....ما باید هیجانات خود را مدیریت کنیم. گفتن " حرص من را درآورد، اعصابم را خرد کرد و ..." یعنی که هیجاناتمان کنترل شده نیست. همه چیز به زاویه دید ما بستگی دارد.بر اساس آیات 199 تا 201 سوره اعراف ؛ باید صبح تا شب در حال عفو باشیم و تا جاییکه امکان دارد باید ببخشیم و اغماض و چشم پوشی کنیم.برخی کارها را باید ندید بگیریم. ولی در برخی موارد " وامُر بالعُرف" هم لازم می شود.....
قبلاً بیان شد که عزادار حقیقی با دست یافتن به معرفت های جدید تر وبالاتر دارای « روح انتقام » از کسانی می شودکه معصومین را از مقام و جایگاهی که خداوند برای آنها در نظر گرفته است ، کنار زدند و همچنین انتقام از کسانی که غاصبین « مقام امامت و هدایت » جامعه را در تحمیل این بزرگ ترین جنایت بر مردم جهان یاری کردند . آنچه در عملیات انتقام بر عزادار واجب است همان طور که از نام این مرحله پیداست انجام یک سلسله عملیات است ؛ یعنی وظیفه ای فراتر از قلب و احساس و عقل و ادراک بر عهده اوست .
آنچه از مجموع تعالیم قرآن کریم و معصومین (ع) به دست می آید ، این است که مؤمن در این مرحله سه وظیفه عملی بر عهده دارد که به ترتیب عبارتند از : لعن و برائت زبانی ، برائت عملی ، جهاد با دشمنان .
مرحله اول: لعن و برائت زبانی
از آنجا که قطع یا ضعیف کردن رابطه انسان ها با خداوند و معصومین (ع) بزرگترین جنایت و خیانت در زندگی آدمیان است ، تمامی کسانی که در طول تاریخ بشر تاکنون در این جنایت و ظلم بزرگ دست داشته اند ، مورد لعن خداوند و پیامبران و فرشته های الهی ، قرار گرفته اند .
لعن به معنای دور بودن از رحمت و هدایت الهی و جدا بودن از راه خوشبختی است . مسلّم است کسانی که دست خود و دیگران را از دست خداوند و دامان رهبران معصوم (ع) جدا کرده اند ، خود و دیگران را از رحمت و هدایت محروم و از راه خوشبختی دور کرده اند ، ملعون هستند . شخص ملعون یعنی شخصی که از مسیر هدایت صحیح منحرف شده است و به بیراهه می رود .
معنای دیگر لعن در اصطلاح مردم که به معنای اول باز می گردد ، طلب عذاب و نفرین برای عاملین چنین جنایت عظیمی است . دلیل چنین لعن و نفرینی بسیار روشن است و آن ، تنفّر بر حقّی است که هر کس از عامل این خیانت در درونش ایجاد می شود .
اعلان برائت زبانی کمترین کار در مراحل عملیات انتقام است که خود بسیار کار بزرگ و مهمی است . این مرحله دارای آثار مهم و متعددی است که در اینجا فرصت پرداختن به آن نیست . شاید نتوان هیچ زیارتی از زیارت های وارده از اهل بیت (ع) را یافت که در آن دشمنان مورد لعن و برائت زبانی قرار نگرفته باشد . در قرآن کریم نیز دشمنان دین خدا بارها و بارها مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند .
در زیارت عاشورا و بسیاری از زیارت های ائمه (ع) هرجا اعلام محبت و ولایت است ، اعلام برائت و دشمنی با دشمنان آنان نیز هست .
کسی که اهل لعن دشمنان کنونی امام زمان (ع) نیست و نمی تواند کینه مقدس و دشمنی خود را با آنها به طور صریح اعلام کند ، باید در دوستی و ایمان خود نسبت به آنها شک کند . در این سالها بسیار شاهد بودیم که عده ای به ظاهر مؤمن و متدیّن ، مردم را به بهانه های واهی از اعلان برائت زبانی و لعن نسبت به شیطان بزرگ آمریکا و سایر قدرت های جهانی که منشأ همه جنایت ها و نیز دشمن درجه یک اسلام و امام زمان (ع) هستند ، باز داشته و می دارند و به خصوص ملت را از شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل منع می کنند . همچنین بسیار دیده شده و می بینیم که عده ای مقدس نماها با مراسم اعلان برائت در حج مخالفت می کنند .
ادامه دارد....
,استاد میرباقری پیرامون وظایف ما در عصر غیبت فرمودند: .... در دوره ای که مال و جان مردم اهمیتش را از دست داده و معیارها و ملاکهای زندگی مردم عوض می شود، وظایفی برای ما تبیین شده ولی اینکه چگونه این وظایف را به تحقق برسانیم, مهم است در قرآن کریم آمده :"کسانیکه ایمان آورده و عمل صالح انجام دادندو تسلیم امر خدای متعال هستند...." یعنی علاوه بر ایمان و عمل صالح تسلیم رضای خدابودن هم شرط است....
« عزادار حقیقی » در سایه ی معرفتی که از منابع اصیل اسلامی و با راهنمایی علمای دین شناس به دست آورده ، به درک دو نوع « مصیبت » برای حضرات معصومین (ع) ، به خصوص وجود مقدس سیدالشهداء (ع) نایل می شود که یکی از دیگری بزرگ تر است .
الف ) مصیبت عظیم ، یا همان مصیبتی که به وجود مقدس و نورانی آنها رسیده است . یعنی جنایت ها و ظلم هایی که در به شهادت رساندن آن ها و خاندان مکرّم شان بر آنان وارد شده است .
ب ) مصیبت اعظم ، یا همان مصیبتی که به جامعه انسانی در طول تاریخ به علت محرومیّت از حقیقت دین و نیز محرومیّت از وجود مقدس رهبران الهی و به خصوص ائمه ی معصوم (ع) وارد گردیده است . این مصیبت به علت کنار گذاشتن معصومین (ع) از مقام و مرتبه ای است که خداوند برای آنان در رهبری و هدایت جامعه انسانی در نظر گرفته است .
هر دو مصیبت بزرگ و تلخ هستند ، ولی مصیبت ناکامی رهبران الهی در حاکم کردن دین خدا در روی زمین و مصیبت محرومیّت مردم جهان از حاکمیّت رهبران معصوم و متخصص الهی بزرگ تر است زیرا تن دادن رهبران الهی و پیروان آنها به مصیبت عظیم و تحمل انواع گوناگون مصیبت عظیم برای « جلوگیری » از وقوع مصیبت عظیم بوده است ، در حالی که تحمل مصیبت عظیم بر رهبران الهی و سایر فطرت گراها ، از سوی طاغوت ها و ظالمین به خاطر « ایجاد » مصیبت اعظم بوده است . فطرت گراها ، مصیبت عظیم را به جان خریده اند تا « مانع » مصیبت اعظم شوند و با آن مبارزه کنند . ولی طبیعت گرها مصیبت عظیم را ایجاد و تحمیل کرده اند تا راه برای مصیبت اعظم باز شود . مصیبت اعظم یعنی دوری مردم از دین خدا و آلوده شدن به کفر و شرک و نفاق .
به همین دلیل است که معصومین(ع) به گریه بر خود و اقامه ی مجلس عزا برای سایر اهل بیت (ع) امر کرده اند و خود نیز عملاً با گریه و افامه ی عزا اهمیّت این امر را نشان می دادند و آن را در جامعه اسلامی تثبیت می کردند .
عزاداری بهترین ، مهمترین و قوی ترین وسیله برای زنده نگه داشتن دین حق و برقراری پیوند مردم با رهبران الهی است . به طوری که هیچ جایگزینی که بتواند جای آن را از نظر قدرت و گستردگی شعاع تأثیر بگیرد ، وجود ندارد .
گریه وعزاداری طبیعی ترین عکس العمل در قبال مصیبت عظیم است و وظیفه اصلی ما در قبال مصیبت اعظم ، « انتقام » است : انتقام از کسانی که جامعه جهانی را از پدر حقیقی خود و امام معصوم و متخصص محروم کرده اند .
بنابر این وظیفه اصلی شیعه و شعار اصولی او در برخورد با مصیبت اعظم ، همراهی با منتقم اصلی در عملیات انتقام است که باید تحقق یابد . حال می گوییم اگر به این وظیفه که بسیار مهم تر از وظیفه ای است که در قبال مصیبت عظیم داریم ، عمل نکنیم ، نهایت بی وفایی و قساوت را در حق آنها روا داشته ایم .
نمی توان به امام زمان (ع) گفت که ما در مصیبت عظیم همراه تو برای جدّ غریبت گریه می کنیم ولی در مصیبت اعظم از همراهی تو برای انتقام و باز گرداندن «خون خدا» به پیکر جامعه معذور و معاف هستیم ، آنچه که حضرت در این مرحله از ما می خواهد شرکت در عملیات انتقام است نه صرف گریه و عزاداری .
ادامه دارد....
اندیشه این عظمت را دارد . چرا این قدر عجله می کنید ؟ خیلی دقت کنید . بزرگ ترین نعمت خدا اندیشه است . حالا خامیِ ما را ببینید که کار را انجام می دهیم ، بعداً در فکر می افتیم که چرا این طور شد ؟پیش از چرا ، بگو ؛ به این علت نمی کنم . یا به این علت ، به این کار خیر اقدام می کنم . آیات شریفه نیز درباره ی تفکر و تعقل بسیار اصرار فرموده است .
آن هایی که می گویند ؛ " ادیان با تفکر و اندیشه خیلی ارتباط ندارند و فقط تعبّد است ." ان شاءلله شوخی می کنند . آن ها می خواهند کمی بچه ها خوشحال باشند ! آیات قرآن سر تا پا تفکر و اندیشه است . این جا حسین(ع) یک کلمه به آن ها می گوید ؛ بیندیشید ، بعداً هم که من در اختیار شما هستم . من نمی خواهم از دست شما فرار کنم . ولی فقط بیندیشید که بعدها یک دفعه تمام دنیا ، شما را زیر رگبار لعنت قرار ندهد ." مهاتما گاندی درتوجیه انقلاب هند گفت :
" ما کاری نمی کنیم . فقط راهی را پیش گرفته ایم که امام سوم شیعیان پیش گرفت (یعنی حسین(ع) ) ."
گاندی پانصد میلیون نفر را حرکت داد و اسم حسین(ع) را هم برده است و تا مدت زمانی روز عاشورا در کشور هند ، تعطیل رسمی هم بود .
آری ، فَاَجمَعُوا اَمرَکُم " کمی فکر کنید ، کمی بیندیشید ." برای انسان ، هر لحظه امکان اندیشه نیست . این طور نیست که اولاد آدم هر کاری که می کند ، در هر لحظه بنشیند و اندیشه ی منطقی داشته باشد . اما در کارهایمان مغز را آماده فکر کنیم ، یعنی این گونه نباشد که بگذاریم حوادث مارا بسازد . وقتی که خودمان را آماده کنیم ، تا آنجا که قدرت داریم ، با اندیشه و با فکر پیش برویم و الّا نمی بایست این چنین نقطه ی سیاه و خجلت آوری در تاریخ بشری نقش ببندد . مخصوصاً اگر این مسأله از نظر تاریخی درست باشد، که به اینها سه روز (از روز هفتم به بعد) آب ندادند. بعضی ها هم می گویند از روز هشتم. واقعاً معنای این عمل چیست؟ ای صاحب نظرانِ علوم انسانی! شما می خواهید درباره چه چیز بحث کنید؟ بشر در این جا چه قیافه ای را می خواهد نشان بدهد ؟ و در آن جا چه قیافه ای می خواهد نشان بدهدکه می گوید یااباعبدالله ، آیا می گویی ما تو را رها کنیم و برویم ؟ امام حسین (ع) در شب عاشورا گفت ؛ هوا تاریک شده است ، بروید . هرکس دست یکی از اهل بیت مرا و اهل بیت خودش را بگیرد و برود .
من خواهش می کنم [در عبارات زیر] دقّت کنید . یکی از این ها گفت ؛
" یا اباعبدالله ، حتی اگر زندگانی ابدیّت داشت و اصلاً مرگ نبود ، ما پشت این چشم ها شکوهی دیده ایم که نمی توانیم تو را رها کنیم . کجا برویم ؟ ما داریم حق و حقیقت را می بینیم . "
واقعاً آنان بر زمان و دنیا سوار شدند و به فراسوی زمان قدم گذاشتند. کسی که با حقیقت در ارتباط است، برای او هزار سال و میلیارد سال عمر مطرح نیست. حقیقت، مافوق روز و شب و لذّت و اَلَم است، که این ها (یاران حسین(ع)) با یک دیدار به این حال رسیده بودند. آیا نباید ما درباره این ها بحث کنیم؟ ما باید بگوییم، که این استعدادها و سرمایه ها را دارد. به هر حال، گریه ها و احساساتی که در این حادثه بسیار بزرگ به وجود می آید، در جریان است. حتی در قلم خارجی ها هم مشاهده می شود، مثل پطروشفسکی استاد دانشگاه لنینگراد که دربارهء امام حسین و ایران و یا تاریخ اسلام کتابی دارد. امثال این ها با این که شاید اصلاً با دین سر وکار ندارند، وقتی به حسین می رسند، معلوم است که دستشان می لرزد. یعنی در مقابل عظمتِ عجیبی قرار می گیرند، با این که شاید اصلاً مذهب [حسین(ع)] را قبول ندارند. اصلاً خیلی دور از این حرف ها هستند، ولی این را صریح می دانند که در درون حسین(ع) چیزی هست، در آن هنگام نیز قلم آنان می گرید. در حقیقت، آدمی احساس می کند که این قلم، اکنون در حال گریه است، اگرچه کار قلمیِ خودش را انجام می دهد .
انشاءالله ما هم از عزاداران حقیقی امام حسین علیه السلام باشیم.
برگرفته از کتاب حسین پیشرو فرهنگ انسانیت - علامه محمد تقی جعفری
در دومین جلسه بهره مندی از محضر جناب حجة الاسلام والمسلمین رنجبر :
لاف عشق و گله از یار، زهی لاف دروغ عشق بازان چنین ، مستحق هجرانند.
"....چه میشود که انسان راضی شود و در مقام رضا قرار بگیرد.؟ وقتی که انسان به باور برسد. به این ایمان و اعتقاد راه پیدا کند که:
هرچه آن خسرو کند شیرین بود چون درخت تین که جمله تین کند....."
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣