشدن .
علم یعنی راه و تکنیک کسب فضائل را آموختن .
علم یعنی راه و دانش دور کردن و ازاله زشتی ها را آموختن .
علم یعنی راه برون رفت از شدائد و سختیها ....
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣