در زیارت ششم امیر المومنین می خوانیم : السلام علیک یا محک الایمان و میزان الاعمال ، اگر معیار امیرالمومنین باشه، که وای بر ما که این همه عبادات ما فقط مایه شرمساری است. ما را با اخلاص می سنجند...
برای پذیرش حق دلهای آماده لازم است.
کشاورزی را در نظر بگیرید که مشغول بذر افشانی است، قسمتی از این بذرها را ممکن است به روی سنگها بریزد که مسلماً هرگز بارور نخواهد شد.
قسمت دیگری روی قشرهای نازک خاک خواهد ریخت که سنگهای سخت را پوشانده اند ، در اینجا بذرها جوانه می زنند اما چون محل کافی برای ریشه ها موجود نیست به زودی می خشکند و از بین می روند.
قسمت دیگری روی خاکهایی می ریزد که عمق زیادی دارد ولی در لابلای آن بذرها علف هرزه های مزاحم وجود دارد این بذرها نمو می کنند و ریشه می دواند ولی به زودی خارها و علف هرزها بر آنها می پیچد و آنها را خفه می کند.از همه این بذرها خوشبخت تر بذرهایی است که در میان خاکهای عمیق و بدون مزاحم قرار گیرند، چیزی نمی گذرد جوانه می زنند و شاخ و برگ می آورند و تنومند و پربار می شوند.
سخن حق مثل این بذرهاست دلهای که چون سنگ خاراست هرگز آن را نمی پذیرد...
بخش پایانی سوره مبارکه ذاریات :
حجم: 17.8 مگابایت
ممکن است گفته شود اگر مبارزه با حکومتی که پس از
رحلت رسول گرامی اسلام (ص) بر سر کارآمد لازم بود، چرا امیرالمؤمنین(ع) خود به این
امر اقدام نفرمود؟
حقیقت این است که قیام مسلحانه امیرالمؤمنین(ع) در برابر
عمل انجام شده در سقیفه، هم اشکال سیاسی داشت و هم اشکال امنیتی، اشکال سیاسی آن
این بود که مردم کوتاه نظری که به آسانی دست از حمایت علی(ع) برداشتند، به سرعت قضاوت
می کردند که حضرت علی(ع) به خاطر رسیدن به ریاست و محکم کردن جایگاه خویش چنین
کارهایی را انجام می دهد و با وجود چنین قضاوتی در فضای عمومی جامعه اسلامی، اهداف
والایی که امیرالمؤمنین(ع) به دنبال آن بودند، تأمین نمی شد. اشکال امنیتی این کار
نیز این بود که به راه انداختن جنگ داخلی در جامعه اسلامی، فتنه ای عظیم و تفرقه ای
شدید در جامعه به راه می انداخت که موجب طمع دشمنان برای نابودی دین اسلام و جامعه
نوپای اسلامی می شد و بدین ترتیب تمام زحمات رسول خدا(ص) بر باد می رفت.
شرایط سیاسی و امنیتی اقتضا می کرد که امیرالمؤمنین(ع)
در برابر دستگاه خلافت به پا نخیزد و از وقوع فتنه ای عظیم که اساس اسلام را به
خطر می انداخت پیشگیری کند.
با این حال دختر رسول گرامی اسلام (ص) وظیفه ای دیگر داشت
که به خوبی بدان اقدام فرمود. اگر قیام زهرای طاهره(س) برخلاف موازین و مصالح
اسلام بود،امیرالمؤمنین(ع) از آغاز باید مانع او می شد. مگر ممکن است صدیقه کبری
(س) برخلاف خواست امام خویش، امیرالمؤمنین(ع) رفتار کند؟! بیشک حرکت بانوی دو عالم
صددرصد موافق نظر امیرالمؤمنین بوده است و حضرتش با قیام خویش حقانیت شیعه را
اثبات فرمود. البته حرکت حضرت زهرا(س) درامر یاری دین منحصر به چند روزی نیست که پیامبر
اسلام (ص) رحلت فرمود؛ بلکه فاطمه زکیه در طول رسالت پیامبر چنان یاوری برای پدر
بزرگوار خویش بود که «ام ابیها» لقب گرفت.
بنابراین ممکن است امر به معروف و نهی از منکر در شرایطی
خاص برای شخص محذور داشته باشد و مفسده ای که بر انجام آن مترتب می شود، بیش از
مصلحت آن باشد؛ اما سکوت او وظیفه را از عهده دیگران بر نمی دارد و آن باید وظیفه
امر به معروف و نهی از منکر خویش را انجام دهند.
شاهد این حقیقت، این است که گاه در زمان امام معصوم،
برخی از بهترین شیعیان ایشان کارهایی می کردند که امام معصوم، خود از انجام آن
خودداری می ورزید؛ اما آنان را از انجام آن کار باز نمی داشت. نمونه بارز این
معنا، جناب ابوذر است. در ایام خلافت خلیفه سوم، اسراف فراوانی در مصرف بیت المال
صورت می گرفت؛ اما امیرالمؤمنین(ع) تنها به تذکراتی دوستانه بسنده می فرمود و
برخوردی تند با خلیفه وقت نمی کرد. حتی هنگامی که مردم برای قتل خلیفه سوم اجتماع کردند، ایشان
از این کار جلوگیری فرمود و هنگامی که آب را به روی خلیفه بستند، ایشان به او آب
رساند؛ اما جناب ابوذر برخوردهای تندی با خلیفه و عوامل حکومتی وقت داشت. با این
حال حتی یک مورد هم در تاریخ نیامده است که امیرالمؤمنین(ع) ابوذر را به رفتاری
آرامتر دعوت فرموده باشد. یکی از
کسانی که با ابوذر اختلاف فکری داشت، شخصی به نام کعب الاحبار بود که از دین یهود
به اسلام گرویده بود و با دستگاه خلافت همکاری فراوانی داشت. در مجلسی نزد خلیفه که
ابوذر حضور داشت، کعب الاحبار فتوایی برای مباح دانستن ثروت اندوزی آنان صادر کرد
که ابوذر را به شدت به خشم آورد؛به گونه ای که برخاست و با عصای خویش محکم بر سر کعب
الاحبار زد و گفت: ای پسر زن یهودی کافر! تو کجا و فتوا دادن در احکام مسلمانان
کجا؟! سخن خدا از سخن تو صادقتر است که فرمود: یا أیها الذین آمنوا إن کثیرا من الأحبار والرهبان لیأکلون أموال الناس
بالباطل ویصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب والفضة ولا نفقونها فی سبیل الله
فبشرهم بعذاب ألیم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از دانشمندان اهل کتاب و
راهبان، اموال مردم را به باطل می خورند و آنان را از راه خدا باز می دارند؛ و
کسانی را که طلا و نقره را گنجینه می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند، به
مجازاتی دردناک بشارت ده.
هنگامی که از امیرالمؤمنین(ع) برای قضاوت در این باره
دعوت کردند، امیرالمؤمنین(ع) به ابوذر نفرمود چرا متعرض مسلمانی شدی و این روش امر
به معروف و نهی از منکر نیست؛ بلکه در تأیید او حدیثی از رسول خدا (ص) نقل فرمود
که «از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: آسمان بر مردی سایه نیفکنده و زمین مردی
روی خود حمل نکرده که راستگوتر از ابوذر باشد».
بنابراین گاهی ممکن است شخصیتی بزرگ به سبب شرایطی خاص
وظیفه نداشته باشد سخنی را مطرح کند؛ اما سکوت او به معنای جواز سکوت دیگران نیست
و آنها باید وظیفه خویش را انجام دهند و امر به معروف و نهی از منکر کنند. ما باید
این حقیقت را درک کنیم که چرا امیرالمؤمنین علی(ع) مانندحضرت زهرا (س) اقدام نکرد. آری، اگر امیرالمؤمنین(ع)
کاری را حرام شمارد و دیگران را از انجام آن منع کند، البته در این صورت همه باید
مطیع باشیم. همچنین اگر رهبر جامعه اسلامی حکمی حکومتی می دهد و همه را از انجام
کاری نهی می فرماید،همه باید با جان و دل فرمان او را پذیرا بوده، بدان عمل کنیم و
معنای ولایت هم چیزی جز این نیست؛ اما گاه ایشان حکم حکومتی نداده و دیگران را از
امر به معروف و نهی از منکر باز نداشته اند. در این صورت دیگران باید وظیفه خویش
را انجام دهند و از نادانی است که بگویند اگر این کار خوب بود، رهبر خود بدان
اقدام می فرمود. باید با دقت و بصیرت بفهمیم که چرا رهبر به آن کار اقدام نمی کند.
بنابراین برای ترک امر به معروف و نهی از منکر که حکم قطعی اسلام است، حجتی شرعی لازم است
وحجتی که می تواند موجب ترک واجب شود، حکم حاکمی مبنی بر این است که در این
موقعیت، امر به معروف خلاف مصلحت اسلام است و من از آن نهی می کنم. حال اگر چنین
حکمی نبود، تنها به استناد رفتار شخصی حاکم نمی توان تکلیف را از روی دوش خود
برداشت.
برگرفته از سخنان علامه مصباح یزدی در تفسیر خطبه فدکیه
گفتاری از علامه مصباح یزدی در تفسیر خطبه فدکیه:
ماجرای ایراد این خطبه شریف به حوادثی باز می گردد که پس
از رحلت پیغمبر اکرم (ص) روی داد. در آن برهه زمانی، برخی مسلمانان درباره سرزمین
فدک با اهل بیت گرامی پیامبر رفتاری کردند که رنجش محبوبه قلب رسول خدا(ص) را به همراه
داشت، همین امر، سبب شد تا حضرتش به میان جمعیت مسلمانان آمده، مسائل بسیار مهمی
را بیان فرمایند که این مطالب به ویژه در آن عصر، تنها از زبان مبارک حضرت زهرا(س)
قابل بیان بود. بدین ترتیب بسیاری از حقایق، دست کم برای آیندگان روشن شد. اگر کسی
بگوید این خطبه حضرت زهرا (س) ضامن بقای مذهب تشیع شد، سخنی به گزاف نگفته است.
پیش از ورود به خطبه مبارک بانوی یگانه جهان آفرینش،
باید این اندیشه خام را از ذهن شسته، گمان نکنیم نزاع قدیسه عالم وجود با مدعیان
خلافت بر سر متاع ناچیز دنیا بود؛ بلکه اقدام شجاعانه حضرتش بهانه ای بود برای
ماندگاری حقایق در دل تاریخ، تدابیر بعدی ایشان نیز در راستای تأمین همین هدف اندیشیده
شد. اگر فاطمه (س) با وصیتش مانع شرکت برخی در تشییع جنازه شریف خویش شد،
نغوذبالله از سر کینه توزی به این امر مهم اقدام نکرد؛ بلکه این وصیت سیاستی بی نظیر
بود تا بر ادعاهای ناحق خط بطلان کشد. برخی چه کودکانه از این وصیت حکیمانه
سوءاستفاده کرده، آن را دستمایه تسویه حسابهای شخصی می کنند و هنگامی که با شخصی
از خویشان یا غیرخویشان اختلافی دارند به استناد این سفارش حضرت، وصیت می کنند که
«من راضی نیستم آن شخص در تشییع جنازه من شرکت کند». چه مغالطه عجیبی! هدف حضرت
زهرا(س) این بود که با اثبات نهایت خشم و غضب خویش نسبت به برخی، آنها را مصداق
این سخن رسول خدا (ص) معرفی کنند که
فرمودند: اِنَ الله یَغضِبُ لِغضبِ فاطمه و یَرضِی لِرِضاها؛«حقیقتاً خداوند عزوجل
به سبب غضب فاطمه غضب می کند و به خاطر رضایت او راضی می شود». دفن مخفیانه جسم شریف دختر رسول خدا (ص) این هدف را دنبال می کرد که
همه تاریخ بدانند فاطمه هیچ گاه از آن افراد راضی نشد. این هدف کجا و کینه توزی
کجا! به یقین آیینه رحمت و مهربانی الهی اگر کوچکترین امیدی بر هدایت دشمن ترین
دشمنانش هم داشت، از هدایت آنها مضایقه نمی کرد؛ اما کار به جایی رسیده بود که اگر
فاطمه (س) این تدبیر را نمی اندیشید، چراغ حق خاموش می شد و ما امروز اسلام و تشیع
را نمی شناختیم. اگر امروز چشم دل میلیونها انسان با حقیقت آشناست، برکتی از تدبیر
بی نظیر زهراست. بی شک می توان
گفت اگر آن افراد به واسطه شرکت در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) هدایت شده، از خطای
خویش توبه می کردند، فاطمه مهربان بر شرکت آنها در تشییع پیکر پاکش اصرار می ورزید.
اما فاطمه(س) می دانست کسانی که آشکارا به مخالفت با امیرالمؤمنین(ع) برخاستند، به
هیچ قیمتی حاضر به پذیرش حق نخواهند شد. از این رو تدبیری اندیشید تا آیندگان
بفهمند جریانی در امت اسلامی نمایان شد که برخلاف مسیر واقعی اسلام و برخلاف مقاصد
و سفارشهای پیامبر (ص) عمل کرد و
در پرتو این فهم، اگر خواستند راه حق را برگزینند توان قدم نهادن در آن مسیر را داشته
باشند.
یکی از نکات دیگری که در نظم کودکان باید به آن توجه کرد،دسترسی به امکانات مورد نیاز است. به طور مثال اگر یک نگاه منصفانه به اتاق کودکان بیندازیم، متوجه می شویم که چه قدر لوازم اضافی دارند. در اختیار گذاشتن امکانات بیش از نیاز باعث بی نظمی کودکان می شود..،
گفتاری از
علامه مصباح یزدی در تفسیر خطبه فدکیه
خطبه مبارک
حضرت زهرا (س) با مضامین بلند و در عین حال زیبای خویش که تالی تلو وحی قرآنی است، «فدکیه» نامیده می شود و یکی از بهترین و
افتخارآمیزترین منابع شیعی به شمار
می
آید. این خطبه
از نظر فصاحت و بلاغت، اتقان مطالب و
شیوه استدلال، جدال و مناظره در اوج است و چکیده ای از عقاید
مذهب شیعه به شمار
می آید.
ماجرای تصرف فدک به هر دلیل که روی داد_ بگوییم : به دلیل این شبهه بود که اقدام کنندگان گمان می کردند خلیفه رسول خدا هستند و اکنون وظیفه آنهاست که این اموال را بین فقرا تقسیم کنند یا ..._ حضرت زهرا (س) را به واکنش شدید واداشت. آنچه در این میان عجیب می نماید، سطحی نگری برخی است که گمان کرده اند حضرت زهرا(س) را بسیار رنج میداد، از دست رفتن مشتی درهم و دینار بود. این گمان کوتاه، گاه در مرثیه خوانی ها خود را نشان میدهد و بر زبان این چنین آشکار می شود که حضرت فرمودند: «نان بچه هایم را گرفتند!» اگر بگوییم این کوتاه نظری یکی از بزرگترین ظلم هایی است که ما شیعیان در حق اهل بیت(ع) روا میداریم، سخن گزافی نیست. چگونه کسانی که همه ثروتهای عالم را در دید بلندآنها به اندازه تل خاکستری ارزش ندارد، برای از دست دادن مال دنیا نگران میشوند؟! مگر این ساده اندیشان سخن امیرالمؤمنین(ع) را در نهج البلاغه ندیده اند که می فرماید: و ما أصنع بفدک و غیر فدک؛ «من را با فدک و غیرفدک چه کار؟»!آیا واقعاً آن گریه ها، ناله ها و دادخواهی ها برای متاع اندک دنیا بود؟! چنین تصوری خام بیجا و نابخردانه است. حقیقت امر این است که این مسئله دستمایه ای بود تا بانوی بزرگ اسلام(س)حقایقی را چنان افشا کنند که تا قیامت نور آن آشکار بماند و کسی را یارای فرونشاندن آن نباشد. این حقایق به گونه ای بودکه جز فاطمه (س) هیچ کس حتی شخص امیرالمؤمنین(ع) توان بیان صریح آنها را نداشت! امیرالمؤمنین(ع) خود در طرف دعوا با خلفا قرار داشتند و خلافت پیامبر(ص) را حق خویش می دانستند؛ از این رو هر سخنی از ایشان صادر می شد، ایشان را متهم به دفاع از منافع شخصی می کردند؛ اما حضرت زهرا(س) حقایق را با لحنی بیان فرمودند که حتی امروز هم کسی جرأت آن صراحت بیان را ندارد. در آن شرایط خاص، این شاهکار تنها از دختر رسول خدا (ص) بر می آمد و حضرتش در اندک فرصتی که داشت چنان درخت حقیقت را آبیاری کرد که برای همیشه مانع از خشکیدن آن شد...
در ادامه زیارت به این فراز رسیدیم :
( السلام علی) المخلصین فی توحید الله و المظهرین لأمرالله و نهیه و عباده المکرمین...
دریافت
حجم: 17.9 مگابایت
" السلام علی ذریّة رسول الله"
ذریّه از ریشه ذرّ : کوچک : به فرزندان چون کوچک هستند ذریه می گویند
پراکندن: وجود انسان با فرزندانش در عالم پراکنده می شود
ائمه علیهم السلام وجود پیامبر را در عالم پراکنده کرده اند وجودی که فقط محدود به حجاز بود...
ازجلسه دهم به بعد به بررسی و تحلیل تاریخ اسلام و حیات نورانی رهبر عالیقدر اسلم با نام و چهره هایی مواجه می شویم که رفتار و کردار آنها بر حیات جامعه اسلامی دارای تأثیرات شگفت و بهت انگیزی هست...
جلسه یازدهم:
حضرت فاطمه سلام الله علیها
فَرَضَ اللّهُ الإِیمانَ تَطهیراً مِنَ الشِّرکِ... وَالزَّکاةَ زِیادَةً فِی الرِّزقِ.
خداوند ایمان را پاک کننده از شرک... و زکات را افزاینده روزى ساخت.
کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ٣