یکی از جنبه های این دعا ، جنبه اعتقادی آن است که در راهنما شناسی یک نظم دقیق و یک سیر کاملاً منطقی را در این دعا مشاهده می کند از اول آفرینش شروع کرده تا به امام زمان رسیده است. و از این حیث این دعا نظیر ندارد...
استاد رضا محمدی:
مولای متقیان امیرالمؤمنین حضرت علی فرمود: «لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ»؛ این لسان مأموم است. اینکه فرمود: لسان عاقل ورای قلب اوست؛ یعنی امامتی است، یک مأموم بودنی است، یک نماز جماعتی است؛ یک انسان عاقل، امام جماعت تمام کارهای او عقل اوست. همه اعضا و جوارح، رکوع و سجودشان به تبع عقل آنهاست. فرمود پیشاپیش او عقل فتوا میدهد، بعد زبان حرف میزند یا دست مینویسد یا پا حرکت میکند و مانند آن که لسان عاقل مأموم است.
«وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ»؛ او قلبی که ندارد. امامت حرف او همین زبان اوست، حرف میزند؛ بعد فردا هم تکذیب میکند. اینکه میبینید امروز آبروی کسی را میبرند فردا تکذیب میکنند، امروز به کسی اهانت میکنند فردا تکذیب میکنند همین است. یعنی عقل در کار نیست. فرمود عاقل کسی است که دستگاه او، یک نماز جماعتی داشته باشد، پیشاپیش همه، آن عقل بایستد همه اعضا و جوارح و شهود به این عقل اقتدا میکنند. اگر در ادبیات فارسی آمده «اول اندیشه وانگهی گفتار» از همین بیانات نورانی حضرت امیر استفاده کردند.
اما احمق امام جماعتی ندارد، ضوضاء و غوغاست. فقط حرف میزند، از این حرف که جای فکر درنمیآید. هر چه را شنید میگوید، این عشایر بزرگوار وقتی میخواهند روغن یا کره بگیرند، این شیرها را ماست درست میکنند، این ماستها را میگذارند در مشک، این مشکها را حرکت میدهند تا کره بیاید رو، این شیر را که ماست کردند، این ماست را که ریختند در این مشک، میزنند میزنند میزنند، تا کشکهایش برود کنار آن کرههایش بماند. آن کره میشود عقل، آن وقت آن را تحویل مردم میدهند. کره حرف، آن عقل است. بقیه یا کشک است یا دوغ است. یعنی اینکه حضرت فرمود لسان عاقل پشت سر قلب اوست، یک امر حسّی مادی نیست ورا طبیعی است، همین مطلب از وجود مبارک حضرت امیر به زبان دیگر نیز نقل شد: «و قد روی عنه (ع) هذا المعنى بلفظ آخر و هو قوله: قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِی فِیهِ»؛ قلب احمق در زبانش است، سر زبانش است، در دل خبری نیست. «وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِی قَلْبِهِ»؛ زبان عاقل در دلش است. اگر بخواهد حرف بزند حرف دل را میگوید.
گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی در شرح حکمتهای نهج البلاغه
یکی از تکالیف و آداب شیعیان در عصر غیبت، ناله کردن و نُدبه نمودن و تاسف خوردن به غیبت «امامشان» است.ندبه به معنای خواندن، گریه بر شخص مرده همراه با ذکر خوبیهای او میباشد
این دعا مشتمل بر عقائد شیعه و تأسف بر غیبت مهدی است که از امام ششم شیعیان نقل گردیده و به خواندن آن در چهار عید توصیه شدهاست.
دعای ندبه را امام صادق (علیه السلام) به شیعیان زمان خویش آموختند و امرفرمودندکه این دعا در اعیاد چهارگانه جمعه،فطر،غدیرو قربان خوانده شود.
همچنین در زمان غیبت حضرت صاحب الزمان این دعا می تواند باعث تجدید عهد و میثاق با صاحب الزمان (عج) باشد. این دعا بیان تاریخی ازحضور اولیای خدا بر روی زمین تا حضرت مهدی(عج) میباشد.
صبح جمعه مختص ندبه گویان حضرت ولی عصر (عج) است و با دعای ندبه شروع می شود. موضوع این دعا استغاثه و عرض ادب و ارادت به حضرت ولی عصر (عج) است.
شرح
دعای ندبه با بیان استاد گرانقدر؛ حجت الاسلام رضا محمدی :
«لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ»؛ عقل چیز بسیار خوبی است، حُمق چیز بسیار بدی است و مستحضرید که قرآن کریم نه تنها از عقل حمایت کرده است و عاقل را ستود، فرمود کار به دست عقل نیست، کار به دست عاقل نیست؛ کار به دست ﴿لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ﴾ است. یک وقت است کسی میخواهد کار شخصی انجام بدهد، عقل او و عاقل بودن او مشکل او را حلّ میکند و اما کشور با عقل حلّ نمیشود. کشور با عاقل حلّ نمیشود؛ کشور با ﴿لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ﴾ حلّ میشود. این قوم به معنی نژاد نیست. این قوم، یعنی قائم «بالعقل». این قائم «بالعقل» کم است؛ یعنی قیام و قعودش، همه شئونش عاقلانه باشد. این ﴿لِقَوْمٍ﴾، ﴿لِقَوْمٍ﴾، ﴿لِقَوْمٍ﴾، یعنی این! وگرنه ما قوم عرب داریم، عجم داریم، فارسی داریم، عرب داریم، ترک داریم؛ ما یک قوم و نژاد عاقل نداریم. این قوم به معنی نژاد شناسنامهای نیست، این قوم از آن قیام است.
این سه مرحله را گذاشته برای سه تا کار رسمی اسلام. شخص عادل است. این دیگر نمیتواند پرونده میلیاردی پولشویی را حلّ کند. فرمود آن برای «قوّام بالقسط» است. این قدر به قسط قیام کرد؛ یعنی اصلاً ایستاده برای اینکه عدل پیاده بشود. ببینید وجود مبارک حضرت که ظهور میکند، طرزی قیام به قسط دارد که این هفت میلیارد را نرم میکند؛ لذا با این نام باید قیام کرد. خدای سبحان اسمای حُسنای فراوانی دارد، در «جوشن کبیر» این همه اسمای حسنا بالذات برای اوست؛ ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ﴾. قیام یعنی حضور همه جانبه؛ قیام یعنی ایستادگی، نه ایستادن. ایستادن فیزیکی معیار نیست، ایستادگی معیار است. هیچ چیزی وجود مبارک حضرت را از ایستادگی بیرون نمیآورد؛ لذا او میتواند جهان را اداره کند. به ما هم وجود مبارک حضرت فرمود تا آنجا که میتوانید قائم «بالعقل» باشید: ﴿لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ). کار به دست قائم «بالعقل» اداره میشود، نه عاقلی که فقط طرح میدهد و اگر دو تا خطر بیاید نمیتواند مقاومت کند. اینجا هم وجود مبارک حضرت فرمود: کسی که عقلش در دهنش است. ما میگوییم ببین حرف این آقا چیست؟ حرف این آقا یعنی تفکر او چیست؟ مکتب او چیست؟ روش او چیست؟ سیره او چیست؟ سنّت او چیست؟ میگوییم حرفش چیست؟ این قول عصاره همه افعال است. حضرت که در اینجا میفرماید: عقل عاقل و مؤمن در دهن اوست، یعنی تمام کارهای او براساس قیام به عقل است، این میشود آدم عاقل. هم راه خودش را طی میکند، هم به دیگران نشان میدهد. نه راه دیگران را میبندد نه بیراهه میرود. فرمود عاقل یعنی این، عقل در دهن او است؛ یعنی حرف که میزند، چیزی که مینویسد، کاری که انجام میدهد، عاقلانه است؛ یعنی فکر کرده، مبادی را، منابع را، مبانی را بررسی کرده، عصاره آن در دهنش است.
شرح حکمتهای نهج البلاغه - استاد جوادی آملی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، با تبریک عید نوروز و میلاد مسعود امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام به هممیهنان عزیز و بویژه خانوادههای معظم شهیدان و جانبازان، و با آرزوی سالی توأم با شادی، سعادت، سلامت جسمی و توفیقات روزافزون مادی و معنوی برای ملت ایران، سال جدید را سال «رونق تولید» نامگذاری کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در ارزیابی سال ۹۷، آن را سالی پُر ماجرا خواندند و خاطرنشان کردند: دشمنان در این سال نقشههای زیادی برای ایران کشیده بودند، اما ملت ایران به معنی واقعی خوش درخشید و با صلابت و بصیرت و با همت جوانان، آن نقشهها را خنثی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی واکنش مردم به تحریمهای شدید آمریکا و اروپا را در عرصههای سیاسی و اقتصادی واکنشی محکم و مقتدرانه برشمردند و افزودند: در عرصه سیاسی مظهر این واکنش راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن و موضعگیریها مردم در طول سال بود و در عرصه تقابل اقتصادی نیز با «افزایش ابتکارات علمی و فنی»، «افزایش چشمگیر شرکتهای دانش بنیان»، «افزایش تولیدات زیربنایی و اساسیِ داخلی مانند افتتاح فازهای متعدد گاز جنوب کشور و افتتاح پالایشگاه بزرگ بندرعباس»، ملت ایران توانست در مقابل دشمنی و خباثت دشمنان، قدرت و هیبت و عظمت خود را نشان دهد و آبروی ملت و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد.
ایشان در ادامه مشکل اساسی کشور را همچنان مشکل اقتصادی دانستند و با اشاره به افزایش مشکلات معیشتی مردم در ماههای اخیر، گفتند: بخشی از این مشکلات مربوط به مدیریتهای نارسا در زمینه مسائل اقتصادی است که حتماً باید جبران شود، البته برنامهها و تدابیری اندیشیده شده است که این تدابیر باید در طول سال جدید به ثمر بنشیند و مردم آثار آن را احساس کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید مجدد بر اینکه اولویت و مسئله فوری و جدی کشور، مسئله اقتصاد است، از «کاهش ارزش پول ملی» «قدرت خرید مردم» و «کمکاری و یا تعطیل بعضی کارخانجات» بهعنوان مشکلات مهم اقتصاد کشور یاد و تأکید کردند: بر اساس مطالعه و همچنین نظرات کارشناسان، کلید حل همه این مشکلات «توسعه تولید ملی» است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به استقبال مردم از شعار سال ۹۷ یعنی «حمایت از کالای ایرانی» و آثار مثبت آن، افزودند: امسال، مسئله محوری و اصلی، مسئله «تولید» است، زیرا اگر تولید جریان یابد، هم مشکلات معیشتی و اشتغال حل میشود، هم موجب استغنای کشور از بیگانگان و دشمنان خواهد شد و حتی میتواند مشکل ارزش پول ملی را تا حدود زیادی برطرف کند، بنابراین من شعار امسال را «رونق تولید» قرار دادم.
حضرت آیتالله خامنهای همگان را به تلاش برای رونق تولید در کشور فراخواندند و ابراز امیدواری کردند با گسترش چشمگیر و محسوس این تلاش در طول سال، مشکل اقتصادی در مسیر حل شدن قرار بگیرد.
ایشان با درود به ارواح مطهر امام راحل و شهیدان سرافراز، و با سلام به پیشگاه حضرت ولیعصر(عج)، دعای آن بزرگوار و سعادت ملت ایران و همه ملتهایی که نوروز را گرامی میدارند، از خداوند متعال مسألت کردند.
ایام البیض در اصل «اَیامُ لَیالِی البیض» به معنای روزهای شبهای سفید است که «لیالی» حذف شده است و این روزها به ایام البیض معروف شده است.بیض جمع بَیضاء است که در عربی به معنای سفید است. اعراب قدیم رسم داشتند که ایام ماهها را بر اساس میزان روشنایی ماه نامگذاری کنند و از آنجا که نور ماه در این سه شب از شبهای دیگر بیشتر است، به این نام نامیده شدهاند. از دیگر نامهای این ایام، اَواضح و غُرّ است.
دلیل دیگری هم برای این نامگذاری در روایات ذکر شده است. در علل الشرایع آمده است: «جبرئیل آدم(ع)را در حالی که سر تا پا سیاه شده بود به زمین فرود آورد. فرشتگان وقتی آدم را با این هیئت دیدند به ضجه در آمده و گریستند و به درگاه حق تعالی عرضه داشتند: پروردگارا مخلوقی را آفریدی و از روح خود در او دمیدی و فرشتگانت را به سجده کردنش وادار نمودی حال با یک گناه رنگ سفیدش را به سیاهی مبدل فرمودی!؟
منادی از آسمان ندا میدهد: امروز را برای پروردگارت روزه بگیر، آدم آن روز را که مطابق با روز سیزدهم ماه بود روزه گرفت، پس ثلث سیاهی از او زائل گشت. سپس منادی در روز چهاردهم نداء کرد: امروز را برای پروردگارت روزه بگیر. آدم آن روز را هم روزه گرفت و ثلث دیگر از سیاهی زائل گردید. روز پانزدهم باز منادی او را به گرفتن روزه دعوت نمود، وی آن روز را هم روزه گرفت و تمام سیاهی او زائل گردید و به همین خاطر این ایام به ایام البیض موسوم شد.»
اعمال ایام بیض در ماه رجب
مهمترین عمل در این سه روز اعتکاف و روزه است. بر اساس آنچه از روایات به دست میآید، به نظر میرسد،
روزه
۳ روز در هر ماه، در دوران پیش از
اسلام
نیز امری پسندیده
بوده و روزۀ حضرت ابراهیم(ع) دانسته
شده است.پیامبر(ص) ضمن برانگیختن مردم، از آنان خواسته است که روزه گرفتن
ماهیانه خویش را در ایام بیض قرار دهند...
در گفتاری از علی بن ابیطالب(ع) که خود در این روز مبارک دیده به جهان گشودهاند درباره مراقبات اعتکاف آمده است: معتکف باید در طول اعتکاف، مسجد را ترک نکند، پیوسته به ذکر خدا و تلاوت قرآن و نماز مشغول باشد. درباره مسائل دنیوی سخن نگوید. شعر نسراید. فحش و سخنان زشت بر زبانش جاری ننماید. جدال و خودنمایی نکند و هر اندازه بتواند از سخن گفتن لب فرو بندد، بهتر است.
حال که توفیق حضور در بین معتکفان درگاه الهی را نیافته ایم، فرا رسیدن این ایام پربرکت را به همهی مسلمین جهان تهنیت گفته و از معتکفان بارگاهامن الهی و شما عزیزان همراه در طاعاتتان تمنای دعای خیر داریم.
ولید کعبه، وجود مبارک امیر مؤمنان(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) قرآن ناطق است و برای امت اسلامی همانند قرآن، منشأ برکت میباشد از جمله اینکه وجود مبارک پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) فرمودند: «من و علیبنابیطالب پدران این امتیم»؛ یعنی هر انسانی یک شناسنامه طبیعی دارد که پدران ما برای ما می گیرند، اما وقتی بالغ شدیم باید خودمان برای خودمان یک شناسنامه معنوی بگیریم.
وجود مبارک حضرت فرمود من و علیبنابیطالب حاضریم شما را به عنوان فرزند بپذیریم، لذا اگر وجود مبارک امیرالمؤمنین حاضر شد ما را به فرزندی بپذیرد یقیناً مادر ما هم صدّیقه کبرا(س) خواهد بود و این یک فخر بزرگ است. همه شیعیان که به این ندا پاسخ دادند :«لبیک یا رسول الله»، «لبیک یا امیرالمؤمنین»،ابراز کرده اند که ما آمدیم فرزند شما بشویم.
گزیده ای از بیانات آیة الله جوادی آملی
از پـیـمبـر یا خــدا درباره ی حـیــدر بپرس یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس
گل به خوبی می شناسد باغبان خویش را وصف ساقـی نجف را از مـی کـوثر بپرس
معنی مـرد خـدا را نیمه شب از نخـل ها معنی شیر خــدا را روز از لشکـر بپـرس
هـیچ دیواری نمی شد مـانع راه عـلــی از شکاف کعبه و دروازه ی خیبر بپرس
در دل تاریخ آوای (سلونی) زنـده است مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس
نه، فرار از جنگ هرگز درمرام شیر نیست قصه را از بـدر یا احـزاب یا خـیـبـر بپرس
گاه برتر می شود یک نوکر از صد پادشاه این تنـاقض علتی دارد که از قـنـبـر بپرس
مولا جان !
اگر پوچم، اگر هیچم، اگر مجنون و حیرانم تو ذره پروری کردی که من اکنون غزل خوانم
الایاایهـا الساقــی، ادر کـاسأ و نـاولـهـا توکلت علی الحیدر، که من آلوده دامانم
"صلی الله علیڪ یا سیدنا یا امیرالمؤمنین "
عصمت در لغت یعنی خودنگهداری، مصونیت داشتن
عصمت موهبتی است الهی که شخص معصوم را از گناه و اشتباه مصون نگه می دارد. عصمت انبیاء اعطایی است نه اکتسابی و شامل عصمت علمی (در عقاید، دریافت پیام الهی، حفظ و ابلاغ پیام الهی) و عصمت عملی (عصمت از ارتکاب گناه) که عبارت است از ترک واجب و انجام حرام می شود ...
بارش
باران روحمان را لطیف می کند از همه غم ها و تنش ها رهایمان می کند و دوست داریم
روزها و ساعتها این بارش ادامه داشته باشد.
بارش باران یعنی
باز شدن درهای رحمت آسمان، و در روایت داریم که موقع بارش باران دعا مستجاب می شود. ماه پر از فضیلت رجب، ماهی که رسول خدا صلی الله علیه و
آله آمدنش را به همه مردم مژده می دانند و آن را "ماه ریزش رحمت الهی"
توصیف می کردند، آغاز شده است؛ چه خوب است که در زیر باران رحمت ماه رجب روح و جان
را شستشویی دهیم تا برای ورود به ماه مبارک و با عظمت رمضان آماده شویم.
خداوند
در آسمان هفتم فرشتهای را قرار داده که به او «داعی» گویند. چون ماه رجب فرا رسد آن فرشته از سر شب تا صبح ندا سر میدهد!
خوشا به حال ذاکران و یادآوران خدا، خوشا به حال مطیعان. و خداوند تعالی میفرماید:
من همنشین کسی هستم که همنشین من است، من مطیع کسی هستم که مطیع من است، من بخشنده
کسی هستم که تقاضای بخشش کند. ماه، ماه من، بنده، بنده من، رحمت، رحمت من. هر کس
مرا در این ماه بخواند اجابتش میکنم، و هر کس از من چیزی طلب کند به او عطا کنم و
هر کس از من طلب هدایت کند، او را هدایت میکنم. این ماه را ریسمانی بین خود و بین
بندگانم قرار دادم، هر کس بدان چنگ زند به من می رسد. »
در حدیث شریف
آمده است که خداوند متعال در این ماه خواسته ها را اجابت می کند، طلب بخشش را می
پذیرد و هر کس که طالب هدایت باشد را هدایت می کند.
یکی از بهترین
اعمالی که بهتر است در این ماه انجام دهیم توبه و استغفار است ...
در همین آغازین
روزهای این ماه بزرگ بیایم و توبه کنیم از همه آنچه نباید انجام می دادیم از غیبت
کردن ها، تهمت زدن ها، بی عدالتی ها، دروغگویی ها، لحظه ای بیاییم رها کنیم خود را
از اسباب لهو و لعب، از پرداختن به کارهای لغو که ذره ای به حال ما سودی ندارند،
از خداوند متعال بخواهیم خودش ما را از این ناپاکی ها نجات دهد، از آلودگی هایی که
ممکن است ما را به قعر جهنم بکشاند.
استاد محمدی در آخرین جلسه سال 97 نکاتی پیرامون توبه و شرایط آن بیان نمودند :
حجم: 20.7 مگابایت
رهبر معظم انقلاب - روز شهادت امام علی النقی الهادی علیه السلام ؛
در نبرد بین امام هادی (علیهالسّلام) و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی (علیهالسّلام) بود؛ این باید در همهی بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
در زمان امامت
آن بزرگوار شش خلیفه، یکی پس از دیگری، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین
نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصلهی کوتاهی
مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی بهدست پسرش کشته شد، دیگری به
دست برادرزادهاش و به همین ترتیب بنیعباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه.
شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسگری (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبهروز وسعت پیدا کرد؛ قویتر شد.
حضرت هادی (علیهالسّلام)
چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه
داشتند و در آن شهر کار و زندگی میکردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و
آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهای خودمان؛
ترکهای آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از
همین منطقهی مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده
چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمیشناختند و از اسلام سر
در نمیآوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم میشدند و با عربها - مردم بغداد -
اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عدهی قابل توجهی از بزرگان شیعه در
زمان امام هادی (علیهالسّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیلهی آنها پیام امامت
را به سرتاسر دنیای اسلام - با نامهنگاری و... - برساند. این شبکههای
شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همهی اقطار
دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبهروز تعداد افرادی را که مؤمن
به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادی همهی این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علیرغم آنها انجام داده است. حدیث معروفی دربارهی وفات حضرت هادی (علیهالسّلام)
هست که از عبارت آن معلوم میشود که عدهی قابل توجهی از شیعیان در سامرا
جمع شده بودند؛ بهگونهای که دستگاه خلافت هم آنها را نمیشناخت؛ چون اگر
میشناخت، همهشان را تارومار میکرد؛ اما این عده چون شبکهی قویای بهوجود
آورده بودند، دستگاه خلافت نمیتوانست به آنها دسترسی پیدا کند.
یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهمالسّلام)
- به قدر سالها اثر میگذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که
سالها کار کنند، در جامعه اثر میگذاشت. این بزرگواران دین را همینطور حفظ
کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش
اشخاصی باشند مثل یحییبناکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان از
فساق و فجار درجه یکِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل
کلکِ آن کنده میشد؛ تمام میشد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهمالسّلام)
نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ کرد؛ این است خاصیت
بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا. اگر اسلام انسانهای کمربسته نداشت،
نمیتوانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی بهوجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین میرفت. اگر اسلام کسانی را نداشت که
بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه
کنند، باید از بین میرفت؛ تمام میشد و اصلاً هیچ چیزش نمیماند؛ اگر هم
میماند، از معارف چیزی باقی نمیماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از
معارف اصلیشان تقریباً هیچچیز باقی نمانده است. اینکه قرآن سالم بماند،
حدیث نبوی بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامی بعد از هزار
سال بتواند در رأس معارف بشری خودش را نشان دهد، کار طبیعی نبود؛ کار
غیرطبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ،
کتکخوردن، زندانرفتن و کشتهشدن هم هست، که اینها برای این بزرگوارها
چیزی نبود...
۱۳۸۳/۰۵/۳۰
زیارت می کنیم امام هادی را از راه دور:
۱۳۸۳/۰۵/۳۰
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣