مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

.:: یا علی بن موسی الرضا (ع) ::.

به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود، بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه می‏ کرد...

 چه شامگاهان که سر بر بالین آسایش نمی‏ نهاد مگر با قیام و قعود عارفانه‏ اش

 و چه صبحگاهان که برنمی‏ خاست جز با کمر بستن به خدمت خلق

 به که می‏ مانست که کسی را با وی مانندی نبود و که چون او می‏ دانست که دانای اسرار مگوی او بود.

 در شجاعتش همه دانند که "اسد بیشه فتوت‏" بود و بر عدالتش همه معترف، تا بدانجا که "شهید عدالت‏" نام‏ گرفت.

 هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک می‏زند و مسجد به خونش، غسل طهارت می‏ کند.

 کدام مرشد و مرادی توانی یافت چون محمد که در لیله‏ المبیت پیش مرگی او کند و کدام همسری توانی جست جز فاطمه که کوثر در شأن اوست.

در نبرد هماوردی نداشت و در دوستی، نظیری نه!

 روح بی‏قرارش جز درگاه نیایش، قرار نمی‏ یافت، لطایف حکمی و آیات قرآنی حد کلام او بود و عمل به احکام آن، مرام او...

 درس آموخته مکتب وحی بود و شکوه دین، جلوه ‏ای از شگفتی‏ های او. به برق نگاهی، رعدی در دلها برمی‏ فروخت و به اشاره سرانگشتی، مس وجود، طلای حقیقت می‏ شد و ...

اما امان از غربت این اول مظلوم عالم ؛

از نجوای شبانه ‏اش با چاه.

از گریه‏ های غریبانه‏ اش در نماز.

از شکیبایی ۲۵ سال، سکوت و خانه‏ نشینی.

از تازیانه‏ های ناجوانمردانه‏ ای که بر پیکر فاطمه ‏اش زدند.

از طعنه‏ ها و سبک‏سری‏ هایی که چون گرز گران بر سرش می‏ کوفتند. و بیش از همه...

 تنهایی غریبانه علی

 آن هم بعد از عروج مردی که وجودش از او هست ‏یافت و مرگ بانویی که هماره یکتا انیس و مونس او بود.

دیگر برای علی جز اندوه و تنهایی و غریبی چیزی نمانده است;

دیگر کسی را هماورد و همتای او نیست.

او در این عالم تنها بود، مظلوم زیست و مظلومانه نیز زندگی را بدرود گفت.

 
مسجد کوفه ببین عزم سفر کرد على                       با دلى خون ز تو هم قطع نظر کرد على
مسجد کوفه مگر مسجدالاقصایى تو                         که ز محراب تو تا عرش سفر کرد على
رفت آن شب که به مهمانى امّ کلثوم                        دخترش را ز غمى سخت خبر کرد على
خبر از کشتن خود داد به تکبیر و فسوس                    هر زمان جانب افلاک نظر کرد على
کس چو او روزه یک ساعته هرگز نگرفت                     چون که افطار به هنگام سفر کرد على
گرچه جانش سفر تیر بلا بود، آخر                             پیش شمشیر ستم فرق سپر کرد على
ریخت بر دامن محراب ز فرق سر او                           آنچه اندوخته از خون جگر کرد على
گرچه در هر نفسى بود على را معراج                       غوطه در خون زد و معراج دگر کرد على
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۴۲ ق.ظ

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مختصر درباره ای از ما

مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)
مؤسسه قرآن و عترت علی بن موسی الرضا (ع)

دسته بندی ها

حدیث هفته

حدیث 135

حضرت فاطمه سلام الله علیها

فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.

خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.

کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣

بایگانی