چیست دنیا؟ از خدا غافل شدن (این دنیایی است که در نظر مولا مذموم است)
عزاداران ، همانند مؤمنان دارای درجات و مراتب مختلفی هستند که هر مرتبه ، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیّت و در نزد خداوند و نیز میزان قرب او را به سیّد الشهدا (ع) نشان می دهد .
البته تمامی درجات عزاداری دارای اجر و ثواب الهی است و هر مرتبه خیر و ثوابی را نصیب عزادار می کند .
اما حذف شدن عنصر " معرفت " از عزاداری ها و محوریت مسایل عاطفی، تکیه بر ظواهر و رها کردن فلسفه و حکمت عزاداری ها و بزرگداشت ها ، و نیز تبدیل شدن گریه و سوگواری از یک ( وسیله خوب و کارآمد ) به یک ( هدف اصلی ) موجب شده که این گونه مجالس خاصیّت کارکرد اصلی خود را از دست بدهد .
متأسفانه تحریف ها، روش های ناپسند و بدعت های خطر ناکی که با فلسفه ی عزاداری و روح حماسه ی حسینی در تضاد هستند ، به وجود آمده است . یکی از دلایل عمده و اصلی این گونه روش ها ، بدعت ها و تحریف ها همان متوقف ماندن عزاداری در سطح احساسات و اتّکای محض به گریه و عواطف است . در چنین حالتی گریه کردن و گریاندن – و نه چیز دیگر – انگیزه اصلی عزاداری است و جنبه های حماسی و معرفتی یا اصلاً سهمی ندارند و یا سهمی بسیار ناچیز دارند . زیرا در این حالت بیشتر تشریح چگونگی حادثه ی عاشورا اهمیّت دارد ، نه درس ها و پیام های آن .
بدیهی است که وقتی گریه کردن و گریاندن علت و هدف اصلی عزاداری شد ، شیطان و نفس وسوسه گر در دروغ پردازی و تحریف و نیز اختراع حرکات، روش ها و اشعار نا پسند و غیر منطقی با حقیقت دین و قیام امام حسین (ع) تأثیر گذار هستند .
در این حال بعد عاطفی ، گریه و سوگواری جای حماسه ، عمل و معرفت را گرفته است ، لذا هیچ خطری از این مجالس ، دشمنان امام حسین(ع) و امام زمان (ع) را تهدید نمی کند . به همین علت در طول تاریخ ، طاغوت ها و ستمگران نه تنها از این مجالس ترس نداشتند ، بلکه خود نیز برپایی چنین مجالسی اقدام می کردند تا با عوام فریبی ، باطن زشت و ظلم های خود را در پشت صورت مقدس عزاداری سالار شهیدان بپوشانند .
به جز این دو گروه یعنی دوستان و شیعیان نادان و حاکمان ظالم و مدعی محبت اهل بیت (ع) ، دسته ی سومی نیز از این گونه مجالس کم خاصیّت و تحریف شده سود می برند ، و آن گروه کفار و مستکبرین هستند که از مجالس عزارای حقیقی و بصیرت عزاداران حقیقی ، ضربه های مهلک و کوبنده ای خوردند .
چنین دشمنی با توطئه و دسیسه های مختلف و صرف هزینه های هنگفت سعی در تغییر مسیر عزاداری ها و بزرگ کردن بعد سوگواری و عاطفیِ آن و از بین بردن بعد معرفتی و حماسیِ آن کرده و می کند .
اساساً آنچه عزادار را از مرتبه ی احساسات که مرتبه ی « مشترک » بین مسلمین و غیر مسلمین است ، بالاتر می برد و در گروه عزاداران و شیعیان حقیقی معصومین (ع) وارد می سازد ، صفای باطن و بالا رفتن میزان محبت و معرفت او نسبت به حقایق جهان است .
عزادار در این مرحله با تجلّیات گوناگونی از عظمت امام حسین (ع) و خاندان و اصحابش آشنا می شود . در این حال احساس می کند که ماندن در مرتبه ی سوم او را اشباع و راضی نمی کند و به همین خاطر در این مرتبه عطش و ظرفیّت بیشتری برای درک عظمت محمد و آل محمد (ع ) در خود احساس می کند ، که دیگر توجیه ها و توضیح های مداحان و بعضی گویندگان و نویسندگان که خود نیز در مرحله سوم قرار دارند ، روح تشنه ی او را سیراب و قانع نمی کند ، چرا که آنها به اندازه فهم خود از امام حسین (ع) و سایر معصومین (ع) می گویند و می خوانند ولی عزادار به خوبی و به درستی احساس می کند که حقیقت ، بالاتر از چیزی است که آنها می گویند . در این حال تلاش او برای رسیدن به معرفت جدید و عمق بیشتر آغاز می شود و برای برطرف کردن عطش خود به معرفت جدید و رفع مجهولاتش حرکت می کند .
ادامه دارد....
در این جا قیافه ی بسیار زیبایی از انسان ها می بینیم که باعث امید و نشاط می شود . بشر هنوز می تواند در جاذبه ی خودِ حقیقت قرار بگیرد . هنوز زندگی ماشینی او را به شکل دندانه های ناآگاهِ خود در نیاورده است و واقعاً عظمت را درک می کند . بشر ، حسین(ع) را از تهِ دل می گوید . این واقعیت است . همان جا اگر بپرسید ، آقا یا خواهر ، این که می گویی حسین(ع) ، چرا برای او گریه می کنید ؟ قطعاً به شما با تعجب نگاه می کند ، یعنی این که چه می گویید ؟ یعنی من ، ولو هم ناخودآگاه باشم ، این موضوع در اعماق دل من هست که باید بر حسین(ع) گریه کرد ، البته توضیح خواهم داد که این گریه یعنی چه .
دقّت بفرمایید که آیا درسی بالاتر از این می شود از حسین(ع) فرا گرفت که ما را کشید و به کجا برد ؟
سلام الله علیک یا اباعبدالله ، ارواحنا و ارواح العالمین لک الفداء یا ابا عبد الله .
چون خیلی قابل تصور است که انسان از این ( داستانحسین(ع) ) بالا برود . این ها ، باب الله هستند . درِ بارگاه خدا هستند . منظور درِ فیزیکی نیست . بلکه جاذبه ی حقیقت در ذات این ها ، مارا به طرف خودشان می کشد و به بالا تحویل می دهد . امیدواریم و از روح پاک امام حسین (ع) در این شب های حسینی می خواهیم ، از خدا بخواهد که واقعاً در این اوج گرفتن ، خودش مارا یاری بفرماید .
چشمم برای تو گریه می کند ، ولی نه برای ثواب و پاداش . نمی دانم در جاذبیّت تو چیست که برای تو می گریم . معنایش را هم نمی داند . آیا اشک شوق و اشک اندوه است ؟ آیا اشکی است که برای پایمال شدن حقوق انسان هاست ؟ نمی داند . ولی هر چه هست ، می داند این حسین(ع) است و باید برای او اشک ریخت .
تَبطَلُّ مِنکُم کَربَلا بِدَمٍ وَلا تَبطَلُّ مِنّی بِاالدُّمُوءِ الجارِیَه؟
وَرَدَ الحُسِینُ اِلی العِراقِ وَ ظَنَّهُم تَرَکوُا النِّفاقُ اِذِا العِراقُ کَما هِیَه
" ریگزار کربلا با خون شما رنگین شد ، ولی اشک من به آن سرزمین سرازیر نشود ؟ حسین(ع) وارد عراق شد و گمان می کرد این ها نفاق را رها کرده اند . [ اما ] عراق همان بود که بود . "
این گریه چیست ؟ ما برای چه گریه می کنیم ؟ انگیزه ی ما چیست ؟ نحریک از کجا شروع می شود ؟غالباً شاید بتوان گفت ، نود درصد ، اندوه و مستند به اندوه است . وقتی انسان واقعاً درونش گرفته (کدر و ناراحت ) می شود ،گریه می کند. یعنی چه ؟
چهل هزار نفر [در مقابل حسین(ع) ] جمع شوند ، بدون این که کوچک ترین دلیلی داشته باشند . فقط برای این که یک نفر در شام در شهوت غوطه ور است . حتی توصیه ی پدرش ( معاویه ) را هم مورد توجه قرار نداد . [ معاویه به یزید گفته بود :با حسین(ع) کاری نداشته باش .[ ای هوس باز ! کور نشو که کور خواهی شد . ای شهوت ران ، کَر نشو ! بشنو حرف مرا ، خون علی بن ابیطالب در رگ های این مرد ( حسین(ع) ) در جریان است . با این حال ، ( یزید ) نمی بیند و نمی شنود ...
مطلب ادامه دارد....
گریه های سوزانی که از اعماق دلِ آدمیان برای حسین(ع) برآمده است ، مقدس تر از همه ی این ها بوده است . اگر چه در موقع دعا خوب دعا می کردیم ، یا مریض هایمان را دعا می کردیم . درست هم است که مریض ها را دعا می کنیم و برای گشایش کارهای دنیوی دعا می کنیم . این ها صحیح است ، اما دقّت کنید . درست مثل این که وقتی گفتید ؛ السّلامَ علیکم و رحمة الله و برکاته، نماز که تمام شد ، برای کارهای دنیایی و برای برطرف شدن مشکلات دعا می کنید . اما اِهدِنَا الصَّراطَ المُستَقیم، صفر بانکی نیست که یک صفر به ثروت بانکی شما اضافه شود . متن آن غیر از این است . یا این که ؛
اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین
" [بار الها ] تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم ."
اگر اولاد آدم بداند در این " کافِ " ایّاک ، چه مفهومی نهفته است ؛ آن را رها نمی کند ؛ " فقط تورا عبادت می کنیم .« اگر به او بگویند فقط برای این به تو پاداش می دهیم که تو فهمیدی که می توانی به او ( خدا ) بگویی ؛ ما با تو رو به رو هستیم .» اگر مغزش درست کار کند ، قبول نمی کند که تمام کهکشان ها را به او بدهند و از ایّاک نَعبُد دست بردارد . تند تند روزی چند بار می گوییم "ایّاک نَعبُد".
روستایی گاو در آخور ببست شیر گاوش خورد و برجایش نشست
روستایی شد به آخور سوی گاو گاو را می جست شب آن کنجکاو
دست می مالید بر اعضای شیر گاه پهلو گاه پشت و گاه زیر
شیر گفت اَر روشنی افزون بُدی زهره اش بدریدی و دلخون شدی
[شیر می گفت :ببین] چه طور گستاخانه با من بازی می کند و و دست به پهلوی من می زند ! دست به یال و سر من می زند ! چون نمی داند با چه کسی طرف است ؛
ما لَکُم لاتَرجُونَ لِلّهِ وَ قاراً وَ قَد خَلَقَکُم اَطواراً
" ( ای اولاد آدم ) شما را چه شده است که از شکوه خدا بیم دارید ( به جای نمی آورید)، حال آن که ، شما را مرحله به مرحله خلق کرده است . "
با این که با هستی رو به رو هستید ، با این که با شکوهِ نظم در این دنیا رو به رو هستید ، با این که زیبایی ها شما را با یک صدای رسا به طرف زیبا ترین زیبایان می خوانند ، اما چه کار می کنید ؟
به هر حال از این درس حسین(ع) واقعاً می توانید به بالاترین قلّه ی ایّاک نعبُد بروید ، یعنی طعم آن را آدم می تواند بچشد . حسین(ع) ! فقط برای تو گریه می کنم . تبکیک عینی لالاجل مثوبة . " ای پسر فاطمه ، پسر علی ، می گریم . چشمم برای تو گریه می کند . اشک می ریزم ، اما فقط برای خودت ." اگر تمام حیات مرا از دستم بگیرند ، من تو را این طور می بینم ، من شایسته می بینم که فقط با دریافت جمال و عظمتِ تو ، مقدس ترین اشک ها را به رخسارم جاری کنم . بشر به این جا هم می رسد که بگوید فقط برای تو دارم گریه می کنم . اگر این را بگیرد و بالا برود ، می گوید ؛ ایّاک نعبد " فقط تو را دارم و فقط تو را می پرستم . " چون در مرحله ی پایین تر از خدا ، حسین(ع) و روحِ خداپرست حسین(ع) را ملاحظه کردید ، و می توانید بگویید من برای تو گریه می کنم .
اصلاً هر زمانی که حسین(ع) برای شما مطرح شده است ، گریه کردید . حالا روز قیامت چه جزایی می دهند ؟ البته پاداش و عوض خواهند داد ، ولی شما این پاداش را در نظر نداشتید . اگر کمی بالا بیایید ، می شود توحید حقیقی . بندگانِ خدا ! این قدر راه به سوی خدا دور نیست ، خیلی نزدیک است . اگر هیچ گونه استعدادش را نداشتید ، در این صورت حق با شما بود . می گفتید ، ما باید سال های سال بنشینیم ، فلسفه و عرفان و ادبیات بخوانیم تا با فرهنگ توحید آشنا بشویم . سپس بفهمیم که ایّاک نعبُد ، یعنی " خدایا فقط تو را می پرستیم ، فقط با تو رو به رو هستیم .»
این درس حسین(ع) است . حسین(ع) این را به ما تعلیم داد . بلی ، می توان گفت ؛ ایّاک نعبد .مثل این که می گوییم ایّاک اَبکی . ای حسین(ع)، فقط برای خودِ تو گریه می کنم ...
مطلب ادامه دارد...
بحثی که انشاالله با عنایات خداوندی در این ایام می خواهیم مطرح کنیم ، این مسأله است که ما در شادی ها و اندوه ها ، خنده ها و گریه ها ، با رشد فکری می توانیم یک مقدار خودمان را بالا بکشیم . یکی از شعرای بسیار خوش ذوق و با فضلِ عرب به نام اعثم کوفی ،چند بیتی درباره ی امام حسین (ع) دارد ، که فقط یک بیت آن مورد بحث ماست ، خطابش به امام حسین (ع) است که ؛
یَابنَ النَّبِیِّ المُصطَفی یَابنَ الوَلِیِّ المُرتَضی یَابنَ البَتُولِ الزّاکِیَه
تَبکیکَ عَینی لا لِاَجلِ مَثُوبَةٍ لکِنَّما عَینی لِاَجلِکَ باکِیَة
" ای پسر پیغمبر ،ای پسر علی مرتضی ، چشمم گریه می کند ( برای تو ناله می کنم ، برای تو می گریم .) اما نه برای پاداش و نه برای این که ثوابی به دست آورد . ( با خودت کار دارم . روحم متوجه خودِ توست .) گریه فقط برای خودِ توست . "
این رشد روحیِ یک انسان را نشان می دهد که خودِ حقیقت ، او را در جاذبیّت خود قرار بدهد ، نه لذّت و اَلَم ، نه پاداش ، نه ترس از مجازات ، این همان قلّه اعلی ، یا از قلّه های بسیار با عظمتِ رشد انسانی است ، که اگر کمی بالا برویم ، می فهمیم که معنای خداشناسی یعنی چه . الله اکبر می گویم فقط برای خودت ! همان طور که علی بن ابیطالب می گفت ؛ " من تو را عبادت می کنم ، نه به طمع بهشت ، نه برای ترس از جهنم ، بلکه تورا شایسته ی عبادت می بینم و می پرستم . " آیا حسین(ع) نمی تواند انسان ها را به جاذبه ی ربوبی بکشد ، چون انسان ها را به خودش جلب کرده است ؟ شما در سالیانِ عمرتان ، عاشورا ها دیده اید . این که سخنوران می گویند اشک بر حسین(ع) این قدر ثواب دارد ، درست است . وروایت بسیار داریم که گریه بر حسین(ع) خیلی ثواب دارد . اما من از شما می پرسم : در این سالیان عمر ، در چند عاشورا وقتی که منقلب و متوجه شده بودید، به کجا متوجه شده بودید ؟ به بهشت یا به خودِ حسین(ع) ؟ اگر گفتید به خود حسین(ع) ، روح شما واقعاً در حال ارتباط با حسین(ع) به درجه ی اعلای اوج خودش رسیده بود ، به جهت این که ارتباط شما با یک انسانِ تکامل یافته بود . [حسین(ع)] ولّی اعظم خدا بود ، بدون این که شما توقع و انتظاری داشته باشید که مثلاً به شما دنیایی چنان بدهند ، البته بعداً دعا می کردید . دعا برای کارهای دنیوی هم خوب و درست است ، دعا برای کارهای اخروی هم صحیح است ، اما نمی شود برای خانه گریه کرد . گریه ، آن هم از اعماق روح ، مستند به عمیق ترین احساس ، چنین گریه ای برای داشتن قالیچه بر نمی آید . این نمی شود که کسی بگوید ؛ من گریه کردم برای حسین(ع) خدایا پاداش آن را به من قالیچه بده !
این مطلب ادامه دارد.......
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣