ما سِوی شد سائلِ دستِ کریم هستی ما هست از هستِ کریم
نیمه ی ماه خدا حس می کنم بر سر خود گرمی دست کریم
برجمالش ماه هم سجده کُنَد بسکه نورش هست برجَسته ، کریم
گر درون کوچه ای شد ازدحام رو به روی خانه بنشسته ، کریم
سیل سائل ها اگر سویش روند کی شود از بینوا خسته ، کریم؟!
بر درِ بیت الحسن دیدم که هست حاتم طائی تهیدستِ کریم
فاش گویم بین اسماء خدا ذکر من گردیده پیوسته : "کریم"
خاک پای آن کسی هستم که هست خاک پا و واله و مستِ کریم
هفت پشت من تماماً بوده اند سینه چاک و عبد دربستِ کریم
من که باشم که دم از حیدر زنم بر علی گردیده دلبسته ، کریم
گر دل ما هست مجنون حسین این دل ما را گره بسته ، کریم
آخرش آن یار می آید زراه بعد از آن دارد دو گلدسته کریم
ناگهان، صدای هلهلهای به گوش میرسد. صدای تسبیح؛ صدای شور و نشاط عرشیان. نوری متولد میشود که از عرش تا فرش ر میگسترد و جلوه حضور این نور آسمانی، در خاندان وحی رخ مینماید.
آری، امشب خانه علی(ع) و فاطمه(س) غرق در شادی تولد نخستین فرزند است. امشب تجلی حسن ازلی است که در چهره دلگشای چهارمین معصوم، حسن بن علی(ع) نمایان میشود و با آمدنش، جانها را صفایی دیگر میبخشد.
مقدمش مبارک
مردم با معجزه ای آشکار از سوی خدای متعالی مواجهاند و فرستاده خدا یعنی رسول اکرم، آنان را به تبعیت از آن فرا میخواند، اما پذیرش این امر و تن دادن به آن برای کسانی که نفس خود را تزکیه نکرده اند، سخت است، زیرا هم باید از دلبستگیهای اعتقادی خود دست بردارند و هم خواسته های نفس را کنترل کرده، تحت تربیت قرار دهند؛ از این روست که طغیان پیشه کرده، آیت روشن خدا را انکار می کنند.
این سوره مبارکه، ابتدا با ذکر یازده قسم، مخاطب را آماده می سازد که تمامی این قسمها با توجه به عظمت مقسم علیه و جنبهای که در آن لحاظ شده، با تأکید بر سخن اصلی در ارتباط هستند.
پس از ذکر این قسمها، در دو جمله تفهیم می کند که فلاح و رستگاری در گرو تزکیه نفس، و ناکامی و خسارت، محصول آلوده سازی آن است.
بعد از تأکید بر این سخن مهم، عاقبت قوم ثمود را بیان می کند؛ همانان که همچون مخاطبان سوره با نشانه روشن خدای متعالی مواجه بودند، ولی تحت تأثیر طغیان نفس، بدبختی و هلاکت و خسران را برای خود رقم زدند و عذاب سخت الهی را به جان خریدند.
طلیعه سوره (آیات 4-1) با سوگند به پدیده هایی مانند
شب و روز که دارای ویژگی های کاملاً متفاوت هستند، آغاز می شود. سپس می فرماید: انسان
ها در زندگی راه و روش واحدی ندارند؛ یعنی به رغم آنکه ادعای ایمان دارند، اما
رفتارهایی را انجام می دهند که کاملاً با ایمان به خدا تفاوت دارد. از جمله آنکه
حاضر نیستند از مال خود در راه خدا انفاق کنند.
گفتار اول (آیات 11-5) تأثیر انفاق و بخل را در هموار شدن
راه سعادت و بدبختی بیان می کند و بر این نکته تأکید می نماید که اموری مانند
انفاق در راه خدا و باور کردن وعده خدا درباره پاداش انفاق در آخرت، موجب می شود
انسان توفیق انجام اعمال نیک را به دست آورده و راه رسیدن به کمال و سعادت بر او
هموار شود. در مقابل، اموری مانند بخل و انکار پاداش الهی موجب سلب توفیق و هموار
شدن راه بدبختی و شقاوت است.
گفتار دوم سوره (آیات 21-12) به بیان تأثیر بخل و انفاق در
سعادت و شقاوت اخروی اختصاص دارد و می فرماید: انکار وعده های الهی و رویگردانی از
دستورات خدا از جمله انفاق، موجب شقاوت انسان و از بین رفتن نور معنویت در دل او
شده و سرانجام او را به درون آتش سوزان می کشاند. اما کسی که برای پاک شدن از
گناهان مال خود را می بخشد و هدف او از این کار تنها جلب رضایت خداست، در آخرت
مورد لطف خاص خدا قرار می گیرد و خدا آن قدر او را از نعمت و رحمت خود بهره مند می
کند تا او خشنود و راضی گردد
سوره انشراح با بیان سه موهبت بزرگ از مواهب الهى ویژه پیامبر صلى الله علیه و آله آغاز مىشود. ابتدا شرح صدر پیامبر صلى الله علیه و آله به گونهاى که آمادگى پذیرش وحى اداى حق رسالت و صبر در برابر سختیها و تحمل آزار و اذیت مردم را داشته باشد، مطرح گردیده است. سپس به سبک کردن بار سنگین رسالت و مسئولیت دشوار نبوت و هدایت مردم اشاره مىکند و در چهارمین آیه به بیان سومین نعمت یعنى بلندآوازه کردن نام آن حضرت مىپردازد که از مصادیق آن، این است که خداى سبحان نام پیامبر صلى الله علیه و آله را در اذان و اقامه و تشهد نماز در کنار نام خویش قرار داده است.
در پنجمین آیه به پیامبر مژده آسانى پس از دشوارى مىدهد: «فَاِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً» و در آیه بعد این مطلب را تکرار مىکند. گروهى از مفسران تکرار «العُسر» را به صورت معرفه دلیل بر یکى بودن آن دو دانسته و تکرار «یُسراً» را به صورت نکره دلیل بر تعدد و مغایرت آن دو با هم مىدانند، بنابراین مقصود آیه چنین است که در برابر هر عسر دو یسر وجود دارد: یک یُسر در دنیا و یسرى دیگر در آخرت.
دریافت
حجم: 18.4 مگابایت
هدفهای سوره علق :
1/ توجه انسان به خداوندی که او رب است و آفریدگار و ارجمند و آموزش دهنده است و کنار زننده پرده های جهل و نادانی؛
2/ توجه بشر به اینکه خداوند او را از علق آفریده است و اینکه او تحت ربوبیت خداوند است و حامل لوای علم و معرفت و هنگامی که خود را مستغنی می یابد فساد و طغیان می کند؛
3/ توجه به این که بازگشت همه چیز به سوی خداست. آغاز و انجام همه به دست او و به سوی اوست ؛
4/ متوجه ساختن انسان به وظایف او که باید قرائتش بلکه همه افعالش به نام خدا و در سبیل هدایت باشد و دستور تقوی دهد، با حق ستیزه نکرده و به آن پشت نکند و بداند که خداوند او را می بیند (و او در محضر و مرءای خداست) ؛
5/ ترساندن از نکال خداوند که او موی سر او را می گیرد و با حقارت و ذلت به سوی عذاب می کشاند؛
6/ وتوجه به اینکه خداوند می خواهد از طغات و فاسدین پیروی نشود و بندگان خدا در پیشگاه او به خاک مذلّت بیافتند و قرب و نزدیکی او را بخواهند.
دریافت
حجم: 19.2 مگابایت
رهبرم!
من دینم را از تو
می گیرم، من راهی را می روم که تو می روی و قدم بر جای پای تو می گذارم . من به
ولایت تو افتخار می کنم چرا که ولایت تو را ولایت امام زمان (عج ) می دانم.
اگر امام بزرگوار
ما وارث امامان معصوم (ع) و وارث رسول خدا (ص) بود و اگر او وارث تمامی انبیاء
بود، تو وارث همان امامی و حقا که یک قدم از راه او جدا نرفته ای پس تو ولی مایی و
رهبر ما.
در این وانفسا که
هر کسی برداشتی از دین دارد و هر ناکسی تراوشات ذهنی خود و افکار و اندیشه های وام
گرفته از غربی ها و مادی پرستان را به ساحت دین می چسباند و به نام دین به خورد
توده ها می دهد، من دینی را بر می گزینم که تو منادی آن باشی. من ولایتت را می
پذیرم تا حدود آزادی را بر اساس قانون خدا برایم معین کنی.
برخلاف نظر کوته
نظران و کج اندیشان و معاندان، من برده و بنده تو نیستم ، چرا که تو ارباب نیستی؛
من بندة آزاد خداوندم که پیرو توأم و تو رهبر منی، من گوش به فرمان توأم و تو
فرمانده منی، من مرید توأم و تو مراد منی.
من تو را شبیه ترین
مردمان به امامان معصوم (ع) می بینم، در دیانت و هدایت مردم به سوی خدا، در تدبیر
و رهبری حکومت اسلامی، در سیاست مبارزه و مقابله با دشمنان اسلام و قرآن، در فهم
سیاسی و اجتماعی از دین، در شجاعت و شهامت و در صبر و بردباری، در ساده زیستی و
زهد معنوی ، ... تورا بر سیره و روش پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) می بینم.
پس چرا به ولایتت
افتخار نکنم و از جان و دل به فرمان تو گردن ننهم؟ پس من راهی را می روم که تو
نشانم دهی، چرا که به این اعتقاد قلبی رسیده ام که راه تو ، راه امام و هدف تو هدف
امام است.
من تو را تنها نمی
گذارم تا در روز قیامت روی زشت کوفیان را نبینم .
من تو را تنها نمی
گذارم تا وقتی پرسیدند امامت کیست ؟ نام زیبای تو را با افتخار بر زبان آورم. من
در دنیا با تو می مانم تا روز قیامت که هر کس به دنبال امامی سرگردان می شود ، مرا
با تو محشور کنند و تو دست مرا بگیری. من تو را تنها نمی گذارم تا در روز قیامت
همراه علی (ع) باشم.
و چه زیباست سخن آن
شهید که وصیت کرد: «من با خدای خویش پیمان بسته ام که در همه کربلا ها و در همه
عاشورا ها همراه حسین باشم.»
"اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای الی ظهور المهدی (عج)"
امام على علیه السلام
الحقُّ مَنْجاةٌ لکُلِّ عامِلٍ، و حُجّةٌ لکلِّ قائلٍ
حقّ، براى هر عمل کننده اى نجات بخش است و براى هر گوینده اى حجّت و دلیل
غرر الحکم، ح ۱۴۴۵
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣