گفتگوی ما درجلسۀ گذشته به اینجا رسید که فتنه گری های ابوسفیان در فضای ملتهب مدینۀ بعد از پیغمبر اکرم (ص) و متعاقب کودتای سقیفۀ بنی ساعده با عکس العمل شدید امیرالمومنین علی (ع) مواجه شد. و بزرگ آل امیه درحالی که ازخانۀ امیر المومنین علی (ع) مایوس و ناامید خارج می شد زشت ترین عبارتها و بی ادبانه ترین کلمات را بیان کرد و از خانه بیرون رفت .
طبیعی بود که هیچ اعتمادی به ابو سفیان نباشد و برای اینکه ابوسفیان می توانست به اعتبار توانایی های کمّی و کیفی که در خاندان او بود ماجرای سقیفۀ بنی ساعده را در نطفه خفه کند , اصلا کار را به امیرالمومنین (ع) هم نکشد ؛ کار را هم به مسجد نکشاند اما تاریخ اینطور دلالت می کند که ابو سفیان پس از اینکه اطمینان حتمی به، به سرانجام رسیدن کار سقیفۀ بنی ساعده پیدا کرد و دانست که در امر بیعت با ابو بکر و زمامداری تقریبا موانع بسیار کمی وجود دارد به خانۀ امیر المومنین (ع) وارد شد . برای چه ؟ برای فتنه انگیزی . برای افساد در بین امت . و او هم می دانست که امیر المومنین (ع) منزل است و تا کار به سرانجام نرسد کاری که مربوط به امیر المومنین (ع) هست از خانه بیرون نخواهد آمد . چرا ؟اولا برای اینکه امیرالمومنین (ع) مسئولیتی مهمتر از تجهیز و دفن پیغمبر اکرم اسلام (ص) برای خودش قائل نبود. و واقعا هم موضوعی مهمتر از این در آن شرایط وجود نداشت . دوم اینکه به جز تعداد انگشت شماری از اصحاب به استثنای اهل بیت تقریبا بقیۀ مردم به نوعی فرهنگ و جریان سقیفۀ بنی ساعده را پذیرفته بودند و راهی برای تغییر شرایط به قدرت قهریه و غلبه وجود نداشت . این را هم ابوسفیان به فراست می دانست لذا اگر امیرالمومنین (ع) در چهارچوب خواست ابوسفیان وارد عمل می شد و به اعتماد حرف و قول او دست به عملیات می زد عملا راه و رسم پیغمبر اکرم و هدایت الهی در بین بندگان برای همیشه از بین می رفت و جمع می شد .
امیرالمومنین (ع) هم حق الهی خودش را غضب شده می دید برای وجود مقدس او این اتفاق به مراتب سخت و تلخ تر از بقیه بود. اما آیندۀ اسلام و صیانت از اهل بیت رسالت و اصحاب صدیق پیغمبر اکرم اسلام تنها راهکاری بود که میتوانست آیندۀ اسلام را صیانت کند و آیندۀ اسلام ر ا ضمانت کند لذا امیرالمومنین (ع) در نهایت هوشمندی هم بیعت ابو سفیان را نپذیرفت و هم عباس بن عبد المطلب را قبول نکرد . هر دوی اینها را . در مورد ابو سفیان تکلیف امیرالمومنین (ع) روشن بود یعنی امام اعتقاد حتمی داشتند که ابوسفیان هرگز به وادی ایمان وارد نشده است و اگر وارد خانۀ ایشان هم شده و این عبارتها را به زبان می آورد برای این است که فرصت را برای انهدام بنای اسلام از طریق حذف اهل بیت رسالت و به خاک و خون کشیده شدن حتی قاطبۀ مسلمانان ؛ عدد و رقم هم برای اینها مهم نبود که حالا از طرفین چقدر کشته شوند ! مهم این بود که راه توحید برچیده شود . ابوسفیان این فرصت را بسیار مناسب تشخیص داده بود . اگر این فرصت در اختیار او قرار می گرفت عملا به آرزوهایش رسیده بود. آنچه که بعد ها پسرش معاویه و نوه اش یزید انجام دادند از ناحیۀ خود ابوسفیان و بلافاصله بعد از درگذشت پیغمبر اکرم اسلام (ص) عملیاتی می شد . شما در بعضی از مصادر و مآخذ می بیند مثلا یزید بن معاویه یا خود معاویه در بعضی جاها رجزخوانی می کنند , حذف اهل بیت را , واقعۀ جانسوز عاشورا را جزو مفاخر خودشان بیان می کنند برای این است که این در متن استراتژی های آل ابو سفیان و آل امیه است . واقعا ابو سفیان هم به دنبال همین فرصت بود که آنچه را که در کربلا بعدا تحقق پیدا کرد در مدینه قبل از دفن پیغمبر اکرم اسلام انجام می شد . اینها اینکار را می خواستند انجام دهند . و برد نهایی آنها هم همین بود که در زمان درگذشت پیغمبر اکرم (ص) و حتی قبل از دفن پیغمبر اکرم اسلام (ص) این موضوع را عملیاتی کنند . برای چه ؟ برای اینکه چند تا دستاورد داشت :
در جلسه قبل پیرامون صفات زن موفق به صمیمیت یا محبت داشتن اشاره شد. باید در محبت داشتن به این نکات توجه شود:
برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید.
حجم: 15.2 مگابایت
تلاوت صفحه 413 :
آیه
شماره 57 از سوره مبارکه عنکبوت
کلُُّ نَفْسٍ ذَائقَةُ الْمَوْتِ ثمَُّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ
هر انسانی مرگ را می چشد، سپس شما را بسوی ما بازمی گردانند.
نکات تفسیری :
در گفتگوی تاریخی خود به اینجا رسیدیم که اجتماع سقیفۀ بنی ساعده برگزار شد و در حالی سقیفه به فرجام رسید که به استثنای ابوبکر ابن ابی قحافه هیچ کسی از دستاورد سقیفه رضایت به دست نیاورد و اثار شکست و ناراحتی و پریشانی آن حادثۀ دردناک هرگز از ذهن حتی بزرگان کودتا هم بر طرف نشد . مرحوم شیخ مفید در ص 43 کتاب الجمل نوشته که : بادیه نشینان عرب به علت نا امن بودن جاده ها و مسیرها مجبور بودند دسته جمعی طی طریق کنند . در آن روز سقیفۀ بنی ساعده هم مردان قبیلۀ بنی اسلم به صورت دسته جمعی وارد مدینۀ پیغمبر شدند برای اینکه ارزاق و خواروبار و نیازها و مایحتاج خودشان را از بازار مدینه تدارک ببینند . ورود آنها در مدینه و تقارن آن با ماجرای سقیفۀ بنی ساعده باعث شد که عمر بن الخطاب از آنها برای گرفتن بیعت از مابقی مردم استفاده کند و به آنها هم وعده داد که اگر کار بیعت با ابوبکر به سر انجام رسید خواروبار و ارزاق آنها را یا سبد کالای آنها را به آنها تحویل دهد و آنها را به شهر و دیار خودشان برگرداند . بنی اسلم از پیشنهاد عمر استقبال کردند لذا هم خودشان بیعت کردند و هم به تعبیر مرحوم شیخ مفید دامن های عربی خودشان را به کمر بستند و به زور و اجبار با هر کسی که برخورد می کردند یا مواجه می شدند دستش را در دست ابیبکر می گذاشتند و از آنها بیعت می گرفتند . و عملا امر حکومت ابیبکر به قدرت قهر و غلبۀ مردان بنی اسلم بود که تحقق پیدا کرد و استوار شد .
ابن ابی الحدید در جلد 6 شرح نهج البلاغه ص219 روایت کرده : بعد از خاتمۀ کار در سقیفۀ بنی ساعده ، ابی بکر بن ابی قحافه به اتفاق عده ای راهی مدینه شدند . عمر پیشاپیش آنها بود و با تندخویی فریاد می زد ( بعد این عبارت را به کار می برد که )اطراف لبهای او کف سفید بسته بود . این نشان دهندۀ غیر عادی بودن ماجرا؛ اضطراب داشتن آنها ؛ نگران بودن آنها و در عین حال اهمیت این موضوع برای گردانندگان این فتنۀ بزرگ بود و هیچ کسی هم از کنار عمر رد نمی شد إلا اینکه به زور و به تحکم وادار به بیعت شده باشد . لذا ادامۀ بیعت از سقیفۀ بنی ساعده ای که در آن هرگز اجماع به دست نیامد . یعنی در خود سقیفه سر جمع در بهترین آمار چهار پنج نفر مهاجرین بیشتر نبودند . از انصار هم عدۀ کمی در آنجا بودند . آنجا اجماع به دست نیامد ، این اجماع را کشاندند و آوردند در خیابان و در کوچه ها و بعد با همین شیوه ای که اهل تاریخ پیش روی ما گذاشتهاند بیعت با ابوبکر را به طرف اجماع و عمومی شدن حرکت دادند . مرحوم علامه مجلسی هم درجلد 28 بحارالانوار ص235 همین گزارشات را تایید می کند . که مردان قبیلۀ اسلم در روز سقیفه برای خرید خوارو بار آمده بودند . بعد این را هم اضافه می کند که : ازدحام بنی اسلم به قدری زیاد بود که عبور و مرور در کوچه های مدینه به سختی انجام می شد .
... وقتی برادران یوسف به پدر گفتند :به ما اجازه بده به مصر برگردیم تا دوباره آذوقه برای خانواده خود تهیه کنیم و آنها را روزی دهیم ... حضرت در ذیل آیه و در توضیح "نمیر اهلنا" فرمودند: « امیرالمؤمنین هم اینگونه مؤمنین را روزی علمی می بخشند.» ... این مقام خاصّ امام اول امیرالمؤمنین علیه السلام است و اصلاً طعام علمی مردم به دست ایشان است که توسط ایشان به مردم خورانده می شود.....
برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید.
حجم: 14.7 مگابایت
قال النبی(ص)
:
یا فاطمةُ اِنَّ اللهَ لَیَغْضَبُ لِغَضَبِکِ و یَرضی لِرِضاکِ.
پیامبر اکرم(ص) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمود: ای فاطمه همانا خداوند با خشم تو خشمگین و با رضایت و خشنودی تو خشنود میشود.درس هفدهم از جلد چهارم شامل قسمتهایی از نامه اول و 28 نهج البلاغه پیرامون قتل عثمان است که حضرت امیرالمؤمنین خطاب به معاویه نوشته اند :
برای دریافت فایل صوتی اینجا کلیک کنید.
حجم: 12.7 مگابایت
تلاوت صفحه 412 :
آیه
شماره 56 از سوره مبارکه عنکبوت
یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّ أَرْضىِ وَاسِعَةٌ فَإِیَّاىَ
فَاعْبُدُونِ
ای بندگان من که ایمان آورده اید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید (و در
برابر فشارهای دشمنان تسلیم نشوید)!
نکات تفسیری :
1-
سختى ها و تلخى هاى هجرت را با نداى محبّت آمیز الهى تحمّل کنیم که خداوند به این
مؤمنان، عنایت خاص دارد. «یا عبادى»
2- در انتخاب مسکن، محور را توفیق عبادت قرار دهیم. «انّ ارضى واسعة فایّاى
فاعبدون»
3- هجرتى ارزش دارد که در سایه ى ایمان باشد. «الّذین آمنوا انّ ارضى واسعة»
4- براى حفظ دین و نجات از طاغوتها هجرت کنیم. «ارضى واسعة فایّاى فاعبدون»
5- کسانى که به خاطر وابستگى به مکان یا منطقه اى، منحرف مى شوند، عذرشان پذیرفته
نیست، زیرا همواره در زمین، فضایى مناسب براى انجام تکالیف دینى هست. «ارضى واسعة
فایّاى فاعبدون»
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣