مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

یک وقت انسان نماز میخواند، مثل بقیه‌ی عادات روزانه؛ مسواک می زنیم - فرض بفرمائید - ورزش می کنیم، همین جور نماز هم می خوانیم در وقت. یک وقت نه، انسان نماز می خواند، با این احساس که می خواهد حضور در محضر پروردگار پیدا کند. این یک جور دیگر است. ما همیشه در محضر پروردگاریم؛ خواب باشیم، بیدار باشیم، غافل باشیم، ذاکر باشیم. لیکن یک وقت هست که شما وضو می گیرید، تطهیر می کنید، خودتان را آماده می کنید، با طهارت جسم، با طهارت لباس، با طهارت معنویِ ناشی از وضو و غسل می روید خدمت پروردگار عالم. ما در نماز باید یک چنین احساسی داشته باشیم. رفتیم خدمت پروردگار، عرض کردیم؛ با این حال وارد نماز باید شد؛ خود را در مقابل خدا باید احساس کرد؛ مخاطب باید داشت در نماز. والّا صرف اینکه یک امواجی را که ناشی از کلمات و حروف هست، در فضا منتشر کنیم، این آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. می شود همینطور گفت: «الحمد للَّه ربّ العالمین. الرّحمن الرّحیم. مالک یوم الدین ...»(۱) و امواجش را منتشر کنیم. همین را می شود با قرائت خوب هم خواند، اما بی‌توجه، که باز هم همان منتشر کردن امواج صوتی است در هوا. این، آن چیزی نیست که از ما خواسته شده. از ما خواسته شده که در حال نماز دلمان را ببریم به پیشگاه پروردگار؛ از دلمان حرف بزنیم، با دلمان حرف بزنیم؛ اینها مهم است. این را در وضع ترویج نماز، در نمازی که خود ما می خوانیم، نمازی که به دیگران تعلیم می دهیم، این نکته‌ی روح نماز را باید توجه کنیم


سوره مبارکه حمد آیات 1-3


 در ادبیّات مذهبى ما، ماه رمضان، ماه تقابل شیطان و رفتارهاى شیطانى از یک سو، و رفتارهاى رحمانى و اطاعت و عبودیّت از سوى دیگر است. گفته میشود که شیطان در ماه رمضان لگام‌زده است - این از یک طرف - و گفته میشود که ماه رمضان، ماه اطاعت و عبودیّت است، که کوتاه‌ترین کلمه و پُرمغزترین کلمه، کلمه‌ى تقوا است: کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَماکُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون.(۱) مسئله، مسئله‌ى تقابل شیطان و تقابل تقوا است. کار شیطان اغوا کردن است؛ اغوا یعنى چه؟ یعنى ایجاد اختلال در دستگاه محاسبه‌ى شما - شیطان این است دیگر - نقطه‌ى مقابل، کارکرد تقوا است؛ سعى شیطان این است که شما را اغوا کند، یعنى دستگاه عقل را، دستگاه فطرت را، دستگاه سنجش صحیح را که در وجود انسان گذاشته شده است، از کار بیندازد؛ یعنى انسان را دچار خطاى در محاسبه کند. کار تقوا نقطه‌ى مقابل است: اِن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقانا،(2) تقوا به شما فرقان، یعنى آگاهى براى جدا کردن حق از باطل را میدهد. در آیه‌ى شریفه‌ى دیگر [می فرماید]: وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله؛(۲) تقوا موجب این است که خداى متعال دریچه‌هاى دانش را، آگاهى را، دانایى را به روى شما باز کند.


1) سوره مبارکه بقره / 183
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقونَ
ترجمه:
ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.

1) سوره مبارکه آل عمران /200
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصبِروا وَصابِروا وَرابِطوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُم تُفلِحونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!

1) سوره مبارکه حجرات /10
إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخوَةٌ فَأَصلِحوا بَینَ أَخَوَیکُم ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُم تُرحَمونَ
ترجمه:
مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!

2)  سوره مبارکه بقره /282
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِذا تَدایَنتُم بِدَینٍ إِلىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکتُبوهُ ۚ وَلیَکتُب بَینَکُم کاتِبٌ بِالعَدلِ ۚ وَلا یَأبَ کاتِبٌ أَن یَکتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ ۚ فَلیَکتُب وَلیُملِلِ الَّذی عَلَیهِ الحَقُّ وَلیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلا یَبخَس مِنهُ شَیئًا ۚ فَإِن کانَ الَّذی عَلَیهِ الحَقُّ سَفیهًا أَو ضَعیفًا أَو لا یَستَطیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلیُملِل وَلِیُّهُ بِالعَدلِ ۚ وَاستَشهِدوا شَهیدَینِ مِن رِجالِکُم ۖ فَإِن لَم یَکونا رَجُلَینِ فَرَجُلٌ وَامرَأَتانِ مِمَّن تَرضَونَ مِنَ الشُّهَداءِ أَن تَضِلَّ إِحداهُما فَتُذَکِّرَ إِحداهُمَا الأُخرىٰ ۚ وَلا یَأبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعوا ۚ وَلا تَسأَموا أَن تَکتُبوهُ صَغیرًا أَو کَبیرًا إِلىٰ أَجَلِهِ ۚ ذٰلِکُم أَقسَطُ عِندَ اللَّهِ وَأَقوَمُ لِلشَّهادَةِ وَأَدنىٰ أَلّا تَرتابوا ۖ إِلّا أَن تَکونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدیرونَها بَینَکُم فَلَیسَ عَلَیکُم جُناحٌ أَلّا تَکتُبوها ۗ وَأَشهِدوا إِذا تَبایَعتُم ۚ وَلا یُضارَّ کاتِبٌ وَلا شَهیدٌ ۚ وَإِن تَفعَلوا فَإِنَّهُ فُسوقٌ بِکُم ۗ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که بدهی مدّت‌داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسنده‌ای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حقّ) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت می‌کنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهیِ خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر می‌باشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست می‌کنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) می‌کنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شده‌اید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم می‌دهد؛ خداوند به همه چیز داناست.

اشکال دنیای عصر پیامبر اکرم صلوات الله علیها این بود که آحاد مردم و طبقات جامعه در همه جای عالم، به حاکمیت غیر خدا، به حاکمیت طاغوتها، به حاکمیت ظلم و به اختلاف طبقات خو گرفته بودند. چه کسانی باید در مقابل این مظاهر بایستند؟ قاعدتاً مظلومان. وقتی مظلومان خودشان هم باور میکنند که باید حاکمیت ظلم مستقر باشد، امید اصلاح از بین میرود. بیدار کردن مردم، بیدار کردن دنیا و بیدار کردن بشریّت، کار بزرگ پیامبر اکرم و دعوت نبوی بود؛ «ان هو الّا ذکر للعالمین» (سوره مبارکه یوسف/104- سوره مبارکه ص /87) این ذکر است، یاد است، تذکّر است، هشدار است، بیدارباش برای همه بشر است. آن‌جایی که خودِ آن بزرگوار متصدّی و متحمّل این بیدارباش شد، جزو سخت‌ترین جاها بود. تعصّبها، قبیله‌گریها، مسائل شخصی و فردیتهای گوناگون، کار آن بزرگوار را دشوار می کرد.

بعثت اسلامی، در مقابل همه‌ی اینها ظهور و طلوع کرد. این بعثت، مخصوص آن مجموعه نبود؛ متعلّق به همه‌ی بشر بود: «ان هو الّا ذکرٌ للعالمین». پیغمبر توانست در مقابل آن واقعیت تلخ بایستد و آن را دگرگون کند. پیغمبر توانست در دیوارهای بی‌عدالتی و نابسامانیِ بشری، شکافهای عمیق به وجود آورد؛ بعضی از آنها را فرو ریزد و بعضی از آنها را آماده‌ی فرو ریختن کند. پیغمبر سخت‌ترین و دشوارترین واقعیتها را در مقابل خود داشت. وقتی زشتی و نابسامانی و فساد، مجهز به قدرت و شمشیر و اراده و سیاست هم بشود، خطر عظیمی برای بشریت است.

التهاب و اضطراب حاکم بر روز قیامت (سوره مبارکه عبس):

«یوم یفرّ المرء من اخیه و امّه و ابیه و صاحبته و بنیه لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه» است؛ روزی که انسان از برادر خودش به‌خاطر کثرت التهاب، شدت، اضطراب و آشفتگی حاکم بر روز قیامت و حساب و جزای الهی و مو از ماست کشیدن الهی می‌گریزد؛

آن روز چنان سنگین و سخت است که «یوم یجعل الولدان شیبا»؛ جوان را پیر می‌کند؛ انسان در آن روز از پدر و مادر خودش و از بچه‌ی دُردانه‌ی خودش و از همسر خودش می‌گریزد. چرا؟ چون «لکلّ منهم یومئذ شأن یغنیه»(سوره مبارکه مزمل/17)؛ هر کسی به قدر خودش گرفتاری‌یی دارد که همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد؛ اما در آن روز و در آن جا، «وجوه یومئذ ناضرة»(سوره مبارکه قیامت/22) ؛ چهره‌هایی شادند؛ چهره‌هایی درهمند و گرفته.

اسلام پیروان خود را به عبرت گرفتن عادت میدهد. در قرآن آیات متعدّدی این نکته را متذکر میشوند: «انّ فی ذلک لعبرة« سوره مبارکه نور/44 ، «فاعتبروا یا اولیالابصار» (سوره حشر/2) و ... این یک درس زندگی است و فقط به معنای این نیست که انسان بتواند با این درس، معاش خود و حیات چند روزه را اصلاح کند و سامان بخشد. درس زندگی یعنی انسان بتواند با این درس هم حیاتِ این نشئه و هم - بالاتر از آن - حیات نشئه بعد را آباد کند؛ چون اصل آن جاست. تا چشم بر هم بزنید، همه چیز تمام شده است. مهم آن نشئه است که از لحظه وفات و خروج از این عالم تا قیام قیامت، انسان دچار آن است و زندگی توأم با سعادت یا شقاوت و خوشی یا ناخوشی را مشاهده میکند. انسان برای خوشىِ یک لحظه این دنیا چقدر زحمت میکشد؟ باید برای خوشی ابد خیلی تلاش کند. همه اینها با «عبرت» قابل تأمین است و به همین خاطر در قرآن این همه تأکید شده است که عبرت بگیرید.

 این جمله نهج‌البلاغه خیلی مهمّ است که: «انّ من صرّحت له العبُر عمّا بین یدیه من المَثُلات»؛ هر که بتواند رنجها و بلاها و حوادث و سختیها را به چشم عبرت ببیند: «حجزته التّقوی عن تقحم الشُّبهات» (نهج البلاغه / خطبه16)؛ آن قدر از بدی و زشتی و چیزهایی که انسان را دچار بدبختی و نابسامانی می کند، رویگردان می شود که حتّی از شبهه‌های آن هم اجتناب خواهد کرد؛ چه رسد به خود آن.

اساس این است که ما از فضای ماه رمضان و پیوند دلها با یکدیگر به برکت معنویت ماه رمضان، حداکثر استفاده را بکنیم و برای ادامه‌ی حرکتِ همراه با عزم و اراده و آگاهی به جلو، نیرو بگیریم.

برای این‌که از فضای ماه مبارک بهره‌مند شویم، اندکی درباره‌ی حدیث صحیح معتبر از پیغمبر اکرم (صلّیاللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) صحبت میکنم: «الصّوم جنّة من النّار»؛ روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همین مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله این لفظ: «الصّیام جنّة العبد المؤمن یوم القیامة کما یقی احدکم سلاحه فی الدّنیا»؛ همچنان‌که شما در دنیا با سلاح و وسیله‌ی دفاعىِ خودتان از خود دفاع میکنید، در آخرت هم به‌وسیله‌ی روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع می کنید.

خصوصیت روزه چیست که تعبیر «جنّة من النّار» درباره‌ی آن بیان شده است؟ خصوصیت روزه عبارت است از کفّ نفس. روزه، مظهر کفّ نفس است؛ «و نهی النّفس عن الهوی»(سوره مبارکه نازعات). مظهر صبر در مقابل گناه و غلبه‌ی مشتهیات، روزه است. لذا در روایات، ذیل آیه‌ی شریفه‌ی «واستعینوا بالصّبر و الصّلاة» صبر را به روزه تعبیر کرده‌اند. روزه، مظهر گذشت از خواسته‌هاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است - چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال - لیکن به صورت نمادین، یک حرکت اساسی برای انسان است. چرا؟ چون هواهای نفسانی و هوسها و مشتهیات و خواستهای نفس، همان مسیری است که انسان را به گناه می رساند. این‌طور نیست که مشتهیات نفسانی با گناه ملازم و از یکدیگر اجتناب‌ناپذیر باشند؛ نه، بعضی از مشتهیات نفسانی هم حلال است. اما این‌که انسان دهنه‌ی نفس را بردارد، نفس خود را بی مهار و بی دهنه رها کند و اسیر مشتهیات آن شود، همان چیزی است که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه فرمودند: «حمل علیها اهلها»؛ او را روی اسب سرکشی انداخته‌اند که دهنه‌ی آن دست این شخص نیست و اسب سرکش هم او را می‌برد به پرتگاه پرتاب می کند. هوای نفسانی انسان را به سمت گناهان می کشد.

 8. عمل به قرآن

این خواندن و تلاوت قرآن ، قدم اول است ، قدم آخر نیست و اول، آشنایی و انس با قرآن لازم است . بعد ، مفاهیم قرآنی را به صورت سطور قطعی و مجسّم برنامه ی زندگی در مقابل چشم نگه داشتن ، تا ما را به این طرف و آن طرف نکشانند...

قرآن را وقتی یاد گرفتیم و با آن آشنا شدیم ، نمی توانند ما را به این طرف و آن طرف بکشانند؛ چون خط روشن قرآن ما را هدایت می کند ؛ و آن گاه ، پیاده کردن این مفاهیم در واقعیت زندگی است.

با قرآن باید عجین شد؛ مفاهیم قرآنی مفاهیمی است برای زندگی؛ فقط معلومات نیست. گاهی انسان معلومات قرآنی اش خوب است، اما از قرآن در زندگی او هیچ اثری نیست!

9. جامعه قرآنی

اگر بتوانیم با قرآن انس بگیریم ، معارف قرآن را در دل و جان خودمان نفوذ بدهیم، زندگی ما و جامعه ی ما قرآنی خواهد شد؛ احتیاج به فعالیت و فشار و سیاست گذاری ندارد. اصل این است که دلمان ، جانمان و معرفتمان حقیقتاً قرآنی باشد.

عقده هایی که بر اثر چالش های موجود مادی دنیا در دل و جان انسان به وجود می آید ، سر انگشت حکمت قرآنی می تواند همه ی این عقده ها را باز کند؛ این واقعیت است؛ دل ها را باز می کند ، شرح صدر می دهد ، امید می دهد ، نور می دهد ، عزم راسخ برای حرکت در صراط مستقیم می دهد.

با قرآن باید مواجه شد و اینها را گرفت. ما وقتی در دنیا غرق می شویم ، خود را محروم می کنیم؛ مثل این است که آینه یی را گِل اندود کنید؛ معلوم است که چیزی را منعکس نمی کند . ما نباید خود را از قرآن محروم کنیم.

امروز جوامع بشری در اقصی نقاط عالم ، به خاطر دوری از معنویت ، دوری از حقیقت انسانیت ، دوری از اخلاق و دوری از خدا وضعی پیدا کرده اند که این همه پیشرفت مادّی هم نمی تواند آنها را خوشبخت کند. چرا؟ چون بشر، پیام انبیاء را کم دارد ؛ بشر ، نسخه آرامش بخش و آسایش بخش انبیاء را در دست ندارد، یا به آن عمل نمی کند . بدبختیها این جاست. این قرآن ، کاملترین نسخه ها را در اختیار دارد.

 

 6. تدبّر در قرآن

در قرآن تدبّر لازم است - تدبّر یعنی اندیشیدن در مفاهیم قرآنی – این سخن عمیقی است، باید در آن تدبّر کرد. گوینده آن ، ذات اقدس الهی است. کلمات آن هم مال ذات اقدس الهی است - یعنی الفاظش ، نه فقط مفاهیمش - لذا بایستی در آن دقّت کرد ، باید آن را فهمید، باید در آن غور کرد. اینها حاصل نمی شود مگر با انس با متن قرآن.

تلاوت قرآنیّ مطلوب است که انسان با تدبّر بخواند و کلمات الهی را بفهمد. اگر انسان لغت عربی را بلد باشد و آنچه را هم که بلد نیست ، به ترجمه مراجعه کند و در همان تدبّر کند؛ دوبار ، سه بار، پنج بار که بخواند، انسان فهم و انشراح ذهنی نسبت به مضمون آیه پیدا می کند که با بیان دیگری حاصل نمی شود؛ بیشتر با تدبّر حاصل می شود ؛ این را تجربه کنید.

لذا انسان بار اول وقتی مثلاً ده آیه ی مرتبط به هم را می خواند ، یک احساس و یک انتباه دارد؛ بار دوم ، پنجم ، دهم که همین را با توجه می خواند، انتباه دیگری دارد؛ یعنی انسان انشراح ذهن پیدا می کند. هر چه انسان بیشتر انس و غور پیدا کند، بیشتر می فهمد.... بنابراین در زندگی حتماً قرآن با تدبّر را در نظر داشته باشید و نگذارید حذف شود.

هر باری که شما با قرآن نشست و برخاست کنید ، یک پرده از پرده های جهالت شما برداشته می شود؛ یک چشمه از چشمه های نورانیت در دل شما گشایش پیدا می کند و جاری می شود. انس با قرآن ، مجالست با قرآن، تفهّم قرآن ، تدبّر در قرآن ، اینها لازم است.

هر کس با درون قرآن آشنا باشد و در قرآن تدبر کند می بیند بحر لا یفنی است که هر چه در آن فرو می رود به عمق آن نمی رسد و این واقعاً اعجاز قرآن است که ممکن نیست انسان به عمق آن برسد .

7. پژوهش در قرآن

در پژوهش های قرآنی توجه به کارهای علمیِ مبنایی و اصولی خیلی لازم است. اینجور نیست که هر کس عربی بلد بود ، بتواند از قرآن همه ی مطالب را بفهمد و درک کند ؛ بتواند یک پژوهنده ی قرآنی باشد؛ نه . اولاً انس با خود قرآن لازم است. بعد هم کیفیت استفاده ی از قرآن ؛ این شیوه ای که علمای دین ما ، فقهای ما در استفاده ی از آیات و روایات دارند ، یک شیوه ی تجربه شده است. اینها را باید فرا گرفت و نیز استفاده ی از روایاتی که در ذیل قرآن هست. اینها همه در پزوهش های قرآنی مؤثر است.

                                                                                                                 ادامه دارد

 

 

3. حفظ قرآن

حفظ قرآن خیلی مؤثر است. جوانها ، دوره ی جوانی را ، قدرت حفظ را قدر بدانند. حفظ قرآن خیلی با ارزش است. حفظ قرآن این فرصت را به حافظ خواهد داد که با تکرار ، در قرآن قدرت تدبر پیدا کند . این فرصت است، این توفیق است . این را از دست ندهید.

4 . ترجمه قرآن

عزیزان من ! باید با قرآن انس پیدا کنید. زبان ما، زبان قرآن نیست؛ می توانیم به ترجمه قرآن مراجعه کنیم؛ اما عمق یابی مضامین قرآنی فقط با مراجعۀ به ترجمه نمی شود؛ کما اینکه با خواندن متن قرآن هم برای کسانی که می فهمند، همیشه به دست نمی آید؛ با «تدبّر» به دست می آید؛ باعمق یابی به دست می آید .

فهمیدن مفاهیم و ترجمه کلمه کلمه قرآن ، برای کسانیکه به زبان عربی آشنایی ندارند، لازم است. وقتی که کلمات قرآن را فهمیدید، آن وقت تدبّر لازم است. حتی آن کسی که الفاظ عربی را هم خوب بلد است ، اگر تدبّر نکند ، بهره کمی از قرآن خواهد برد.

5. مواجهه صحیح با قرآن

فردی که می خواهد در طریق کار قرآن حرکت بکند، دل را برای مواجهه ی با حقیقت ناب قرآنی آماده کند؛ یعنی آن پاکیزگی دل. اگر دل پاکیزه نباشد، آماده ی پذیرش حق و حقیقت از زبان قرآن نباشد، دلبسته ی مبانی غیر اسلامی و غیر الهی باشد با قرآن مواجه بشود، از قرآن استفاده ای نخواهد کرد. این که قرآن می فرماید : « یُضِلُّ بِهِ کثیراً و یَهدِی بِه کثیراً» ، اضلال به قرآن چرا؟ حالا هدایت به قرآن معلوم ، اما اضلال به قرآن چرا؟ این به خاطر این است که : « و أما الذین فی قلوبِهم مَرَضٌ فَزادَتهُم رِجساً إلی رِجسِهِم» آن کسانی که در دلشان مرض هست ، وقتی قرآن را می خوانند ، بر آن پلیدی درونی آنها افزوده خواهد شد. این پلیدی چیست؟ این " فی قلوبهم مَرَضً" چه مرضی است؟ این مرض یعنی همان بیماریهای اخلاقی.

وقتی دچار حسدیم ، وقتی دچار بد خواهی هستیم ، وقتی دچار حرصیم، دچار دنیا طلبی هستیم، وقتی شهوات بر ما غلبه دارد، وقتی قدرت طلبی ها بر ما غلبه دارد، وقتی حق کشی و ندیدن حق ، کتمان حق بر روح ما، بر دل ما غلبه دارد، از قرآن استفاده نمی کنیم. ضد آنچه که باید قرآن به ما بدهد ، از قرآن دریافت می کنیم. باید به خدا پناه برد.

 باید پاکیزه با قرآن مواجه شد تا نور قرآن و تذکر قرآنی در دل ما جا بگیرد و بتوانیم إن شاء الله از آن استفاده کنیم.

با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه ، برّاق و بی زنگار، تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند ؛ این همیشه و برای همه نیست ؛ برای کسانی است که دلشان را با صفای باطن و نفس پاکیزه کنند؛ با ایمان ، با باور و با قبول با قرآن مواجه شوند؛ والّا کسانی که دل معاند دارند، بنای بر نشنیدن و نفهمیدن دارند، نوای قرآن ، کلام قرآن و پیام قرآن در دل آنها اثری نمی کند.

ادامه دارد

 

در ماه مبارک رمضان و ماه مهمانی خدا بر آنیم تا جرعه ای از معارف الهی قرآن برگرفته و توشه راه نماییم.در این راستا بهتر دیدیم با رهنمودهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی که خود از ابتدای عمر  شریفشان با قرآن انس داشتند در هر فرصت و مناسبتی مردم، مسئولین، ملت های دیگر و ... را به رجوع به قرآن و انس با آن و تدبر در آن توصیه می نمایند، همراه شویم.

از بیانات ایشان می توان به روشنی مراحل و برنامه های رسیدن به جامعه قرآنی را تنظیم کردکه به صورا اجمالی عبارتند از :

1.                 تلاوت قرآن

قدم اول ، یاد گرفتن متن قرآن است و این باید روز به روز زیاد شود. اگر بخواهیم همه قرآن بیاموزند ، عدّه ای باید در اوج قرار گیرند – مثل همه چیز دیگر – اگر بخواهید قرآن در خانه ها ، بین بچه ها ، بین بزرگترها ، بین زنها و مردها رواج پیدا کند ، بایستی قهرمانان قرآنی را احترام کنید...

2.                 انس با قرآن

عزیزان من! باید با قرآن انس پیدا کنید.

اگر جوان مسلمان با قرآن انس پیدا کند و فرصت تدبر در قرآن را به خود بدهد ، بسیاری از شبهات دشمنان بی اثر خواهد شد.

اگر ملتی بتواند از طریق انس با قرآن ، خود را در فضای قرآنی قرار دهد ، در فضای معرفتی قرآن قرار دهد ، خواهد توانست مشکلات خود را برطرف کند. مشکل بزرگ مسلمانان دنیا دوری از قران است؛ علاج هم برگشت به قرآن است.

گوینده آن ذات اقدس الهی است . کلمات آن هم مال ذات اقدس الهی است. لذا بایستی در آن دقت کرد ، باید آن را فهمید در آن غور کرد. اینها حاصل نمی شود مگر با انس با متن قرآن .

اگر بتوانیم با قرآن انس بگیریم ، معارف قرآن را در دل و جان خودمان نفوذ بدهیم ، زندگی ما و جامعه ی ما قرآنی خواهد شد؛ اصل این است که دلمان ، جانمان و معرفتمان حقیقتاً قرآنی باشد...

ادامه دارد

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی