عن ابی جعفر(ع) قال: ما عُبِدَ اللهُ بشیءٍ مِنْ التحمیدِ افضلَ مِنْ تسبیحِ فاطمةَ(س) و لو کانَ شیءٌ لَنَحَلَهُ رسولُ اللهِ(ص) فاطمةَ(س).
امام باقر(ع) فرمود: خداوند به هیچ نوع ستایشی بالاتر از تسبیح فاطمه(س) عبادت نشده است و اگر چیزی بالاتر از این بود، حتماً پیامبر اکرم(ص) آن را به فاطمه(س) میآموخت.
تلاوت صفحه 419 :
آیه
شماره 59 از سوره مبارکه طه
قَالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ وَ أَن یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى
گفت: «میعاد ما و شما روز زینت ( روز عید) است; به شرط اینکه همه مردم ، هنگامی که
روز، بالا می آید، جمع شوند!»
نکات تفسیری :
1
- از ایام فراغت به بهترین نحو بهره بردارى کنید. «موعدکم یوم الزّینة»
2- اگر ارشاد، با زیبایى و زینت و دلخوشى مردم همراه باشد، داراى اثر بیشترى است.
«موعدکم یوم الزّینة»
3 - بحثهاى منطقى وآزاد باید در حضور مردم باشد. «أن یحشر الناس ضحىً»
4- در تبلیغ از عنصر زمان ومکان غفلت نشود. «یوم الزّینة... ضُحىً... مکاناً سوى»
(هم فراغت مردم، «یوم الزّینة»، هم دسترسى مردم، «مکاناً سوى» و هم روشنایى و
لطافت هوا، «ضُحى» همه در تبلیغات موسى جمع شده بود.)
5- دشمنانِ حقّ در اوّلین فرصت ممکن، در فکر و توطئه براندازى حقّ هستند.
«فتولّى... فجمع کیده»
گفتگوی ما در جلسۀ پیش در اطراف تهاجم به خانۀ وحی و برخورد قهر آمیز دولت کودتا با وجود مبارک حضرت امیرالمومنین (ع) و وجود مقدس حضرت صدیقۀ طاهره (س) بود که اسناد تاریخی را عرضه کردیم و در نهایت هم گفتگوی ما به اینجا رسید که بعد از مجروح کردن حضرت سیدة النساء با فرمان مستقیم ابوبکر بن ابی قحافه, مردم به وجود مبارک امیر المومنین (ع) هجوم آوردند و در مقابل دیدگان حیرت زدۀ حضرت صدیقۀ طاهره (س) که از درد به خود می پیچید. دستهای امیر المومنین (ع) را به بند کشیدند و همراه خودشان به مسجد بردند . حادثۀ شگفتی اتفاق افتاده بود ، کار بزرگان اصحاب پیغمبر و مسلمانان مدینه بهت آور بود . تا آن روز جریان شرک و کفر و نفاق نتوانسته بودند به حریم امیر المومنین (ع) حتی خودشان را نزدیک کنند اما در آن روز سیاه و تاریک ,یاران رسول خدا, دستهای خیبر گشای "علی" را بستند. برای چه ؟ برای اینکه مولود کعبه را به مسجد بکشانند . با بیرون بردن امیرالمومنین (ع) ، حضرت زهرای مطهره(س) در حالیکه از درد بخود می پیچید ، آخرین نیرو و توان خودش را متمرکز کرد تا به عنوان تنهاترین سردارحریم ولایت ، به یاری امام زمان خودش بشتابد .حضرت بانو با سختی و مشقت فراوان راه می رفت و قبل از رسیدن به مسجد و میان کوچه خودشان را به امیرالمومنین (ع) رساند و دست مجروح خودش را به دامن علی بن ابیطالب آویخت .
نوع راه رفتن دختر پیغمبر ، دست انداختن به دامن مهر امیرالمومنین (ع) صحنۀ شگفتی را بوجود آورده بود بطوری که ادامۀ این وضعیت می توانست باعث تغییر شرایط شود لذا عمر بن الخطاب با تندی از قنفذ خواست تا دست زهرای مرضیه(س) را از دامن امیر المومنین (ع) کوتاه کند و قنفذ اینکار را کرد . ضربتی که قنفذ با دستۀ شمشیر بر بازوی حضرت صدیقۀ طاهره (س) وارد کرد موجب شد, دختر پیغمبر از حال و هوش برود،
امام هادی سلام الله علیه :
اِنَّ الْحَرامَ لا یَنْمى وَ اِنْ نَمى لایُبارَکُ لَهُ فیهِ وَ ما اَنفَقَهُ لَمْ یُؤجَرْعَلَیْهِ؛
به راستى که حرام، افزایش نمى یابد و اگر افزایش یابد، برکتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد.
کافی: ج ۵ ص ۱۲۵؛ خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص 590
قال النبی(ص) : احبُّ اهلی الیَّ فاطمةَ.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: محبوب ترین فرد خانوادهام برای من، فاطمه است.
تلاوت صفحه 418 :
آیه
شماره 58 از سوره مبارکه طه
فَلَنَأْتِیَنَّکَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ
مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نحَنُ وَ لَا أَنتَ مَکاَنًا سُوًى
قطعا ما هم سحری همانند آن برای تو خواهیم آورد! هم اکنون (تاریخش را تعیین کن، و)
موعدی میان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، از آن تخلف نکنیم; آن هم در مکانی
که نسبت به همه یکسان باشد!»
نکات تفسیری :
1-
تحقیر و تهمت و عادى سازى جریانهاى مهم، شیوه ى طاغوتهاست. «فلنأتینّک بسحر
مثله»
2- گاهى با آنکه احساس پوچى در درون است، ولى ژست قدرت نمایى و قاطعیّت گرفته
مى شود. «فلنأتینّک...»
3- حتّى اگر به دشمن هم وعده مى دهیم، بر آن وفا کنیم. «موعداً لا نخلفه »
4- عدالت و انصاف حتّى درباره ى دشمن نیز نیکوست. «مکاناً سوى» (مسافت آن مکان،
نسبت به هر دو گروه یکسان باشد و هیچ امتیازى در آن نباشد)
چون این صحبت در سطح این کلاس نمی ماند و منتشر می شود و بطرق مختلفی دیگران هم در جریان آن قرار می گیرند ، لازم است که بدانند بیان این بخش تلخ از تاریخ اسلام ,موافق با خواست قلبی ما هم نیست یعنی این مسائل را وقتی کسی بررسی می کند و مطالعه می کند غیرتش جریحه دارمی شود ،انسانیت او لکه دار می شود ، روحیاتش بهم می ریزد . بعضی وقتها خودم بعد از یک جلسه صحبت چند روز مریض می شوم ! اما بدون تردید شناخت ظلم و بیان مظلومیت ، نقش مهمی در تشخیص حق از باطل دارد . و در بیان اهل بیت عصمت و طهارت خیلی به این تاکید شده است .
مرحوم شیخ صدوق در ص 456 عقاب الاعمال از امام باقر (ع) روایت کرده : اگر کسی سخن و کار ناروایی را که بر ما اهل بیت پیغمبر فرود آمده ، ظلم و ستمی که بر ما روا داشته شده ، حقوقی را که از ما به یغما بردند و گرفتاریهایی که ما را به آنها مبتلا کردند، نشناسد؛ با مرتکب انها شریک است .
لذا گفتن و بیان کردن آن یک وظیفه است و بدون ابهام هم بالاترین و هم اولین جنایت علنی و عملی بر علیه آل الله (ع) همین هجوم های چند بارۀ به خانۀ امیر المومنین(ع) و حضرت صدیقۀ طاهره(س) بود که ما باز در روایات و اخبار ، فراوان داریم که یکی از آنها را علامه مجلسی در جلد 53 بحار الانوار ص24 از امام صادق (ع ) نقل کرده : ولا یوم کیوم محنتنا بکربلاء
" روزی سخت تر از روز کربلا و محنت انگیز تر و محنت آمیز تر از روز کربلا برای ما نبود و نیست و استثنا می کند
قال النبی(ص) : اِنَّ اللهَ تعالی اِختارَ مِنْ النِساءِ اربعَ: مریمَ و آسیةَ و خدیجةَ و فاطمةَ.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: همانا خداوند متعال چهار تن از زنان را برگزید: مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه را.
تلاوت صفحه 417 :
آیه
شماره 57 از سوره مبارکه طه
قَالَ أَ جِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِکَ یَمُوسىَ
گفت: «ای موسی! آیا آمده ای که با سحر خود، ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟!
نکات تفسیری :
1
- طاغوتها در زمان درماندگى با سوء استفاده از عواطف و حربه ى وطن دوستى، احساسات
مردم را تحریک مى کنند. «لتخرجنا من أرضنا»
2- تهمت و ایجاد سوءظنّ نسبت به مردان خدا، شیوه ى استکبارى است. «لتخرجنا من
أرضنا بسحرک»
همانطور که در جلسۀ گذشته به عرض شما رساندم , قدم اول سران دولت کودتا برای به خدمت گیری عباس بن عبد المطلب به نتیجۀ دلخواه نرسید و آنها بدون اینکه دستاورد خاصی ملاقات و مذاکرۀ خودشان با عباس بدست آورده باشند , ظاهرا منزل او را ترک کردند و به اقامتگاه خودشان مراجعت کردند .
ابوبکر بن ابی قحافه از بی نتیجه بودن گفتگوهای با عباس بن عبد المطلب دچار بیم و اضطراب شد . حالا به نوعی یا ادامۀ این قیبل گفت و شنود ها را منطبق با صلابت و هیبت و هیمنۀ دولت و حکومت خودش نمی دید یا اینکه در مقام بازکردن این جنس گفتگوها با اطمینان به اینکه نتیجه ای بدست نمی آید دیگران را در مقام تحریم دربرابر خودش می دید .
به چه معنا ؟ به این معنا که اینها که بیعت نمی کنند ، همراهی که نمی کنند ! اگر من به ایشان توجه کنم ، این جنس هیئتها در این سطح ، به ملاقات آنها بروم ! افکار عمومی مردم متوجه اهمیت آنها می شوند . لذا یکی از روشها ی جریان استکبار باجبهۀ حق همیشه اینست که ، به خودش ، به افرادش، به پیروانش ، بفهماند که محل اعتنا نیست . محل توجه نیست لذا به همفکران خودش گفت : تشخیص من اینست که از این به بعد دیگر با اینهاگفتگویی نداشته باشیم و از بیعت "علی" و عباس هم صرف نظر کنیم . عکس العمل عمر بن الخطاب به پیشنهاد ابو بکر تند بود . لذا او قاطعانه پیشنهاد ایشان را رد کرد و گفت: در هر شرایطی باید "علی" را به بیعت وادار کرد ، توجیه او هم این بود که بیعت "علی بن ابیطالب " به منزلۀ تمامی بنی هاشم با دستگاه حکومت است .
البته ابوبکر بطور حتم در این موضوع تردید نداشت . حتما با عمر همفکر بود . حتما اینها با هم قبلا مرور کرده بودند و به فهم مشترک رسیده بودند اما یک مطلبی را هم دانست که بیعت گرفتن از امیر المومنین (ع) کار ساده ای نیست . یک پروژه ای نیست که بشود به راحتی به موقع اجرا گذاشت ، و همین دغدغه و گرانی باعث شد که در پاسخ به عمر گفت : بیعت گرفتن از"علی" کار ساده ای نیست . مگر می شود شخصیتی مانند علی بن ابیطالب را به اجبار وادار به بیعت کرد؟ یعنی این همان موضوعی بود که مورد اعتراف مهتر و بزرگ کودتا هم قرار داشت .
اما عمر راه پیشنهاد کرد ، گفت : برای بیعت گرفتن از علی بن ابیطالب راه وجود دارد و پیشنهادش هم این بود که ؛ فردا صبح با سر زدن سپیده ،عازم مسجد شود . با هر قیمتی که شده "علی" را به مسجد می رسانیم و اورا وادارمی کنیم که با تو بیعت کند.ابوبکر گفت : اولا "علی" به مسجد نمی آید .
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣