ما بشرهای عادی تا آنجا که فرهنگ و زبان و قلم و امثال اینها مدد میکند، میتوانیم از قرآن بهره بگیریم و از عترت طاها و یاسین استفاده کنیم، آنجا که جای لفظ نیست، آنجا که کلمه نیست، آن بخشهایی که «علی حکیم» است، بدون استفاده از راهنماییهای عترت طاهرین مقدور نیست، چون خدا در سوره مبارکه «زخرف» و مانند آن، محدوده قرآن را مشخص کرد، فرمود: ﴿إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون﴾، این کتاب عربی است که جوامع بشری در مشهد و محضر او هستند؛ اما همین کتاب ﴿وَ إِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیم﴾؛ یعنی امتداد این کتاب، چون حبل متین است و آویخته است، مرحله بالای این کتاب، نه عبری است، نه عربی، نه تازی است، نه فارسی، با زبان و فرهنگ و لغت نمیشود آن را یاد گرفت: ﴿وَ إِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیم﴾، آنجا «علی حکیم» است، کسی از آن «علی حکیم» باخبر است که مظهر «علی حکیم» باشد و آن اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَیْهِم أَفْضَلُ الصلوَاتِ الْمُصَلِّین) هستند.
ما وقتی از قرآن طرْفی میبریم که هم «عربی مبین» را فرا بگیریم، هم از «علی حکیم» غافل نشویم، «علی حکیم» را؛ مثل «عربی مبین» اهل بیت عصمت، به ما میفهمانند. اگر یک روایت، مطلبی را از امام(عَلَیْهِ السَّلام) به ما منتقل کردند که این با ظاهر لفظ هماهنگ نبود، ما حق ردّ نداریم؛ البته بعد از احراز سند، زیرا قرآن تنها «عربی مبین» نیست، بخش وسیعی از قرآن، «علی حکیم» است که لغت و کلمه و مانند آن در آنجا مطرح نیست، آنجا فقط معارف عقلی است «و لاغیر». ما با چنین کتابی همراه هستیم.
برگرفته از بیانات استاد جوادی آملی
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣