... در روایت داریم شیاطین 2 دسته هستند : شیاطین جن و شیاطین انس
شیاطین انس از ذکر " لا حوُلَ وَ لا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ العَلیِ العَظیم " فرار می کنند و دور می شوند .
شیاطین جن هم از ذکر " اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمَدٍ وَ آلِ مُحَمَد " فرار می کنند .
چنانکه آیة الکرسی ، اذان با صدای بلند گفتن ، همراه داشتن قرآن شیاطین جن را فراری می دهد .
با " بِسمِ الله " گفتن هم حریم می گیرند و کمی از ما دور می شوند ولی دوباره باز می گردند . مگر اینکه در وجود خود انسان ذکر ، نهادینه شده باشد که در این صورت از خود انسان حریم می گیرند و دور می شوند ...
موضوع اسلام آوردن خالدبن ولید خیلی عبرت آموز است ؛ ایمان یا اسلام آوردن خالدبن ولید طبق آنچه که خودش گزارش کرده ( این گزارشها در سال های بعد از پیغمبر اکرم (ص) ثبت شده است . زمانیکه این جمله ها دارای اثر وضعی و درآمد بود ، نوشته شد و به اصطلاح برای خود شناسنامه ی کاری (رزومه) درست کرده ) اینگونه است : زمانیکه خداوند به من اراده خیر کرد و محبت اسلام را در دل من قرار داد ، من با خودم گفتم : "خالد ! تو در همه ی جنگ ها با پیغمبر مشارکت داشتی ، در همه ی این نبردها پیغمبر به سلامت عبور کرد و تو نتوانستی به پیروزی قطعی برسی ! و هرگز هم تلاش شما برای حذف پیامبر عربی و پاک کردن اسلام از شبه جزیره عربستان به فرجام نخواهد رسید ..."
بعد می گوید : باز به خودم گفتم : " یادته وقتی پیامبر از مکّه به طرف مدینه آمد چکار کردی ؟!!!... در اصلان ، راه را بر او بستی و بنا داشتی در نماز شّر او را کم کنی و در نماز او را به قتل برسانی [ ذهنتان کجا رفت ؟کربلا ! ].خودش ادامه می دهد که در نهایت تعجب دیدم که پیامبر در یک اقدام هوشمندانه نماز را به خوف برگزار کرد !
اینها اصلاً بنا دارند نماز را سر ببرند...
این قسمت از سوره ی مبارکه ی انسان ، یکی از زیباترین و جذاب ترین و گویاترین بخش های قرآن در توصیف نعمت های بهشت است . لذا برای اینکه امید در دلمان زنده شود و بدانیم چه چیزی را قرار است در این دنیا ترک کنیم و به چه چیزی قرار است برسیم ، برای اینکه این دنیا در ذهن ما تحقیر شود و این نعمت های دنیا خیلی به دلمان ننشیند ، این آیات نازل شده است . با توجه به اینکه نعمت هایی که در این آیات توصیف شده ، حقیقتی غیر از این دارند که در ذهن ما نمی گنجد و خداوند برای اینکه ما بفهمیم با زبان و ادبیات ما و استفاده از واژه هایی که مورد فهم ما هست ، بیان کرده چون فهم و کشش ذهنی ما اجازه درک اصل و حقیقت این نعمت ها را نمی دهد . همانطور که عذاب های قیامت در این دنیا قابل درک نیست ...
.... از سال پنجم هجری نقشه ی دور کردن امیر المؤمنین (ع) از خلافت کشیده می شد یعنی 6 سال قبل از وفات رسول اکرم
اولاً این روشن است که از اولین روز رسالت رسول اکرم (ص) همه می دانستند که جانشین پیامبر امیرالمؤمنین (ع) است یعنی شواهدی داریم حتی در روایات عامّه ، که هر کسی که از همان روز اول می آمد مسلمان شود ، پیامبر از او اقرار می گرفت بر جانشینی حضرت امیر و شاهد بزرگ این موضوع حضرت خدیجه (س) است که وقتی اظهار به اسلام کرد شهادت به ولایت امیرالمؤمنین هم داد حتی اظهار برائت کرد از منافقین قبیله تیم ، عدی و امیه . این را همه می دانستند...
حتی تا سال پنجم هر کدام از سه خلیفه تلاش می کنند که خود را به صدر برسانند . لذا
در عین اینکه منافق هستند ، با هم دشمن خونی هم هستند . در حالیکه از سال پنجم به بعد برای کنار زدن امیرالمؤمنین با هم متحد شدند .
تا سال پنجم ، یهود و قریش تصوّر میکردند که می توانند پیامبر را از راه نظامی از جامعه حذف کنند .. وقتی جنگ بدر را بر پیامبر تحمیل کردند، پیامبر در اوج فقر به جنگ رفت. در روایات آمده بیشتر از نیمی از لشکر شمشیر نداشتند و با چوب دستی به میدان جنگ رفتند . در کل لشکر فقط یک نفر شتر برای سواری داشت ، یعنی در اوج نداری به مصاف قریش تا بن دندان مسلح رفتند و پیروز شدند ....
قرآن با آیه ی 38 سوره ی آل عمران ، دریچه ی جدیدی را روی ما باز می کند :
حضرت زکریا وقتی شنید که “حضرت مریم می گوید : خدا به هرکه بخواهد روزی بی حساب می دهد " حس درخواست در او تقویت شد ،. شاید فکر کرد چرا من تصور می کردم که دیگر از من گذشته که بچه دار بشوم . لذا ربّ خود را صدا زد و درخواست کرد که خدایا ، از نزد خودت نسل پاکیزه ای به من ببخش ! یعنی نباید خدا را دست کم گرفت ، نباید از خداییکه ربّ همه چیز و مالک الملک است با این همه توانایی و قدرت ، درخواست های کم و ناچیز داشته باشیم ...
حضرت زکریا سه چیز را در این دعا درخواست کرد :
1. زیاد خواست : یک بچه نخواست ،نسل و ذریّه خواست
2. زیبا خواست : ذریّه طیّبه درخواست کرد
3. زود خواست : گفت ای سمیع الدعا یعنی تو فقط شنونده ی حرف های من نیستی، سریع الاجابه هم هستی .
استاد جاودان در تفسیر آیه ی 23 سوره ی جاثیه،... با استناد به آیه ی 257 سوره ی بقره فرمودند:
"وَالَّذینَ کَفَروُا اولِیاوُهُمُ الطاغوُت یُخرِجونَهُم مِنَ النُّورِ اِلیِ الظُلُمات "
آدمی که گرفتار گناه می شود ، عیب و نقص دارد ، این خاصیّت هواپرستی است .هر نقصی از نقص های آدم یک ظلمت است و دائماً بر نقص ، ذلّت ، ناتوانی و بی ارادگی آدم افزوده می شود . اصلاً بیخود دروغ می گوید . چون به دروغگویی عادت کرده، برای او سود هم ندارد ولی دروغ می گوید .
هر نقص و کمبود و ناتوانی یک ظلمت است .
و در مقابلش " اللهُ وِلیُ الَّذینَ آمَنوُا یُخرِجُهُم مِنَ الظُلُماتِ اِلیَ النُّور " خدا میفرماید : اگر خداپرست باشی تو را از ظلمت ها به سوی نور می برم . دائماً عیب هایت پاک می شود ، قدرت و اراده ات بیشتر می شود . اصلاً آن ارادت خدا برای تمجید این اراده است . انسان خداپرست هر چه سختیها را تحمل کند ، در مقابل خدا ، بر اراده ی او می افزاید و برعکس پیروی از هوا و اراده ی شیطان بر کمبود آدمی می افزاید ....
.... یکی از عوامل ایجاد حضور قلب در نماز این است که انسان به هیئت نمازگزار در بیاید. لباس تمیز و سفید ، سجاده پهن کردن ، عطرزدن ، جای مناسب و .... (در علم روانشناسی تأثیر ظاهر در باطن و بالعکس باطن در ظاهر اثبات شده است.) هر چه ظاهر شما به نمازگزار واقعی شباهت بیشتری داشته باشد، باطن شما هم آمادگی بیشتری برای حضور پیدا می کند .
مطلب بعدی این است که وقتی نماز می خواند با نماز وداع کند ( این نیاز به تمرین بسیار دارد) یعنی به خودش تلقین کند که این نمازی که من می خوانم آخرین نمازی است که می خوانم ، و دیگر توفیق نماز خواندن ندارم. این خیلی تأثیر دارد.
نکته بعدی اینکه یکی از ائمه علهم السلام را مقتدا و الگوی خودش قرار بدهد . مثلاً به امام زمان یا امام سجاد یا امام صادق (علیهم السلام) اقتدا کند یعنی در نماز خواندن به او توجه کند و ببیند او چگونه نماز می خوانداز او الگو بگیرد و سعی کند مثل او نماز بخواند ....
.... توسلی که شیعه به ائمه دارد در واقع توسل به خود خداست. ائمه مظهر اسماء وصفات خدا هستند. اگر ما به امیر المؤمنین (علیه السلام) متوسل می شویم نه به عنوان فردی که 1400سال پیش متولد شده ، پدرش ابوطالب بوده و ... بلکه چون او ولی خدا بود ، چون خدا او را دوست دارد، چون مظهر تام و تمام صفات خداست ، تجلی قهاریت و رحمانیت خداوند است و ما او را به عنوان مظهر اسماء و صفات خدا مدانیم لذا به او متوسل می شویم و الّا هیچ سببی محکمتر و بهتر از خود خدا نیست که بین ما و خدا سبب باشد ....
در فراز دیگری از نامه 31 حضرت امیر می فرماید: لیس کلُّ مَن رَمَی ...
انتظار نداشته با شید که هر اقدامی که می کنید حتماً به نتیجه برسد. در این دقت کنید که وظیفه خود را درست انجام دهید ، نتیجه هر چه شد ، بشود . نگران نتیجه نباشید. اگر به نتیجه دلخواهتان نرسیدید ناراحت نشوید. اینگونه نیست که همه توقعاتی که ما از زندگی داریم ، همه حاصل شود . در دنیا انتظار صد درصدی انتظار درستی نیست . یعنی هیچگاه همه اهداف ما به نتیجه نمی رسد .....حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣