تاثیر گناهان در
انسان چیست؟ یکی از تأثیرات این است که وقتی انسان مبتلا است به گناه، در یک نقطهی
حسّاس و بزنگاه کم میآورد. آیهی قرآن می فرماید که:" اِنَّ
الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ
الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛(۱) در جنگ اُحد، آنکسانی که نتوانستند
طاقت بیاورند و دلشان در هوای غنیمت آنچنان تپید که فراموش کردند چه مسئولیّت
حسّاسی در اختیار آنها و برعهدهی آنها است و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل
کردند، اِستَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ اینها قبلاً خطاهایی انجام
دادند، آن خطاها اینجا خودش را نشان داد. این یک مرحله است؛ یعنی گناه ما موجب می شود
که در یک نقطهی حسّاس، در یک نقطهی بزنگاه، نتوانیم تاب بیاوریم، نتوانیم مقاومت
کنیم. مرحلهی بالاتر از این و بدتر از این، آن است که ما گاهی خطائی می کنیم، آن
خطا موجب می شود که ما دچار نفاق بشویم؛ یعنی دلمان با زبانمان اختلاف پیدا کند.
آیهی شریفه [می گوید]: فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلی یَومِ یَلقَونَهُ
بِمآ اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدوه؛(۲) [اگر] انسان با عهد خدایی در یکجا وفادار نمانَد و تعهّدی را که
پیش خدا کرده عمل نکند، این موجب می شود که «فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم»؛
البتّه این یک سازوکار کاملاً منطقی هم دارد که حالا وقت نیست من شرح بدهم که چطور
می شود یک گناه در یک انسان به نفاق منتهی می شود.
از این
بالاتر، گاهی اوقات گناه ما و خطای ما و کجروی ما موجب می شود که -پناه بر خدا-
به تکذیب ماانزلالله مبتلا بشویم؛ ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآءُوا
السّوأَیٰ اَن کَذَّبوا بِآیاتِ الله.(۳) راه علاج هم مراقبت است؛
باید مراقبت کنیم؛ باید نظارت کنیم بر خودمان، بر مجموعهمان، انگیزهمان را
افزایش بدهیم، کارمان را متراکمتر کنیم، پُرکاری، پرهیز از لغزشگاهها، خلاصه در
یک جمله تقوا؛ تقوا. تقوا -که در ماه رمضان [بهعنوان] فلسفه و غایت روزه شناخته
شده- به همین معنا است. تقوا یعنی مراقبت از خویش؛ دائم باید مراقب خودمان باشیم.
پس قدر ماه رمضان را بدانیم
1. سوره
مبارکه آل عمران آیه ۱۵۵
إِنَّ
الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَى الجَمعانِ إِنَّمَا استَزَلَّهُمُ
الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا ۖ وَلَقَد عَفَا اللَّهُ عَنهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ
غَفورٌ حَلیمٌ
کسانی که در
روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر
بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید.
خداوند، آمرزنده و بردبار است.
2.
سوره مبارکه التوبة آیه ۷۷
فَأَعقَبَهُم
نِفاقًا فی قُلوبِهِم إِلىٰ یَومِ یَلقَونَهُ بِما أَخلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدوهُ
وَبِما کانوا یَکذِبونَ
این عمل،
(روح) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این
بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ میگفتند.
3. سوره مبارکه الروم آیه ۱۰
ثُمَّ کانَ
عاقِبَةَ الَّذینَ أَساءُوا السّوأىٰ أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکانوا بِها
یَستَهزِئونَ
سپس سرانجام
کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به
مسخره گرفتند!
تلاوت صفحه 527 :
آیه
شماره 169 از سوره مبارکه آل عمران
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ
أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان
زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.
نکات تفسیری :
1- شهادت، باختن و از دست دادن نیست؛
بلکه یافتن و به دست آوردن است. «بل أحیاء... یرزقون»
2- کشته شدن، آنگاه ارزشمند است که در راه خدا باشد. «قتلوا فى سبیل اللَّه»
3- تصوّر هلاکت و یا خسارت براى شهید، تفکّرى انحرافى است که باید اصلاح شود. «لا
تحسبنّ»
توبه و متمایل
شدن انسانها به سمت خدا،نتیجه توجه خداوند
مرحلهی دیگر
[از مراحل اصلاح]، استغفار اجتماعی و اصلاح اجتماعی است؛ مسیر و هدف جمعی و کارکرد
عمومی را در حوزهی توانایی خودمان اصلاح کنیم؛ که این واضحترین نمونه از تأثیر
استغفار و مفهوم و محتوا و مضمون واقعی استغفار است. نباید این کار را دشوار به
حساب آورد. اگر اراده کنیم، این کار آسان است و ما میتوانیم. این شبها در دعای
شریف ابوحمزه خواندید: «و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة»؛ پروردگارا! کسی که به
سمت تو بیاید، راهش نزدیک است. عمده، عزم کردن، حرکت کردن و همت گماشتن است. «و
انّک لا تحتجب عن خلقک الّا ان تحجبهم الأعمال دونک».(۱) ما به دست خود
و با خطاهای خود، بین خود و خدا فاصله ایجاد میکنیم. خدای متعال با ما فاصلهیی
ندارد؛ راه نزدیک است. اگر توفیقی پیدا شد، این توفیق نشانهی رحمت الهی است. اگر
توانستید از دل استغفاری برآورید و عزمی و حرکتی بکنید، بدانید که توفیق الهی و
توجه الهی شامل حال شماست؛ شما را دارند جذب میکنند و میکِشند. خدا در موارد متعدد توبه را به خودش نسبت میدهد؛ «ثمّ تاب
علیهم لیتوبوا»(۲)؛ خدا توبه کرد تا انسانها توبه کنند. توبه یعنی چه؟ یعنی توجه و
برگشت. خدا به شما عطف توجه کرد؛ این موجب شد تا دل شما هم به خدای متعال متمایل
شود.
تا که از جانب
معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
در همین دعای
ابیحمزهی ثمالی عرض میکنیم: «معرفتی یا مولای دلیلی علیک و حبّی لک شفیعی الیک
و انا واثق من دلیلی بدلالتک و ساکن من شفیعی الی شفاعتک»(۳)؛ اینکه
تو من را به خود دلالت کردی، اینکه دلیل برای من اقامه شد، گواه بر این است که تو
من را داری دلالت میکنی؛ تو من را داری میکشانی و جذب میکنی. اگر میبینید در
ماه رمضان دستهای جوانان ما در مساجد به سوی آسمان بلند میشود و صدای «العفو»
آنها فضای جامعه را پُر میکند، بدانید که نظر لطف خدا روی این ملت است؛ جذب الهی
است؛ کششی است که خدای متعال ایجاد کرده است؛ چون میخواهد رحمت خود را بفرستد.
«الّلهم انّی اسئلک موجبات رحمتک»؛ از خدای متعال موجبات رحمت را میخواهیم. این،
موجبات رحمت را فراهم میکند. خدای متعال میخواهد رحمت و لطف خود را شامل حال این
ملت کند.
... وَ أَعْلَمُ أَنَّکَ
لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِینَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ
أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِکَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ
الْبَاخِلِینَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَیْدِی الْمُسْتَأْثِرِینَ وَ أَنَّ
الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّکَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ
خَلْقِکَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَکَ وَ قَدْ قَصَدْتُ
إِلَیْکَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِکَ
اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ
مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ وَ
سُکُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِکَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِیمَانِ بِتَوْحِیدِکَ وَ
ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِکَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَیْرُکَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا
أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُکَ حَقٌّ
وَ وَعْدُکَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً وَ
لَیْسَ مِنْ صِفَاتک یَا سَیِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ
الْعَطِیَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِکَ وَ
الْعَائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِک ...
می دانم که تو
انسان امیدوار را اجابت می کنی و انسان گرفتار را دادرس و کمک کننده ای و می دانم
پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخیلان و راه چاره ایست
از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنکه به سوى تو سفر می کند فاصله
او به تو نزدیک است و تو از آفریدگان خود پنهان نمىشوى مگر آنکه کردارشان آنان را
از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و کمک خواهیم را به
تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینکه استحقاق شنیدنش از من و
لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلکه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده
راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو که پروردگاری جز تو
برای من نیست و خدایی نیست جز تو که یگانه هستی و شریکی برای تو نیست. خدایا تو
گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است که «از فضل خداوند بخواهید که براستی خداوند نسبت به شما
مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست که به خواستن فرمان دهی و حال آنکه از
بخشش دریغ ورزی و براستی که تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر
ایشان مهربان و دلسوزی،
2.
سوره مبارکه التوبة آیه ۱۱۸
وَعَلَى
الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفوا حَتّىٰ إِذا ضاقَت عَلَیهِمُ الأَرضُ بِما رَحُبَت
وَضاقَت عَلَیهِم أَنفُسُهُم وَظَنّوا أَن لا مَلجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلّا إِلَیهِ
ثُمَّ تابَ عَلَیهِم لِیَتوبوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ
همچنین آن سه نفر که (از شرکت در
جنگ تبوک) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حدّ که زمین
با همه وسعتش بر آنها تنگ شد؛ (حتّی) در وجود خویش، جایی برای خود نمییافتند؛ (در
آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز بسوی او نیست؛ سپس خدا رحمتش را شامل حال
آنها نمود، (و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند؛ خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان
است!
تلاوت صفحه 526 :
آیه
شماره 164 از سوره مبارکه آل عمران
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ
أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ
الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى
از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و
حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.
نکات تفسیری :
1- بعثت انبیا، بزرگترین هدیه ى
آسمانى و نعمت الهى است. «لقد من اللّه»
2- گرچه بعثت براى همه ى مردم است، ولى تنها مؤمنان شکرگزار این نعمت هستند و از
نور هدایت بهره مى گیرند. «لقد منّ اللّه على المؤمنین»
3- در محیط هاى گناهآلود وگمراه نیز مى توان کار کرد. «یزکیهم و یعلمهم... وان
کانوا من قبل لفى ضلال مبین»
ماه رمضان، ماه ذخیرهسازی و ماه نیرو گرفتن است. ماه رمضان، ماهی است که آحاد مردم باید خود را به خزائن غیبی و معنوی الهی برسانند و هر مقدار که میتوانند، تغذیه کنند؛ خود را برای پیشرفت آماده کنند. این، ماه رمضان است.
همه
ماه رمضان، شبها و روزهایش ارزش والا دارد. در این روزها و در این شبها، همه بر سر سفره انعام الهی
حاضرید. استفاده کنید.
در این ماه،
هر کار نیکی بکنید، هر سخن حقی بگویید، هر کلمهای را به کسی که محتاج تعلیم است،
تعلیم دهید، هر کلمهای که برای خدا فراگیرید و در راه خدا به کار شما بیاید؛ هر
رکعت نماز، هر آیه قرآن، هر ساعت گذراندن با دهان روزه و هر اجتناب از گناهی،
باارزش است. دروغی نگویید و غیبتی نکنید که زمینه برای دروغ و غیبت مقتضی است. شما
اجتناب و امتناع کنید.
تلاوت صفحه 525 :
آیه
شماره 159 از سوره مبارکه آل عمران
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ
الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ
شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ
اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ
به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و
سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش
بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى، (قاطع باش! و) بر
خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد
نکات تفسیری :
1- رهبرى و مدیریّت صحیح، با عفو و
عطوفت همراه است. «فاعف عنهم»
2- استغفارِ پیامبر درباره ى امّتش، به دستور خداست. پس مورد قبول نیز هست.
«واستغفر لهم»
3- مشورت، منافاتى با حاکمیّت واحد و قاطعیّت ندارد. «وشاورهم... و اذا عزمتَ»
4- ابتدا مشورت و سپس توکّل، راه چاره ى کارهاست، خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم.
«شاورهم... فتوکّل... انّ اللّه یحبّ المتوکّلین»
ماه رمضان در هر سال، قطعهای از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیای مادّی ما آن را وارد میکند و به ما فرصت میدهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سیروز را وارد بهشت میشوند. بعضی به برکت آن سیروز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور میکنند که مایه تأسّف و خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و توانایىِ عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسّف شود. این، ماه رمضان است. ماه ضیافت اللَّه است. ماه لیلةالقدر است.
از بس اینها را تکرار کردهایم و شنیدهایم و گفتهایم، برایمان عادّی شده است. انسانی به کمال راه پیدا می کند که از بین همین چیزهای تکراری، حقایق را پیدا کند. علم مادّی نیز همین طور است. همه در مدّت عمرشان دیدهاند که وقتی سیب از درخت جدا می شود، به طرف زمین می افتد. دیگر از این کار عادّیتر، چیزی در دنیا هست!؟ اما یک نفر متوجّه شد که این یک پدیده است: چرا سیب پایین میآید؟ چرا از درخت که جدا می شود بالا نمی رود؟ آن وقت نیروی جاذبه کشف شد. یک باب جدید در دانش بشری باز شد. همه این چیزهای عادّی زندگی ما از این قبیل است. قرآن را ملاحظه کنید: «افلا ینظرون الیالابل کیف خلقت. (۱)» برای عربِ شترسوار چیزی عادّیتر از شتر هست!؟ انسان را به آن ابل متوجّه می کند. ما باید به این پدیدههای الهی که دور و بر ماست، توجّه کنیم. یکی از آنها، همین ماه رمضان است. این ضیافت اللَّه چیز کمی نیست. شنیدهایم «ضیافت اللَّه» میهمانی است! آن هم میهمانی ای که میزبان آن، خدای عظیمِ علیمِ کریمِ قدیر است که سراسر آفرینش، در قبضه قدرت اوست. «فهی بمشیتک دون قولک مؤتمره. (۲)» این، ضیافت الهی است؛ این هم ما که دعوت شدهایم: «دعیتم فیه الی ضیافت اللَّه. (۳)» از این باید استفاده کرد. استفاده از این به چیست؟ به همین چیزهایی که در اختیار ما گذاشتهاند: همین روزه، همین نماز، همین نوافل، همین دعا، همین ذکر، همین توجّه، همین خشوع و همین تضرّع. اگر وارد این میدان شویم این کشور تبدیل به یک منطقه بهشتی خواهد شد. دنیا و آخرت درست خواهد شد، که: «ولو انَّ اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکاتٍ منالسماء والارض(۴)» اینها وعده الهی است. اینها مبالغه و اغراقگویی نیست. خدای متعال، برکات زمین و آسمان را بر مردم با تقوا مفتوح خواهد کرد. تقوا هم به همین است.
1. غاشیه: ۱۷
2. مفاتیح الجنان: دعای فَرَج.
۳) .
۴. اعراف: ۹۶
تلاوت صفحه 524 :
قطره ای از دریای بیکران کلام الهی :
آیه شماره 144 از سوره مبارکه آل عمران
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ
حمد (ص) فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمى گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى زند؛ و خداوند بزودى شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد.
نکات تفسیری :
1- عمر پیامبر محدود است، نه راه او. «افاِن مات او قتل انقلبتم»
2- فردپرستى ممنوع. راه خدا که روشن شد، آمد و رفت افراد نباید در پیمودن خط الهى ضربه وارد کند. «أفاِن مات او قتل»
3- دست برداشتن از خط انبیا، سقوط و عقبگرد است. «انقلبتم على اعقابکم»
4- مقاومت در راه حق، بهترین نوع شکر عملى است که پاداشش با خداست. «سیجزى اللّه الشاکرین»
ماه رمضان
فرصت استثنایی برای تکامل معنوی
ما معتقدیم -
و این جزو بدیهیات اسلام، بلکه بدیهیات همهی ادیان است - که انسان، فقط در سایهی
ارتباط و اتصال با حق تعالی است که میتواند به تکامل و تعالی دست پیدا کند. البته
فرصت ماه رمضان، یک فرصت استثنایی است. این، چیز کمی نیست که خدای متعال در قرآن
بفرماید: «لیلةالقدر خیر من الف شهر»(۱). یک شب از هزار ماه بهتر و
بافضیلتتر و در پیشرفت انسان مؤثرتر، در ماه رمضان است. این، چیز کمی نیست که
رسول اکرم(ص) این ماه را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند(۲). مگر ممکن
است که انسان وارد سفرهی کریم بشود و از آنجا، محروم خارج بشود؟ مگر وارد نشوی.
آن کسانی که وارد سفرهی غفران و رضوان و ضیافت الهی در این ماه نشوند، البته بیبهره
خواهند ماند و واقعاً این محرومیت به معنای حقیقی است. «انّ الشّقیّ من حرم غفراناللَّه
فی هذا الشّهر العظیم»(۳). محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه
رمضان، غفران الهی را به دست بیاورد.
1 . سوره مبارکه قدر ، آیه 3
2 و 3 . عیون أخبار الرضا ، شیخ صدوق ج ۱ ص ۲۹۵ ؛ أمالی ، شیخ صدوق ، ص ۹۳ ؛ إقبال الاعمال ، سید بن طاووس ، ص ۲ ؛ مصباح الکفعمی، کفعمی ص۶۳۳ ؛ بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج ۹۳ ، ص ۳۵۶ ؛
تلاوت صفحه 523 :
آیه
شماره 110 از سوره مبارکه آل عمران
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ
وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ
الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ
الْفاسِقُونَ
شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شده اند؛ (چه اینکه) امر به معروف
و نهى از منکر مى کنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و
آیین درخشانى،) ایمان آورند، براى آنها بهتر است! (ولى تنها) عده کمى از آنها با
ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)
نکات تفسیری :
1- بهترین امّت بودن با شعار نیست،
با ایمان و امر به معروف و نهى از منکر است. «کنتم خیر امّة... تأمرون...»
2- در امّتِ ساکت و ترسو خیرى نیست. «خیر امّة... تأمرون... تنهون»
3- امر به معروف و نهى از منکر به قدرى مهم است که انجام آن معیار امتیاز
امّتهاست. «کنتم خیر امّة»
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣