سوره مبارکه نوح یک سیاق است که در درون خود به 3
مطلب تفکیک می شود:
آیات سوره مبارکه نوح سیر مفهومی
واحدی دارد، این سوره مبارکه از ابتدا تا انتها به بیان جریان ارسال حضرت نوح علیه السلام به
سوی قوم خود، عکس العمل قوم و عذاب آنها بخاطر این عکس العمل اختصاص یافته است.
هرچند آیات این سوره یک سیر
مفهومی را پیگیری کرده است، اما در این سیر مفهومی واحد دسته بندی هایی به مقاطع
مختلف وجود دارد:
آیات 1 تا 4: که به صورت اجمالی از مأمور شدن حضرت نوح به
انذار قوم خود و انجام این مأموریت از سوی او خبر داده¬است.
آیات 5 تا 24: که گزارش تفصیلی حضرت نوح از انجام وظیفه
رسالت خود و عکس العملهای قوم در برابر آن است.
و آیات 25 تا 28: که به عاقبت قوم نوح در اثر سرپیچی اشاره
کرده است.
فرموده اند: شما در این ماه، کرامت بخواهید؛ زیرا خداوند آبروی انسان کریم را نمی ریزد و همیشه آن را حفظ می کند. کرامت وصف خاصّ فرشتگان است. فرشتگان، بندگان مکرّمند، شما هم در کنار سفرهٴ کرامت دعوت شده اید؛ سعی کنید، کریم بشوید.
برگرفته از بیانات استاد جوادی آملی
در رفتارهای اجتماعی دقت کن! مبادا با غرور رویت را از دیگران برگردانی یا مثل متبکران راه بروی ; مبادا تندرو و کندرو شوی ; میانه روی، بهترین روش است ; مراقب باش صدایت را بر سر کسی بلند نکنی و خلاصه در یک کلام، آدم باش ; (لقمان/18و19)
آیه 20 مقدمه بیان آیات 20 تا 28 است که بعد از نقل حکایت گفتگوی جنیان، انسانها را مخاطب قرار داده است؛ اسلوب مشترک (قل) در ابتدای این آیات نشان دهنده وحدت سیاقی این آیات با یکدیگر است: «قل إنما ...»، «قل إنی لن ...» و «قل إن أدری ...»؛ در حالی که آیه 19، از قول جنیان گفته شده و جریان جن در آیات قبل را پایان داده است.
ما بشرهای عادی تا آنجا که فرهنگ و زبان و قلم و امثال اینها مدد میکند، میتوانیم از قرآن بهره بگیریم و از عترت طاها و یاسین استفاده کنیم، آنجا که جای لفظ نیست، آنجا که کلمه نیست، آن بخشهایی که «علی حکیم» است، بدون استفاده از راهنماییهای عترت طاهرین مقدور نیست، چون خدا در سوره مبارکه «زخرف» و مانند آن، محدوده قرآن را مشخص کرد، فرمود: ﴿إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون﴾، این کتاب عربی است که جوامع بشری در مشهد و محضر او هستند؛ اما همین کتاب ﴿وَ إِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیم﴾؛ یعنی امتداد این کتاب، چون حبل متین است و آویخته است، مرحله بالای این کتاب، نه عبری است، نه عربی، نه تازی است، نه فارسی، با زبان و فرهنگ و لغت نمیشود آن را یاد گرفت: ﴿وَ إِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیم﴾، آنجا «علی حکیم» است، کسی از آن «علی حکیم» باخبر است که مظهر «علی حکیم» باشد و آن اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَیْهِم أَفْضَلُ الصلوَاتِ الْمُصَلِّین) هستند.
ما وقتی از قرآن طرْفی میبریم که هم «عربی مبین» را فرا بگیریم، هم از «علی حکیم» غافل نشویم، «علی حکیم» را؛ مثل «عربی مبین» اهل بیت عصمت، به ما میفهمانند. اگر یک روایت، مطلبی را از امام(عَلَیْهِ السَّلام) به ما منتقل کردند که این با ظاهر لفظ هماهنگ نبود، ما حق ردّ نداریم؛ البته بعد از احراز سند، زیرا قرآن تنها «عربی مبین» نیست، بخش وسیعی از قرآن، «علی حکیم» است که لغت و کلمه و مانند آن در آنجا مطرح نیست، آنجا فقط معارف عقلی است «و لاغیر». ما با چنین کتابی همراه هستیم.
برگرفته از بیانات استاد جوادی آملی
همیشه بزرگ ترها، بهترین حرف را نمی زنند و همیشه حرف گوش کنی و اطاعت از بزرگان، انسان را به سعادت نمی رساند . این پیام تربیتی قرآن است که حتی در اطاعت از بزرگان هم گوش و چشمت را باز کن که فردا فقط و فقط خودت پاسخ گوی اعمالت خواهی بود; نه بزرگ ترهایت; (احزاب/67)
آیات سوره مبارکه جن به 2 سیاق تقسیم می شود؛
سیاق اول: آنچه این آیات را در یک سیاق جمع کرده است، حکایت سخن گروهی از جنیان در باره ایمانشان به قرآن و دعوت قوم خود به ایمان است، همچنین اسلوب مشترک شروع این آیات با (أنّ و أن) قرینه دیگری بر اتصال سیاقی این آیات است: «أنّه تعالی ...»، «أنّه کان ....»، «أنّهم ظنوا ...»، «أنّا لمسنا ... » ....... «أنّا منا المسلمون و ....»، «أن لو استقاموا»، «أنّ المسجد ...» و «أنّه لما ....».
خدای سبحان، گرچه قرآن را نازل کرد؛ اما نه آن طوری
که باران را نازل کرد، برف و تگرگ را نازل کرد و اینها جزء نزولات آسمانی هستند،
قرآن را چنین نازل نکرد! زیرا خدای سبحان، برف و باران و تگرگ را به زمین انداخت؛
ولی قرآن را به زمین آویخت. بین این انداختنِ برف و باران و آویختن این حبل متین
فرقهای فراوانی است، چون قرآن را به زمین آویخت، نه انداخت. از او به حبل متین
یاد کرد و جامعه بشری را به اعتصام به این حبل فرا خواند. طنابی مورد اعتصام و
استمساک است که به جای بلندی بسته باشد، وگرنه حبل افتاده در گوشهای مشکل خود را
حل نمیکند؛ چه رسد به حلّ مشکل معتصمان.
ذات أقدس الهی قرآن را به زمین آویخت، نه انداخت و چون عترت طاهرین هماهنگ آن هستند، ولایت را به زمین آویخت، نه انداخت، خلافت را، نبوت را، رسالت را، امامت را، به زمین آویخت، نه انداخت.
"واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرّقوا"
برگرفته از بیانات استاد جوادی آملی
پیامبر اکرم (ص)
أحسَنُ النّاسِ أیمانا أحسَنُهُم خُلُقا وألطَفُهُم بِأَهلِهِ، وأنا ألطَفُکُم بِأَهلی.
نیک ایمان ترینِ مردمان ، کسى است که خوش اخلاق ترینِ آنها باشد و با خانواده اش مهربان تر باشد ، و من ، مهربان ترین شما با خانواده ام هستم .
عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج ٢
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣