مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

عید بر عاشقان و محبین علی علیه السلام مبارک باد.

عید غدیر بر همه مبارک باد

در سوگ مولا

امشب، شب فروچکیدن قطره قطره دل‏هاست؛ شب گریه ستاره ‏هاست. امشب، زمین نظاره ‏گر اشک‏ های مهتاب است و فردا آفتاب مویه می‏ کند، در خویش می‏ شکند و پژمرده می‏ شود. امشب، دلِ آسمان گرفته است. امشب آرامش از همه جا رخت بربسته و فردا، طوفان سهم‏ناک حادثه‏ ای تلخ، دل‏های مؤمنان خدا را سخت می‏ لرزاند. فردا برکه دل‏ها، سرشار از تلخابه اندوه می‏ گردد و پیاله دیدگانِ سرخ عشاق حق، پر از غمابه فراق می‏ شود.
فردا، پرندگان سپیدبال آسمان آبی، پروازی سیاه می‏کنند. پروانه‏ ها به گل‏ ها تسلیت می‏ گویند، قاصدک ‏ها، دیگر خبری از شادمانی و سرور را زمزمه نمی‏ کنند. فردا، همه جا و همه چیز به‏ رنگ عزاست و این همه، در سوگ مرتضی علیه ‏السلام است.

 

مولا ی تنها

من آن شبم که میل به رفتن نداشتم                      در سرنوشت فرصت ماندن نداشتم
وقت اذان صبح دلم اضطراب داشت                         در سینه یک ستاره روشن نداشتم
مردی در انتهای من و ابتدای خویش                         می‏رفت و من امید رسیدن نداشتم
من در نگاه خسته او محو می‏شدم                     می‏رفت و من نشانی از این مَن نداشتم
در من زمین به معنی شق القمر رسید                      آن صبح تیره طاقت دیدن نداشتم
من آن شبم که خواست بماند، ولی نشد                در آن زمان که ماه به دامن نداشتم

کوفه خاموش تو را می‏طلبد!
از خلوت تلخ کوچه‏ ها، هیچ صدایی برنمی‏ خیزد.
کوفه، آبستن حادثه ‏ای تلخ است.
حادثه در کمین مردی است که ترازوی عدالت را بر گرده رنج ‏دیده ‏اش نهاده بود و برای برپایی عدالت، تیغ تیز طعنه و کنایه را به جان می‏ خرید.
یکی سهم رفاقت می‏ خواست و دیگری سهم قرابت. یکی شأن صحابگی‏ اش را به رخ علی علیه ‏السلام می‏ کشید و دیگری، سابقه آشنایی ‏اش با پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله و قرآن را دلیل می ‏آورد.
و علی علیه ‏السلام سکوت می‏ کرد در برابر این همه توقع گناه ‏آلوده.
چه می‏ خواستند از علی؛ از مردی که روشنایی شمع بیت‏ المال را برای دمی نشستن خود روا نمی‏ داشت و گَردِ کیسه ‏های مردم را می ‏تکاند تا ذره ‏ای ناحق در دامن عصمتش ننشیند.
مردی که دست بر آتش دنیا می‏ گذاشت و از آتش آخرت، شب تا صبح ناله می‏زد و نجواگر کوچه ‏های کوفه بود؟
سینه ‏اش که زخمی خنجرهای نبرد بود، زخمی ‏تر شد؛ 
تا همیشه تاریخ، نسخه بردباری و استقامت مولا اسوه مانای روزگار است.
علی علیه ‏السلام فرق شکافته بر آستان حق می ‏برد، اما عدالت را به دنیاخواهان نمی ‏فروخت.
مرد بود مولا؛ یگانه مرد روزگار تا همیشه الگوی ماندگار.

میلاد امیر المؤمنین

هرکس که شود داخل حصن حیدر                     ایمن بود از عذاب روز محشر
جز مهر علی و آل چیزی نبود                            سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر

در جشن میلاد حضرت علی ، امیرالمؤمنین علیه السلام استاد محمدی به بیان نکاتی پیرامون سیره تبلیغی آن حضرت پرداختند :
 

دریافت
حجم: 14.9 مگابایت

جشن


عید ولایت بر شما مبارک

امروز به هرکوچه اذان باید گفت
در وصف علی ز آسمان باید گفت
چون عید امیر مومنین است
تبریک به صاحب الزمان باید گفت

غدیر ، تجلی خواست خالق ، روح آفرینش ، برانگیزاننده ستایش و دست های بلندی است که انسان خاکی را به افلاک می‏ کشاند.

 خجسته باد پیوند «نبوت» و «امامت» در نقطه اوجى به نام غدیر خم که غدیر، گره محکمى است براى رشته دیانت.
غدیر ، برکت همه احساس ‏های معنوی و دریای جاری خیرات نبوی است .

غدیر ، ریزش باران الطاف رحمانی بر گلزار جان‏ های تشنه است.

غدیر، تجلّی اراده خداوند، مکمّل باور ما و نقطه تأمّلی در تاریخ است.

غدیر ، گل همیشه بهار زندگی است . دریایی بی‏کرانه است ؛ جاری بر جان ‏های پاک و اندیشه های تابناک

نام علی : عدالت — راه علی : سعادت — عشق علی : شهادت — ذکر علی : عبادت — عید علی : مبارک

در روز غدیر، عقل اول                      آن مظهر حق، نبیِّ مرسل
چون عرش تو را کشید بر دوش           آن گاه گشود لعل خاموش
فرمود که این خجسته منظر    / بر خلق پس از من است رهبر
بر دامن او هر آن که زد دست /    چون ذره به آفتاب پیوست

 ولایت حیدر، لبخندِ فاطمه

  از ولایت عهدی حیدر، خدا تاج شرف  /   بار دیگر بر سر زهرای اطهر می زند
در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار   /  فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می زند

 

21ر

به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود، بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه می‏ کرد...

 چه شامگاهان که سر بر بالین آسایش نمی‏ نهاد مگر با قیام و قعود عارفانه‏ اش

 و چه صبحگاهان که برنمی‏ خاست جز با کمر بستن به خدمت خلق

 به که می‏ مانست که کسی را با وی مانندی نبود و که چون او می‏ دانست که دانای اسرار مگوی او بود.

 در شجاعتش همه دانند که "اسد بیشه فتوت‏" بود و بر عدالتش همه معترف، تا بدانجا که "شهید عدالت‏" نام‏ گرفت.

 هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک می‏زند و مسجد به خونش، غسل طهارت می‏ کند.

 کدام مرشد و مرادی توانی یافت چون محمد که در لیله‏ المبیت پیش مرگی او کند و کدام همسری توانی جست جز فاطمه که کوثر در شأن اوست.

در نبرد هماوردی نداشت و در دوستی، نظیری نه!

 روح بی‏قرارش جز درگاه نیایش، قرار نمی‏ یافت، لطایف حکمی و آیات قرآنی حد کلام او بود و عمل به احکام آن، مرام او...

 درس آموخته مکتب وحی بود و شکوه دین، جلوه ‏ای از شگفتی‏ های او. به برق نگاهی، رعدی در دلها برمی‏ فروخت و به اشاره سرانگشتی، مس وجود، طلای حقیقت می‏ شد و ...

اما امان از غربت این اول مظلوم عالم ؛

از نجوای شبانه ‏اش با چاه.

از گریه‏ های غریبانه‏ اش در نماز.

از شکیبایی ۲۵ سال، سکوت و خانه‏ نشینی.

از تازیانه‏ های ناجوانمردانه‏ ای که بر پیکر فاطمه ‏اش زدند.

از طعنه‏ ها و سبک‏سری‏ هایی که چون گرز گران بر سرش می‏ کوفتند. و بیش از همه...

 تنهایی غریبانه علی

 آن هم بعد از عروج مردی که وجودش از او هست ‏یافت و مرگ بانویی که هماره یکتا انیس و مونس او بود.

دیگر برای علی جز اندوه و تنهایی و غریبی چیزی نمانده است;

دیگر کسی را هماورد و همتای او نیست.

او در این عالم تنها بود، مظلوم زیست و مظلومانه نیز زندگی را بدرود گفت.

 
مسجد کوفه ببین عزم سفر کرد على                       با دلى خون ز تو هم قطع نظر کرد على
مسجد کوفه مگر مسجدالاقصایى تو                         که ز محراب تو تا عرش سفر کرد على
رفت آن شب که به مهمانى امّ کلثوم                        دخترش را ز غمى سخت خبر کرد على
خبر از کشتن خود داد به تکبیر و فسوس                    هر زمان جانب افلاک نظر کرد على
کس چو او روزه یک ساعته هرگز نگرفت                     چون که افطار به هنگام سفر کرد على
گرچه جانش سفر تیر بلا بود، آخر                             پیش شمشیر ستم فرق سپر کرد على
ریخت بر دامن محراب ز فرق سر او                           آنچه اندوخته از خون جگر کرد على
گرچه در هر نفسى بود على را معراج                       غوطه در خون زد و معراج دگر کرد على
تولدی بی نظیر
هیچ کس نمی‏داند آغاز اقیانوس از کجاست و پایانش تا کجا؟
آغاز تو را اما همه دیدند که در دست‏ های زنی، از پس دیوارهای کعبه بیرون آمدی و لبخند زدی؛ دیوارهایی که پیش پای خورشید شکاف برداشت، تا روزگار معصوم عدالت آغاز شود؛ تا آفتاب، قدم بر خاک بگذارد.
 شکاف‏ های تاریخ، چه عجیب‏ اند! تاریخ، شکاف ‏های مقدس خود را از یاد نخواهد برد؛ چه آنجا که عصای معجزه، دریا را شکافت، چه آنجا که یُمن قدوم نوزاد بلندبالایی، دیوارهای بیت العتیق را و چه آنجا که سال‏ های بعد، همان مولود معصوم، درهیئت سجده ‏ای مهربان، با لب‏ های پرهیز رمضان، با فرق شکافته، خطبه رستگاری خواند و محراب خونین را به لرزه افکند.
میلاد مولی الموحدین امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و روز پدر بر همگان مبارک باد.

میلاد

میلاد امیر المؤمنین

در روز افتتاحیه ترم جدید که مصادف با جشن عید غدیر بود علاوه بر برنامه های شاد و متنوع از سخنان استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی میرباقری بهره مند گردیدیم. استاد ضمن اشاراتی به واقعه غدیر فرمودند: " ... هیچوقت آنچه که در سوره نبأ هست از آیات الهی تا معاد ، بدون امام رمزگشایی نمی شود . انسان اگر به امام رسید و با نور امام حرکت کرد همه عالم برایش روشن می شود ، امام هست که می شود باطن عالم و ملکوت عالم را دید و عالم را در آینه ی توحید مشاهده کرد و الّا اگر انسان به نور امام نرسد در ظلمات است و در عالم هر چه می بیند ، غیر خداست . به اندازه ای که انسان به امام می رسد ّه همان اندازه رمز حقایق برای او باز می شود. به اندازه ای که انسان به امام می رسد ، قرآن را می فهمد. قرآن آن خبر غیبی است که نبی اکرم آوردند آگر به یک معنا بگوئیم قرآن نبأ عظیم است درست است چون جان قرآن و امام یکی است. این خبر کی فهم می شود ؟ به اندازه ای که می توان به امام رسید ....."

برای دانلود کردن اینجا کلیک کنید.

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی