مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

در این درس پیرامون شکر نعمات الهی مباحثی مطرح گردید . از آن جمله اینکه :
شاکر بودن ما لیاقت و ظرفیتِ دارا بودن نعمت را به منعم نشان می دهد .
اگر نعمت را در جای خودتان به کار بگیرید عین شکر گزاری است و الّا اگر فقط به زبان شکر بگوییم ولی از نعمتها استفاده صحیح و به جا نکنیم نوعی کفران نعمت کرده ایم.
رواج فرهنگ شکر گزاری و تشکر از انسانها ، شکر نعم الهی را در ما تشدید و تقویت می کند.
توفیق شکرگزاری خود نعمتی است که همان نیز نیازمند شکر است.
سجده شکر پس از بجا اوردن نماز، بسیار سفارش شده است......
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
استاد در این جلسه نیز به تبیین فرازهایی از خطبه الزهراء پرداختند:
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.

در زمان باقی مانده از ماه صفر تا میلاد پر برکت حضرت رسول (صلوات الله علیه) قصد داریم با سلسله مباحث انسان کامل در قرآن وروایات صفات عباد الرحمان را با استناد به آیات انتهایی سوره فرقان و روایات بیان کنیم. امید است این مباحث مورد استفاده شما عزیزان قرار گیرد.

این مطالب به کوشش استاد ارجمند "خانم گلپور" جمع آوری و تنظیم گردیده است. ضمن تشکر از زحمات ایشان شما را به مطالعه این مطالب دعوت می نماییم:

"السَّلامُ علی مَحالِّ معرفةِ الله و مَساکِنِ بَرَکَةِ اللهِ و مَعادِنِ حِکمَةِ اللهِ و حَفَظَةِ سِرِّ اللهِ و حَمَلَةِ کتابِ اللهِ و أوصِیاءِ نَبِیِ اللهِ و ذُرِیَّةِ رَسولِ اللهِ صلَّی اللهُ علَیهِ وآلِهِ و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُهُ"

انسان در بدو تولدش همه آنچه را که در حیات حیوانی خویش و ادامه آن لازم دارد بالفعل دارا بوده و اگر بعضی از آنها کامل و تمام نباشند به صورت طبیعی و تکوینی به سوی کمال حرکت نموده و در هر مقطعی از حیات حیوانی نیازمندیهای او را بر طرف می نمایند بدون آنکه انسان کمترین نقشی در اصل وجود و یا رشد آنها داشته باشد همانند غرائز و امیال درونی، میل به خوردن و خوابیدن و حرکات نبض و جریان خون و عمل تنفس و مانند آن.

اما قوائی که حیات انسانی به آنها وابسته می باشد به صورت بذری در پهنه وجودش افشانده شده که با مدیریت و سرپرستی خود انسان آن قوا رشد کرده و به ثمر می رسند تا در پرتو آن قوایِ به ثمر رسیده انسان حیات انسانی و کمال نهایی خویش را تحصیل نماید. به فعلیّت رسیدن این قوا و پیدایش این حیات و کمال نیز در بینش قرآن کریم تنها با استجابت از دعوت انبیاء و فرامین الهی و خلاصه از مقام عبودیّت و بندگی تحقّق پیدا می کنید. چنانکه فرمود(1) :

" یا أیُّها الَّذینَ آمَنوا استَجِیبوا لِلّه و لِلرّسولِ إذا دَعاکُم لِما یُحییکُم" (2)

ای کسانی که ایمان آورده اید ! دعوت خدا و پیامبر(ص) را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می بخشد.

در این زمینه قرآن کریم در بخش پایانی سوره فرقان یک رشته اصول اخلاقی – اعتقادی و عملی اسلام را تحت عنوان نشانه های بندگان خدا مطرح می نماید که در حقیقت گمشده انسان در حکمت عملی با کوتاهترین عبارات است و ارائه تصویری گویا از سیرت یک انسان کامل.(3)

امّا از آنجا که تفسیر آیات و فهم معارف الهی در قرآن و تجسّم حقیقی بندگی در لحظه لحظه زندگی رسول خدا(ص) است که فرمود: " لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ أسوَةٌ حَسَنَةٌ(4) :مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا(ص) سرمشق نیکویی بود."

و فرمود: "ما آتاکُم الرَّسوُلُ فَخُذُوهُ و ما نَهاکُم عَنهُ فَانتَهوُا(5) : آنچه را رسول خدا(ص) برای شما آورده بگیرید و اجرا کنید و از آنچه نهی کرده خودداری نمائید

و نیز اینکه پس از پیامبر (ص) هم شناخت و معرفت اهل بیت حضرتش ، شناخت حقیقت وحی الهی و شناخت خداوند و طریق بندگی اوست و امام صادق(ع) می فرمایند: "لَو لا اللهُ ما عُرِفنا و لَو لا نَحنُ ما عُرِفَ اللهُ(6)" اگر دلالتها و عنایتها و هدایتهای الهی نبود، ما شناخته نمی شدیم و اگر ما نبودیم خدا شناخته نمی شد یعنی چنانکه حقّ معرفت اوست.

لذا ضرورت است بنا به سفارش پیامبرمان تمسّک به ثقلین « قرآن واهل بیت(ع)  » یعنی ورود به کلاس درس بندگی در محضر قرآن و اهل بیت (ع)  پس ما از منظر زمان به عقب بر می گردیم و به این برگشت افتخار می کنیم . چرا که ما به دنبال اندیشه بشری نیستیم بلکه به سفارش رسول خدا(ص) پیرو وحی و انسانهای کاملی هستیم که گفتار و رفتارشان مبیّن وحی الهی است فراتر از زمان!

شهید مطهری (ره) در کتاب شناخت قرآن می نویسد : در عیون اخبار الرضا (ع)  نقل شده که از امام جعفر (ع)  پرسیدند : چه سرّی است که قرآن هر چه زمان بیشتری بر او می گذرد و هر چه بیشتر تلاوت می شود بر طراوت و تازگیش افزوده می گردد؟ امام فرمود: " لإنّ القرآنَ لَم یُنزَل لِزَمانٍ دونَ زَمانٍ و لِناسٍ دونَ ناسٍ" قرآن تنها برای یک زمان و نه زمان دیگر و برای یک مردم و نه مردم دیگرنازل نشده بلکه برای همه زمانها و همه مردم نازل شده است. فرود آورنده آن را طوری ساخته که در هر زمان با وجود همه اختلافهایی که در طرز فکر و معلومات و وسعت اندیشه ها به چشم می خورد باز هم قرآن بر زمانها و افکار پیشی می گیرد در عین حال که در هر دوره مجهولاتی برای خوانندگان در بر دارد امّا آنقدر معانی ومفاهیم قابل درک و استناد نیز عرضه می کند که ظرفیت زمانه را اشباع می سازد .

آری همانگونه که قرآن همیشه تازه است و حرفهای تازه دارد و بندگان همیشه مخاطب قرآنند ، حیات و سیره پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) حضرت هم همیشه تازه است و معرفت نسبت به آن به عنوان یک الگو لازم و ضروری. در این زمینه بهتر است بدانیم که: معنی و مفهوم سیره چیست؟

ادامه دارد....


  1. درسهایی از اخلاق اسلامی یا آداب سیر و سلوک – حبیب الله طاهری – ص 118
  2. سوره انفال – آیه 24
  3. سیمای انسان کامل در قرآن « تفسیر سوره فرقان» - جعفر سبحانی
  4. سوره احزاب – آیه 21
  5. سوره حشر – آیه 7
  6. توحید صدوق – ص 281
...در این جلسه استاد به بیان حدیث نهم پیرامون نفاق پرداختند. نفاق در لغت یعنی کانال زیرزمینی ؛ حیوانات زیرزمینی لانه هایشان دو راه خروجی دارد که یکی پنهان است و از دیگری رفت و آمد می کند ، وقتی خطری او را تهدید می کند، به کانال دوم می رود که کسی از آن خبر ندارد . به این تونل دوم نفق گفته می شود، کلمه نفاق از این معنا گرفته شده منافق هم دو تا کانال دارد یک کانال ظاهر که همه می بینند و  اظهار ایمان می کند و یک کانال مخفی که همان حقیقت  کفرش است . ما دو نوع نفاق داریم :
1. نفاق در عقاید که از کفر هم بدتر است (کسی که ظاهراً اظهار ایمان می کند وشهادتین هم می گوید ولی اعتقادی به آن ندارد.) این منافق ا کافر هم بدتر است و جایگاهش در درک اسفل است.
2. نفاق در اخلاق که انسان دلش با زبانش یکی نیست . در ظاهر اظهار محبت می کند ولی در باطن دشمن انسان است.
ظاهرت چون گور کافر پر خلل                     و اندرون قهر خدا عزّ و جلّ.....

.... پیامبر در ادامه مردم را به متقی بودن دعوت می کند: " لِعِلمی بِقِلَّةِ المُتَّقین" چون اگر متقی نشوید گرفتار منافقین می شوید. "و کَثرَةِ المُنافِقین و إدغال اللاعبین و حِیَلِ المُستَهزِئین بِالإسلام" وقتی مردم در تقوا را به روی زندگی خود باز نکردند در متن و در حواشی زندگیشان مستهزئ پیدا می شود ، دسیسه گر و ملامت گر و منافق و استهزاءکننده پیدا می شود. اگر دقت کنید بخش مهمی از SMSهای مخابرات مال همین مستهزئین است .بعد هم ما همه این بی فضیلتیها ، بی اخلاقیها ، بی توحیدی ها و رفتارهای غیر تقوایی را منتشر می کنیم و پولش میرود توی جیب مخابرات، همین پول را به عنوان حقوق میدهد به کارمندش و محصول آن درآمد می شود انچه که در خیابانها هست!!!! شما وقتی این 5 ریال را خرج انتشار این SMSها می کنید تا 5 ملکوت دنبالتان می آید . و اولین اثرش این است که نشئه علی شناسی را از شما می گیرد.....
پیغمبر اکرم(ص) دارد هدف گذاری می کند ؛ می خواهید اینطوری نشوید ، با علی باشید! می فرماید : این مردم و این جمعیت را خدا در کتابش توصیف کرده ، اینها کارهایشان را کوچک می شمرند و چون اندک می دانند ، آسان مرتکب می شوند. خدا این ها را خیلی بزرگ می شمرد و از کنارش به راحتی عبور نمی کند.....
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
خدای متعال در این قسمت از ایات سوره قلم (17-33) داستان اصحاب الجنة را بیان می کند که در یک شب باغ سرسبز آنان را که تصمیم داشتند حق بیچارگان را ندهند، تبدیل به خاکستر کرد. به نحوی اوضاع باغ به هم ریخته بود که گمان کردند آنجا باغ آنها نیست و راه را گم کرده اند.این آیات اشاره به دو نکته اساسی دارد :
1. رابطه میان گناه و قطع روزی
2. انحصار طلبی بلای بزرگ ثروتمندان است ولی چه بسا آه محرومان به صاعقه های سوزانی تبدیل می گردد و خرمن زندگی این ثروتمندان انحصار طلب را به آتش می کشد.
 

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.
تعویض خودرو را که دیده اید طرف ماشین مدل پایین و فرسوده خود را می برد و تحویل می دهد و آنگاه پیش چشم خودش شیشه ها را خرد می کنند و ماشین را پرس کرده و جمع می کنند.
صاحب ماشین هم وقتی که می بیند و تماشا می کند لذت می برد، چون ماشین مدل بالاتری به او می دهند.
و این تعریف دقیق مرگ است.
این بدن ما مثل یک ماشین است و یک روزی جمع شده و خرد شده و خاک می شود و ما تماشا کرده و لذت می بریم، چرا چون یک قالب نورانی و روحانی به ما می دهند.
سرّ این که نوجوان کربلا می گفت: مرگ برای من از عسل شیرین تر است، بخاطر این بود که مرگ را خوب فهمیده بود.
سرّ این که اصحاب سید الشهدا علیه السلام بی باکانه در برابر تیر و تیغ و نیزه و سِنان سینه سپر می کردند، همین بود که مرگ را خوب فهمیده بودند، ما نیز اگر مرگ را خوب بفهمیم، زندگی برای مان شیرین خواهد شد.
زغال‌ها وقتى روشن مى‌شوند آنها را بلند کرده و بالا مى‌برند و مى گذارند بالاى آتشدان قلیان، اما زمانى که هیچ شعله‌اى با خود ندارند آن را براى چه باید بالا ببرند؟!
ما آدم‌ها هم همینطوریم اگر یک آتشى، سوزى، دردى، عشقى در وجودمان پدید آمد، خداوند ما را بالا برده و در یک جایگاه رفیع و بلندى قرار مى دهد و ما نیز به وصال او دست مى‌یابیم وگرنه اصلاً به ما دست نمى زند و نزدیک نخواهد شد.
این است که حضرت امام رحمه الله علیه مى فرمودند: تا خویشتنى به وصل جانان نرسى
یعنى تا همین که هستى باشى و هیچ عشق و حرارتى پیدا نکنى بالا نمى روى و به وصل او هم نمى‌رسى، اما وقتى از این خود و خویشتن گذشتى و سوزى پیدا کردى تو را بالا برده و به وصل و لقاى یار خواهى رسید.
وقتى دانه هاى اسپند را روى آتش گذاشته و در دل آتش قرار مى دهند بالا رفته و عطر و خاصیت آن ها آشکار مى شود و میکروب‌ها و ویروس ها را کنار زده و فضا را هم ضدعفونى مى کنند.
انسانها هم همینطورند، یعنى اگر پا روى نفس و نفسانیت خود که شبیه آتش است بگذارند بالا رفته و اوج گرفته و عروج مى کنند و خاصیت شان هم آشکار مى‌شود و میکروب‌ها و ویروس‌هاى گناه و معصیت را هم کنار مى زنند.
و این کار البته درد دارد، اما دردى که نتیجه زاست.
به همین خاطر حضرت امام رحمه الله علیه مى فرمودند: درد خواهم دوا نمى خواهم.
یعنى من همیشه به دنبال این نوع دردم.
و کسى که از این دست دردها را نداشته باشد به هیچ دردى نمى خورد و به قول سعدى: عدمش بِه ز وجود.
امام  صادق (ع) : "آسمان چهل روز بر حسین (ع) خون گریه کرد"
سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش! و سلام بر اندوه های دل آنان که به سوغات بر مزار کشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند. به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم، یا حسین!
اربعین که می‏ آید، باید از زینب گفت؛ از حاصل زخم‏ها و نمازهای نشسته‏ ای که هنوز او را به یاد دارند.
اربعین می‏ آید؛ اما تلاوت زیبایی را تنها در چشمان زینب علیهاالسلام باید جست. اربعین می‏ شکفد و نام زینب گل می‏ کند. زینب علیهاالسلام ، با خطبه‏ ای از غربت در میان هلهله زنان شام، گل گریه کاشت.
اربعین است و کاروان تأثیرگذار عشق آمده است. فرزند مکه و منا ـ زین‏ العباد ـ آمده است؛ پیک انقلاب‏ گر، برای شامیانی آمده است که دل‏هاشان از بنای مسجد دمشق هم سخت‏ تر بود.
اربعین آمده است؛ همراه سپاه پیروز افتخار و وارثان خون و روشنی.
چهل روز پیش ...
چهل روز از اشک‏های کربلا می‏گذرد؛ قطراتی که حاوی پیام فتح‏ اند و دلاور مردی.
در چهلمین روز، تنها چیزی که برای همه تداعی می‏ شود، حدیث خون و پیروزی است.
دیده‌اید که نوک شاخه‌های یک درخت باریک و شکننده‌اند و این نشان می‌دهد که شاخه‌های درخت هر چه از تنه خود فاصله گرفته و دورتر باشند، ضعیف‌تر و شکننده‌تر و نازک‌تر می‌شوند و هر چه هم نزدیکتر باشند ضخیم‌تر و قویتر.
حال ماجرای ما آدم‌ها نیز دقیقاً از همین قرار است، یعنی هر چه از اصل خود که خداست بیشتر فاصله بگیریم، عاجزتر و ناتوانتر می‌شویم و هر چه به او نزدیک‌ و نزدیکتر باشیم نیرومندتر و تواناتریم.
اینکه پیامبر (ص) این‌همه در بین عالم و آدم توانا می‌نماید، به خاطر این است که نسبت به حق و حقیقت، که خدا و راه خداست هیچگاه کوتاه نیامد و کوتاهی نکرد و فاصله نگرفت و دور نشد.

"لا یقصر عن الحق"

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی