تلاوت صفحه 460 :

آیه شماره 23  از سوره مبارکه مومنون
 وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلىَ‏ قَوْمِهِ فَقَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکمُ مِّنْ إِلَاهٍ غَیْرُهُ أَ فَلَا تَتَّقُونَ
و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم; او به آنها گفت: «ای قوم من! خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا (از پرستش بتها) پرهیز نمی‏ کنید؟!
نکات تفسیری :

1-در تبلیغ دین، مردم را با محبّت مورد خطاب قرار دهید. «یا قوم»
2- دعوت به توحید، اوّلین وظیفه ‏ى انبیاست. (در تبلیغ، به مسائل اصلى توجّه کنید) «اعبدوا اللّه»
3- روح پرستش در باطن انسان وجود دارد، انبیا مورد پرستش را بیان مى‏ کنند. «اعبدوا اللّه - ما لکم من اله غیره»
4- به سراغ غیر خدا رفتن، بى‏ پروایى است. «أفلا تتّقون»

ادامه شرح و تفسیر خطبه اول نهج البلاغه :

امام رحمت الله علیه در توضیح حدیث 35 و بحث جبر و تفویض می فرماید : " آنچه نق و رذیله و شرّ و وبال است به عدم و تعین راجع و از لوازم ماهیت است که متعلق جعل و مفاض از حق نیست"برای فهم این مطلب یک تابلو را در نظر بگیرید؛دارای رنگها و خطوط متفاوتی است . این یک اصل است که رنگ روشن زیباتر از رنگ تیره است و خطوط اف و منظم بهتر از خطوط کج و معوج و نا منظم است . اما آیا می شود رنگهای تیره و کج را از تابلو حذف کنیم؟ اگر حذف کنیم دیگر تابلویی باقی نمی ماند. حقیقت تابلو به همین ترکیب رنگها و خطها است. به همین منوال اگر چیزهایی را که نامش را شرّ و بدی گذاشته ایم از نظام طبیعت جدا کنیم ، چیزی از نظام باقی نمی ماند...

تلاوت صفحه 459 :

آیه شماره 41  از سوره مبارکه یونس
 وَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل لِّی عَمَلِی وَلَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَاْ بَرِیءٌ مِّمَّا
و اگر تو را تکذیب کردند بگو عمل من به من اختصاص دارد و عمل شما به شما اختصاص دارد شما از آنچه من انجام مى‏ دهم غیر مسؤولید و من از آنچه شما انجام نمى‏ دهید غیر مسؤولم
نکات تفسیری :

1- مردم را نمى‏ توان به ایمان آوردن مجبور کرد. وظیفه‏ ى پیامبران ارشاد و هدایت است، نه اجبار. «وان کذبوبک فقل...»
2- در مقابل تکذیب کنندگان احساس شکست نکنیم، چون پاداش هدایت و ارشاد را مى‏ بریم و مخالفان نیز به کیفر تکذیب و لجاجت خود مى‏ رسند ولى برنده ‏ى این معامله ما هستیم. «لى عملى و لکم عملکم»
3- پیامبر در برابر تکذیب‏ کنندگان موضع ‏گیرى قاطعى داشت. «فقل لى عملى و لکم عملکم»
4 - سود و زیان هرکس تنها به خود او بر مى‏ گردد. «لى عملى ولکم عملکم» (کلمه‏ ى «لى» و «لکم» مقدّم بر «عملى» و «عملکم» آمده است)
5- اسلام دین استدلال واخلاق است، نه سازش با کفّار. اگر حقّ را پذیرا نشدند، بیزارى خود را از رفتار و عقاید آنان اعلام کنیم. «انتم بریئون، وانا برى»

ماه رجب

این الرجبیون

اصولاً خمیر مایه تقوى که در آیات این درس (حشر 4 - آیات 18-21 ) به آنها اشاره شده، دو چیز است : یاد خدا یعنى توجه به مراقبت دائمى اللَّه و حضور او در همه جا و همه حال، و توجه به دادگاه عدل خداوند و نامه اعمالى که هیچ کار صغیر و کبیرى وجود ندارد مگر اینکه در آن ثبت مى شود، و به همین دلیل توجه به این دو اصل (مبدأ و معاد(  در سر لوحه برنامه هاى تربیتى انبیاء و اولیاء قرار داشته، و تاثیر آن در پاکسازى فرد و اجتماع کاملاً چشمگیر است.

برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید.

حجم: 11.3 مگابایت
 

تلاوت صفحه 458 :

آیه شماره 40  از سوره مبارکه یونس
 وَمِنهُم مَّن یُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُم مَّن لاَّ یُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ
و از آنان کسى است که بدان ایمان مى‏ آورد و از آنان کسى است که بدان ایمان نمى‏ آورد و پروردگار تو به [حال] فسادگران داناتر است
نکات تفسیری :

1- انسان داراى اختیار است، نه آنکه مجبور باشد. «منهم من یؤمن به و منهم من لایؤمن به»
2- بى ‏ایمانى و فساد، ملازم یکدیگرند. هم گناه مانع ایمان است و هم بى‏ ایمانى انگیزه‏ ى فساد مى‏ شود. «لایؤمن به...المفسدین»
3- انسان، زیر نظر پروردگار است. «ربّک اعلم بالمفسدین»

درجلسه قبل گفتیم که در قرآن هیچ جا معنای اسمی و حاصل مصدری برای عقل وجود ندارد و عقل را به این معنایی که ما در فارسی به کار می بریم که یک ابزار یا یک بخش برای شناخت است ، در قرآن به کار نرفته و همه جا فرآیند عقل کردن و فهمیدن را به خود انسان و حقیقت انسان نسبت می دهد ، ما متوجه می شویم که از دید قرآن ابزاری به نام عقل وجود ندارد و عقل کار کل وجود من و حقیقت من است.

در قرآن 16 بار کلمه لبّ به کار رفته که بیشتر مترجمین آن را عقل معنا می کنند اما با توجه به این دیدگاه لبّ به معنی عقل نیست بلکه یکی از سه ابزار شناخت " سمع و بصر و افئده" است و از آنجا که لبّ و فؤاد از نظر ریشه و معنای لغوی به هم بسیار نزدیک هستند می توان لبّ را ابزار فؤاد در نظر گرفت ....
 

امام کاظم ‏علیه السلام:

المُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ و لِلجازِعِ اثنَتانِ؛
مصیبت براى شکیبا یکى است و براى ناشکیبا دوتا.