سوره صف دعوت به ایمان قلبی و عملی است که در پیروی از رسول الله از جمله جهاد مالی و جانی جلوه میکند. در واقع محور وپیام اصلی سوره صف در آیه ۱۰جا گرفته است: ایمان به خدا و رسولش،تلاش و جهاد در راه خدا با مال وجان
آیه
نخست،یادآوری اقتدار و حکمت خداوند است و اینکه همه موجودات آفرینش،تسبیح او را می
گویند. آیات دو و سه مسلمانان را
از عمل نکردن به حرفها و قولهای خود نهی کرده و این کار را موجب خشم خدا معرفی
کرده است. آیه ۴ سوره صف در مقابل
آیه ۳که به خشم الهی اشاره کرده بود،به محبوب بودن مجاهدین و نبردکنندگان در راه
خدا پرداخته است...
حجم: 24.1 مگابایت
سوره جمعه به بیانى کاملا انگیزنده ، مسلمین را
وادار مى کند که نسبت به نماز جمعه اهتمام بـورزنـد، چون نماز جمعه از شعائر بـزرگ
خـدا اسـت کـه تـعـظـیـم و اهـتـمام به امر آن ، هم دنیاى مردم را اصلاح مى کند، و
هم آخرتشان را، و خداى تعالى بیان این مطلب را با تسبیح و ثناى بر خود آغاز کرد که
در مـیـان قـومـى امـى رسـولى از خـود آنـان مبعوث کرد تا آیات او را بر آنان
بخواند، و با اعمال صالح و اخلاق پاک تزکیه شاءن کند، و کتاب و حکمتشان بیاموزد و
به همین منظور کـتـاب خـدا و مـعـارف دیـنـش را بـه بهترین وجهى بر آنان و افرادى
که به آنان ملحق مى شوند، و نسل هاى بعد از آنان تحمیل کرد، و زنـهـارشـان داد از
ایـن کـه مـثـل یـهـود نـبـاشـنـد کـه خـداى تـعـالى تـورات را بر آنان تـحـمـیـل
کـرد، ولى آنـان آن را حـمـل نـکـردنـد، و بـه مـعارف آن معتقد نشدند، و به احکامش
عمل نکردند، در نتیجه مانند الاغى شدند که بارش کتاب باشد.
و در آخر به عنوان نتیجه دستور مى دهد که وقتى بانک نماز
جمعه بلند مى شود بازار و دادوسـتد را رها نموده ، به سوى ذکر خدا بشتابند...
حجم: 21.7 مگابایت
رسیدیم به بحث نبوت خاصّه یعنی نبوت حضرت محمد صلوات الله علیه!
پیامبرما هم ادّعای نبوت کرد و هم برای اثبات ادّعای خود معجزه ارائه کرده. بنابر تواتر تاریخی و اجماع همه علما دالب بر این است که پیامبر ما در 1400 سال پیش ادعای نبوت نمود. معجزه پیامبر را نیز 2 گونه بود: 1/ معجزه جاودان ایشان که قرآن است.
2/ معجزه موقت که درباره معجزات آن حضرت کتابها نوشته شده است. البته به نظر ما فرمایشات کلام و سخنان خود پیامبر نیز به نوعی معجزه محسوب می شود...
حجم: 19 مگابایت
سوره منافقون وضع منافقین را توصیف میکند، و آنان را به شدت عداوت با مسلمین متهم ساخته، رسول خدا (ص) را دستور میدهد، تا از خطر آنان بر حذر باشد، و مؤمنین را نصیحت مىکند به اینکه از کارهایى که سرانجامش نفاق است بپرهیزند، تا به هلاکت نفاق دچار نگردند، و کارشان به آتش دوزخ منجر نشود.
در بخش دوم سوره، آیه 9 با خطاب قراردادن مسلمانان آغاز می شود و به آنها هشدار می دهد که مبادا سرگرم شدن به اموال و اولاد شما را ازیادخدا غافل کند و در آیه 11و10بر انجام انفاق در دوران زندگی تاکید کرده که مبادا در لحظه رسیدن مرگ و کوتاه شدن دست از انجام هر کار خیری چون انفاق،پشیمان شوید.چرا که وقتی اجل رسید،به تاخیر نمی افتد.
قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْوِیلاً«56»
بگو:کسانی را که غیر خداوند گمان می کردید(معبود شمایند)بخوانید.که آنها نه مشکلی را می توانند از شما برطرف کنند و نه تغییری در آن دهند.
این آیه به ما می گوید : سراغ
غیر خدا رفتن و به آن امید داشتن،خیالی بیش نیست. انگیزه ی پرستش، پناهجویی به یک
قدرت است و بت ها این توان را ندارند. غیر خدا،نه می تواند خطر را رفع کند و نه آن
را به دیگری برگرداند،و یا آن را تبدیل کند و یا تخفیف دهد. ( البته باید توجه
داشت عقیده به شفاعت اولیای خدا برای رفع مشکلات و عذاب،به اذن خداست و حساب دیگری
دارد.)
حجم: 18.4 مگابایت
گفتیم سوره تغابن را که هدف اصلی اش تقویت ایمان انسانهاست ، را می توانیم به چهار سیاق تقسیم کنیم:
1/ در 4 آیه اول خدا شناسی و تسبیح خداوند که پایه شناخت است، ارائه می شود.
2/ در آیه 5-10 عاقبت کفر و ایمان بیان می شود.
3/ آیات 11تا13بیان آسیب های ایمان که آسیب مصیبت و آسیب مال فرزند که هر دو زمینه فراهمی برای آسیب دیدن ایمان انسان است...
حجم: 23.5 مگابایت
سوره تغابن هجده آیه دارد و در
مدینه نازل شده است.
به مناسبت آیه نهم که در آن روز قیامت، روز «تغابن»
شمرده شده، این سوره، تغابن نام گرفته است.
تغابن به معناى دیگرى را مغبون کردن و سود را به نفع خود
جذب کردن است. در قیامت، هر کس به فکر آن است که خود را نجات دهد و دیگرى را مقصر
بداند.
آیات این سوره از نظر نظم و سیاق، شبیه سوره حدید و گویى
خلاصهاى از آن است.
سوره با بیان توحید و یگانگى خداوند آغاز شده و با هشدار
به مردم در مراقبت از اعمالشان و توجّه به قیامت ادامه یافته است و در پایان مردم
را به انفاق در راه خدا و دورى از دلبستگى به دنیا سفارش مى کند.
حجم: 24.7 مگابایت
دعای ندبه در واقع ندبه ای است بر این که چرا مسلمانان به حرف پیامبرشان گوش
نکردند و مدارکی را ارائه می دهد که همه در اثبات ولایت امیرالمؤمنین (ع) است و
همه در واقع احادیثی است که فریقین از قول پیامبر(ص) نقل کردند و همه آن را قبول
دارند! چه طور شد که پس از رحلت پیامبر(ص)، امّت راهش را از اهل بیت(ع) جدا کرد و
نه تنها راهش را جدا کرد بلکه اهل بیت علیهم السلام را به انزاو کشاندند...
خدا بعضی از چیزها را به ما داد تملیک کرد به حسب ظاهر، بعضی از چیزها را به ما نداد، ما را امین قرار داد، ما مالک آن نیستیم. ما مالک خونمان هستیم. مالک مالمان هستیم. مالک وقتمان هستیم. اگر کسی به زور و اجبار اینها را از ما گرفت، اگر عِوضی داد داد، نداد اگر ما راضی شدیم مسئله حلّ است. اینها را خدا به ما تملیک کرد ظاهراً. اما آبرو را به ما نداد که تملیک کرده باشد، مِلک ما شده باشد. آبرو برای اوست ما را «امین الله» قرار داد. فرمود آبروی مؤمن برای من است، من این مؤمن را امین خود قرار دادم. حالا لازم نیست ما این مسئله فقهی را باز کنیم. برخی از مسائل است که اگر ـ خدای ناکرده ـ تجاوز به عنف بشود همه رضایت بدهند همچنان پرونده باز است. این مثل خون نیست که اگر کسی را کشتند: ﴿مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطانا﴾؛ اولیای دم اگر رضایت بدهند پرونده مختومه است. در تجاوز به عنف چه در مرد چه در زن، هر کسی از بستگان رضایت بدهند پرونده همچنان باز است، چون آبرو و حیثیت مرد یا زن مربوط به او نیست، تا او بگوید من حالا صرف نظر کردم. این مربوط به خداست، انسان «امین الله» است رضایت امین چه اثری دارد؟!
پس ما یک بخش از امور را مالک هستیم «باذن الله»، یک بخش از امور را «امین الله» هستیم. اگر کسی را کشتند اولیای او رضایت بدهند، براساس ﴿مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطانا﴾، رضایت اینها مسموع است، حالا یا چیزی میگیرند یا نمیگیرند، ولی به هر حال رضایت اولیای دم مسموع است پرونده مختوم است. اما اگر ـ خدای ناکرده ـ و ـ معاذالله ـ تجاوز به عنف شد، رضایت هیچ کسی اثر ندارد. یک روایت نورانی هم مرحوم کلینی در کافی نقل کرد که «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَه»؛ فرمود مؤمن را آزاد آفرید، ولی نسبت به آبرو او را آزاد خلق نکرد، آبروی او را در اختیار او قرار نداد که هر جا خواست ببرد و هر جا خواست بریزد، این طور نیست. ما امین خدا هستیم در حفظ حیثیت. اینها را ذات اقدس الهی ما را مأمور کرد و موظّف کرد که حفظ بکنیم تا آبرومند دنیا و آخرت باشیم و این آیه سوره مبارکه «اعراف» هشدار داد فرمود مبادا شیطان کاری بکند که با دست خودتان مسلوبالحیثیه بشوید، ﴿کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ﴾ و تلاش و کوشش کرد که ﴿لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما﴾. تا این کار را میخواهد بکند. انسانی که مسلوب الحیثیه است حیاتی ندارد، پس ما هستیم و اعدا عدوّ درون ماست.
گزیده ای از بیانات آیت الله جوادی آملی
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣