امام خامنه ای:
یاد عظمتها و
قلّههای بلند و پروازهای معنویِ انسانهای بزرگ، به دلها آرامش و اطمینان و
اعتمادبهنفس میبخشد. آیهی شریفه، سکینه و آرامش را در دلهای مسلمانان ناشی از
فتح و نصرت الهی میداند و آرامش را و اطمینان را و سکینهی قلبی را مایهی تقویت
ایمان و ازدیاد ایمان معرّفی میکند؛ دشمن عکس این را و ضدّ این را برای امّت
اسلامی و برای جامعهی مؤمن و متحرّک و پویای ما دنبال میکند.
امام یکی از قلّههای بلند
است و بعد از این هم ملّت ما، امّت ما همواره از امام سخن خواهد گفت و شایسته هم
همین است؛ زیرا امام، نماد انقلاب است و این کشور بدون موتور پُرقدرت انقلاب به
هدفهای خود، به آرزوهای بزرگ خود دست نخواهد یافت.
الگوی مام (رضواناللهعلیه) چگونه بود؟
خصوصیّت های امام در الگوی رفتاری امام بزرگوار:
اوّلاً
امام در مواجههی با این دشمنیها و دشمنان، برخورد شجاعانه و فعّال داشت، برخوردِ
از روی ضعف و انفعال نداشت؛ امام هرگز منفعل نشد؛ نه احساس ضعف کرد و نه از خود
ضعف نشان داد؛ در مقابل دشمنان، قدرتمندانه و بهصورت فعّال ایستاد.
دوّم:
امام از هیجانزدگی پرهیز میکرد؛ امام در مقابل حوادث، هیجانزده نمیشد و تکیه به
احساسات خالی از عقلانیّت نمیکرد؛ تصمیمهای امام، تصمیمهای شجاعانه و همراه با
احساسات محکم بود امّا مبتنی بر محاسبات عقلانی.
سوّم:
امام اولویّتها را رعایت میکرد؛ تمرکز بر اولویّتها میکرد. فرض بفرمایید در دوران مبارزات، اولویّت امام مقابلهی
با رژیم سلطنت بود و مسائل حاشیهای را وارد میدانِ کار خود نمیکرد؛ در دوران جنگ تحمیلی،
اولویّت امام مسئلهی جنگ بود؛ امام بارها این را فرموده بودند که جنگ در رأس امور
است، دفاع مقدّس در رأس امور است، و واقع هم همین بود. متمرکز بر یک مسئلهی دارای اولویّت میشد و حواشی را واردِ
میدانِ اهتمامِ خود نمیکرد. در اوّل انقلاب -در همان روزهای اوّل و هفتههای اوّل-
در رفتار امام، انسان با شگفتی مشاهده میکند تکیهی امام بر قانون اساسی، بر ایجاد
نظام، بر ترتیبات قانونی و بر این چیزها بود؛ یعنی بر روی آن نقطهی اصلی متمرکز
میشد.
چهارم:
اعتماد به تواناییهای مردم؛ امام، ملّت ایران را ملّتِ بزرگ و آگاه و توانایی
میدانست، به آنها اعتماد میکرد، به آنها خوشبین بود؛ مخصوصاً به جوانان. مشاهده
کنید در فرمایشات امام که چقدر نسبت به ملّت خوشبین است، نسبت به جوانان خوشبین
است.
پنجم: بیاعتمادی
به دشمن؛ امام در طول ده سال حضور بابرکت خود در رأس نظام اسلامی، یک لحظه به دشمن
اعتماد نکرد؛
به پیشنهادهای دشمن بدبین بود؛ به تظاهرات آنها بیاعتنا بود؛ دشمن را
به معنای واقعیِ کلمه، دشمن میدانست و به او اعتماد نمیکرد.
ششم:
اهتمام به همبستگی و اتّحاد ملّت؛ این هم یکی از خصوصیّات الگوی رفتاریِ امام در
مقابل این دشمنیها بود. هر چیزی که ملّت را به دو دسته تقسیم کند، به دو قطب
تقسیم کند، از نظر امام مردود بود.
هفتم:
ایمان و اعتقاد راسخ به نصرت الهی و
به وعدهی الهی؛ این هم آن نقطهی اصلی. اتّکاء امام به نصرت الهی بود؛ همهی تلاش
خود را میکرد، با همهی وجود در میدان بود، امّا امید او بستهی به نصرت الهی و به
قدرت الهی و تکیهی او به قدرت الهی بود. امام به اِحدیالحُسنَیین اعتقاد واقعی
داشت -ما لنا الّا اِحدی الحُسنَیین- و معتقد بود که اگر کار را برای خدا
بکنیم، درِ ضرر بسته است؛ اگر کار برای خدا انجام بگیرد، هیچگونه ضرری متوجّه و
عاید نخواهد شد؛ یا پیشرفت میکنیم، یا اگر پیشرفت هم نکردیم، کاری را که وظیفهی
ما بوده است انجام دادهایم و در مقابل پروردگار سرافرازیم.
من به شما
عرض میکنم برادران عزیز، خواهران عزیز و ملّت بزرگ ایران! ما بعد از امام، همان
راه امام را موبهمو دنبال کردهایم و انشاءالله خواهیم کرد: دچار انفعال و ضعف
نمیشویم و به حول و قوّهی الهی در برابر زیادهخواهی و زورگویی بیگانگان و دشمنان
میایستیم؛ هیجانزده و احساساتی تصمیم نمیگیریم، به جای متن به حاشیههایی که
برایمان میسازند اعتنا نمیکنیم و وارد حواشی نمیشویم، سرگرم نمیشویم؛ اولویّتهایمان
را به توفیق الهی و به هدایت الهی تشخیص میدهیم؛ و به امید خدا به مردممان و به تواناییهای
آنها و به جوانان عزیزمان اعتماد میکنیم؛ و به دشمن مطلقاً اعتماد و اطمینان
نمیکنیم؛ مردم عزیزمان را از دودستگی و دوقطبی برحذر میداریم؛ و به نصرت الهی هم
اطمینان داریم. شک نداریم که ملّت ایران، با این انگیزه، و با این احساسی که امروز
دارد حرکت میکند، با این ایمان، با این امید، قطعاً به توفیق الهی و به حول و قوّهی
الهی پیروز خواهد شد 97/3/14.
در باب امام و دربارهی این مرد بزرگ، در طول این سالها سخنان زیادی را افراد مطّلع بیان کردهاند ولی اوّلاً آنچه در باب امام و انقلاب -که اینها به هم گره خوردهاند و یاد امام و نام امام از نام انقلاب جدا نیست- گفته شده است، همهی مسائل مربوط به امام و انقلاب نیست؛ ناگفتههایی وجود دارد که باید بمرور در ذهنیّت جامعه قرار بگیرد. ثانیاً آنچه هم در باب انقلاب و در باب امام گفتهاند و گفتهایم و تکرار کردهایم، باید مرور بشود، باید مجدّداً تکرار بشود؛ چون اگر یک حقیقتی بارها تکرار نشود و با جزئیّات و خصوصیّات ذکر نشود، گمان تحریف این حقیقت بمرور وجود دارد. اکثر شما میدانید که انگیزههایی برای تحریف شخصیّت امام و تحریف انقلاب -که بزرگترین هنر امام بزرگوار بود- هست. ما باید تکرار کنیم حقایقی را که در باب امام و در باب انقلاب گفتهایم، باز هم بگوییم و تکرار کنیم و مجال تحریف را از تحریفکنندگان بگیریم. در شرع مقدّس هم همینجور است، در حقایق تاریخی هم همینجور است؛ بسیاری از معارف دینی را مأمور شدهایم که تکرار کنیم؛ مِنبابِ مثال، تلاوت قرآن را بهطور دائم باید تکرار کنیم که حقایق قرآنی از ذهنها هرگز محو نشود؛ یا تاریخ را -تاریخ واقعی و درست را- باید تکرار کنیم. اگر ملّت ما عاشورا را اینجور در طول قرنهای متمادی با اصرار تبیین نمیکردند و بیان نمیکردند، ممکن بود این حادثهی مهم از یادها برود یا بسیار ضعیفتر از آنچه واقع شده است منعکس بشود.
بهترین راه برای
شناخت امام راحل و راه و اندیشه ایشان، بارخوانی وصیت نامه الهی –سیاسی امام
بزرگوار است؛
برای دریافت فایل اینجا کلیک کنید
حجم: 1009 کیلوبایت
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣