ما سِوی شد سائلِ دستِ کریم هستی ما هست از هستِ کریم
نیمه ی ماه خدا حس می کنم بر سر خود گرمی دست کریم
برجمالش ماه هم سجده کُنَد بسکه نورش هست برجَسته ، کریم
گر درون کوچه ای شد ازدحام رو به روی خانه بنشسته ، کریم
سیل سائل ها اگر سویش روند کی شود از بینوا خسته ، کریم؟!
بر درِ بیت الحسن دیدم که هست حاتم طائی تهیدستِ کریم
فاش گویم بین اسماء خدا ذکر من گردیده پیوسته : "کریم"
خاک پای آن کسی هستم که هست خاک پا و واله و مستِ کریم
هفت پشت من تماماً بوده اند سینه چاک و عبد دربستِ کریم
من که باشم که دم از حیدر زنم بر علی گردیده دلبسته ، کریم
گر دل ما هست مجنون حسین این دل ما را گره بسته ، کریم
آخرش آن یار می آید زراه بعد از آن دارد دو گلدسته کریم
ناگهان، صدای هلهلهای به گوش میرسد. صدای تسبیح؛ صدای شور و نشاط عرشیان. نوری متولد میشود که از عرش تا فرش ر میگسترد و جلوه حضور این نور آسمانی، در خاندان وحی رخ مینماید.
آری، امشب خانه علی(ع) و فاطمه(س) غرق در شادی تولد نخستین فرزند است. امشب تجلی حسن ازلی است که در چهره دلگشای چهارمین معصوم، حسن بن علی(ع) نمایان میشود و با آمدنش، جانها را صفایی دیگر میبخشد.
مقدمش مبارک
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣