دریافت
حجم: 19.9 مگابایت
وَ إِیَّاکَ أَنْ تُوجِفَ بِکَ مَطَایَا الطَّمَعِ فَتُورِدَکَ مَنَاهِلَ الْهَلَکَةِ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا یَکُونَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ وَ تَلَافِیکَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِکَ أَیْسَرُ مِنْ إِدْرَاکِکَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِکَ...
مولای
ما امیر المؤمنین (ع) در ادامه وصایای نورانی خودشون به امام مجتبی علیه السلام ،
آن حضرت را به دو حقیقت مهم دلالت می دهد؛ در ابتدا می فرماید: فرزندم از این که
طمعکاری و طمع ورزى تو را به سوى هلاکت پیش ببرد،اجتناب کن و دوم اینکه تمام توان
خودت را به کار بگیر و سعی کن که بین تو و خدا صاحب نعمتى قرار نگیرد، برای اینکه
تو، قسمت خودت را از روزى دریافت خواهی کرد، و سهم خودت را از آنچه که از نعمتهای
الهی وجود دارد، برخواهی داشت....
تقویم هجری قمری، چهارده قرن تقویم دینی مسلمانان جهان بوده است. از آنجا که قسمت عمدة وقایع دینی مثل روزه، حج و مناسبتهای مذهبی مثل اعیاد و سوگواریها بر اساس تقویم هجری قمری ضبط و ثبت شده، از این رو آشنایی با این تقویم، بسیار مهم است. سال هجری قمری براساس چرخش ماه به دور زمین است و سال آغازین آن سال هجرت پیامبر اسلام(ص)است. تاریخ نویسان پژوهشگران درباره چگونگی پیدایی و سیر تحول تقویم هجری قمری در بخشهای مختلف جزیره العرب، در 18 سال نخست پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) اختلاف نظر دارند. هر یک از این پژوهشگران با استناد به آیات شریفة قرآن مجید که موضوع آن نجوم و تقویم است و نیز به استناد قراردادها، صلح نامه ها، فرامین و نامههای نوشته شده در این سال ها و انبوه روایات نقل شده در کتب تاریخ و علوم دینی دورة اسلامی، نظراتی متفاوت و گاه متناقض، اظهار کردهاند؛ اما تا کنون، هیچ یک از آنها از دایرة فرض و گمان فراتر نرفتهاند.
مبدأ این تقویم، اول محرم سالی است که پیامبر اکرم (ص) از مکه معظمه به مدینه منوره هجرت فرمودند. این مبدأ قراردادی است و 59 تا 71 شبانه روز قبل از تاریخ تقریبی هجرت پیامبر اکرم(ص) اختیار شده است. اسلام شناسان درباره تاریخ هجرت از 1 تا 13 ربیع الاول 1 هجری قمری اختلاف نظر دارند.
طبق قول مشهور، تعین مبدأ تاریخ توسط عمر و به پیشنهاد حضرت علی(ع) از هجرت پیامبر(ص) است. بنابر این قول، ابوموسی اشعری نامهای به عمر مینویسد و از نبود تاریخ منسجمی گلایه میکند. چرا که نامههایی از خلیفه به دستش میرسید و به دلیل عدم ذکر تاریخ در تقدم و تاخر آنها دچار مشکل میشد خلیفه دوم نیز شورایی تشکیل داد تا آغازی را برای تاریخ اسلام مشخص کنند. در این شورا نظرات مختلفی ارائه شد که مورد پذیرش قرار نگرفت. در نهایت علی(ع) پیشنهاد داد که هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه مبدأ تاریخ اسلام قرار گیرد که مورد پذیرش عمر قرار گرفت و به صورت بخشنامه به سراسر شهرها اعلام شددر مقابل این نظریه، برخی معتقدند در زمان خود پیامبر(ص) و به دستور ایشان، هجرت مبدأ تاریخ قرار گرفته است پیامبر به محض ورود به مدینه دستور به این امر دادند و از سوی دیگر، مکاتبههایی از زمان پیامبر(ص) موجود است با سال هجری تاریخ خورده است. از جمله:
صلحنامه بین پیامبر(ص) و نصارای نجران که به دستور پیامبر(ص) به سال پنجم هجری قمری تاریخ خورده است.
وصیت پیامبر(ص) به سلمان فارسی با املای حضرت علی(ع)، پیامبر دستور داد در آخر نامه نوشته شود: این نامه به دست علی(ع) و به دستور پیامبر(ص) در ماه رجب سال نهم هجری نوشته شد.
ایثار بزرگ امیرالمومنین علیهالسلام برای حفظ جان پیامبر اسلام در واقعهی لیلةالمبیت
رهبر انقلاب
در این باره می فرماید:
حلول ماه مبارک ربیع الاول را که ماه ولادت نبی مکرم اسلام حضرت محمد بن عبداللَّه و یکی از مقاطع تاریخی بزرگ برای کل بشریت است، تبریک عرض میکنیم. در روز اول ربیع الاول هجرت پیغمبر واقع شده است؛ از مکه به مدینه که مبدأ تاریخ هجری مسلمانان است. این ماه هم ربیعالمولود است، هم ربیعالهجره است.
و پیرامون واقعه لیلة المبیت در خطبه نماز جمعه اردیبهشت سال 1386داستان ایثار امیرالمؤمنین (ع) چنین بیان نمودند:
سیزده سال در
کنار پیغمبر در سختترین مواقف، علی ابن ابیطالب علیهالصّلاةوالسّلام ایستاد.
بعد آن وقتی که سیزده سال رنج داشت به پایان میرسید، درست است که هجرت رسول اکرم
هجرت از روی اجبار و ناچاری و زیر فشار قریش و مردم مکه بود، اما آیندهی روشنی
داشت. همه میدانستند که این هجرت مقدمهی کامیابیهاست، مقدمهی پیروزیهاست. درست
در آنجایی که یک نهضت از دوران محنت دارد وارد دوران راحتی و عزت میخواهد بشود،
در همان لحظه که همه معمولاً تلاش میکنند زودتر خودشان را برسانند اگر بتوانند از
مناصب اجتماعی چیزی را بگیرند، جایگاهی پیدا بکنند، در همین لحظه امیرالمؤمنین
آماده شد تا در جای پیغمبر، در بستر پیغمبر، در شبی ظلمانی و تاریک بخوابد تا
پیغمبر بتواند از این خانه و از این شهر خارج بشود.
توی آن شب،
کشته شدن آن کسی که در این بستر میخوابد، تقریباً قطعی و مسلّم بود. اینجور نبود
که حالا چون من و شما قضیه را میدانیم، میدانیم که امیرالمؤمنین در آن حادثه به شهادت
نرسید، بگوییم که آنجا همه میدانستند. نهخیر.
مسأله این است که در یک شب ظلمانی در یک نقطهی معینی یک کسی بنا است کشته بشود،
قطعی است. میگویند آقا، این آقا برای اینکه بتواند از اینجا خارج بشود، باید کسی
در آن جا به جای او باشد تا جاسوسها که نگاه میکنند، احساس کنند کسی در آنجا
هست. کی حاضر است؟ این ایثار امیرالمؤمنین خود یک حادثهی فوقالعاده مهم است، اما
زمان این ایثار هم بر اهمیت آن میافزاید. زمان کی است؟ آن وقتی که بنا است این
دوران محنت بهسربیاید. بنا
است بروند حکومت تشکیل بدهند، راحت باشند. مردم مدینه - یثرب - ایمان آوردهاند،
منتظر پیغمبرند، همه این را میدانند. در این لحظه این ایثار را امیرالمؤمنین
میکند. هیچ انگیزهی شخصی باید در یک انسانی وجود نداشته باشد تا اقدام به یک چنین
حرکت بزرگی بکند.
ببینید یک لحظه آدم از خدا غفلت کند؛ یک لحظه یعنی یک لحظه! کمتر از یک ثانیه انسان از خدا غافل باشد زمانش همین است. ببینید چه طور خدا آدم را میگیرد؟! با یک نفس کشیدن؛ آن وقت ما این هستیم. با یک نفس کشیدن آدم بالا را پایین میکند، پایین را بالا میکند، نفی را اثبات میکند، اثبات را نفی میکند. تمام حالات ما باید در دست او باشد، این معلوم شد؟ گاهی هم خدا نشان میدهد میگوید این هستی. پس معلوم میشود این زبان درست است که در اختیار ماست؛ اما ما و زبان ما در اختیار دیگری هستیم. این چشم درست است در اختیار ماست، ما و چشم ما در اختیار دیگری هستیم، این هستیم!
اگر ما این هستیم این بیان نورانی حضرت امیر ـ همه این بیانها بوسیدنی است ـ فرمود: «جَوَارِحُکُمْ جُنُودُه ... وَ خَلَوَاتُکُمْ عِیَانُه»؛ فرمود: خدا اگر کسی را خواست بگیرد، از جای دیگر لشکر نمیآورد. فرمود اعضا و جوارح خود انسان سربازان خدا هستند؛ حرفی میزند رسوا میشود، جایی را امضا میکند رسوا میشود، جایی نباید برود رسوا میشود. این طور نیست که حالا اگر خدا خواست کسی را بگیرد از جای دیگر بگیرد! همیشه نظیر طیر ابابیل نیست که برای ابرهه و خاتمه دادن آنها بیاید، گاهی با دست خود آدم، آدم را میگیرد، گاهی با زبان آدم، آدم را میگیرد. فرمود: این طور نیست که خدا از جای دیگر لشکرکشی بکند. «جَوَارِحُکُمْ جُنُودُه»؛ یعنی اگر خدا در قرآن فرمود: ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾، سراسر عالم سپاه و ستاد خدا هستند، این چنین نیست که آسمان و زمین و ملائکه و ابرهه و طیر ابابیل و آنها سپاه و ستاد باشند برای اینکه کسی را بگیرند، نخیر! با چشم او، با زبان او، با امضای او، با پای او، جایی میرود رسوا میشود، جایی را امضا میکند رسوا میشود، با یک رومیزی، زیرمیزی و اختلاس رسوا میشود.
این است که فرمود اگر کسی بخل بورزد، راه خودش را بست.بیانات آیات الله جوادی آملی
حجت الاسلام حسینی قمی پیرامون قدر شناسی نعمات الهی با استناد به حدیثی از امام رضا علیه السلام، سخن می گوید:
اصلی ترین صفتی که پیامبر اکرم صلوات الله علیه را به آن می شناسیم صفت عبودیت ایشان است که هروز به آن شهادت می دهیم: " أشهد آنَّ محمّداً عبدُهُ و رَسولُهُ" پس مهمترین صفات خضوع در برابر پروردگار عالم است. اگر مخلوقی به این صفت نائل شد اوج و عظمت پیدا می کند. خود خدای متعال می فرمایند :«وما خلَقتُ الجنَّ و الإنس الّا لیعبدون» من شما انسانها را با این هدف آفریدم که به مقام عبودیت و خضوع در برابر من نائل شوید. عظمت و رشد انسان در عبودیت است. اگر می خواهی بالا بروی باید خاکسار شوی...
حجت الاسلام حاج ابوالقاسمی دراینباره سخن می گوید:
دنیا و آخرت از بعضی جهات با هم شباهت دارند و مثل دو فصل یکسان هستند. که با هم شباهتها و تفاوتهایی دارند. عمده تفاوتهایی که بین دنیا و آخرت است عبارت است از
1/ثبات و تغییر. دنیا دار تحوّل و دگرگونی است.
2/ دنیا دار عمل است . امروز روز عمل است و حسابی هم در کار نیست. فردا روز عمل نیست، روز حساب و برداشت است . دنیا مزرعه آخرت است.
روح هستی در میان بستر است لحظه های آخر پیغمبر است
در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:
«اى مردم! آتش فتنهها شعله ور گردیده و فتنهها همچون پارههاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار میکنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت میرسید».
آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد: «ای رسول خدا، میترسم طاقت این کار را نداشته باشم».
پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد. آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.
فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود: «برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید».
هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نوادههای پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم».
سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) در زمان حیات مبارکشان فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ». بیایید بچههای ما بشوید. هر کسی که بالغ شد باید شناسنامه را بگیرد. قبل از بلوغ وقتی به دنیا آمده است تا بالغ بشود در اختیار پدر و مادر است؛ نامگذاری او، شناسنامه او، کد ملی او، اینها را پدرانشان تأمین میکنند؛ اما حضرت فرمود وقتی کسی بالغ شد باید برای خودش شناسنامه بگیرد. حضرت فرمود ما حاضریم شما را به فرزندی قبول بکنیم: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» بیایید بچههای ما بشوید، ما امیدواریم این پیام را شنیده باشیم، فرزندان اینها شده باشیم. چه فخری بالاتر از این که پدر ما علی بن ابیطالب باشد، مادر ما فاطمه زهرا باشد. از این فخر بالاتر فرض ندارد.
رحلت پیغام دار آخرین، خاتم نبوت را نگین، حضرت رسول واپسین، عینیت قرآن کریم، حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله و سبط اکبرشان ، امام مجتبی علیه السلام بر مسلمانان جهان تسلیت باد.
عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است گرد غم بر سر هر محفل و هر انجمن است
این چه شوراست که برپاشده درارض وسماء این چه سوزاست که درسینه هرمردوزن است
بانگ و فریاد به گوش آید از افلاک مگر رحلت ختم رسولان و عزای حسن است
أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
وَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إسْرائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا ﴿٤﴾...
بعد از فسادهای بنی اسرائیل تنبیه و گوشمالی
خدا شروع شد. اما هیچ کجا اشاره نشده که این دو فساد بنی اسرائیل در چه زمانی بوده
است. دیدگاه ها در این مورد متفاوت است... به این معنا که مصداق فساد اهمیت ندازد
بلکه اصل مطلب مهم است؛ وقتی خدا به ما عزت داد باید این عزت را حفظ کنیم. اگر به
ما امکانات داد باید از این امکانات درست استفاده کنیم ، درست استفاده نکنیم سیلی
خواهیم خورد. بعد از سیلی خوردن یک دوره ذلّت را باید تجربه کنیم، دوباره اگر توبه
کردیم، رحمت خدا برخواهد گشت....
وَ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً...
در این فراز از وصیت امر حکیمانه حضرت امیرالمؤمنین به امام مجتبی(ع) و رهروان راه عصمت و ولایت این است که: نفس خودت را از اینکه به پستی میل و گرایش پیدا کند حفظ کن ، با حفظ او از امیال و هواهای نفسانی او را مورد اکرام قرار بده چون تو بزرگوارتر از آن هستی که اسیر پستی و بلندی ها بشوی ولو اینکه با رغبت و نزدیکی و دنائت و پستی خواسته ای از خواسته های تو محقق بشود اما هیچ یافته و دستاوردی نمی تواند جبران کننده شخصیت بزرگی باشد که شما در مقابل آن نیاز و آن تحقیر کردن نفس از دست داده ای!
دریافت
حجم: 11.3 مگابایت
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣