مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

تلاوت صفحه 70:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 55  از سوره مبارکه المائدة
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ
ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده ‏اند همان کسانى که نماز برپا مى‏ دارند و در حال رکوع زکات مى‏ دهند
تفسیر: اسلام، هم دین ولایت است و هم دین برائت. هم جاذبه دارد و هم دافعه. آیات قبل، از پذیرش ولایت یهود و نصارى نهى کرد، این آیه مى‏ فرماید: خدا و رسول و کسى را که در رکوع انگشتر داد، ولىّ خود قرار دهید. «یا ایّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا... انّما ولیّکم اللَّه...»
از اینکه به جاى «اولیائکم»، «ولیّکم» آمده ممکن است استفاده شود که روح ولایت پیامبر و على‏ علیهما السلام، شعاع ولایت الهى است. «ولیّکم»
معمولاً در قرآن نماز وزکات در کنار هم مطرح شده است، ولى در این آیه، هر دو به هم آمیخته‏ اند. (دادن زکات در حال نماز) «الّذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و هم راکعون»
کسانى که اهل نماز و زکات نیستند، حقّ ولایت بر مردم را ندارند. «انّما ولیّکم اللَّه...» («انّما»، نشانه‏ ی انحصار ولایت در افراد خاصّ است)
براى توجّه به محرومان، نماز هم مانع نیست. «یؤتون الزکاة و هم راکعون» (آرى، فقیر نباید از جمع مسلمانان دست خالى برگردد.)
ولایت از آنِ کسانى است که نسبت به اقامه ى نماز وپرداخت زکات پایدار باشد. «یقیمون الصلوة ویؤتون...» («یقیمون» و«یؤتون» نشانه دوام است)
هرگونه ولایت، حکومت و سرپرستى که از طریق خدا و رسول و امام نباشد، باطل است. «انّما ولیّکم اللَّه...» (کلمه «انّما» علامت حصر است)
توجّه به خلق براى خدا در حال نماز، با اقامه نماز منافات ندارد.«یؤتون الزکاة و هم راکعون»
کسى که نسبت به فقرا بى تفاوت باشد، نباید رهبر و ولىّ شما باشد. «انّما ولیّکم اللَّه... و یؤتون الزکاة»
کارهاى جزئى (مثل انفاق انگشتر) نماز را باطل نمى‏ کند. «یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و هم راکعون»
در فرهنگ قرآن، به صدقه مستحبّى هم «زکات» گفته مى ‏شود. «یؤتون الزکاة»
ولایت‏ها در طول یکدیگرند، نه در برابر یکدیگر. ولایت بر مسلمین، ابتدا از آنِ خداست، سپس پیامبر، آنگاه امام. «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله و الّذین آمنوا...»

... حسادت از کجا شروع می شود و به کجا ختم می شود. اینکه ازکجا شروع می شود ، گاهی ممکن است ازیک چیز بسیار ناچیز و غیر قابل توجه آغاز شود، یک چیز بسیار پوچ مثل حسادتی که برادران یوسف به یوسف پیدا کردند .
چرا حسادت کردند؟ چون پدر آنها ، یعقوب، به یوسف توجه و ا لتفات بیشتری می کرد . در حالی که حق هم همین بود . اولاً کوچکترین فرزند خانواده بود ، کوچکترها نیاز به توجه و محبت بیشتری دارند . دوم اینکه از مادر دیگری بود و نسبت به آنها احساس تنهایی وغریبی می کرد ؛ طبیعی است که بایستی به او توجه و محبت بیشتری می شد اما همین ، با همه این دلایل حسادت برادرها را برانگیخت که چرا پدر ما به او محبت بیشتری می کند؟ حسادت از اینجا شروع شد اما به کجا ختم شد؟ به اینکه نشستند و نقشه قتل یوسف راکشیدند ، بعد کمی تخفیف دادند و به اتفاق نظر آنها قرار شد یوسف را به چاه بیاندازند ، همین کار را هم کردند و یوسف را به چاه انداختند ، بعد هم گذاشتند شب بشود ، شب که شد ، شبانه گریان آمدند "و جاءوا اباهم عشاء یبکون " برادران یوسف شبانه ، گریان نزد پدر آمدند . چرا شبانه آمدند؟چون می خواستند نقش بازی کنند وشب فضای مناسب تری برای نقش بازی کردن .اگر روز می آمدند و با پدرروبرو می شدند " رنگ رخسار خبر می دهد از سر ضمیر "
فقط زبان نیست که حرف می زند ، چشم هم حرف می زند، نگاه هم حرف می زند ، صورتها هم حرف می زنند ، صادقانه هم حرف می زنند، آدمها ممکن است به شما دروغ بگویند اما نگاهشان به شما دروغ نمی گوید ....


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تلاوت صفحه 69 :

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 58  از سوره مبارکه الذاریات‏
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ
خداست که خود روزى بخش نیرومند استوار است
تفسیر: کسى که خودش رزّاق است، چه نیازى به رزق بندگان دارد. «ما أرید منهم من رزق... ان اللّه هو الرّزاق»
تمام امکانات و تخصّص‏ها و ابزارها، وسیله و بستر رسیدن به رزق است ولى روزى رسان تنها خداست. «انّ اللّه هو الرّزاق»
خداوند در توان روزى‏ رسانى کمبودى ندارد. «هو الرّزاق ذوالقوّة»
با گذشت زمان، قدرت روزى رسانى خداوند کمرنگ نمى‏ شود. «المتین» («متین» به معناى ثابت و استوار است)

برادران یوسف پیش یعقوب آمدند : "قالوا یا أبا نا مالک لا تأمنّا علی یوسف و إنّا  له الناصحون "

چرا به ما اطمینان نمی کنی  نسبت به یوسف ؟ یعقوب چه بگوید؟ بگوید اطمینان دارم یا ندارم ؟ بگوید اعتماد دارم ! دروغ گفته (هر راست نباید گفت) . بگوید اعتماد ندارم ! (هر راست نشاید گفت) لذا هم راست می گوید هم راستش را نمی گوید ، چه گفت ؟ " قال إنّی لیحزُننی أن تذهبوا به "

گفت : اگر یوسف را ببرید من نگران می شوم"  راست گفت . خیلی به یوسف دلبسته بود . "و أخافُ أن یأ کله الذئب ُ"       شما می دانید منطقه کنعان ؛ منطقه گرگ خیزی است ،به همین خاطر به آن مَذئبه یعنی محل گرگها . می ترسم گرگها برسند و اورا تکه تکه کنند "و انتم عنه غا فلون "  کلامش را غربال می کند . نمی گوید گرگ ها بیآیند و شما نتوانید از او مراقبت کنید. چون آنها خودشان را آدمهای قدرتمندی می دانستند ، می گفتند :" نحن عصبة"  کلامش را نرم کرد "و انتم عنه غافلون" شما سرگرم کار خودتان باشید و نسبت به اوحواستان جمع نباشد .
ببینید هم راست گفت وهم راستش را نگفت .نگفت شما می خواهید یوسف را درچاه بیاندازید وگرنه یعقوب می دانست ، این صریح آیه قران است : "سیر الله عملکم و رسوله "  خدا کارهای شما را می بیند نه این که می داند ، اصلا جلو چشمش است که شما چکار می خواهید بکنید . "و رسوله " و پیامبر او هم می داند . کسی که پیامبر خدا می شود ،علم و آگاهی او همان علم و اگاهی الهی است ....


حجم: 5.8 مگابایت
تلاوت صفحه 68:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 59  از سوره مبارکه الذاریات‏
فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا یَسْتَعْجِلُونِ
پس براى کسانى که ستم کردند بهره ‏اى است از عذاب همانند بهره عذاب یاران [قبلى]شان پس [بگو] در خواستن عذاب از من شتابزدگى نکنند
تفسیر: کسى که خدا را عبادت نکند و خود را در مسیر هدفى که براى آن آفریده شده قرار ندهد، ظالم، بلکه کافر است. «الا لیعبدون... للّذین ظلموا... کفروا»
سنّت الهى درباره ستمگران، در طول تاریخ یکسان است. «ذَنوباً مثل ذَنوب اصحابهم»
تاریخ گذشتگان، بهترین گواه بر حتمى بودن کیفر ستمگران است. «ذنوباً مثل ذنوب اصحابهم»
کارهاى مشابه، کیفرهاى مشابه دارد. «مثل ذنوب أصحابهم»
رفتارهاى مشابه، افراد را به یکدیگر پیوند مى‏ دهد. «مثل ذنوب أصحابهم»
قهر و لطف خداوند زمان بندى حکیمانه دارد، عجله و شتاب ما در آن اثرى ندارد. «فلایستعجلون»
... چرا چای را در نعلبکی می ریزند ؟ چون نعلبکی سینه اش باز است ، گشاده است ، هر قدرهم داغ باشد زود سرد می شود اما استکان اینجور نیست حالا حالا داغ است .  خیلی آدمها استکانیند ، یک حرف داغ به او بزنی حالا حالا داغ است ، اصلاً سالها داغ است و حالا حالا سرد نمی شود . بعضی ها نه ؛ مثل نعلبکیند! داغترین حرف هارا اگر به او بزنی چند لحظه بعد فراموش می کند . بچه ها اینجورند .
چه کنیم که ظرفیت پیدا کنیم؟ چه کنیم که شرح صدر پیدا کنیم؟ یک راه بیشتر ندارد، آنهم معرفت است. انسان باید به یک معرفتی دست پیدا کند. آن معرفت کجاست ؟همین قران .  قران منبع و کانون معرفت است. منتهی معرفتی که قران دراختیار شما می گذارد بعضی مستقیمند بعضی غیرمستقیم .  گاهی مستقیم شما را نصیحت می کند :"  قولوا لهم قولا سدیداً * یصلح لکم اعمالکم"     خیلی روشن و صریح می گوید : راست بگویید همه مشکلاتتان حل می شود ...

دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تلاوت صفحه 67 :

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 112  از سوره مبارکه المائدة
إِذْ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَن یُنَزِّلَ عَلَیْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُواْ اللّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
[یاد کن]و هنگامى را که حواریون گفتند اى عیسى پسر مریم آیا پروردگارت می ‏تواند از آسمان خوانى براى ما فرود آورد [عیسى] گفت اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید
تفسیر: اى پیامبر! از مردم خیلى توقّع نداشته باش! حواریّون عیسى هم با آنکه به آنان الهام مى‏ شد و اقرار به ایمان و اسلام داشتند، باز معجزهاى دلخواهشان را مى‏ خواستند. «اذ قال الحواریّون...»
تردید در قدرت خداوند «هل یستطیع ربّک» با دیدن آن همه معجزه از حضرت عیسى در گهواره و زنده کردن مرده و درخواست معجزه‏ ى مجدّد، در شأن حواریّون نبود. «اتّقوا اللّه»
اگر سوء نیّت هم نداشته باشیم، باید در خطاب‏ها و گفتگوها حریم افراد را حفظ کنیم. «اتّقوا اللّه»
مؤمن، نباید خدا را آزمایش کند. «هل یستطیع ربّک... اتّقوا اللَّه ان کنتم مؤمنین»
تقوا، نشانه‏ ى ایمان است. «اتّقوا اللّه ان کنتم مؤمنین»

.... دردنیا به انسانها می گویند : چه کردی؟ ولی در آخرت اصلا نمی گویند : چه کار کردی؟ در آخرت می گویند: به چه انگیزه ای کار کردی؟ چرا کار کردی؟ چون "چرا " برای آنها مهم است یعنی آن نیت مهم است ، انگیزه مهم است . اعمال ریشه در افکار دارند ، پس افکار خیلی مهمند . یک مهندس اول در ذهنش نقشه می کشد یعد نقشه را روی کاغذ می آورد وبعد می آورد روی زمین . اگردر ذهن خطا کرد در کاغذ هم خطا می کند ،خطای  درزمین هم  قطعی است . افکارهم همینطوراست ، افکار هم اگردرذهن فاسد شدند اعمال هم قطعا فاسد می شود،  افکار اگر صالح شدند اعمال قطعاً صالح می شود . لذا درجریان برادران یوسف قران از کجا شروع می کند ؟ از افکار شان شروع می کند ، سراغ افکارشان می رود .
إذ قالوا لیوسف و اخوه احبّ الی ابینا منّا نحن عصبه
برادران یوسف دور هم نشستند و گفتند: یوسف پیش پدر از ما محبوبتر است در حالی که زور در بازوان ماست و اگر زوری است ما داریم . یک تفکر و یک نگاه . چرا یوسف محبوبتر است ؟ فکر آلوده ، فکر پلید ، همین آنها را به آن منجلاب کشاند ...


برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تلاوت صفحه 66:

قطره ای از دریای بیکران کلام الهی:
آیه شماره 5  از سوره مبارکه النساء
وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا
و اموال خود را که خداوند آن را وسیله قوام [زندگى] شما قرار داده به سفیهان مدهید و[لى] از [عواید] آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنى پسندیده بگویید
تفسیر: سفیه، از تصرّف در مال خود ممنوع است. «لاتؤتوا السفهاء»
مالى که سبب برپا ماندن جامعه است، نباید در اختیار سفیه باشد. «اموالکم التى... قیاماً»
حاکم شدن سفیه حتّى بر اموال خود، ضربه‏ ى اقتصادى به جامعه است و جامعه نست به اموال شخصى افراد حقّ دارد. «اموالکم» به جاى «اموالهم»
در برخوردها، به مصالح اقتصادى جامعه و رشد فکرى افراد باید توجّه کرد، نه عواطف و ترحّم‏ هاى گذرا. «لاتؤتوا السفهاء اموالکم»
مال و ثروت، قوام زندگى و اهرم نظام است. «جعل اللّه لکم قیاماً»
سرمایه نباید راکد بماند. اموال یتیمان و سفیهان هم، باید در مدار تولید و سود دهى قرار گیرد و از درآمدش زندگى آنان بچرخد، نه از اصل مال. «وارزقوهم فیها» به جاى «منها»
به ابعاد روحى و شخصیّت محرومان باید توجّه کرد. «قولوا لهم قولاً معروفا»
ممنوع کردن افراد از تصرّف در اموالشان، واکنش دارد. چاره‏ ى آن برخورد و سخن نیکوست. «قولاً معروفا»
.... چه می شود که انسان از مرحله خامی به مرحله پختگی منتقل می شود ؟ تنها سبب انتقال یک چیز است آنهم معرفت است، آگاهی است ، دانایی است، اولیای خدا اگرآرامند اگر آرامش دارند،اگر قرار و ثباتی دارند، اگر بی قراروبی تاب نیستند چون عارفند، چون معرفت دارند.
چه موقع انسان به معرفت می رسد ؟ وقتی که پاسخ پرسشهایش را دریابد. هر انسانی پرسشهایی دارد، اگر به پاسخ آنها برسد به معرفت رسیده .
پاسخها کجایند ؟ قران پاسخ نامه است ، همه قران .
همین سوره یوسف پاسخ نامه است ، پاسخ پرسشهای ما ، سوره یوسف حل المسائل است. دیدی بچه ها در کنارکتابهایشان یک حل المسائل دارند ، وقتی یک مساله را نمی توانند حل کنند به سراغ آن می روند و راحت راه حل را پیدا می کنند .
سوره یوسف حل المسائل ماست، هر مساله ای و هر سوالی پاسخی دارد و پاسخ آن در این سوره یوسف است .
لقد کان فی یوسف و اخوته ایا تٌ للسّا ئلین....

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی