عید غدیر بر همه مبارک باد
امشب،
شب فروچکیدن قطره قطره دلهاست؛ شب گریه ستاره هاست. امشب، زمین نظاره گر اشک
های مهتاب است و فردا آفتاب مویه می کند، در خویش می شکند و پژمرده می شود. امشب،
دلِ آسمان گرفته است. امشب آرامش از همه جا رخت بربسته و فردا، طوفان سهمناک
حادثه ای تلخ، دلهای مؤمنان خدا را سخت می لرزاند. فردا برکه دلها، سرشار از
تلخابه اندوه می گردد و پیاله دیدگانِ سرخ عشاق حق، پر از غمابه فراق می شود.
فردا، پرندگان
سپیدبال آسمان آبی، پروازی سیاه میکنند. پروانه ها به گل ها تسلیت می گویند،
قاصدک ها، دیگر خبری از شادمانی و سرور را زمزمه نمی کنند. فردا، همه جا و همه
چیز به رنگ عزاست و این همه، در سوگ مرتضی علیه السلام است.
کوفه
خاموش تو را میطلبد!
از خلوت تلخ کوچه
ها، هیچ صدایی برنمی خیزد.
کوفه، آبستن حادثه
ای تلخ است.
حادثه در کمین مردی
است که ترازوی عدالت را بر گرده رنج دیده اش نهاده بود و برای برپایی عدالت، تیغ
تیز طعنه و کنایه را به جان می خرید.
یکی سهم رفاقت
می خواست و دیگری سهم قرابت. یکی شأن صحابگی اش را به رخ علی علیه السلام
می کشید و دیگری، سابقه آشنایی اش با پیامبر صلی الله علیه وآله و قرآن را
دلیل می آورد.
و علی علیه السلام
سکوت می کرد در برابر این همه توقع گناه آلوده.
چه می خواستند از
علی؛ از مردی که روشنایی شمع بیت المال را برای دمی نشستن خود روا نمی داشت و
گَردِ کیسه های مردم را می تکاند تا ذره ای ناحق در دامن عصمتش ننشیند.
مردی که دست بر آتش
دنیا می گذاشت و از آتش آخرت، شب تا صبح ناله میزد و نجواگر کوچه های کوفه بود؟
سینه اش که زخمی
خنجرهای نبرد بود، زخمی تر شد؛
تا همیشه تاریخ،
نسخه بردباری و استقامت مولا اسوه مانای روزگار است.
علی علیه السلام
فرق شکافته بر آستان حق می برد، اما عدالت را به دنیاخواهان نمی فروخت.
مرد بود مولا؛
یگانه مرد روزگار تا همیشه الگوی ماندگار.
هرکس که شود داخل حصن حیدر ایمن بود از عذاب روز محشر
جز مهر علی و آل چیزی نبود سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر
در جشن میلاد حضرت علی ، امیرالمؤمنین علیه السلام استاد محمدی به بیان نکاتی پیرامون سیره تبلیغی آن حضرت پرداختند :
دریافت
حجم: 14.9 مگابایت
امروز به
هرکوچه اذان باید گفت
در وصف علی ز
آسمان باید گفت
چون عید امیر
مومنین است
تبریک به صاحب
الزمان باید گفت
غدیر ، تجلی خواست خالق ، روح آفرینش ، برانگیزاننده ستایش و دست های بلندی است که انسان خاکی را به افلاک می کشاند.
خجسته باد پیوند «نبوت» و «امامت» در نقطه اوجى به نام
غدیر خم که غدیر، گره محکمى است براى رشته دیانت.
غدیر ، برکت
همه احساس های معنوی و دریای جاری خیرات نبوی است .
غدیر ، ریزش
باران الطاف رحمانی بر گلزار جان های تشنه است.
غدیر، تجلّی اراده خداوند، مکمّل باور ما و نقطه تأمّلی در تاریخ است.
غدیر ، گل همیشه بهار زندگی است . دریایی بیکرانه است ؛ جاری بر
جان های پاک و اندیشه های تابناک
نام علی : عدالت — راه علی : سعادت — عشق علی : شهادت — ذکر علی : عبادت — عید علی : مبارک
در روز غدیر،
عقل اول آن مظهر حق، نبیِّ مرسل
چون عرش تو را
کشید بر دوش آن گاه گشود لعل خاموش
فرمود که این
خجسته منظر / بر خلق پس از من است رهبر
بر دامن او هر
آن که زد دست / چون ذره به آفتاب پیوست
ولایت حیدر، لبخندِ فاطمه
از ولایت عهدی حیدر، خدا
تاج شرف / بار دیگر بر سر زهرای اطهر می زند
در حریم ناز و
عصمت زین همایون افتخار / فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می زند
به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود، بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه می کرد...
چه شامگاهان که سر بر بالین آسایش نمی نهاد مگر با قیام و قعود عارفانه اش
و چه صبحگاهان که برنمی خاست جز با کمر بستن به خدمت خلق
به که می مانست که کسی را با وی مانندی نبود و که چون او می دانست که دانای اسرار مگوی او بود.
در شجاعتش همه دانند که "اسد بیشه فتوت" بود و بر عدالتش همه معترف، تا بدانجا که "شهید عدالت" نام گرفت.
هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک میزند و مسجد به خونش، غسل طهارت می کند.
کدام مرشد و مرادی توانی یافت چون محمد که در لیله المبیت پیش مرگی او کند و کدام همسری توانی جست جز فاطمه که کوثر در شأن اوست.
در نبرد هماوردی نداشت و در دوستی، نظیری نه!
روح بیقرارش جز درگاه نیایش، قرار نمی یافت، لطایف حکمی و آیات قرآنی حد کلام او بود و عمل به احکام آن، مرام او...
درس آموخته مکتب وحی بود و شکوه دین، جلوه ای از شگفتی های او. به برق نگاهی، رعدی در دلها برمی فروخت و به اشاره سرانگشتی، مس وجود، طلای حقیقت می شد و ...
اما امان از غربت این اول مظلوم عالم ؛
از نجوای شبانه اش با چاه.
از گریه های غریبانه اش در نماز.
از شکیبایی ۲۵ سال، سکوت و خانه نشینی.
از تازیانه های ناجوانمردانه ای که بر پیکر فاطمه اش زدند.
از طعنه ها و سبکسری هایی که چون گرز گران بر سرش می کوفتند. و بیش از همه...
تنهایی غریبانه علی
آن هم بعد از عروج مردی که وجودش از او هست یافت و مرگ بانویی که هماره یکتا انیس و مونس او بود.
دیگر برای علی جز اندوه و تنهایی و غریبی چیزی نمانده است;
دیگر کسی را هماورد و همتای او نیست.
او در این عالم تنها بود، مظلوم زیست و مظلومانه نیز زندگی را بدرود گفت.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣