... از بسیج امکانات فراهم هرقل و هم پیمانان او در جنگ موته می شود فهمید که :
1/ آنها می دانستند که فتنه انگیز یها و شیطنت هایشان بالاخره چاره ای جز تقابل با اسلام در بر نخواهد داشت .
2/ آنها اخبار رشادت مسلمانها را داشتند و می دانستند که آنها در سایه دین و پیغمبر ، پیروزی های بزرگی به دست می آورند .
3/ می دانستند جنگ با مسلمانها یک جنگ استثنایی است (جنگ با اعتقاد غیر از جنگ با سیاست و انگیزه هاست)
4/ اینها با علم به تعداد مسلمانها (3000 نفر ) ، 200 هزار نفر را بسیج کردند و آوردند .[ مثل آنچه در کربلا رخ داد ، دیدند یاران امام حسین صد واندی نفر هستند ولی 40 هزار نفر آوردند .]
موضوع اسلام آوردن خالدبن ولید خیلی عبرت آموز است ؛ ایمان یا اسلام آوردن خالدبن ولید طبق آنچه که خودش گزارش کرده ( این گزارشها در سال های بعد از پیغمبر اکرم (ص) ثبت شده است . زمانیکه این جمله ها دارای اثر وضعی و درآمد بود ، نوشته شد و به اصطلاح برای خود شناسنامه ی کاری (رزومه) درست کرده ) اینگونه است : زمانیکه خداوند به من اراده خیر کرد و محبت اسلام را در دل من قرار داد ، من با خودم گفتم : "خالد ! تو در همه ی جنگ ها با پیغمبر مشارکت داشتی ، در همه ی این نبردها پیغمبر به سلامت عبور کرد و تو نتوانستی به پیروزی قطعی برسی ! و هرگز هم تلاش شما برای حذف پیامبر عربی و پاک کردن اسلام از شبه جزیره عربستان به فرجام نخواهد رسید ..."
بعد می گوید : باز به خودم گفتم : " یادته وقتی پیامبر از مکّه به طرف مدینه آمد چکار کردی ؟!!!... در اصلان ، راه را بر او بستی و بنا داشتی در نماز شّر او را کم کنی و در نماز او را به قتل برسانی [ ذهنتان کجا رفت ؟کربلا ! ].خودش ادامه می دهد که در نهایت تعجب دیدم که پیامبر در یک اقدام هوشمندانه نماز را به خوف برگزار کرد !
اینها اصلاً بنا دارند نماز را سر ببرند...
... جناب آقای عمر جلو آمد و با تندی ابن رواحه را هل داد و گفت : دست از این مدیحه گویی و شعر سرایی بردار! این اقدام عمر و برخورد با عبد الله بن رواحه در واقع مثل برخورد پرچمداران کفر و بسیار تند و غیر مؤدبانه بود ....
تحلیل رفتار و کردار عمر بن خطاب نشان دهنده این است که این یک رفتار دفعی نیست و فقط یک بار صورت نگرفت . بلکه یک رفتار نهادینه است همانطور که در صلح حدیبیه هم با تندی به پیامبر گفت : " مگر تو پیامبر نیستی"... این رفتار نشانگر این است که مرتکب شونده این رفتار یا یک بیماری مزمن دارد یا یک مأموریت خطرناک.....
برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تاریخ اسلام - جلسه62:
در ادامه مباحث مربوط به غزوه خیبر ، بعد از اینکه امیر المؤمنین (علیه السلام) پرچم اسلام را به دوش گرفت و به عنوان سردار سپاه وارد میدان کار زار شد و فرحب خیبری و حدود ده تن دیگر از سرداران سپاه یهود را از پا در آورد . تقریباً نشانه های پیروزی سپاه اسلام آشکار شد...
اما چرا در تاریخ سعی شده است که نقش سازنده و تعیین کننده حضرت امیر (علیه السلام) کم رنگ و بی اثر نشان داده شود و در مقابل از شخصیت هایی نام برده شود که چندان تأثیر گذار نبوده اند؟!!!تاریخ اسلام - جلسه 63:
در حدیثی از پیامبر (صلوات الله علیه و آله ) که راوی آن جابر بن عبدالله انصاری است آمده است که یاعلی اگر خدا تورا نمی آفرید بعد از من مؤمن از غیر مؤمن شناخته نمی شد .
پس از قضیه خیبر ، موضوع بعدی در مورد ام المؤمنین "صفیه" است که قبل از تشرف به اسلام روح کنجکاو ، اراده آزاد ، بخشایشگر ، با کمال و پارسا و خردمند و شکیبا بود .....
به گزارش تاریخ ، در روزهای آغازین نبرد خیبر ، پیامبر (ص) به سر درد مبتلا بودند و امیرالمؤمنین (ع) هم دچار سر درد و چشم درد شدیدی بودند که قدرت حرکت را از ایشان گرفته بود .
قلعه خیبر موقعیت استراتژیک و خطرناکی داشت .
اولین فرمانده سپاه اسلام ، سعدبن عباده انصاری بود که بعد از ورود به میدان و جنگیدن ، زخمی شد و شکست خورده بازگشت .
فردای آن روز ، پرچم به دست ابوبکربن ابوقحافه سپرده شد، علاوه بر اینکه شکست خورد از مقابل یهودیان گریخت .
روز سوم پرچم به دست عمربن خطاب رسید . ولی او نیز زودتر از ابوبکر شکست خورد و باز گشت .
فضای یأس و ناامیدی در سپاه اسلام سایه افکند ...
حادثه خیبر از همه حوادث سخت تر و پر ماجراتربوده و بیشتر از بقیه حوادث مورد تحریف و جعل قرار گرفته است . در این حادثه شخصیت امیر المؤمنین (ع) بیشتر دچار تحریف شده ؛ جبهه کفر و مقابل اسلام همیشه اقدام آخر را اول انجام می دهند ...
منشأ پیروزی عِدّه و عُدّه نیست بلکه قدرت خداست ، به زانو در آوردن خیبر به معنای تضعیف مقام هیبت استکبار است .
ثمر بخش بودن هنر اسلامی در کنار جهاد مسلمانان به همان میزان در روحیه سازی مسلمانان اثر بخش است .
جمع بندی دیپلماسی سیاسی رسول اکرم (ص) :
- دیپلمات اسلامی اهل سازش نیست ، تحقیر نمی پذیرد ، چه در سرزمین خود و چه در سرزمین بیگانه
- سیاستمدار اسلامی ذلّت ناپذیر است ، صاحب گران سنگ ترین ادب ، تربیت و اخلاق اسلامی است .
- در دیپلماسی سیاسی ، تکیه بر علایق مشترک باید شود .
- مبانی دیپلماسی ، اصل دادن و گرفتن است .
- التزام عجیب پیامبر (ص) ، به تشریفات حاکم بر مسائل دیپلماتیک .
- کسی می تواند از تهدید و تشویق برخوردار باشد ، که صاحب سکینه قلبی و عزّت نفس باشد .
تهدید پیامبر (ص) در صلح حدیبیّه ، کاملاً نرم بود به شکلی که موجب ترس نماینده کفّار شد ...
در امتداد دیپلماسی اسلامی پیامبر (ص) ،به مکاتبات ایشان با سران کشورها رسیدیم .
پیامبر (ص) سفیران خود را به کشورهای حبشه ، مصر ، ایران و روم شرقی فرستادند .
برخورد حکّام و سران این کشورها قابل تأمل است .
نجاشی حاکم حبشه ، با احترام دعوت ایشان را پذیرفت .
حاکم مصر ، در کنار تصدیق ایشان ، خود و موقعیّت خود را مقدّم بر اسلام شمرد و عملاً سر بر تافت .
حاکم روم (قیصر) هم خود ، پیامبر (ص) را تصدیق کرد . ولی در شورای سلطنتی ، مورد انتقاد قرار گرفت . در نتیجه به طور مخفیانه به سفیر پیامبر (ص) گفت : که الان زمان مناسبی برای تبلیغ اسلام در روم نیست ...
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣