ماه رمضان، وقت استغفار و دعا و انابه است. آن را قدر بدانید. از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی -«سلام هی حتّی مطلع الفجر» - شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمهی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر». هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بیاعتباری این زندگی مادّی و اینکه همهی این چیزهایی که میبینید، مقدّمهی آن عالمی است که لحظهی جان دادن، دروازهی آن عالم است، بگذرانید.
در دعایی که این روزها میخوانیم(یا علیُّ یا عظیم...)، برای ماه رمضان چهار خصوصیت ذکر میکند: یکی تفضیل و تعظیم روزها و شبهای این ماه است بر روزها و شبهای ماههای دیگر، یکی وجوب روزه در این ماه است، یکی نزول قرآن در این ماه است و یکی هم وجود لیلةالقدر در این ماه است. یعنی در این دعای مأثور، لیلةالقدر را عِدل نزول قرآن در ارزش دادن به ماه رمضان مشاهده میکنیم.
در ماه رمضان برای ما خاکیان و زمینیان چه سعادت بزرگی است که با ملائکهی الهی و با روح امین همنشین بشویم: «تنزّل الملائکة والرّوح فیها باذن ربّهم».لیلةالقدر در ماه رمضان، شب همنشینی خاکیان با فرشتگان ملأ اعلاست.
شب قدر خیلی ارزش دارد. همهی ماه رمضان، شبها و روزهایش ارزش والا دارد. البته لیلةالقدر نسبت به روزها و شبهای ماه رمضان، خیلی فاخرتر است؛ اما شبها و روزهای ماه رمضان، نسبت به روزها و شبهای بقیهی سال، خیلی فاخرتر است. باید قدر بدانید. در این روزها و در این شبها، همه بر سر سفرهی انعام الهی حاضرید. استفاده کنید.
. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بی اعتباری این زندگی مادّی و اینکه همهی این چیزهایی که می بینید، مقدّمهی آن عالمی است که لحظهی جان دادن، دروازهی آن عالم است، بگذرانید.
نیازمند دعای خیر شما عزیزان هستیم.
از جمله چیزهایی که در این ماه رمضان عادی است، این عبارت صریح خدای متعال است که «لیلة القدر خیر من الف شهر، تنزّلالملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر، سلامٌ هی حتی مطلع الفجر.(1)» یک شب تا صبح، مظهر سلام الهی است. همان «سلامٌ قولاً من ربّ رحیم(2)» که مخصوص مؤمنین است. مخصوص اهل بهشت است. مخصوص بندگان خالص خداست. این، در اختیار ماست که استفاده کنیم.
چرا این قدر
فضیلت را به یک شب دادند؟ زیرا برکات الهی در این شب زیاد است؛ نزول ملائکه در این
شب زیاد است؛ این شب، سلام است؛ «سلام هی حتّی مطلعالفجر»؛ از اوّل تا آخر این
شب، لحظاتش سلام الهی است. «سلام قولا مِن ربّ رحیم». رحمت و فضل الهی است که بر
بندگان خدا نازل میشود.
لیلةالقدر، شب
ولایت است.(3) هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان
است، هم شب قرآن و شب اهل بیت است، هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سورهی
مبارکهی قدر هم، سورهی ولایت است.
از بزرگترین اهداف روزهی ماه رمضان یا شاید بشود به یک معنا گفت: «تمام الهدف» تقواست. «لعلکم تتّقون» (4). این دست ماست. مردم باید هرکدام خودشان، و اگر بتوانند دیگران را اصلاح کنند.
1. سوره مبارکه قدر
2. سوره مبارکه یس، آیه58
3.
معانیالأخبار،شیخ صدوق ص ۳۱۵ ؛ بحار
الانوار،مجلسی،ج۹۴ص۱۸ح۳۸ ؛
ذکر عند أبی
عبد الله ع إنا أنزلناه فی لیلة القدر قال ما أبین فضلها على السور قال قلت و أی
شیء فضلها قال نزلت ولایة أمیر المؤمنین ع فیها قلت فی لیلة القدر التی نرتجیها
فی شهر رمضان قال نعم هی لیلة قدرت فیها السماوات و الأرض و قدرت ولایة أمیر
المؤمنین ع فیها : مفضّل بن عمر گوید: در محضر امام صادق علیه السّلام از آیه
مبارکه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ سخن به میان آمد، فرمود: چقدر
برترى آن بر سورههاى دیگر آشکار است! عرضه داشتم: چه چیزی به آن برترى داده است؟
فرمود: در آن شب ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام نازل شد، گفتم: در شب قدرى که
ما آن را در ماه رمضان امید داریم؟ فرمود: آرى شبى که در آن شب آسمانها و زمین
اندازهگیرى شد، و ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام در آن تقدیر و معیّن شده است.
4. سوره مبارکه بقره آیه 183
دعا، بهترین
عمل در شب قدر
یکی از مواد
این مائدهی الهی و ضیافت الهی[ماه رمضان]، لیلةالقدر است؛ شبی که به عنوان
لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و
بالاتر است. در ساعتهای کیمیایی لیلةالقدر، بندهی مؤمن باید حداکثر استفاده را
بکند.
بهترین اعمال
در این شب، دعاست. دربارهی دعا هم امروز مطالبی را به شما برادران و خواهران عرض
میکنم. احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهای قدر یکی از
مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛(1) مغز
عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال
سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت
و ارادت است؛ همهی اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بندهی مؤمن و یک
انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد.
شب قدر ؛ شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند. شب سِلم و سلامت معنوی - سلامٌ هی حتّی مطلع الفجر - شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادّی و بیماریهای عمومی و اجتماعی که امروز متأسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همهی اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر شوید. سلام، هم به معنی درود و تحیّت الهی بر انسانهاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است!
1. إرشاد القلوب إلى الصواب ، حسن بن ابى الحسن دیلمى ج۱ص۱۴۸ ؛ اعلام الدین،دیلمی،ص۲۷۸ ؛ شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج۱۱ص۲۲۸ " الدعاء مخ العبادة " :دعا مغز (اصل و اساس) عبادت است.
ضرورت شکر
گزاری بعد از دریافت نعمت
آنچه مهم است،
این است که کسی که از سوی پروردگار عالم نعمت میگیرد، در مقابل آن چه روشی از خود
نشان خواهد داد. بنابراین، نعمت را که گرفتیم، باید مواظب باشیم که بعد از تسلّم
نعمت، شکرگزار آن باشیم تا جزو «مغضوب علیهم» و یا «ضالّین» نشویم. راهش هم این
است که شکر کنیم.
حقیقت شکر این
است که انسان نعمت را از خدا بداند. نه این که به زبان بگوید؛ با همه وجود باور
کند که آنچه از نعمت در اختیار اوست، از سوی خداست. این طور نباشد که خیال کند،
اوست که این نعمت را برای خود فراهم کرده است. این، جلب غضب و حرمان از نعمت الهی
را فراهم خواهد کرد که «انما اوتیته علی علم»(1).
اگر بگویم که خودم این داناییها و این تمکّنها
را به دست آوردهام، غلط است. قرآن اینطور می فرماید که «ما اصابک من حسنة فمن اللَّه»
؛(2) هر حادثهی نیکو که به شما میرسد، از خداست. «ما بکم من نعمة فمناللَّه(3)»؛
هر نعمتی که دارید، از سوی خداست. در دعا هم به ما یاد دادهاند که به خدای متعال
عرض کنیم: «ما بنا من نعمة فمنک وحدک لاشریک لک لا اله الّا انت»؛(4) هر
نعمتی که ما در اختیار داریم، از توست. حدّاکثر این است که ما بتوانیم خود را قابل
نعمت و حافظ نعمت خدا کنیم.
این شکر، چیز
خیلی مهمی است. احساس این که نعمت از خداست، مشکلات را برطرف میکند، غرور و تفرعن
و تفاخرِ به خاطر نعمت را از انسان میگیرد و انسان احساس میکند که هیچکاره است و
آنچه که هست، متعلّق به ذات مقدّس پروردگار است. او داده است، از او باید خواست،
از او باید طلبید، از او باید تداوم را توقّع کرد، به او باید پناه برد، به او
باید متوسّل شد و پیش او باید تضرّع کرد. این راه درست است.
1. سوره قصص ،78 و سوره زمر ،49
2. سوره نساء،79
3. سوره نحل، 53
4. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 17
انواع برخوردها در برابر نعمتها
آنچه مهم است این است که کسی که از سوی پروردگار عالم نعمت می گیرد، در مقابل آن چه روشی از خود نشان خواهد داد . در سوره حمد می خوانید " صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین" ؛ یعنی کسانی که نعمت هم می گیرند ممکن است «مغضوب علیهم »شوند ؛ مثل بنی اسرائیل. بارها خدای متعال به بنی اسرائیل فرمود : « اذکُروا نِعمَتِیَ الَّتی أَنعَمتُ عَلَیکُم»(1) آنها مورد نعمت خداقرار گرفته بودند . در سوره حمد « مغضوب علیهم » به بنی اسرائیل تعبیر شده است.
اینطور نیست که اگر خدا به قومی نعمت داد، آن قوم خاطرجمع باشند که این نعمت برای آنها خواهد ماند. شما در سورهی حمد میخوانید: «صراط الّذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین»(۲)؛ یعنی «مغضوب علیهم» و «ضالّین» هم جزو «انعمت علیهم»اند.
نباید تصور شود که خدا به عدهیی نعمت میدهد و عدهیی را گمراه میکند و مورد غضب قرار میدهد؛ نه، «غیر المغضوب علیهم» به حسب ترکیب نحوی عربی، صفت «انعمت علیهم» است. خدا به انسانهای زیادی نعمت داده است.
نعمت دادشدهگان دو نوعاند؛ یک عده کسانی هستند که با عمل خود، با سوء رفتار خود، با تنبلی خود، با انحراف خود و با دل سپردن و تن سپردن به هوسهای زودگذرِ منحرف کننده، نعمت را بر باد دادند؛
خدا به آنها نعمت داد، اما نعمت خدا را تبدیل کردند و خراب نمودند. لذا مورد غضب قرار گرفتند؛ یا دنبال آنها راه افتادند، گمراه شدند. البته در روایات ما دارد که «المغضوب علیهم»، مراد یهودند، که این، بیان مصداق است؛ چون یهود تا زمان حضرت عیسی، با حضرت موسی و جانشینانش، عالماً و عامداً مبارزه کردند. «ضالّین»، نصاری هستند؛ چون نصاری گمراه شدند.
وضع مسیحیّت اینگونه بود که از اوّل گمراه شدند - یا لااقل اکثریتشان اینطور بودند - اما مردم مسلمان نعمت پیدا کردند. این نعمت، به سمت «المغضوب علیهم» و «الضالّین» میرفت؛ لذا وقتی که امام حسین علیهالسّلام به شهادت رسید، در روایتی از امام صادق علیهالسّلام نقل شده است که فرمود: «فلما ان قتل الحسین صلواتاللَّهعلیه اشتدّ غضب اللَّه تعالی علی اهل الارض»؛ وقتی که حسین علیهالسّلام کشته شد، غضب خدا درباره مردم شدید شد. معصوم است دیگر. بنابراین، جامعه مورد نعمت الهی، به سمت غضب سیر می کند؛ این سیر را باید دید. خیلی مهمّ است، خیلی سخت است، خیلی دقّت نظر لازم دارد.
یک عدّه کسانی که وقتی نعمت الهی را دریافت کردند، نمی گذارند که خدای متعال بر آنها غضب کند و نمی گذارند گمراه شوند. اینها همان هایی هستند که شما می گویید خدایا راه اینها را به ما هدایت کن. «غیرالمغضوب علیهم»، با تعبیر علمی و ادبیش، برای «الّذین انعمت علیهم» صفت است؛ که صفت «الّذین»، این است که «غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین»؛ آن کسانی که مورد نعمت قرار گرفتند، اما دیگر مورد غضب قرار نگرفتند؛ «و لاالضّالّین»، گمراه هم نشدند.
کسانی که نعمت
را بر باد دادند، «مغضوب علیهم» و «ضالین»اند؛ آنهایی که نعمت را نگه داشتند، «غیرالمغضوب علیهم و لا الضّالّین»اند.
خدای متعال،
هم به انبیا و اولیا و شهدا و صالحین نعمت داده است - «فاولئک مع الّذین انعم
اللَّه علیهم من النّبیّین و الصّدیقین و الشّهداء و الصّالحین»(۳) -
هم به بنیاسرائیل نعمت داده است؛ «اذکروا نعمتی الّتی انعمت علیکم».(۴) در
سورهی بقره سه مرتبه این تعبیر تکرار شده است. خدا به بنیاسرائیل هم نعمت داد،
منتها آنها نعمت را کفران کردند.
خدای متعال در سورهی سبأ میفرماید: «ذلک جزیناهم بما کفروا و هل نجازی الّا الکفور»(۵). خداوند کفران کنندگان نعمت را تنبیه و مجازات میکند. پس باید نعمت را نگهداشت. انبیا و شهدا و صالحین و صدیقین کسانی هستند که نعمت خدا را نگهداشتند. نعمت خدا را باید نگهدارید، پرورش دهید، کامل کنید و نقایصاش را برطرف سازید - که این نقایص هم باز از عمل ما ناشی میشود .
بنابراین،
نعمت را که گرفتیم، باید مواظب باشیم که بعد از تسلّم نعمت، شکرگزار آن باشیم تا
جزو «مغضوب علیهم» و یا «ضالّین» نشویم. راهش هم این است که شکر کنیم.
1. بقره، 122 – بقره ، 47- بقره 40
2. حمد ،7
3. نساء، 69
4. پاورقی 1
5. سبأ،17
برسر دو
راهی بودن انسان در همهی لحظات زندگی
اینکه ما در
هر نمازی میگوییم «اهدنا الصراط المستقیم» یکی از حِکَم و اسرار این آیه این است
که انسان بر سرِ دوراهی است - البته در حدّی که عقل قاصر و معلومات بسیار ضعیف
امثال بنده قد میدهد. والّا مردان خدا و اهل معرفت و حکمت، حتماً چیزهای بیشتری
میفهمند - پس، یکی از حِکَم این آیه این است که انسان در همهی آنات زندگی بر سر
دوراهی است. همین الان من و شما برای گفتنِ یک کلمه، برای گرفتن یک تصمیم، برای یک
قضاوت کردن، برای برداشتن یک قدم و گرفتن و دادن یک چیز، در معرض انتخاب و بر سرِ
دوراهی هستیم. انسان در معرض انتخاب است. یا راه خدا را انتخاب میکند یا راه هوای
نفس را. لذا هر مقدار که انتخابِ خداییِ شما بهتر باشد، عروج شما بهتر خواهد شد و
تکامل پیدا خواهید کرد. هرچه انتخابِ خدایی بیشتر شود، صفای روح بیشتر میشود،
قوّتِ اراده بیشتر میشود، تواناییِ ذاتی بیشتر میشود، قدرتِ انجام کارهای بزرگ
بیشتر میشود، حتّی تواناییِ غلبه بر دشمنانِ دنیایی و تواناییِ ادارهی کشور
بیشتر میشود.
شما اقلاً در
هر نماز دو بار، و هر روز اقلاً ده بار، خدمت پروردگار عرض میکنید: «اهدناالصّراط
المستقیم»1. معمولاً انسان یکبار دعا میکند. اینکه دایم صراط مستقیم را از خدا میخواهیم، همان
استجابت «استقم کما امرت»2 است؛ استقامت.
1 . اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم :ما را به راه راست هدایت کن...( حمد / 6)
۲. فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر :پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! (سوره مبارکه هود /12)
آسانی و مهیا بودن اسباب هدایت
ممکن است شما
بگویید، اگر اینطور است، پس بهتر این است که ما اصلاً این کار پُردردسر را نکنیم؛
ببوسیم و کنار برویم. بله، اهمیت این کار و ثواب بزرگی که دارد، به خاطر همین
ظرافتش است. همهی کارهای مهم، همینقدر ظریف است. نگوییم که ما فلان مسؤولیت را
انجام نمیدهیم، چون کار ظریفی است. نه، اصلاً صراط، این است. صورت مُلکىِ مادّىِ
جسمانىِ صراطی که در قیامت هست، همین است. ببینید از این صراط میتوانید رد بشوید،
یا نه؟ باید از این صراط عبور کنید. این کارِ ظریف نشد، یک کار ظریف دیگر وجود
دارد؛ فرقی نمیکند. زندگی،
ظریف است.
کار را هم
خیلی نمی خواهیم نشدنی و سخت بگیریم؛ نه. خدای متعال بیّنات را در مقابل همه قرار
داده؛ «ذلک ان لم یکن ربّک مهلک القری بظلم و اهلها غافلون»1. اینجور
نیست که اگر ما وسیلهی هدایت در اختیار نداشته باشیم و احیاناً حرکتمان درست
نبود، خدای متعال ما را مؤاخذه کند یا عذاب کند یا چه کند؛ نه، وسیلهی هدایت را
هم خدای متعال در اختیار می گذارد. البته مواردی هم هست که از این قاعدهی کلی
استثناء است، لیکن عادتاً اینجور است؛ هدایت الهی هست
1. سوره انعام / 131
احتیاج
دائمی ما به هدایت الهی
اینکه ما هر
روز پنج نوبت نماز میخوانیم و در هر نمازی هم اقلاً در دو رکعتش میگوییم: «اهدنا
الصّراط المستقیم»، برای همین است. انسان یکبار دعا میکند و برای مغفرت میگوید:
«اهدنا الصّراط المستقیم». مگر ما در شبانه روز، برای مغفرت چهقدر باید دعا کنیم
و در نماز چندین بار آن را تکرار نماییم؟ اما برای هدایت، شما هفده رکعت نماز واجب
میخوانید. از این هفده رکعت، باید در ده رکعتش، «اهدنا الصّراط المستقیم» بگویید.
این هدایت، چه
هدایتی است؟ این برای آن است که ما در هر لحظه، به همین هدایت احتیاج داریم. اگر
الان هدایتمان کرد، یک دقیقهی دیگر، باز همین هدایت را میخواهیم. اگر یک دقیقهی
دیگر هدایتمان کرد، باز یک دقیقهی دیگرش، همین هدایت را میخواهیم. ما دایم در سر
دوراهی هستیم. در راه زندگی که میرویم، دایم در سر دوراهیِ گفتن یا نگفتن، تصمیم
گرفتن یا نگرفتن، اینطوری گفتن یا آنطوری گفتن قرار داریم. پس، دایم به هدایت
الهی احتیاج داریم. تقوا، یعنی همین که مراقب باشیم، این راه مستقیم، این همه
منشعبات دارد. مبادا یکجا اشتباه کنیم و از یکی از منشعبات، راه بیفتیم و برویم.
لذا شما واقعاً می بینید که این ظرافتها، چهقدر در ذهن و زبان ائمهی بزرگوار ما وجود داشته است. در دعای مکارمالاخلاق می خوانید: خدایا! به من عزت بده، به من جاه بده؛ ولی «لاتبتلینی بالکبر»؛ من را مبتلای به غرور نکن. من را به عبادت موفق بکن؛ ولی مبتلای به عجب نکن. یعنی حتّی در اثنای عبادت، این دوراهی هست.
اینکه شما در هر روزی بارها - حداقل ده بار - تکرار میکنید «اهدناالصّراط المستقیم» برای چیست؟ یک بار از خدا خواستید، بس است دیگر! اما در هر دو رکعت اوّل هر نمازی شما این را تکرار میکنید: «اهدناالصّراط المستقیم». این برای آن است که صراط مستقیم راه دشوار و پُرپیچوخمی است و کسانی که در این راه اشتباه بکنند، زیادند. برای خیلیها چنین چیزی پیش میآید؛ این است که بایستی انسان به خدا پناه ببرد.
مفهوم صراط :
ما هستیم که با رفتار و جهت گیری های خودمان ، زندگی را مبارک می کنیم یا نا مبارک می کنیم. یعنی آنچه که سرنوشت نهائی انسان را تنظیم می کند، انتخاب خود انسان است. خدای متعال این توانائی را به ما داده که انتخاب کنیم؛ «و هدیناه النّجدین»؛ دو راه را به ما نشان داده که انتخاب کنیم. البته گاهی شرائط جوری است که انتخاب برای انسان آسان است، گاهی انتخاب سخت است؛ ولی به هر حال باید در همهی امور انتخاب کرد.
اینکه در سورهی مبارکهی حمد، هر روز بارها تکرار می کنیم «اهدنا الصّراط المستقیم»، نشاندهندهی این است که صراط مستقیمی که در پیش گرفتهایم - فرض این است که مثلاً شناختیم و در پیش گرفتیم - هر لحظه به دوراهیهائی می رسد.
یعنی اینجور نیست که یک تونلی باشد که وقتی انسان داخل آن رفت، دیگر همین طور تا آخر تضمین شده باشد - مثل خط آهن - نه، دوراهیهای متعددی، سهراهیهای متعددی سر راه وجود دارد که باید دید، شناخت، فهمید و قدم در راه درست گذاشت.
این «اهدنا» که هر روز تکرار می کنیم، یعنی امروز هم «اهدنا»، فردا هم «اهدنا»، پسفردا هم «اهدنا»؛ دراین قضیه هم «اهدنا»، در آن قضیه هم «اهدنا».
نمازهای یومیه
وسیلهای برای خودسازی دائمی
ماه رمضان
فرصت خوبی برای خودسازی است. ما همان مادهی خام هستیم که اگر روی خودمان کار
کردیم و توانستیم این مادهی خام را به شکلهای برتر تبدیل کنیم، آن کار لازم در
زندگی را انجام دادهایم. هدف حیات همین است. وای به حال کسانی که روی خودشان از
لحاظ علم و عمل کاری نکنند و همانطور که وارد دنیا شدند، به اضافهی پوسیدگیها و
ضایعات و خرابیها و فسادها که در طول زندگی برای انسان پیش میآید، از این دنیا
بروند. مؤمن باید بهطور دائم روی خودش کار کند؛ بهطور دائم. نه اینکه خیال کنید
«بهطور دائم» زیادی است یا نمیشود؛ نه. هم میشود، هم زیادی نیست. اگر کسی مراقب
خود باشد؛ مواظب باشد کارهای ممنوع و کارهایی را که خلاف است انجام ندهد و راه خدا
را با جدیت بپیماید، موفق میشود. این، همان خودسازی دائمی است و برنامهی اسلام، متناسب
با همین خودسازی بهطور دائم است. این نماز پنجگانه - پنج وقت نماز خواندن - ذکر
گفتن؛ «ایاک نعبد و ایاک نستعین»(۱) را تکرار کردن؛ رکوع کردن؛ به خاک افتادن و
خدای متعال را تسبیح و تحمید و تهلیل کردن برای چیست؟ برای این است که انسان بهطور
دائم مشغول خودسازی باشد. منتها گرفتاریها زیاد است و همه گرفتاریم. گرفتاری
زندگی؛ گرفتاری معاش؛ گرفتاری امور شخصی؛ گرفتاری اهل و اولاد، و انواع گرفتاریها
مانع میشود که ما به خودمان، آن چنان که شایسته است، برسیم. لذا یک ماه رمضان را
که خدای متعال قرار داده است، فرصت مغتنمی است. این ماه را از دست ندهید.
1. سوره حمد آیه 5
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣