مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

... چه کنیم از غم وغصه نجات پیدا کنیم؟ چقدر کتاب ها در مورد راز شاد زیستن نوشته شده ، چکار کنیم تا شاد زندگی کنیم . شما آن کتابها را بخوانید و این آیه را هم بشنوید . آنها را دریک کفه ترازو بگذارید و این آیه را هم درکفه دیگر تازو بگذارید و ببینید آنها چقدر بیراهه رفته اند . چرا ؟ چون نور ندارند . ذکر معروف به ذکریونسیه  . یونس وقتی مبتلا شد ، غم وغصه تمام وجودش را فرا گرفت .این ذکر را گفت :
" لا إله إلا انت سبحانک إنّی کنتُ من الظالمین " گفت خدایا فقط تویی ، هیچکس جز تو نیست ، " سبحانک " کار تو درست است ، تو هیچ ایراد و اشکال و مشکلی نداری . " إنّی کنتُ من الظالمین"  اگر مشکلی هست در من است در تو نیست . کسی که به من ظلم کرد خودم هستم تو نیستی  " سبحانک إنّی کنتُ من الظالمین"  و بعد از اینکه یونس این را گفت ، قران می گوید : " فاستجبنا له و نجّیناه من الغم " همین که این را گفت ما پاسخ خودمان را به او دادیم و اورا از غم و غصه رها  کردیم . بعد می گوید : " و کذلک ننجی المومنین "  هر جا قران می گوید کذلک یعنی این سنت ماست ، این روش ماست ، شیوه ماست . ما این چنین اهل ایمان را از غم و غصه نجات می دهیم .
چگونه ؟ یعنی اینکه آدم بیاید اعتراف کند، اعتراف کند که خدایا من بودم که خطا کردم . من بودم که جفا کردم. من بودم که به خودم ظلم کردم
اگر انسان از روی ایمان ، از روی باور ، از روی صدق و صفا این را به زبان بیاورید از غم و غصه ها نجات پیدا می کند. می گوید که ما نجات می دهیم . چون هر چه بر سر انسان می آید ریشه در خودش دارد . این آیه قران این را به ما می گوید : " ما اصابک من سیئه فمن نفسک " هر چه بر سرت می آید ریشه در افکارت دارد ؛ ریشه درچیز ی ندارد .

هر چه آید بر تو از ظلمات و غم                   آن زبی باکی و گستاخی ست هم


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تلاوت صفحه 75 :

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 10  از سوره مبارکه لقمان
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنهَا وَ أَلْقَى‏ فىِ الْأَرْضِ رَوَاسىِ‏َ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَ بَثَّ فِیهَا مِن کلُ‏ِّ دَابَّةٍ وَ أَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلّ‏ِ زَوْجٍ کَرِیمٍ
(او) آسمانها را بدون ستونی که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه ‏هایی افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبنده ‏ای روی آن منتشر ساخت ; و از آسمان آبی نازل کردیم و بوسیله آن در روی زمین انواع گوناگونی از جفتهای گیاهان پر ارزش رویاندیم.
تفسیر : 1- ندیدن، دلیل نبودن نیست. (آسمان‏ها ستون دارد، گرچه ما آن را نمى‏ بینیم)(بغیر عمد ترونها)
2- قبل از هر چیز، استقرار و آرامش لازمه‏ ى زندگى است. (أن تمید بکم)
3- نظام حاکم بر زمین، به خاطر انسان است. (أن تمید بکم)
4- از الطاف الهی، پخش بودن و پراکندگى منابع مورد نیاز، در تمام کره‏ ى زمین است. (بثّ فیها)
5- آب، نعمتى بس بزرگ و با اهمیّت است. آب، مایه‏ ى رویش وپرورش بسیارى از موجودات است. «(ماءً»، نکره وبا تنوین آمده که نشانه عظمت است.)
در جنگ جمل شخصی از حضرت امیر المؤمنین پرسید : یا علی! آیا خدا یکی است؟ حضرت در پاسخ فرمود: این سؤال چهار پاسخ دارد که دوتا از آن صحیح و دوتا نادرست است. اگر منظور از خدا یکی است یعنی بی نظیر و بی بدیل و بی همتاست، و تعدّد ناپذیر است و تعدّد ناپذیری او به حسب ذات است ، صحیح است و لی اگر منظورت از خدا یکی است وحدت عددیه باشد غلط است یعنی فقط یک خداست . هر یکی که بتوان برای آن دویی فرض کرد، آن وحدت عددیه است . وقتی می گویید یک خورشید، می توانید دومین خورشید را فرض کنید هر چند وجود نداشته باشد ، ولی در مورد خداوند وحدت حقّۀ حقیقیّه است ، چون اصلاً نمی توان خدای دیگری فرض کرد ، وحدت عددیه در خدا راه ندارد. به طور مثال جسمی را فرض کنید که شروع به بزرگ شدن بکند تا بی نهایت . یعنی مکان و فضایی نتوان یافت که جسم مفروض ما آن را اشغال نکرده باشد. حالا فرض کنید این جسم تو خالی هم نباشد. آیا با داشتن چنین جسمی می توان جسم دیگری را در نظر گرفت که فضایی را اشغال کند؟ خیر ، چون اصلاً فضای دیگری وجود ندارد که جسم دیگری آن را اشغال کرده باشد........


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
سید رضی به نقل از حضرت علی (ع) در خطبه 114 آورده است؛ "الحمدلله الواصل الحمد بالنعم و النعم بالشکر..."حمد مخصوص خدایی است که حمد را با نعمتها پیوند داده یعنی اگر شکر کردی نعمت به دست می آید و نعمت خود به خود حمد ایجاد می کند . کلمه " الحمدلله" یعنی هر حمدی مال خداست ، هر حمد و ستایشی که در عالم وجود دارد خاصّ خداست . در حالیکه خیلی از حمدهایی که ما می کنیم مال خدا نیست. خیلی از تعریف و تمجیدهایی که ما می کنیم در مقام حمد و ستایش دیگران است و همه اینها با کلمه " الحمد لله" منافات دارد . در واقع ما به ندرت خدا را حمد می کنیم و غالباً ما حمد را به خدا نسبت می دهیم.... نکته بعدی اینکه حمد خدا با نعمت خدا متصل است . به دنبال حمد نعمت خواهد آمد . هر جا که ما خدا را حمد کردیم ، ما شایسته و لایق نعمت خواهیم بود با خود الحمد لله بالاترین حال و بالترین نعمت که همان شکر است را به دست آورده ایم...


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
... قبل از انجام گناه توصیه به گناه نکردن بهتر از توبه کردن است . اما بعد از گناه می گوییم : توبه کن تا آثار گناه از بین برود. به دیگران توصیه کنیم که گناه نکنید چون ممکن است توفیق توبه پیدا نکنی یا اصلاً در حال گناه مرگ تو را در یابد! امام صادق به آن شخصی که در مورد شنیدن صدای موسیقی خانه همسایه سؤال کرده بود، فرمود: مگر این آیه را نشنیده ای که خدای تعالی می فرماید: "و لا تقف ما لیس لک به علم إنّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان مسئولاً" از گوش تو سؤال می شود که چه چیزی را شنیدی؟از چشم سؤال می شود چه چیزی را دیدی؟ و .... از همه اعمال شما سؤال می شود . اگر در همان حال گناه بمیری چه پاسخی به خدا خواهی داد؟ چه کسی ضمانت داده که شما فرصت توبه پیدا خواهی کرد؟؟؟ اما اگر گناه مرتکب شدی باید توبه کنی تا به نقطه اول برگردی! اما ارکان توبه چیست؟ شرایط توبه کدام است؟ توبه نصوح که در قرآن هم آمده است، چیست؟؟.


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
...وقتی پیغمبر اکرم از دنیا رفت حضرت علی مکفّل تجهیز و تدفین پیامبر شد، فضل بن عباس و به نقلی اسامة بن زید هم همراه او شدند . آنها مهیای غسل دادن پیامبر شدند . یکی از اصحاب به نام اوس بن خولی از پشت در با یک اندوه جان خراشی از امیر المؤمنین خواست او را به درون بپذیرد و در امر تجهیز پیغمبر اکرم او را شریک کند . امیر المؤمنین اجازه داد و او وارد شد. به نقل بلاذری :" وقتی بدن مطهر پیغمبر اکرم را غسل دادند ، امیر المؤمنین وارد قبر پیغمبر شد و بیرون آمد بعد فضل بن عباس ورود پیدا کرد و بعضی ها نوشته اند اسامة بن زید هم رفت. در اینجا ابن خولی با یک حالت تضرّع و اندوهی گفت: من در زمان حیات پیغمبر اسلام مأموریت دفن شهدا را داشتم . برای همه شهدا به امر مستقیم پیغمبر من وارد قبر می شدم و هیچ شهیدی نیامد مگر اینکه من او را درون قبر گذاشتم و الآن پیغمبر ، اعظم و برتر از همه شهداست و حیف است من برای رسولی که به شهادت رسیده وارد قبر نشوم!!!


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
آنچه که یوسف را یوسف کرد قانون نبود ، اخلاق هم نبود، خدا بود . لذا به زلیخا نگفت من تن به این پیشنهاد تو نمی دهم چون قانونی نیست ، خلاف قانون مصر است ، نگفت این کار اخلاقی نیست ، پای خدارا وسط کشید و گفت :   " إنّه ربّی احسن مثوای "   پای خدارا وسط کشید .  اینها درس است. درس بزرگ این سوره است . می خواهد بگوید : قانون تنها ؛ نه؛ اخلاق با قانون هم ، نه، چیزی که مشکل تو را حل می کند ، آن چیزی که تورا حفظ می کند، اعتقاد به خداست .
کدام خدا ؟ همان خدایی که   " إن تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله "چه آشکارا چه پنهان خطا کنید خدا شمارا محاسبه خواهدکرد اگر کسی این اعتقاد را داشته باشد شب هم پشت چراغ قرمز می ایستد .
" واعلموا انّ الله یعلم ما فی انفسکم فاحذروه " بدانید خدا وند می داند در درون شما چه می گذرد پس حساب ببرید .این است که انسان را حفظ می کند و الا(قانون) اگر انسان دید پلیس نیست ؛ دوربین نیست ، تخته گاز می دهد و می رود . (اخلاق هم) کسی نیست که بخواهد اخلاقی رفتار کند لذا گاز می دهد و می رود .
اما در قران هرجا می گوید : " اوفوا بالعقود " بلافاصله می گوید : " اتقوا الله " به پیمان هایتان وفادار باشید " بعد می گوید:" تقوا پیشه کنید"....

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تلاوت صفحه 74 :

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 7  از سوره مبارکه فرقان
وَ قَالُواْ مَا لِ هذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ یَمْشىِ فىِ الْأَسْوَاقِ لَوْ لَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا
و گفتند: «چرا این پیامبر غذا می‏ خورد و در بازارها راه می‏ رود؟! (نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته‏ ای بر او نازل نشده که همراه‏ وی مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوی او باشد)؟!
تفسیر : 1-برخى‏ از مردم، کمال را عیب و نقص مى‏ بینند. (ما لهذا الرسول) (زندگى‏ عادّى‏ و حضور در میان مردم، براى‏ رهبر کمال است.(
2- دعوت به خدا منافاتى‏ با کامیابى‏ از دنیا ندارد. (یأکل یمشی(
3- رهبر نباید از جامعه جدا باشد. کسى‏ که اهل رفت و آمد با مردم است، بهتر مى‏ تواند آنها را ارشاد کند. (یمشى‏ فى‏ الاسواق)
4- انبیا آن چه احتیاج داشتند، شخصاً مى‏ خریدند. (یمشى‏ فى‏ الاسواق(
... "من یتق الله یجعل له مخرجا  "هرکس تقوای الهی پیشه کند خداوند در تنگناها ، درمخمصه ها یک راه برون رفتی راپیش پای اوخواهدگذاشت .
وقتی که همه درها بسته است ، قفل و مسدود است خداوند دری را باز خواهد کرد .
این را ماجرای یوسف به نمایش گذاشت . وقتی همسرعزیز مصر" غلقت الابواب " تمام درها را خودش با دست خودش بست "  خانه خلوت ، زلیخا در اوج زیبایی ، یوسف در اوج جوانی ، هیچکس هم خبر دار نبود ، هیچکس هم خبر دارنمی شد اما یوسف خدا را در نظر گرفت و چون خدا را در نظر گرفت ، در بسته باز شد. زلیخا به دنبال او بود حالا که به سمت در حرکت کرد، دری که قفل بود یکباره باز شد . چون همسر زلیخا پشت در بود ، کلید انداخت و در را باز کرد. همین که در باز شد، همسر زلیخا صحنه را دید ، گوشه گوشه صحنه به زیان یوسف بود ، خانه خلوت ؛ زن جوان ، جوانی مثل یوسف ، سخن خود زلیخا که گفت : اگر کسی قصد خیانت داشته باشد جزای او چیست؟ آن هم قصد خیانت به همسرتوکه عزیز مصرهستی . تماما صحنه به سود زلیخا بود. تنها دفاعی که یوسف می توانست از خودش  داشته باشد دو سه کلمه بود :" قال هی راودتنی عن نفسی " او به دنبال من بود من به دنبال او نبودم .اما ببینید درهمین صحنه ای که همه چیزبه حمایت زلیخا است وهیچ چیز به حمایت یوسف نیست ، چگونه بی گناهی یوسف ثابت میشود...

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تلاوت صفحه 73 :

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 71  از سوره مبارکه طه
قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ ءَاذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِى عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکمُ مِّنْ خِلَافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ فىِ جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَیُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَ أَبْقَى‏
(فرعون) گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است! به یقین دستها و پاهایتان را بطور مخالف قطع می‏ کنم; و شما را از تنه‏ های نخل به دار می ‏آویزم; و خواهید دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است!»
تفسیر : 1- عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. «قال آمنتم» فرعون، همه کارشناسان را براى نابودى حقّ جمع کرده بود، ولى همه به دست موسى‏ علیه السلام هدایت شدند.
2- در نظام طاغوتى، خفقان حاکم است ومردم حتّى از آزادى عقیده نیز محرومند. «آمنتم له قبل ان آذن لکم»
3- تهدید و تهمت، شیوه‏ ى کار طاغوت‏هاست. «انّه لکبیرکم»
4- انبیا با روح انسان کار مى‏ کنند، ولى طاغوت‏ها با ضربه به جسم انتقام مى‏ گیرند. «لاقطّعن...» غافل از آنکه با شکنجه و قتل نمى‏ توان باور واعتقادات مردم را تغییر داد.

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی